تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833558590
عليرضا داودنژاد و روايت «تيغزن»
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: دستمان از دامن سينماي ملي كوتاه نيست سرويس: فرهنگ و هنر - سينما خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران سرويس: فرهنگ و هنر - سينما اينروزها جديدترين ساختهي سينمايي عليرضا داودنژاد يعني «تيغزن» در سينماها به نمايش درآمده است؛ فيلمي كه به گفتهي خودش، شبيه هيچ كدام از فيلمهاي قبلياش نيست. او از چگونگي ساخت اين فيلم گفت و در ادامه به دغدغهي هميشگياش براي سينماي ملي پرداخت. اين كارگردان سينماي ايران در گفتوگو با خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي اين شعار تبليغاتي كه؛ «اين فيلم شبيه هيچ فيلمي نيست» توضيح داد: موقع ساخت «تيغزن» آنچه را به نظر خودم درست ميآمد، ميگرفتم؛ بنابراين بطور طبيعي اين فيلم شباهتي به هيچ كار ديگري ندارد. *** «تيغزن» يك فيلم جادهاي است عليرضا داودنژاد دربارهي روند شكلگيري فيلم «تيغزن» بعد از ساخت «هوو» گفت: بعد از «هوو» فيلمنامهاي به من پيشنهاد شد كه بعدها اسمش «خروس جنگي» شد. اين فيلمنامه روايت زن و شوهري بود كه با هم شغلشون را عوض ميكنند. بعد از مدتي كه بر روي اين فيلمنامه كار كردم، احساس كردم، نميتوانم كاري را كه علاقهمندم انجام بدهم پس از آن فيلمنامه صرفنظر كردم و تصميم گرفتم يك فيلم جادهاي بسازم كه در نهايت «تيغزن» ساخته شد. اين كارگردان در توضيح يك فيلم «جادهاي» خاطرنشان كرد: جادهاي به اين مفهوم كه فيلم در جريان يك سفر، در مسير جادهي كناره اتفاق ميافتد. *** اين فيلم به هيچكدام از فيلمهاي قبليام ارتباطي ندارد او همچنين بر اين موضوع تاكيد دارد كه؛ اين فيلم از لحاظ موضوع و شيوه اجرا به فيلم «هوو» ربطي ندارد و نه تنها به فيلم «هوو» ربطي ندارد بلكه به هيچكدام از فيلمهاي قبلياش هم ارتباطي ندارد. داوودنژاد ادامه داد: «تيغزن» براي من يك تجربه كاملا تازه است و مثل اين فيلم پيش از اين كار نكردهام. چون فيلم از لحاظ ريتم، سرعت و نحوه بسط و گسترش موضوع كاملا براي خودم جديد است. *** لادن مستوفي گرم و زنده و موثر بازي كرد او دربارهي انتخاب لادن مستوفي هم گفت: با هنرپيشههاي مختلفي گفتوگو كردم. اما از برخورد و تمريناتي كه با لادن مستوفي داشتم، متوجه شدم او آمادگي دارد، يك كار كاملا متفاوت از آنچه تابهحال انجام داده است، انجام بدهد. پس او را انتخاب كردم و در جريان كار، متوجه شدم اشتباه نكردم. او معتقد است: بازي كه لادن مستوفي در «تيغزن» انجام داده است، نهتنها با همه كارهايي كه خودش پيش از اين انجام داده، متفاوت است بلكه نسبت به نوع بازي كه ما از زنهاي ديگر بازيگر در سينماي ايران ميبينيم هم تفاوت دارد. لادن مستوفي در اين فيلم خيلي بازي گرم، زنده و موثري انجام داده است. آنهم با يك سرعت و ريتمي كه نسبت به كارهاي قبلي من هم تفاوت دارد. داودنژاد در عين حال كه؛ «تيغزن» را در كارنامهي حرفهاش فيلم منحصر به فردي ميداند، ادامه داد: از لحاظ سياق فيلمسازي، اگر بخواهيم در فيلمهاي من شبيهاي براي اين فيلم پيدا كنيم، شايد بتوان تركيبي از «مصائب شيرين» و «بچههاي بد» را سراغ گرفت ولي اين مثال، مثال گويايي نيست. *** آسيبشناسي تيپ اجتماعي جامعهي شهري ايران او گفت: اين فيلم به تيپهاي اجتماعي امروز جامعه شهري ايراني اشاره دارد و به نوعي آسيبشناسي ميكند. در اين فيلم هم قشر ضعيف جامعه كه به سختي امرارمعاش ميكنند، همجواناني كه به دنبال جوانيكردن هستند اما فرصتها و مجالهاي لازم براي آنها فراهم نيست و در همين كشمكشها از تحصيل هم واميمانند و به آنچه هم كه ميخواهند نميرسند و در نتيجه بحران شخصيتي پيدا ميكنند، در زندگي اجتماعي با مشكلات پيچيدهاي