تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):منافق، نيرنگباز، زيانبار و شكّاك است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815372061




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ادعای فاطمه رجبی:رهبر انقلاب به احمدی نژاد اعتماد دارند نه به هاشمی و حداد عادل و دیگران...


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ادعای فاطمه رجبی:رهبر انقلاب به احمدی نژاد اعتماد دارند نه به هاشمی و حداد عادل و دیگران... يك وقت او انقلابي «سه‌آتشه‌اي» بود كه، به گروهكهاي ملحد و منافق، «دشنام آشكار» مي‌داد و وقت ديگر پدرخوانده اصلاح‌طلبي در برگيرنده ملحدان و سلطنت پرستان و منافقان شد و در انتخابات نهم، نامزد مورد حمايت پليدترين چهره‌ها گرديد!  عصرایران - فاطمه رجبی  بار دیگر به هاشمی رفسنجانی حمله کرد و بازهم پیروزی دکتر احمدی نژاد در انتخابات را يك «معجزه تمام عيار» خواند . به گزارش عصرایران(asriran.com) ، وی با متهم کردن هاشمی به خودبزرگ بینی نوشت:هاشمي رفسنجاني چنان خود را در اوج مي‌بيند كه «تعبير» يا «طرح» و «برنامه» و هر مسأله‌ي ديگر از سوي هركس در اين كشور، حتي مقام عظماي ولايت فقيه برايش «فكر تازه» نيست. آيا جز خودبيني، يا خود بزرگ‌بيني انحصاري كدام مسأله عامل اين نگاه و طرح آن مي‌گردد؟رجبی در یادداشت جدید خود که در سایتش منتشر کرده ، از حداد عادل نیز انتقاد کرده و نوشته است:از ايشان كه تا پيش از ورود به مجلس ششم به هيچ وجه جايگاه سياسي نداشته، توقعي نيست كه بتواند خارج از چارچوب ترسيمي هاشمي، خاتمي، حسن روحاني يا .... نظريه سياسي و اقتصادي بدهد. در پایان این یادداشت ، تقابل با « عدالت‌محوري احمدي‌نژاد، يك منكر برگ و صريح» دانسته شده است .متن کامل این یادداشت بدون هیچ توضیحی منتشر می شود . البته قضاوت با خوانندگان فرهیخته " عصرایران" :                                                       زنده باد سرمايه داري، مرگ بر عدالت پيروزي دكتر احمدي‌نژاد اگر از هيچ بعدي معجزه نباشد از اين منظر كه باطن برخي چهره ها به لحاظ فكري،‌اعتقادي، سياسي و عملي عريان شد، يك «معجزه تمام عيار» بود و هست. بدين جهت بايد گفت در «محشر كبراي تشكيل دولت اسلامي احمدي ن‍ژاد» عناصر سياسي، حتي «بدون كفن در ملأ عام» ظاهر شدند. بي‌مقدمه، سرفصل‌هايي از سخنان «هاشمي رفسنجاني» و «حدادعادل» در همايش ملي سياستهاي كلي اصل 44 قانون اساسي را مي‌توان نموداري از ادعاي فوق ديد. «هاشمي رفسنجاني» در اين همايش گفته است: در صحبتهاي دو هفته پيش رهبري براي سران 3 قوه و بنده، تعبير انقلاب اقتصادي را راجع به اين حركت شنيديم. براي من اين فكر تازه اي نبود، و از ابتداي انقلاب اين عقيده را داشتم. ولي شرايط اجراي آن نبود، و با سياستهايي كه از ابتداي انقلاب به دولتي كردن امور مي‌پرداخت، موافق نبودم. در اين فراز چند نكته قابل تأمل وجود دارد: اول آنكه هاشمي رفسنجاني چنان خود را در اوج مي‌بيند كه «تعبير» يا «طرح» و «برنامه» و هر مسأله‌ي ديگر از سوي هركس در اين كشور، حتي مقام عظماي ولايت فقيه برايش «فكر تازه» نيست. آيا جز خودبيني، يا خود بزرگ‌بيني انحصاري كدام مسأله عامل اين نگاه و طرح آن مي‌گردد؟ دوم اينكه گويي اعتقاد به «كندذهني» و «پائين بودن شعور» ‌مردم براي هاشمي يك اصل مسلم است. زيرا وي مكرر مطالب وارونه را مطرح نموده، بي توجه به حافظه فعال ملت بر آن پاي مي‌فشارد، پرسش آن است كه اگرچه هاشمي پيش از انقلاب بنا به اعتراف خود در كار «ساخت و ساز» بوده اما پس از انقلاب آنقدر «چپ‌گرايي»‌اقتصادي را «ظاهر» يا «تظاهر» مي‌كرد، كه از طرف يكي از بزرگان به «كمونيستي فكر كردن متهم شد، آيا هاشمي آن زمان در نظرات خود صداقت و صراحت دفاع از سرمايه‌داري يا همان خصوصي‌سازي ادعايي امروزين را كتمان مي‌كرده يا واژگون جلوه مي‌داده است؟ سوم اين كه به هرحال «اختصاصي سازي» از سوي هاشمي رفسنجاني با آغاز دوران حاكميت او در خانواده، خويشاوندان و مديرانش بطوركامل انجام شد. براي ديگر چه ضرورت دارد كه از كندي خصوصي‌سازي آن هم براساس قانون اساسي اشك بريزد؟ چهارم آن است كه وجود اقليت سرمايه‌خوار و اكثريت فقر، و فساد و تبعيض برآمده از آن هنر 8 سال سازندگي و 8 سال اصلاح‌طلبي ناشي از تفكر و برنامه‌هاي هاشمي يا با حمايت او است. آنها كه بايد «مي‌بردند و مي‌خوردند» به اهدافشان رسيدند. آيا امروز نبايد «هاشمي» حداقلي از اجازه را به دولت عدالت محور، در واگذاري باقي‌مانده ثروت ملي را به ملت بدهد؟ در بخش ديگر هاشمي رفسنجاني افزوده است:‌عمليات اين اصل در تاريخ جمهوري اسلامي جالب و گاه طنزآلوده است. اوايل انقلاب دو جريان راديكال چپ و محافظه‌كار وجود داشت، و مجلس در كوران برخورد اين دوجريان قرار داست. ... هنوز كساني هستند كه حضور پررنگ بخش خصوصي را ضدعدالت و تبعيض و دشمني با انقلاب مي‌دانند. بنابراين رهبري بايد مانند گذشته در ميدان باشد و مردم را آگاه كند. در اين بخش هم نكته قابل توجه يكي آن است كه «طنز‌آلودي» تاريخ جمهوري اسلامي بيش از هر مسأله به «زيگزاگ‌هايي» است كه در نظر و عمل هاشمي رفسنجاني به لحاظ سياسي، ‌اقتصادي و اعتقادي مشاهده شده است. يك وقت او انقلابي «سه‌آتشه‌اي» بود كه در خطبه‌هاي نماز جمعه، به گروهكهاي ملحد و منافق، «دشنام آشكار» مي‌داد و وقت ديگر پدرخوانده اصلاح‌طلبي در برگيرنده ملحدان و سلطنت پرستان و منافقان شد و در انتخابات نهم، نامزد مورد حمايت پليدترين چهره‌ها و عناصر داخلي و خارجي گرديد! و پس از انتخابات نهم سردمدار و معركه‌گردان تهديدات و تخريب‌ها و .... عليه احمدي‌‌نژاد چه در مسأله انرژي هسته‌اي و ديپلماسي عزت‌آفرين او، و چه در مسائل اقتصادي و فرهنگي داخلي! نكته ديگر هم كه در خور تأمل است آن است كه هاشمي از اينكه هنوز كساني هستند كه سرمايه‌داري با سرمايه‌خواري را ضدعدالت و تبعيض و دشمني با انقلاب مي‌دانند، متعجب است.  بايد گفت اينگونه كه پيداست، انتخابات نهم هم براي تصحيح نگاه هاشمي به انقلاب اسلامي و مردم عدالتخواه نگرديده است. بلكه وي همچنان در حلقه «صاحبان سرمايه» گرفتار است، و خروج از آن‌را «بن‌بستي» مي‌داند كه... و بيت‌الغزل سخنان هاشمي «بايدي» است كه براي مقام عظماي ولايت تعيين مي‌كند، آيا وقت آن نرسيده كه «فرهنگ هاشمي»‌ها، كه جز در مقوله «قدرت و ثروت» واژگان و تعابيري ندارد، به منظور پيشگيري از خشم كلت، «ادبيات» غيرخودبينانه و مؤدبانه‌اي را رقم زند؟ هاشمي در جمله ديگر هدف از تكميل اصل 44 را رسيدن ايران به مقام اول در 28 كشور دنيا ذكر كرده است. در اين مورد تنها بايد گفت ايشان همين كه در 8 سال رياست جمهوري خود و خانواده و عشيره‌شان «ايران را به ژاپن» رسانيدند، و صنعت و كشاورزي و نفت و ديگر معادن و منابع ملي را براي «پيشرفت مردم!!؟» هزينه كردند، كافي است. لطفاً اجازه دهند مديران جديد يك قدم از پيشرفتهاي خانوادگي ايشان جلوگيري مي‌كند تا اميدي كه براي حيات كشور و بقاي نظام اسلامي در مردم ايجاد شده شكوفا گردد. «دكتر حدادعادل» نيز در اين همايش سخناني دارد كه بيانگر يكساني تفكر سياسي و اقتصادي وي با ديدگاه سرمايه سالارانه هاشمي است.  او گفته است: بعد از پيروزي انقلاب شاهد شكل‌گيري دو جريان موافق و مخلص براي انقلاب بوديم كه به جريان چپ و راست مشهور بودند، و گفتمان قالب دهه اول انقلاب گفتمان چپ و راست بود. ... در چنين فضايي كلمه سرمايه‌دار يك ناسزاي سياسي بود و هيچ زمينه‌اي براي حضور و رشد بخش خصوصي وجود نداشت. اما در دهه دوم انقلاب شرايط تغيير كرد. در دهه اول هم از حرمت و قداست كار و كارگر سخن مي‌گفتند، و كسي جرأت نمي‌كرد از حرمت و جايگاه سرمايه‌دار و سرمايه‌داري حرفي بزند،‌ ... بايد در نظر و عمل با سرمياه گزاري مهربان باشيم.  حدادعادل در ادامه، نتيجه كنترل دولت بر سرمايه‌داري را گسترش تصدي‌گيري دولت خوانده و گفته است تجربه هم نشان داده كه در هيچ جاي دنيا، دولت بازرگان خوبي نيست. پيش از هر سخن بايد يك «هوراي بلند براي ليبراليسم سياسي و اقتصادي، رئيس‌مجلس در جملة پاياني او كشيد، و پس از آن «جفت بودن» هاشمي و حداد را در دفاع از سرمايه‌داري، و مذمت گفتمان اسلام ناب محمدي(ص) حضرت امام(س) كه اقتصاد دهه اول منشأ گرفته از آن بود، بصورت هولناك ملاحظه كرد. واقعاً رئيس مجلس در دفاع از سرمايه‌داري يا سرمايه‌خواران نه تنها هاشمي در يك «كجاوه» نشسته بلكه آموزه ناميمون و كريه حسن روحاني را هم مدنظر قرارداده است. بين اين سخن حدادعدل كه در «دهه اول انقلاب كيس جرأت نمي‌كرد از حرمت سرمايه‌دار و سرمايه‌داري حرف بزند»، با امام(س) ستيزي حسن روحاني كه تلاش مي‌كند با حذف واژه «سرمايه دار زالو صفت» براي سرمايه‌خواران امنيت و مصونيت ايجاد كند، كدام تفاوت وجوددارد؟ حدادعدل اگر خود از گفتمان ضد سرمايه‌خواري حضرت امام خميني در دهه اول دل پرخوني دارد، حق ندارد به عنوان رئيس مجلس نظام جمهوري اسلامي، اينگونه مدافع سرمايه داران گردد. البته از ايشان كه تا پيش از ورود به مجلس ششم به هيچ وجه جايگاه سياسي نداشته، توقعي نيست كه بتواند خارج از چارچوب ترسيمي هاشمي، خاتمي، حسن روحاني يا .... نظريه سياسي و اقتصادي بدهد. ولي به هرحال او در جايگاهي است كه اجازه ندارد اعتقاد به سرمايه‌داري شدن كشور را بهعنوان سياسنت منتقدانه نسبت به دولتعدالت محور يا دفاع از قانون اساسي!! ابراز نمايد. سخن پاياني 1- حضرت امام خميني(ص) مكرر فرمود اقتصاد اسلامي نه سرمايه داري است نه كمونيستي. بنابراين تلاش‌هاي مافياي قدرت و ثروت براي حفظ مطامع به يغما برده نمي‌تواند، حتي با بي‌حرمتي به گفتمان عدالت محور امام(ص) دردهه اول، به حفظ حيثيت خويش بپردازد. 