محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826104517
نامزد سيمرغ بلورين ميشوم
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: سینمایايران - محبوبه افتخاري: سام درخشاني را مدتي است زياد در تلويزيون ميبينيم. راجع به پركاري اين روزها و كمكاري دو سال اخيرش با او حرف زديم. اين روزها انگار بالاخره روزهاي خوش سام درخشاني از راه رسيده؛ روزهايي كه ديگر لازم نيست براي به ياد آوردن چهرهاش به ذهنمان فشار بياوريم. او بعد از «با من بمان» كه نقش يك بيمار رواني را خيلي خوب بازي كرد، حالا با پخش همزمان «ما چند نفر» و «سالهاي برف و بنفشه» حسابي شناخته شده؛ سريالهايي كه هم خودش و هم تماشاگران را اميدوار كرده تا از اين به بعد، سام درخشاني را در كارهاي بهتري ببينند. خودش كه خيلي اميدوار است و عزمش را جزم كرده كه بعد از اين درخشانتر باشد تا جايي كه حرف سيمرغ گرفتن را ميزند. در «صحنه جرم، ورود ممنوع» چه ميكنيد؟ با آن نقش كوتاه چرا رفتيد روي بيلبورد تبليغاتي فيلم؟ من خودم هم نميدانم! اصلا قرار نبود اين اتفاق بيفتد. زمان فيلمبرداري «صحنه جرم، ورود ممنوع» ابراهيم شيباني با من تماس گرفت و از من خواست در يك سكانس كوتاه مهماني برايش بازيكنم ولي اصلا حتي قرار نبود اسمم توي تيتراژ فيلم بيايد. من حتي فيلمنامه را هم نخوانده بودم و فقط به خاطر دوستي با شيباني بازي در آن سكانس را قبول كردم ولي متاسفانه وقتي فيلم اكران شد، ديدم اسم و عكسم روي بيلبورد هم رفته. يعني رودست خورديد؟ ببينيد! اين كار كاملا غير حرفهاي است؛ من يك كار كاملا دوستانه كردهام و برايش دستمزدي هم نگرفتم اما الان چون 2 تا سريالم همزمان از تلويزيون پخش ميشود و تقريبا طرفدار هم دارد، اسمم روي بيلبورد رفته. مطمئنم اگر سام درخشاني 2 سال پيش بودم، اسمم در تيتراژ هم نميآمد. يعني خواستهاند از محبوبيت شما استفاده كنند؟ فكر ميكنم. چون نقشم اصلا چيزي نيست كه بخواهند در تبليغات از آن استفاده كنند. متاسفانه اين اتفاق براي من خيلي گران تمام شد. چون الان كه همزمان 2 سريالم روي آنتن رفته، همه فكر ميكنند من يك فيلم سينمايي هم كار كردهام ولي در فيلم ميبينند كه من در يك سكانس بازي ميكنم و بعد ميميرم. مجبورم همه جا اين سؤال را جواب بدهم كه چرا چنين نقشي را قبول كردهام. از اين بدشانسي بگذريم و برگرديم به عقب؛ به اولين كاري كه انجام داديد. اولين كارم سال 78 بود؛ درست موقعي كه بعد از 2 سال وقفه كاري و دور شدن از فضاي آموزشگاه بازيگري و كارهاي دانشجوييكردن، به خاطر مشكلات مالي و خانوادگي تصميم گرفته بودم از ايران خارج شوم. ولي درست در روزهايي كه مقدمات رفتنم آماده شده بود، آقاي حمزه كه در آموزشگاه «رسام هنر» زيرنظرشان بودم، با من تماس گرفتند و براي كار «شبزدگان» دعوت به كارشدم و خب، قسمت اين بود كه برنامه كلي زندگيام تغيير كند. به نظرتان شبزدگان براي اولين كار مناسب بود و توانست نشانتان بدهد؟ شبزدگان برايم افتخار بود چرا كه اولين بازيام را كنار استاد مشايخي بودم و توانستم از ايشان كمك بگيرم. يعني برايتان مهم نبود كه ديده نشويد؟ همين كه توي اين كار و گروه بود برايم مهمتر بود و اينكه نقش اول جوان سريال هم بودم. آن روزها جز استاد مشايخي كه هميشه مطرح هستند، نصرالله رادش هم روزهاي محبوبيتش را ميگذراند و بازي كردن در كاري كه اين 2 نفر حضور داشتند موقعيت خوبي بود. از شبزدگان تا «با من بمان» فاصله زيادي بود؛ اين همه مدت كجا بوديد؟ اصلا بيكار نبودم ولي انگار قسمت نبود كه ديده بشوم. بعد از شبزدگان بلافاصله براي فيلم سينمايي «دلباخته» قرارداد بستم؛ با فريبرز عربنيا و آناهيتا نعمتي همبازي بودم ولي آخرش يك بدشانسي آوردم؛ كليت كار ضعيف از آب درآمد و موقع اكران اصلا ديده نشد و هيچ اتفاقي برايم نيفتاد. در اين فاصله هم تحت تاثير دور و بريهايم قرار گرفتم كه ميگفتند حالا كه به اينجا رسيدهاي قدر خودت را بدان و هركاري را قبول نكن تا فيلم اكران شود و من هم منتظر ماندم و بازي در فيلمهايي مثل «شورعشق» را از دست دادم و در دلباخته هم ديده نشدم. يعني از بازي و نقشتان در دلباخته راضي نيستيد؟ ببينيد! من قبول ندارم كه اگر كسي خوب بازي كند، حتي در كار ضعيف هم ديده ميشود؛ وقتي مجموعه كاري بد از آب دربيايد و ديده نشود خصوصا اينكه آن كار اولين كارت باشد، تو اصلا ديده نميشوي؛ چه خوب باشي و چه بد. ولي از جهتي ديگر فيلمنامه و گروه دلباخته در اولين برخورد به نظرم خيلي خوب و مثبت آمدند كه كار را قبل كردم. و بعد از اين بدشانسي؟ بعد از اين، نقشهايي كه به من پيشنهاد شده بود را به اميد اكران دلباخته رد كردم. در 2 اپيزود سريال «همسفر» (قاسم جعفري) بازي كردم كه يكي از آنها اجازه پخش نگرفت و در فيلم تلويزيوني «بهشت آبي» (آقاي مرادپور) كه كار بدي از آب درنيامد و يكي دو بار از تلويزيون پخش شد، تا اينكه رسيدم به سريال «خانه پدري». چرا قبول كرديد در خانه پدري با آن گريم بازي كنيد؟ اصلا شناخته نميشديد؛ هر كسي بوديد جز سام درخشاني! داستان خانه پدري خوب بود، Cast هم خوب بودند ولي وقتي روز تست گريم رسيد و من گريم شدم و خودم را در آينه ديدم، حس كردم كارگردان دنبال حسن جوهرچي بوده نه من! خودم هم ميدانستم چهرهام اصلا شباهتي با خودم ندارد ولي در موقعيتي نبودم كه بخواهم اعتراض كنم. از طرفي هم سنم كمتر بود و كم تجربه بودم؛ شنيده بودم اگر نقشي را بازي كني كه از خودت دور و متفاوت باشد خيلي خوب است ولي نميدانستم وقتي بايد نقش متفاوت را با چهرهاي اينقدر دور از خودت قبول كني كه كاملا شناخته شدهاي، نه اينكه اول راه با يك چهره متفاوت بازي كني، طوري كه تا مدتها تو را با آن چهره بشناسند. مثلا بعد از خانه پدري چند تا دفتر با من تماس گرفتند و دعوت به كارم كردند، ولي وقتي چهرهام را ديدند، پشيمان شدند چون آنها دنبال چهرهاي بودند كه در خانه پدري ديده بودند. خب چرا براي انتخاب نقشتان مشورت نكرديد؟ مشورت موقعي بايد اتفاق بيفتد كه آدم 20 تا پيشنهاد مختلف داشته باشد ولي وقتي من فقط يك پيشنهاد دارم مشورت كردن كمكي نميكند. خانه پدري در زمان خودش بهترين اتفاقي بود كه ميتوانست براي من بيفتد. البته خوشبختانه سريال هم طرفدار پيدا كرد و بعدش هم چند تا مصاحبه داشتم كه كمي شناخته شدم ولي قبول دارم خانه پدري اتفاقي نبود كه منتظرش بودم. بعد از با من بمان هم تا «ما چند نفر» خيلي كمكار بوديد. نه كم كار نبودم. در 2 اپيزود «درياييها» نقش پسري كه ايدز گرفته بود را بازي كردم كه نقش خاصي بود و دوستش داشتم و در نظرسنجيهاي شبكه 5 آن 2 قسمت جزو قسمتهاي برگزيده سريال درياييها شدند. يعني چون نقش يك جوان ايدزي بود، قبولش كرديد؟ اگر نقش عاديتر در درياييها بهتان پيشنهاد ميشد قبول نميكرديد؟ بله، برايم مهم است كه چه نقشي را بازي كنم وگرنه تا الان به جاي اين تعداد كار، 50تا كار در كارنامهام داشتم. من يكشبه به اينجا نرسيدهام و در كل راه بازيگريام هيچ رابطه يا تكيهگاه خاصي نداشتهام پس بايد در انتخاب نقشهايم دقت كنم. كل داستان درياييها خوب بود و گروه هم گروه خوبي بود ولي دليل اصليام براي بازيكردن آن نقش، خاصبودن آن بود كه برايم جذابيت داشت. يعني هيچوقت هيچ نقش سادهاي از شما نخواهيم ديد؟ نه اينكه من فقط منتظر مينشينم تا نقشهايي با شرايط ويژه را بازي كنم. ولي مطمئنا يك نقش به شدت منفعل و صاف و ساده و بدون هيچ فراز و فرود را هم بازي نخواهم كرد. مثلا من در فيلم «آغاز دوم» خانم مهشيد افشارزاده، نقش جواني را بازي كردم كه روح يك شهيد در بدنش قرار ميگيرد تا بتواند وصيت دوستش را به خانوادهاش برساند و در پايان داستان، كار اين جوان به بيمارستان رواني ميكشد. اين نقش كلا فراز و فرود داشت و منفعل نبود. برسر اين فيلم چه آمد؟ متاسفانه اين فيلم اكران نشد ولي در جشنواره دفاع مقدس خوب ديده شد و يكي از جشنوارههاي جانبي هم مرا براي بازي در آن نقش كانديد جايزه كرد. انگار شما اصلا در كار سينمايي شانس نداريد. ظاهرا همينطور است. بعد هم «جدا افتاده» داوود موثقي را بازي كردم كه هنوز اكران نشده و خبري از ماجرايش ندارم. مازيار در «ما چند نفر» چه ويژگي خاصي داشت؟ نقش مازيار نقش خاصي است چون يك وجهي نيست و تماشاگر هميشه بلاتكليف است كه او آدمي مثبت است يا منفي. در تمام طول داستان اين تعليق درباره مازيار وجود دارد؛ اينكه در جايي از داستان مازيار چاقو ميكشد و جايي ديگر كنار پدرش گريه ميكند، او را خاص كرده است. ولي بعد منفي بودن مازيار غالب است. چون ما روي بعد منفي اين آدم بيشتر مانور ميدهيم و اين چيزي است كه سناريو و كارگردان خواستهاند. فكر نكرديد كه بازي در بامن بمان و ما چند نفر اين ذهنيت را در تماشاگر ايجاد كند كه شما فقط نقشهاي عصبي را خوب بازي ميكنيد؟ ببينيد! يك بخش قضيه اتفاقي است كه دارد ميافتد و آن اتفاق اين است كه من اين نقشها را دوست دارم و از بازيكردنشان راضيام ولي اتفاقي كه خواهد افتاد اين است كه ممكن است در آينده من در ذهن مخاطب يك شكل خاص و كليشهاي پيدا كنم. اين نكته مربوط به سياستي است كه يك بازيگر بايد در كارش داشته باشد و اين روزها خودم هم به اين نتيجه رسيدهام كه از نقشهاي منفي و عصبي فاصله بگيرم. به همين دليل بازي در سالهاي برف و بنفشه را قبول كرديد؟ بله. سالهاي برف و بنفشه گروه خيلي خوبي دارد و نقش هم يك نقش كاملا محوري است ضمن اينكه مثبت هم هست و شبيه نقشهايي نيست كه تابهحال بازي كردهام. آنقدري كه ميخواستيد خاص است؟ بله، چون اين آدم مثبت بيفايدهاي نيست. در طول داستان متحول ميشود و در داستان يك پرش زماني از سال 42 به 57 هم وجود دارد كه من نقش پيري علي فلاح را هم بازي ميكنم. همه اينها برايم جذابيت داشت. الان كه با پخش اين 2 سريال به شهرت رسيدهايد، چه تغييري در روند كارتان خواهيد داد؟ سعي ميكنيد نقشهايي بازي كنيد كه مشهورتر شويد؟ من الان در شرايطي هستم كه شهرت برايم مهم نيست؛ برايم مهم است كه بهترين كار را انجام دهم و كارم را درست انجام بدهم. اينكه گيشه داشته باشم و مشهور باشم، آنقدر برايم مهم نيست كه در مقابل، در ذهن آدمها خاطره خوبي از من بماند. در آينده هم همينطور به بازيكردن در سريالها ادامه ميدهيد؟ امسال تصميم دارم روي كار سينمايي تمركز كنم؛ البته تا جايي كه شرايط ماليام اجازه بدهد و بتوانم بدون كاركردن روزگارم را بگذرانم چون پارسال وقتي سر سريال ما چند نفر بودم موقعيت بازي در اتوبوس شب و اخراجيها را از دست دادم. در اخراجيها قرار بود چه نقشي را بازي كنيد؟ نقش همان دزد لمپني كه امين حيايي بازي ميكند. يعني كاملا بيخيال سريال ميشويد؟ مسلما نه، اگر كار خيلي خوبي پيشنهاد شود، موقعيت را از دست نميدهم ولي ترجيحم اين است كه بيشتر در سينما فعاليت كنم. مطمئنيد كه حالا انتخابهاي خوبي خواهيد كرد؟ به هر حال الان به تجربهاي رسيدهام كه بتوانم يك كار خوب را خوب انجام بدهم؛ حتي آنقدر در اين باره مطمئن هستم كه ميتوانم قول بدهم اگر براي يك نقش خوب در يك فيلم سينمايي كه در حد خوب است انتخاب شوم، حتما كانديد دريافت سيمرغ در آن نقش خواهم شد. ادعاي بزرگي نيست؟ به نظرم الان وقتش رسيده كه سطح كاريام را بالا ببرم چون حس ميكنم الان توانايياش را پيدا كردهام. تجربه بازي در نقش يك شيزوفرني درخشاني در سريال «با من بمان» نقش يك بيمار رواني را بازي كرده است. او از تجربة متفاوتش برايمان حرف زد. بازي من در با من بمان شروع جالبي بود. چون گروه آقاي لبخنده براي آن نقش، اول به محمدرضا فروتن پيشنهاد داده بودند كه به توافق نرسيدند و بعد به پارسا پيروزفر، تا اينكه قسمت رسيد به من. آقاي لبخنده برايم درباره نقش توضيح دادند. من هيچ اطلاعي از بيماران شيزوفرني نداشتم ولي خيلي خوشحال بودم موقعيتي پيش آمده كه نقشي تا اين حد متفاوت را بازي كنم چون حرف مشترك هر مصاحبهاي كه از بازيگرهاي بزرگ خوانده يا شنيده بودم، اين بود كه بازي كردن در نقش يك بيمار رواني، موقعيت خيلي خوبي است تا بازيگر بتواند خودش را نشان دهد. آقاي لبخنده گفت چون شناختي از من ندارد بايد تست بدهم. همين تست دادن، نكته جالب ماجرا بود. شبي كه قرار بود فردايش تست بدهم، آن قدر از اينكه ممكن است براي اين نقش انتخاب شوم خوشحال بودم كه با دوستانم يك مهماني كوچك گرفتم و بدشانسي آوردم و همان شب مسموم شدم. فردا صبح شبيه يك جنازه متحرك بودم كه پاي چشمهايم گود رفته بود. آقاي لبخنده بعدا به من گفت كه وقتي من را با آن قيافه ديده پيش خودش گفته: «اين پسره يك شبه چقدر براي نزديك شدن به نقش به خودش فشار آورده!». فرصتي براي تمرين نداشتم چون 2 روز بعد از تست دادن رفتم جلوي دوربين. ولي يك دوست پزشك داشتم كه درمورد بيماران شيزوفرني مشاورههاي خوبي به من داد. حتي با يكي دو نفر كه شيزوفرني داشتند ملاقات كردم و نكته جالب در هر دوي آنها اين بود كه شما فكر ميكرديد با يك آدم كاملا سالم روبهرو هستيد؛ مطلبي كه در با من بمان هم كاملا به آن اشاره شده بود؛ به اين موضوع كه بيماران شيزوفرني ظاهري سالم دارند ولي ممكن است اتفاقاتي باعث بروز بيماري آنها شود. جز اين تحقيقات، روش شخصيام اين است كه تا قبل از بازي نقش، بارها فيلمنامه را ميخوانم و اين خواندن باعث مي شود تا با نقش ارتباط برقرار كنم. بعد در لحظههاي مختلف زندگي عاديام از خودم ميپرسم كه اگر آن نقش، به جاي من بود چطور رفتار ميكرد و همينطوري به مرور نقش وارد زندگي عاديام ميشود. در با من بمان كمي بيمار شده بودم. نقش سنگين بود، انرژي زيادي ميخواست و من آنقدر به نقش نزديك شده بودم كه در زندگي عاديام هم شك ميكردم و احساس بدي داشتم. بازيگري مثل دروغ است و وقتي اين دروغ را زياد تكرار ميكني، باورش ميكني. اين اتفاقي كه بر اثر بازي كردن يك نقش در آدم ميافتد شروع و پايان مشخصي ندارد. براي من وقتي كار تمام شد و از نقش فاصله گرفتم، كم كم تاثير نقش هم از بين رفت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 660]
صفحات پیشنهادی
نامزد سيمرغ بلورين ميشوم
نامزد سيمرغ بلورين ميشوم. سینمایايران - محبوبه افتخاري: سام درخشاني را مدتي است زياد در تلويزيون ميبينيم. راجع به پركاري اين روزها و كمكاري دو سال اخيرش با او ...
