واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: سینمای ما - چیه؟ جشن تولدِ. جشن تولد سینماست ولی فیلم نداریم. مهمانیه ولی مهمان نداریم. سنتوری نداریم. خوشی، خنده، بشکن و بالا بنداز نداریم. شرمنده تان هستم، هیچ چیز ممنوعه کلاً نداریم. بهترین فیلم مان«اتوبوس شب» است ولی پوراحمد همیشگی را هم نداریم. فقط چند صحنه پوراحمدی داریم. از شاعرانگی و حس و حال پوراحمدی هم کمتر خبری هست. از سُر خوردن تسبیح بی بی روی صورت خواب آلود مجید هم خبری نیست و دیگر کسی آن وسط نیست که بگوید مرده شور انسان شریفی است! «ای نام تو بهترین سر آغاز»، «باز باران با ترانه»، «صد دانه یاقوت» هم نداریم. - دِ همه می خوان بهونه ندن دست کسایی که تا مغز استخون دو رو و ریاکار شدن. سینمای ما چی شد؟ این همه عشقی که به پای این سینما ریختیم کجا رفت؟ برگشتیم به صد و هفت سال قبل؟ همه چیز تمام شد؟ به کی بگویم؟ از کی بپرسم؟ خیلی وقت است که هر چه می گوییم: « بیته»* یا تلفن مشغول است یا یکی می گوید: " دیر اومدی ،مُرد پری". - بذار عذابت بده.این تیغ تیزی که به جونت افتاده بذار خراشت بده. بذار زخمت بزنه. اون قدر زخمت بزنه تا تیزیش کم بشه. - ولی این زخما مرهم نمی خواد؟ پریای ما کی قرار است بیاید؟ چرا باید مجبور شویم بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنیم؟ نمی خواهم گلایه کنم ولی این بار حتی وقتی کیومرث پوراحمد جایزه گرفت، خوشحال نشدم. پوراحمدی که از کودکی تا به امروز سایه فیلم هایش را بر زندگی ام احساس کرده ام. پوراحمدی که در کنار هوشنگ مرادی کرمانی اولین اسم هایی بودند که در خاطرم ماندگار شدند. مگر می شود سری به دوران کودکی زد و یاد « قصه های مجید» و « خواهران غریب» نیفتاد؟ مگر می شود « شب یلدا» را فراموش کرد؟ همه اینها به نحوی حدیث نفس پوراحمد بودند. او حتی اقتباس های ادبی را هم مال خود می کرد اما وقتی پوراحمد از این خود بودن فاصله گرفت، دیگر فیلم هایش دلنشینی سابق را نداشتند و « اتوبوس شب» نه به اندازه « گل یخ» و « نوک برج» اما تا اندازه ای از این قاعده مستثناء نبود. -هنوز داری سرک می کشی تو گذشته؟ - آره، کی تموم میشه؟ - تا وقتی پرونده بسته بشه. نمی دانم.شاید باید به نصیحت دایی گوش بدهم: " مقدرات الهی همه اش خیره. خیره... خیره ان شاء الله." جشن خانه سینما گذشت و ما فقط مثل نازی « شب یلدا» به سینمایی که این روزها حالش چندان تعریفی ندارد، گفتیم: " بابا جون جونی غذای مقوی بخوری ها." اما همین هم غنیمتی است.به قول ایرج کریمی عزیزما به دمی نصیب بردن از احساس نجات خرسندیم. سینمای عزیزم لطف کن سفارش های من را ... بگذار در کوزه! * لغتی آلمانی به معنی خواهش می کنم، التماس می کنم و به قول ایرج « شب یلدا» :«هرکی اوضاعش خیته میگن بیته!»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 318]