واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: «پاداش سكوت»، سومين فيلم مازيار ميري، تجربهاي تازه در كارنامه اين كارگردان است؛ يك درام اجتماعي درباره آدمهاي جنگ. به گزارش تهران امروز تفاوتهاي «پاداش سكوت» با «قطعه ناتمام » و «به آهستگي» آنقدر هست كه متقاعد شويم ميري بهدنبال مسير تازهاي در فيلمسازي است. هرچند او تاكيد دارد «پاداش سكوت» را در ادامه مسيري بدانيم كه با «قطعه ناتمام» و از سال 79 شروع شده است . ميري اين روزها مشغول كار روي 2 فيلمنامه است؛ «شكارچي» را شادمهر راستين مينويسد و «كتاب قانون» را ميري همراه محمد رحمانيان. هركدام از اين فيلمنامهها زودتر به نتيجه برسد، ميري فيلم چهارمش را كليد ميزند. بين «قطعه ناتمام» و «به آهستگي» شباهتهايي وجود دارد كه گرايش به يك سينماي خاص را نشان ميدهد اما «پاداش سكوت» به نظر يك جريان تازه در مسير فيلمسازي شماست. هر 3 فيلم يك ساختار دارند و در آنها تم جستوجو راجع به هويت كه مورد علاقه من است، وجود دارد. «پاداش سكوت» در ادامه همان مسير است و شايد تفاوتش با 2 فيلم قبلي، نزديكبودن آن به سينماي حرفهاي است. البته در «بهآهستگي» هم از بازيگر حرفهاي استفاده كرده بودم. بخشي از تفاوتي كه اين فيلم با فيلمهاي قبليام دارد، به سينمادارها برميگردد. متاسفانه سينماي ايران را آنها مديريت ميكنند. ما فيلمسازها بايد شرايطي بهوجود بياوريم كه ويترين فيلمهايمان طوري باشد كه سينمادارها حاضر به اكران آن باشند. شباهتي كه بين «بهآهستگي» و «پاداش سكوت» ميبينيم در موقعيت ويژه شخصيت اصلي است. محمود (محمدرضا فروتن) و اكبر (پرويز پرستويي) موقعيتي برزخي دارند و فيلم شرححال آنهاست. تنهايي آدمها و تصويركردن آن برايم دوستداشتني است. «پاداش سكوت» يك درام اجتماعي است، شخصيت اصلي در موقعيتي بحراني گير كرده، همانطور كه محمود در «بهآهستگي» اين وضعيت را داشت. ترسيمكردن فشارهاي بيروني كه بر اين آدمها در اين موقعيتهاي بحراني و ويژه وارد ميشود، برايم جذاب است. زماني كه ميخواستيد فيلم سومتان را بسازيد، آگاهانه بهدنبال فيلمنامهاي بوديد كه مخاطب بيشتري داشته باشد؟ ميدانستيد با بازيگر حرفهاي همكاري ميكنيد و يا شرايط باعث شد قصه احمد دهقان را انتخاب كنيد؟ قرار بود فيلمنامه «شكارچي» را كارگرداني كنم. شادمهر راستين، نويسنده فيلمنامه، باعث آشنايي من و آقاي علياكبري شد اما شرايط ساخت فيلم فراهم نشد. طرح «من قاتل پسرتان هستم» را داشتم و دلم ميخواست آن را بسازم. از اول هم ميدانستم كه ميخواهم در چه فضايي اين كار را انجام بدهم و ميخواستم با عوامل حرفهاي همكاري كنم. قصه «من قاتل پسرتان هستم» چه جذابيتي برايتان داشت؟ موضوع متفاوت و نگاه تازهاي كه نسبت به آدمهاي جنگ در اين قصه وجود داشت، برايم مهم بود. سكانس پاياني كه شامل صحنههاي زير آب ميشد و فيلمبرداري در اين فصلها تجربهاي تازه در سينماي ايران محسوب ميشد. كتاب، تيراژ محدودي دارد و واكنشهاي زيادي بهوجود نميآورد اما سينما پرمخاطبتر است و حساسيت زيادي دربارهاش وجود دارد. با آگاهي از اين شرايط احتمالا از همان ابتدا حدس ميزديد كه انتخاب داستان «من قاتل پسرتان هستم»، حساسيتهايي بهوجود بياورد؟ من از طرف مهدي كرمپور دعوت شدم كه در كنار او و اصغر فرهادي فيلمي 3 اپيزودي درباره جنگ بسازيم. كرمپور چند طرح معرفي كرد، يكي از آنها اين قصه بود. آن پروژه منتفي شد. ميدانستم كه اين كتاب مشكلات فراواني داشته، نقدها و دفاعيهها را خواندم و مطلع بودم اما فكر ميكردم به اعتبار تهيهكنندهام كه موقعيت تثبيتشدهاي در سينماي ايران دارد، ميتوانيم اين موانع را از سر راه برداريم. تا حدود زيادي اين اتفاق افتاد، اما فشارهايي از بيرون وجود داشت كه كار را سخت ميكرد. بهخاطر همين فشارها نام فيلم تغيير كرد و تبديل شد به نامي كه متعلق به من نيست. دقيقا اين فشارها و حساسيتها را چه كساني به شما تحميل ميكردند؟ قرار بود اين فيلم، قصه دهقان را تداعي نكند، حتي نام او در تيتراژ نبايد ميآمد اما من و تهيهكننده روي اين موضوع اصرار كرديم تا نام نويسنده در تيتراژ باشد. الان هم در پوستر نام دهقان نيست. آنها معتقد بودند قصه، موضعي ضدجنگ دارد. سوال من اين است كه مگر كسي از جنگ دفاع ميكند. جنگ تبعاتي دارد و ما بايد درباره آنها حرف بزنيم، سكوت در اين باره چاره دردهايي نيست كه جنگ به وجود ميآورد. فكر ميكنم جنگ را بايد كالبدشكافي و دربارهاش صحبت كنيم. دوستان نميخواستند اين فيلم ساخته شود، ما با آنها بحث كرديم. متاسفانه اين فشارها خارج از وزارت ارشاد اتفاق ميافتد، خوب بود وزارت ارشاد اين ايرادها را آناليز ميكرد، آنهايي را كه ميتوانست پاسخ ميداد و براي آنهايي كه پاسخي نداشت، فيلمساز را وارد ماجرا ميكرد. با حمايت بعضي از دوستان مثل حسن برزيده، و انجمن دفاع مقدس و بعدها جواد شمقدري كه البته هيچ سنخيتي با هم نداشتيم اين اتفاق افتاد. دوستان وزارت ارشاد به تهيهكننده من اعتماد كردند نه به من. زماني كه موافقت كردند فيلم ساخته شود تلاشهايي بود كه كارگردان تغيير كند، اما تهيهكننده به من اعتماد داشت و پاي من ايستاد. مشكل شما اين بوده كه در دايره فيلمسازان دفاع مقدس قرار نميگرفتيد. اگر اين فيلمنامه را ابراهيم حاتميكيا يا كمال تبريزي و... انتخاب ميكرد، اينقدر حساسيت به وجود نميآمد. يكي از روزنامههاي صبح متعلق به جناح راست، صبح چهارشنبه كه فيلم اكران شد، تيتر اصلياش را به «پاداش سكوت» اختصاص داد، اين تفسيرهاي غلطي كه درباره فيلم ميشود و مخالفتهايي كه با آن هست، شايد اگر من سابقه ساخت فيلم جنگي را داشتم به حداقل ميرسيد يا اصلا وجود نداشت. البته در جشنواره امسال فيلمسازاني مثل پوراحمد، لطيفي و سينايي فيلم جنگي داشتند و اين نشان ميدهد محدوديتها كمرنگ شده. خوشبختانه اين اتفاق افتاد. حتي فيلم مسعود دهنمكي يك كمدي جنگي است و يك حركت تازه در اين سينما محسوب ميشود. اين تفكر كه سينماي جنگ متعلق به قشر خاصي است از بين رفته. موقعيتي كه اكبر در آن قرار گرفته چندان تازه و خاص نيست. چيزي كه اهميت دارد موقعيت اين آدم و رنجي است كه از شهادت يحيي ميبرد. عذابوجدان او و شرايطي كه در آن هست اهميت دارد. در فيلمهاي ديگري اين عوض شدن جامعه بعد از جنگ بارها به تصوير كشيده شده. البته همين موقعيت است كه حساسيت به وجود آورده. تفسير متفاوت از جنگ، آدمهايش و شهادت به نظر من امتياز قصه احمد دهقان بود. در فيلم هم روي موقعيت بحراني اين كاراكتر و تنهايياش تاكيد شده. نگاه شما به اكبر نشان ميدهد، او را قرباني ميبينيد. او در آن شرايط چارهاي نداشته جز تبعيت از دستور فرمانده. حتي فرمانده هم گناهكار نيست و چارهاي نداشته. هيچكس در اين ماجرا مقصر نيست، جنگ گناهكار است. چرا نقش اكبر را به پرويز پرستويي داديد. به فكر يك انتخاب غيركليشهاي نبوديد؟ وقتي فكر اين فيلمنامه به ذهنم رسيد، به پرويز پرستويي فكر ميكردم. او لطف كرد و بدون خواندن فيلمنامه پذيرفت در اين فيلم بازي كند. من چند سال است درباره پرويز تحقيق ميكنم و فيلم ميسازم از موقعيت او در جامعه به خوبي آگاهم. مردم او را به چشم سوپراستار نميبينند، برايشان پرستويي يكي از خودشان است به او علاقه زيادي دارند.يكي از دلايل انتخابم همين قضيه بود، دليل ديگر توانايي بالاي پرستويي در بازيگري است. اين نقش احتياج به چنين بازيگري داشت. آگاهانه از پيشينه بازيگري پرستويي استفاده كردم، ميخواستم بگويم كه اين شخصيت، يكي از ماست، با عذاب وجداني كه همهمان داريم. استفاده از اين بازيگرها قرار بوده روي فروش فيلم تاثير بگذارد؟ از همان اول ميدانستيم كه فيلم، پرفروش نخواهد بود. متاسفانه چيزي كه سينماي ما را نابود ميكند اين است كه سينمادارها، سينما را مديريت ميكنند. با يكي از سينمادارها براي نمايش فيلم صحبت ميكردم، به او گفتم كه در فيلم من پرويز پرستويي بازي ميكند. او گفت اگر پرويز گريه ميكند، مردم دوست ندارند. كيانيان چون كت و شلوار نميپوشد جذابيت ندارد. متاسفانه سينمادارها دارند سليقه شخصي خودشان را اعمال ميكنند و سطح سليقه مردم را هم پايين ميآورند. اميدوارم مردم به واسطه حضور اين بازيگرها فيلم را ببينند، حتي اگر حرف فيلم را دوست ندارند! دلم ميخواهد آنها متوجه شوند كه اين فيلم تصويري است از زمان ما. چرا گريم رضا كيانيان كيفيت مطلوب ندارد و تصنعي است؟ در نسخه اكران عمومي اين معضل حل شده. آقاي ميركياني يكي از بهترين گريمورهاي سينماي ايران است. مشكلي كه در گريم آقاي كيانيان وجود داشت، فني بود و ما هيچ وقت نفهميديم چرا اين اتفاق افتاد. يكي از بهترين فيلمبرداران سينماي ايران پشت دوربين بود، يكي از بهترين بازيگران مقابل دوربين و يكي از بهترين چهرهپردازان، گريم فيلم را انجام ميداد. بعد از جشنواره با استفاده از كامپيوتر اين اشكال رفع شد. جلوههاي ويژه فيلم خيلي خوب طراحي و اجرا شده. فيلمبرداري هم از آلمان براي اين كار آورديد. يكي از اولين كساني كه به گروه ما ملحق شد امير اثباتي بود. او يك مشاور خيلي خوب است. ابتدا به اين فكر كرديم كه در اروندرود اين سكانسها را فيلمبرداري كنيم. اما آب شفاف نبود و دماي متغير آب در شب و روز مشكل ايجاد ميكرد و راكورد را نميشد حذف كرد. براي اولين بار در سينماي ايران، در يك استخر دكور زديم و كاملا استوديويي كار كرديم. نگه داشتن نيها در آبها، جابهجا كردن دكور زير آب و ... مشكلات زيادي داشت. براي فيلمبرداري زياد بحث كرديم، فكر ميكرديم ميشود با دوربين ويدئويي اينكار را انجام داد اما به نتيجه مطلوب نرسيديم. متوجه شديم بايد دوربين از خارج بياوريم، به يمن حضورهاي موفق سينماي ايران در محافل بينالمللي، عوامل سينمايي خارجي دوست دارند با سينماي ايران همكاري كنند. آقاي علاءالدين پژهان با آقاي ساشاميله كه فيلمبردار حرفهاي است صحبت كرد، او علاقه نشان داد با مبلغ كمي در اين فيلم با ما همكاري كند. چرا در جلسه مطبوعاتي اينقدر عصباني بوديد؟ فكر ميكنم كار بدي كردم (ميخندد). اعتراض من به داوري نبود به فشارهايي بود كه آن روزها به ما تحميل ميشد و تحمل ميكرديم تا فيلم توليد و اكران شود. در آن جلسه گفتيد ديگر فيلم به جشنواره نميدهيد، سر حرفتان هستيد؟ بله، من ديگر در بخش مسابقه شركت نميكنم. دوست دارم فيلمم را مردم و منتقدان ببينند. البته تصميم نهايي با تهيهكننده است اما اولين حرفي كه با تهيهكننده ميزنم اين است كه فيلم را به جشنواره نفرستيم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 527]