نامزد سيمرغ بلورين ميشوم. سینمایايران - محبوبه افتخاري: سام درخشاني را مدتي است زياد در تلويزيون ميبينيم. راجع به پركاري اين روزها و كمكاري دو سال اخيرش با او ...
گفتگو با دیرباز
اگر برای بازی در این نقش نامزد دریافت سیمرغ بلورین شوم خوشحال میشوم و تعجب میکنم که نقشی با این ویژگیها دیده شده است. فیلم سینمایی "عیار 14" با بازی ...
اگر برای بازی در این نقش نامزد دریافت سیمرغ بلورین شوم خوشحال میشوم و تعجب میکنم که نقشی با این ویژگیها دیده شده است. فیلم سینمایی "عیار 14" با بازی ...
فروافتادن پرده و پرواز سيمرغ
البته من بين اين دو موضوع تفكيك قائل ميشوم ولي دلم تنگ است براي فيلمي كه به سختي ... بخش عكس سيمرغ بلورين به صورت مشترك به علي باقري براي عكس فيلم ...
البته من بين اين دو موضوع تفكيك قائل ميشوم ولي دلم تنگ است براي فيلمي كه به سختي ... بخش عكس سيمرغ بلورين به صورت مشترك به علي باقري براي عكس فيلم ...
با میوه ممنوعه می آیم ؟!!
... بازی بسیار زیبایش در فیلم رسم عاشق کشی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر .... من تنها دختر زحمتکشی هستم که صادقانه کار می کنم و باعث آشتی دوگروه می شوم. ...
... بازی بسیار زیبایش در فیلم رسم عاشق کشی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر .... من تنها دختر زحمتکشی هستم که صادقانه کار می کنم و باعث آشتی دوگروه می شوم. ...
مردم باید به من امضاء بدهند نه من
... فجر براي فيلم « ليلي با من است » و برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد .... بگویم، هر سالی که فیلم داشتم، غیر از یکی دو مورد، همیشه نامزد بودم برای جایزه. ... به این خاطر که میگویم وقتی خودم حضور آنچنانی ندارم، فقط میشوم یک ابزار ...
... فجر براي فيلم « ليلي با من است » و برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد .... بگویم، هر سالی که فیلم داشتم، غیر از یکی دو مورد، همیشه نامزد بودم برای جایزه. ... به این خاطر که میگویم وقتی خودم حضور آنچنانی ندارم، فقط میشوم یک ابزار ...
عکس های جذاب وگپی خودمانی و مفصل با نیوشا ضیغمی
... و چهارمین و بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین ... با او مقایسه می شوم و باعث حوشحالی من خواهد بود اگر روزی به جایگاهی مانند جایگاه او ...
... و چهارمین و بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین ... با او مقایسه می شوم و باعث حوشحالی من خواهد بود اگر روزی به جایگاهی مانند جایگاه او ...
هایی به یاد ماندنی از حمیده خیرآبادی!
... بیش از 150 فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخته و سه بار نیز نامزد دریافت بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل از جشنواره فیلم فجر شده است. ... وی در آن گفت وگو گفت: متاسفانه این روزها چیزهایی را میشنوم که ناراحت میشوم. ... [ارسال شده از: سیمرغ] ...
... بیش از 150 فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخته و سه بار نیز نامزد دریافت بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل از جشنواره فیلم فجر شده است. ... وی در آن گفت وگو گفت: متاسفانه این روزها چیزهایی را میشنوم که ناراحت میشوم. ... [ارسال شده از: سیمرغ] ...
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها