واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: روایت فاطمه رجبي از «دختري بدون چادر، اما نه با فساد مدافعان موسوي» آقايي دكتر الهام را صدا زد به ميان جمعيت برد، و مقداري پوستر و نشريه نشان داد و با صداي بلند گفت: به احمدينژاد بگوييد: ما اينها را از پول خودمان درست كردهايم. بودجهاي از كسي نگرفتهايم. عصرایران- فاطمه رجبی یادداشت جدید خود را تحت عنوان "انقلاب يا رفراندوم ملت؟!" در پایگاه خبری انصار نیوز منتشر کرد. این یادداشت بی کم و کاست در معرض قضاوت خوانندگان قرار می گیرد: افشاگري احمدينژاد در مناظره با موسوي اگر چه يك «ذره از خروار» بود اما بغض بيست و چند ساله ملت را تركاند. مافيا افشا شد و ثروتهاي يغمابرده از ملت رسوا گرديد. منتها همه ملت ميدانستند اما استقبال بينظير و دشمنكش عزاداران خميني در حرم او از احمدينژاد هيجان و شعارهاي حمايتي براي او بيانگر صداقت و درستكاري رئيسجمهور و اعتماد ملت به راستگويي وي بود. علاوه بر آن كه احمدينژاد امروز در نظر ملت يك قهرمان بيمانند مبارزه با فساد خانمانبرانداز گرديده است. اصفهان غوغا كرد و همراه با تبريز تو دهني محكمي به فحاشي ضدانساني آن نامزد اصلاحطلب و عامل اجراي جنگ رواني حجاريان و مركز زد. امروز در تهران يك رفراندوم ملي يا انقلاب ملت صورت گرفت. رفراندوم يا انقلابي كه ماهها و روزهاي انقلاب اسلامي هم مانند آن را در خاطر نداشتم. اگر 21 و 22 بهمن 57 انقلاب و رفراندوم تهران مركز ايران اسلامي يا بنا بر گفتمان دولتهاي گذشته «پايتخت» بيمانند بود، هم به لحاظ جمعيت و هم به لحاظ شور و شعور و هيجان و آگهي. اين فراندوم و انقلاب ملت دو بعد داشت. اول و مهمتر از همه پاسخ دندانشكن به هاشمي و ايادياش به ويژه موسوي بدعاقبت داشت. يك ملت به احمدينژاد در راستي و راستگويي و درستي و درستكاري اعتماد كامل دارد. برخلاف دولتهاي گذشته. ملت احمدينژاد را نماد پاكي و پاكدستي و راستگويي و راستكرداري اعلام نمود اين امداد الهي بود و وعده او كه «و مكرو مكر الله، والله خيرالماكرين» دوم. انقلاب و رفراندوم ملت، عزم يك پارچه و فرياد واحدي بود از هر قشر و گروه عليه هاشمي و خانواده، هاشمي و ياران، هاشمي و دوستان، و هاشمي و ايادي به صف كرده، و مثلث رياستجمهورياش. ملت بيداري و عدم اعتماد خود را به هاشمي اعلان كرد و فرياد زد كه ماهيت پليد كينهتوزان ضدملت و ثروتاندوزان قدرتپرست را شناخته و عليه آن به پا خاسته است. سيادت، فريب است، و رذالت، فضاحت و سخافت نامزدهايي كه دروغ و تهمت رذيلانه برنامه رياستجمهوريشان شده است. شعارها و اعتراضات مردم عليه موسوي و يارانش چنان تهران را ملتهب كرد كه در ميان ملت، شايع شد: «هاشمي استعفا داده است» يعني مردم باور كردند كه هاشمي صداي انقلاب ملت را شنيده و آن را پذيرفته است. اما چند مسأله در اين رفراندوم ملت كه در واقع انتخاب يك پارچه احمدينژاد بود: 1. آقايي به نام «افتخاري» مرا ديد و شناخت، از مطالبم سپاسگذاري كرد، مطالب افشاگرانه عليه مافيا و مدافعانه نسبت به احمدينژاد. با شعور و هيجان و فرياد در ميان مردم گفت: تا الان اصلاحطلب بودم. اصلاحطلب ريشهدار. همه سران اصلاحطلب مرا ميشناسند. وضع مالي خوبي دارم، هر كاري بخواهيد براي احمدينژاد ميكنم، كمك مالي. گفت: سايت خود را راه بيانداز. من كمك ميكنم... امروز احمدينژادي هستم و بيزار از اصلاحطلبي. 2. دختري بدون چادر، اما نه با فساد مدافعان موسوي، به پرسش خبرنگار خارجي پاسخ ميداد. فيلم هم از او ميگرفتند، كنارش رفتم خبرنگار پرسيد: چرا مصلي آمدي؟ گفت: براي حمايت از احمدينژاد در مقابل دشمنانش(نه رقيبانش!) پرسيد: احمدينژاد براي تو چه كرده؟ گفت: به كشورم عظمت داده است. پرسيد: اما بيكاري هست؟! گفت: در همه دنيا هست، در ايران هم از قبل بوده! پرسيد: تورم بالا است؟! گفت: نه! اما در همهجا هست. تورم ايران هم از پيش بوده! پرسيد: احمدينژاد براي تو چه كرده؟! گفت: من نميخواهم برايم كار كند! اما او براي جوانان كار كرده است. من از او ممنونم كه در مجمع ژنو و كلمبيا عزت كشورم و قدرت كشورم و ملتم را به جهانيان نشان داد. 3. چون همراه دكتر الهام بودم و چند كيلومتر راه بسته شده از ازدحام ماشينها را در ميان سيل جمعيت مشتاق پياده طي كرده بودم، در ورودي مصلي از پا افتادم. جمعيت به هيجان آمده به محض ديدن دكتر الهام در ورود به مصلي، شعار دادند: صل علي محمد، ياور محمود آمد! ازدحام اوج گرفت و من در ميان موج عظيم ملت، هم دكتر الهام را كه توسط مردم به جلو برده ميشد، گم كردم و هم حالم منقلب شد. به همين دليل كناري نشستم تا پس از مراسم يكي از افراد حزبالله همراه با خانوادهاش مرا به عنوان چهارمين مسافر در صندلي عقب به خانه رساند. او جانباز قطع نخاع از كمر بود كه براي حمايت از قهرمان اسلامي مبارزه با فاسد و مفسد و فساد و تباهي به مصلي آمده بود. هنگام بازگشت دكتر الهام را ديدم، عينكش در ميان ازدحام مردم شكسته بود و خود براي رسيدن به اداره بر ترك موتور يكي از مردم سوار و با اين طريق اداره ميرفت. 4. آقايي دكتر الهام را صدا زد به ميان جمعيت برد، و مقداري پوستر و نشريه نشان داد و با صداي بلند گفت: به احمدينژاد بگوييد: ما اينها را از پول خودمان درست كردهايم. بودجهاي از كسي نگرفتهايم. 4. مترو محسن هاشمي و قاليباف، در همين امروز! تعمير و ترميم را آغاز كرده بود! در نتيجه مترو تعطيل بود و هزاران تن از حاميان احمدينژاد ضدفساد خاندان هاشمي را از آمدن به مصلي بازداشت. 5. خبر دادند از سرچشمه، سي اتوبوس حامل حاميان احمدينژاد به علت درگيري حاميان موسوي از حركت به سمت مصلي بازماند! 6. عدم هر گونه كمك به ترافيك هم شاهكار قاليباف بود در حمايت از هاشمي و موسوي، مثل پرچمهاي سبزي كه به عنوان علامت فريب و تبليغ در ميادين شهر به اهتزاز در آمده است. اما به هر حال ملت در تهران انقلاب ضدفساد خود را بروز داد و رفراندوم تعيين و انتخاب مجدد احمدينژاد را به جهانيان گزارش داد. 7. نكته مهم اين انقلاب و رفراندوم ملي، حضور روحانيون و طلبههاي امام صادق عليهالسلام بود. آنها كه مشتاقانه در حركتي بيسابقه در بزرگراه، زير پل و مصلي براي مردم پوستر يا نوشتههاي آگاهانه در حمايت از احمدينژاد پخش ميكردند. 7. برخي از شعارهاي مردم در امروز چه محاورهاي و چه ادبي محتواي فرياد ملت بود. برخي از آنها كه در اتوبوسها، خودروها، خيابانها، پيادهروها و مصلي فرياد شد و فضاي تهران را تا ساعتهاي پاياني شب پر كرد چنين بودند: - هاشمي كمآورده، مترو را بند آورده! - هاشمي، موسوي پيوندتان مبارك! - هاشمي، فائزه پيوندتان مبارك! - دزدگير خوب آورديم، آبروتونو رو برديم! - احمدينژاد شيره، هر شب دزد ميگيره! - احمدي احمدي، امشب كي رو لو ميدي؟ - موسوي دروغ گفته، هر آنچه را كه گفته! - بانك مركزي گفته، موسوي دروغ گفته! - احمدياحمدي، دزدگير 88 - احمدي بتشكن، آنخماهو را بشكن - شال سبز شده ريا، مهديبيا، مهديبيا و - مالك اشتر علي، تو انتخاب اولي - مالك اشتر علي، برس به داد رهبري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 317]