2- سرمايه دار زالوصفت واژگان امامي است كه انديشه تابناكش، افشاگر و رسواكننده همه سالوسي‌ها و سامري‌ها و به‌خصوص دنياپرستاني است كه تيغ برنده‌ عدالت خواهي احمدي‌نژاد، «دنيايشان» را به چالش گرفته است. 3- تأكيد مقام عظماي ولايت فقيه بر اجراي اصل 44 در حاكميت دكتر احمدي‌نژاد، گوياي طهارت و امانتداري رئيس‌جمهوري است كه رهبري با‌ آسودگي خيال «خصوصي‌سازي» و نه «اختصاصي سازي» را از وي خواسته است. نه هاشمي،‌ و نه حدادعادل و نه ديگري نمي‌توانند اين برگ زرين را با گفته‌هاي خود خدشه دار كنند. 4- سهام عدالت، واگذاري شركت‌هاي دولتي به مردم، و سرمايه‌هاي ملي از دستبرد دزدان بيت‌المال، پس از 16 سال شعار و عمل احمدي‌نژاد است. آنانكه يا هيچ هنري در اين ارتباط نداشته اند و يا خود عامل ايجاد «سرمايه‌خواري» گرديده‌اند. قطعاً مجاز به صف‌بندي‌هاي «همايشي» نيستند. 5- احمدي‌نژاد دست چپاولگران و اختصاصي‌سازان قبيله‌گراي 16 سال گذشته را اگر تاكنون بدليل يورش بي‌امان «مافياي قدرت و ثروت» كاملاً قطع نكرده، ولي حداقل جلو چپاول هايشان راگرفته است، عزاداري هاشمي براي سرمايه‌خواران و سرمايه‌داري و همسويي حدادعادل و ديگران با او را با هر بهانه‌اي تنها مي‌توان دراين شعار ديد و ديگر هيچ. زنده باد سرمايه‌داري، مرگ بر عدالت.اگر چنين نيست، فارغ از هر انتظاري از هاشمي رفسنجاني، از حدادعادل بايد پرسيد: چرا طرح رسيدگي به اموال مسئولان در مجلس رأي نياورد؟ و چرا ايشان اينگونه بحث كارشناسانه اقتصادي پيرامون آن را به «همايش» نگذارد؟‌ هاشمي رفسنجاني كه در همايش نخبگان علمي و فرهنگي و احياگران امر به معروف و نهي از منكر گفته است:‌هيچ كس در جامعه از فريضه‌ي امر به معروفو نهي از منكر مستثني نيست. همه امور از جمله اقتصادي، سياسي، فرهنگي، آموزشي و تحقيقاتي و هر آنچه جزو عناوين زندگي امروز بشر است، در پهنه امر به معروف و نهي از منكر قرار دارد. آيا شخص هاشمي و يار و همدل امروز او حدادعادل نيز مشمول اين «فريضه» خواهند بود؟ آيا انتقاد و اعتراض به «حمايت سرسختانه و آشكار آنها از سرمايه‌خواري» كه نماد بارز امر به معروف و نهي از منكر است،‌ سرنوشتي چون «درخواست پرسش از سوي چند طلبه امام صادق(ع) قم نخواهد داشت؟ آيا تخريب، توهين، تهمت و ضرب و شتم و دستگيري و زندان براي پرسش‌كنندگان يا ناقدان كه بيانگر مصونيت فوق آهنين هاشمي است، همدلي‌هاي امروز او را هم درخواهد گرفت؟ و آيا تقابل همه جانبه هاشمي و ياران و همفكرانش با عدالت‌محوري احمدي‌نژاد، يك «منكر برگ و صريح» نيست كه بايد همه ملت در برابر آن «ناهي» باشند و اگر نتيجه نداشت، چاره‌جويي عملي ديگري را دنبال كنند؟                  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 378]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن