واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - یکی از فیلمنامهنویسان «پوپک و مشماشالله»، حضور فرزاد موتمن به عنوان کارگردان را اتفاق خوبی دانست و تاکید کرد او فیلمسازی است که میتواند با سلیقه خود فیلمنامه را ارتقا دهد. به گزارش خبرآنلاین، کارگردان «پوپک و مشماشالله» در ادامه نشست گپوگفت فرهنگی کافه خبر درباره این تصور طرفداران او که همچنان «شبهای روشن» و «هفت پرده» را به عنوان «آثار دلی» او میشناسند، اظهار داشت: «سر ساخت «شبهای روشن» به قدری اذیت شدم و به حدی خاطره بد از پشت صحنه این فیلم داشتم که نمیتوانم بگویم. ساخت «جعبه موسیقی» زحمتی داشت که این زحمت را برای تولید دیگر فیلمهایم نکشیده بودم، زیرا معتقد بودم این کار ویژگی خاصی دارد که باید تلاش ویژهای برای آن داشت.» او ادامه داد: «جوانان، دانشجویان، منتقدان و افرادی که در فضای روزنامهنگاری هستند نیاز به یک فیلم مانند «شبهای روشن» را احساس میکردند و کسی از میان فیلمسازان قدیمی سینما در این زمینه اقدامی انجام نداده بود. زمانی میرسد، فیلمسازی میآید که ادعایی در مورد ساخت فیلم عاشقانه ندارد، اما این فیلم را میسازد، ولی این نوع فیلمسازی همه دنیای من نیست، من هم مایلم تمامی کارهایی را که دوست دارم انجام دهم.» موتمن اظهار داشت: «اینها به معنای آن نیست که دیگر دوست ندارم همانند «شبهای روشن» فیلم بسازم، اما دیگر فرصتی برای این کار به وجود نیامده است. من فیلمنامهنویس نیستم که فیلمنامهای اینچنینی بنویسم و سعید عقیقی هم چند سالی است، فیلمنامهای در آن حال و هوا به من ارائه نداده است. تیم من و سعید عقیقی خوب جواب میداد و تا زمانی که او متنی برای همکاری دوباره بنویسد، من سراغ کار دیگری که مایلم انجام دهم، میروم.» او گفت: «این به آن معنا نیست که من جایی عقب نشینی کردم؛ به این ترتیب که مثلاً «صداها» نفروخته و حالا سراغ ساخت «پوپک و مش ماشالله» رفتهام. من دوست داشتم فیلم کمدی بسازم. سه چهار سال قبل هم پیشنهاد شد که کاری در این ژانر بسازم اما آن مقطع نپذیرفتم زیرا معتقدم ساخت فیلم کمدی دشوار است.» این کارگردان در مورد سختیهای تولید فیلم کمدی گفت: «فیلم کمدی واکنش را در لحظه از تماشاگر میگیرد. یعنی اگر تماشاگر به سالن میرود باید بخندد و اگر نخندد تو باختهای. سر «شبهای روشن» میتوان مغلطه کرد، در مورد آن فیلم اگر کسی کار را دوست نداشته باشد میتوان آنقدر بحثهای روشنفکرانه عجیب را با او پیش کشید که فرد گیج شود اما در مورد فیلم کمدی نمیتوان این کار را انجام داد.» بحث با چگونگی نگارش فیلمنامه «پوپک و مشماشالله» و سخنان سروش صحت ادامه پیدا کرد. او با اشاره به اینکه پیشنهاد نگارش این فیلمنامه از سوی منیژه حکمت مطرح شد، گفت: «خانم حکمت ایدهای را که متعلق به محمود آیدن بود در اختیار من گذاشتند. من به همراه ایمان صفایی نگارش فیلمنامه را آغاز کردیم. ایده اولیه ماجرای دختری بود که بعد از سالها به ایران میآید و در مدت حضور در ایران مسئولیت او برعهده مرد میانسالی به نام ماشالله است.» او ادامه داد: «بعد از مدتی، طرحی را که شامل شخصیتهای بیشتری به نسبت ایده ابتدایی بود، به خانم حکمت ارائه کردیم. اواخر نگارش فیلمنامه بود که آقای موتمن به عنوان کارگردان انتخاب شدند که از نظر من این انتخاب بسیار خوب بود.» صحت درباره انتخاب موتمن به عنوان کارگردان این فیلم سینمایی گفت: «به نظر همه ما، دست اندرکاران این فیلم، حضور موتمن به عنوان کارگردان اتفاق خوبی بود، زیرا اعتقاد داشتیم او فیلمسازی است که میتواند با سلیقه خود فیلمنامه را ارتقا دهد.» او در مورد میزان هماهنگی موتمن با فضای کار کمدی گفت: «تاکنون از میان کارهایی که انجام دادهام هیچ فیلمی نبوده که به این میزان از همکاری لذت ببرم و با کارگردان هماهنگ باشم.» موتمن در پاسخ به این پرسش که دلیل فعالیت او در ژانرهای مختلف چیست، اظهار داشت: «ما فیلمسازهای مختلفی را در سطح بینالملل داریم که به شیوههای متفاوتی کار میکنند. کارگردانی همانند تارکوفسکی همواره در یک حال و هوا و ژانر فیلم میسازد. بهمن فرمانآرا، پرویز کیمیاوی، محمدرضا اصلانی و یا مسعود کیمیایی در میان کارگردانان ایرانی فیلمسازاین هستند که همیشه به یک شکل فیلم میسازند.» او ادامه داد: «گروه دیگری از فیلمسازان هم کسانی هستند که ژانر عوض میکنند و حتی گاه ضدژانر فیلم میسازند که فکر میکنم شناخته شدهترین این فیلمسازان گدار باشد. این فیلمساز در ژانرها و گونههای مختلفی فیلم ساخته، اما همیشه امضای او در فیلمهایش دیده میشود و لحن خودش را در همه فیلمهایش حفظ کرده است.» موتمن در ادامه سخنانش با اعتراف به اینکه لحن او در فیلمهای متفاوتش تغییر کرده است، گقت: «گروه دیگری از فیلمسازان کسانی هستند که علاوه بر تغییر ژانر لحن آنها هم در فیلمهای مختلفشان متفاوت است. نزدیکترین اسمی که در این مورد به یادم میآید، سودربرگ است. در این میان فرزاد موتمن فیلمسازی است که سعی میکند با خودش صادق باشد.» او ادامه داد: «واقعیت این است که احساس نمیکنم من کارگردان بزرگی هستم. هیچگاه احساس نکردم حرفهای مهمی دارم که اگر آنها را نگویم جامعه از حرفهای من محروم میشود. از ابتدا من خودم را تکنسین سینما دیدم. شاید به این دلیل است که در جو روشنفکری بزرگ نشدم. خانوادهام روشنفکر نبودند و الان هم دوستان روشنفکر ندارم. شاید به این خاطر بوده که از نظر مالی هیچگاه در طبقه روشنفکران قرار نگرفتم و از طبقه متوسطی که اتفاقاً بحران مالی زیادی هم داشته آمدهام. بچه خیابان جمهوری هستم.» موتمن اظهار داشت: «شاید گرایش من به ژانرهای مختلف به این دلیل باشد که از بچگی زیاد فیلم میدیدم و این فیلمها از گونههای متفاوتی بودند و الان احساس میکنم میتوانم در ژانرهای مختلفی فیلم بسازم. شاید تاثیر دوران دانشجویی در آمریکا هم رو من است که تصور میکنم باید بتوانم از یک پروژه به پروژه دیگری بغلتم.» او با اشاره به مستندهایش گفت: «در دوران مستندسازی هم تجربههای متفاوتی داشتم؛ دورانی که زیاد دیده نشده است. در آن سالها من 40 فیلم مستند ساختم. از گاوداری و جوشکاری و آلودگی هوا تا صید کوسه در دریای عمان و صنایع دستی زنان بلوچ به عنوان موضوعات فیلمهای مستندم مورد استفاده بودند. همه اینها ساختار و فضای خاص خودش را میطلبد و همه این نوع فیلمسازی را در 40 مستند تجربه کردم. در این بین سه چهار مستند دلی ساختم که اینها بیشتر مشهور هستند.» این کارگردان با اشاره به جریان ورود به سینما گفت: «ممکن بود من با ساخت «پوپک و مشماشالله» وارد سینمای شوم. آنگاه دیگر بحثهایی که امروز مطرح است، عنوان نمیشود. در آغاز راه فیلمسازی من با جوانی به نام سعید عقیقی آشنا شدم که به او گفتم میخواهم فیلم بسازم و پول هم ندارم. تصمیم گرفتیم درباره یک ماجرای سرقت فیلم بسازیم. او پیشنهادهای عجیب و دیوانهواری میداد که برای من بسیار جذاب بود، من عاشق دیوانگی و گدار و این شکل فیلمسازی هستم.» او ادامه داد: «این خوششانسی یا بدشانسی من بود که جنس فیلم مورد علاقهام را در ابتدای راه فیلمسازیام کار کردم. یعنی اگر ابتدا با فیلمهای تجاریتر شروع کرده بودم و بعد «هفت پرده» را میساختم همه تصور میکردند که من مسیر پیشرفت را طی کردهام، اما از شانس خوب یا بدم اولین فیلم من شخصیترین فیلم من بود. «شبهای روشن» بین جوانان محبوب شد و همه تصور کردند که باید از این پس اینطور فیلم بسازم.» موتمن در این مورد که با تغییر ژانری که در فیلمهایش قابل مشاهده است طیفهای مخاطبان آثار او تغییر میکند، اظهار داشت: «برخی از دوستداران کارهای من «صداها» و «شبهای روشن» را میپسندند و این کارها را دوست دارند و انتظار دارند که من به خواسته آنها جواب دهم و فیلم بعدیام را اینطور بسازم. این حق مخاطبان کارهای من است، اما مشکل از آنجا ناشی میشود که اولاً چارچوب و قواعد سینمای ایران به این جنس سینما جواب نمیدهد.»او ادامه داد: «در نتیجه من به عنوان یک فیلمساز حرفهای کم کار میشوم. نتیجه کمکاری فقط این نیست که نمیتوانم خرج زندگیام را تامین کنم، مشکل دیگر این است که منزوی، مهاجم و بداخلاق میشوم و احساس میکنم درایرم (کارل تئودور درایر، فیلمساز دانمارکی) و سینمای ایران مرا کشف نکرده است. به مردم فحش میدهم که فیلمهایم را نمیبینند و نسبت به همکارانم مهاجم میشوم و اسم هر فیلمسازی را جلوی من بیاورید میگویم او که فیلمساز نیست. من نمیخواهم کمکار شوم تا بتوانم دیگران را تحمل کنم. دوماً به این مسئله معتقدم کیفیت از دل کمیت بیرون میآید.» او ادامه داد: «اعتقاد من این است، تا زمانی که کارهای مختلف نسازم نمیتوانم به کیفیت مورد نظرم برسم. در نگاه اول به نظر میآید «پوپک و مش ماشالله» یک کمدی ساده است که به اهمیت «شبهای روشن» نیست، اما در واقع این طور نیست. در واقع تکتک صحنههای «پوپک و مش ماشالله» به لحاظ کارگردانی پختهتر از «شبهای روشن» است. دکوپاژ و ریتم بهتری دارد. فیلمساز رشد خودش را کرده است.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 331]