مواجه ميشوند، نشان داده ميشوند و همچنين «تيغزن» به تيپ خاصي از زنان كه در جامعه ما هستند و در يك دو دههي اخير حضورشان پر رنگتر شده است، هم اشاره دارد. زنهايي كه ريشه سنتي دارند، اما به يك زندگي جديد گرايش دارند و در جريان تحولات اجتماعي به طور كلي از سنت ميبرند و به سوي يكجور تجدد افراطي پرتاب ميشوند و در نهايت در اين كشمكش هم صدمه ميخورند. داودنژاد شخصيت «عطا» در فيلم «تيغزن» و «علي» فيلم «نياز» را با هم مقايسه كرد و گفت: شايد بتوان گفت، آن نگرشي كه در «نياز» به شخصيت علي داشتم به نوعي متفاوت ولي با همان جوهره، در فيلم «تيغزن» به شخصيت «عطاء» دارم. او قرار است، اقشار ضعيف جامعه را كه از لحاظ امرارمعاش، تحتفشارند را نمايندگي بكند. *** از ساخت «هشتپا» و «ملاقات با طوطي» پشيمان نيستم اما به سراغ آن نميروم عليرضا داودنژاد در بخشي از اين گفتوگو در طرح اين پرسش كه شما با برخي فيلمهايتان در سينماي ايران جريانسازي كرديد، ولي در سالهاي اخير فيلمهايتان به نوع ديگري از سينما نزديك شده است، بنابراين آيا شما فيلم دلخواهتان را در سالهاي اخير نساختهايد، پاسخ داد: فيلم «ملاقات با طوطي» و «هشتپا» جزو فيلمهاي مورد علاقهام است و به هيچوجه از ساخت آنها پشيمان نيستم. در واقع اين دو فيلم شرايط اطراف ما را انعكاس ميدهند و نشاندهندهي يك دوران جديدي در جامعه ايراني است. اگر ما ميگوييم «نياز» به يك دوراني مربوط است يا «مصائب شيرين» به دوران ديگري مربوط است، بايد بگوييم «هشتپا» و «ملاقات با طوطي» متعلق به دوراني هستند كه ما همچنان در آن دوران داريم زندگي ميكنيم و اگرچه تلاش ميكنيم از آن بيرون بياييم، ولي هنوز گرفتار آن هستيم. در اين دوران ارزشها و آرمانها رنگ ميبازند و حتا قانون كمكم به ابراز تبديل ميشود و پول به عنوان تنها معيار ارزشها بر جامعه تسلط پيدا ميكند و همهچيز تحتتأثير پول قرار ميگيرد و اين تأثيرات دامنهاش تا شخصيت آدمها و روابط اجتماعي توسعه پيدا ميكند. او ادامه داد: فيلم «ملاقات با طوطي» و «هشتپا» دقيقا انعكاس اين دوران هستند و فكر ميكنم كه اصلا به همين دليل هم با مقاومت روبرو شدند. بنابراين مطمئن هستم كه اگر ما از اين دوران عبور بكنيم و موفق بشويم كه از غلبه بيقانوني و اشرافگري و تجملپرستي و تندادن به سلطه بلامنازع پول بيرون بياييم، ارزشهاي اين دو فيلم هم بازشناسي خواهند شد. او در عين حال گفت: حقيقتا بعد از آن دو تا فيلم و ضرباتي كه خوردم، ترجيح دادم ديگر به سراغ آن نوع سينما نروم و فكر ميكنم آن دو فيلم هم براي اشاره به اين دوران و انعكاس اين شرايط كافي بوده است. به هرحال «تيغزن» در ادامهي آن نوع فيلمها و سينماي «هشتپا» و «ملاقات با طوطي» نيست. داودنژاد در تعريف سينماي «هشتپا» و «ملاقات با طوطي» ادامه داد: يك نوع سينمايي كه با صراحت و بيپروايي به پشت پرده مسايل اجتماعي سر ميكشد و پرهيزي ندارد از اينكه روشهاي سيستم دار و دسته بازي و باندبازي را، افشاء بكند. *** «تيغزن» بيشتر به آدمها و روابط انساني توجه دارد او در پاسخ به اينكه با اين حساب در «تيغزن» شما صراحت «هشتپا» را نداريد، گفت: «تيغزن» اصلا به اين عرصه نپرداخته است. «تيغزن» بيشتر به آدمها و روابط انساني توجه دارد. سعي كردم در اين فيلم آدمهاي قابل لمس و آشنا طراحي بكنم و روابط و برخوردهاي اينها را، به يك صورت زنده با گرماي انساني نشان بدهم. *** چه برخوردي با 40 ميليون مخاطب ايراني ميشود؟! عليرضا داودنژاد در ادامهي گفتوگو با خبرنگار ايسنا با توجه به دغدغهي هميشگياش دربارهي مسايل كلان سينماي ايران از اينروزهاي سينماي ايران گفت. او معتقد است: ابتدا بايد ديد مجموعهي شرايط سينماي ايران را با چه ذهنيت و زاويه ديدي، نگاه ميكنيم، به هر حال با ذهنيت و از زواياي مختلف، مسايل مختلفي فهميده و ديده ميشود. آنچه بنده ميبينم و دنبال ميكنم براساس يك فهم و برداشت خاصي از سينماي كشور است و بر ذهنيت تقويت سينماي ملي تاكيد دارد. داودنژاد به رقم تقريبي 40 ميليون مخاطب ايراني فيلمها اشاره كرد و گفت: در اينجا اين سوال مطرح است كه با اين 40 ميليوني كه در سطح ايران مصرفكننده كالاي فيلم هستند، چه برخوردي صورت ميگيرد؟ و در ادامه اين پرسش مطرح ميشود كه چه درصدي از اين مخاطب سهم فيلمهاي ايراني هستند و چه درصدي سهم فيلمهاي ماهوارهاي و چه درصدي سهم فيلمهاي ويدئويي قاچاق رسمي و غيررسمي ميشوند. از آماري كه ما از مخاطبين فيلم ايراني داريم، متأسفانه بايد اين نتيجه را گرفت كه بخش عمدهاي از اين مخاطبان ايراني در اختيار بازار قاچاق ويدئويي فيلم خارجي يا كانالهاي ماهوارهاي هستند. پس ما در مقابل يكچنين واقعيتي چه واكنشي ميتوانيم داشته باشيم؟ اگر به مصالح ملي و استقلال فرهنگي كشور و حتا اگر به اقتصاد فكر كنيم، همه بر اين موضوع تاكيد دارند كه عليالاصول بايد تلاش كنيم تا سهم سينماي ايران از اين مجموعهي مخاطب افزايش پيدا كند و تا آنجائيكه ميتوانيم، اين مخاطب تاراج رفته توسط قاچاق و ماهواره را به دامن توليد داخلي برگردانيم. او گفت: براي رسيدن به اين هدف، اين سئوالات مطرح ميشود كه چگونه بايد اينكار را انجام داد؟ براي انجام چنينكاري، يعني براي افزايش سهم سينماي ايران از مخاطب ايراني و بازپسگيري بازارهاي ويدئويي و ماهوارهاي از فيلمهاي خارجي و قاچاق چه برنامهها و چه ابزارهايي لازم است؟! آيا ما نيروي انساني مولد به اندازه كافي براي چنينكاري داريم؟ كساني كه باسابقه سينماي ايران و نيروي انساني متخصص و خوشقريحه سينماي ايران آشنا هستند، ميدانند كه اينكار از دست سينماي ايران ساخته است. ميدانند كه سينماي ايران با همين ظرفيت انساني موجود، در صورت يك برنامهريزي كارشناسي شده و اصولي ميتواند در سال به راحتي 200 فيلم جذاب توليد بكند پس اينجا اين سئوال مطرح ميشود كه چرا اين اتفاق نميافتد؟! ما در پيگيري علت اين موضوع، به سوالات تازهاي برميخوريم. آيا ما سختافزارها و زيرساختهاي لازم را براي چنين حركتي داريم؟! و آيا ما مديريت و نظام آموزشي لازم را براي چنين برنامهاي داريم؟! در مورد سختافزارها و زيرساختها بايد بگوييم نه؛ ما اين سختافزارها و زيرساختها را نداريم؛ چون براي دستيابي به چنين بازار گستردهاي كه بتواند 40 ميليون مخاطب را جذب بكند، ما حداقل به 2000 سالن نياز داريم كه الان شايد ما حداكثر 100 سالن استاندارد بيشتر نداشته باشيم و در مورد نظام آموزشي سينمايي هم وقتي تأمل ميكنيم، متوجه خواهيم شد كه نظام آموزشي سينماي ما در ادامه همان تعاريف، 40،30 سال پيش است. بنابراين بايد پرسيد آيا بازار توزيع به قاعدهاي كه براساس يكسري قوانين شفاف عمل بكند موجود است؟! باز ميبينيم كه اين بازار وجود ندارد و با مروري بر وضعيت بازار سينماي ايران در چندسال گذشته متوجه ميشويم كه گرايشهايي كه بيشتر براساس زدوبند و انحصار عمل ميكنند، در واقع تأثير عميق برروي مجموعهي سينماي در اين چندسال اخير گذاشتهاند و در نهايت اين سئوال مطرح است كه كجا بايد به اين فكر باشد كه چنين برنامهاي، اتفاق بيافتد؟! *** ارادهاي كه با سينما خصومت دارد عليرضا داودنژاد با تاكيد بر اينكه، شكي نيست كه تماشاچي سينمايي بيشتر از حد توان و ظرفيت توليد ما در كشور وجود دارد، تصريح كرد: در اينكه نيروي انساني خلاق و متبحر داريم كه بتوانند فيلم توليد بكنند و به اين بازار عرضه بكنند، شكي نيست. پس چهچيز مانع اين ماجرا است؟! به نظرم اصل ماجرا به اين موضوع برميگردد؛ به روندي كه در همه اين سالها مديريت سينما هم با آن در كشمكش بوده است. مديريت سينما با ارادهاي كه بيرودربايستي نه تنها به سينما علاقهاي ندارد، بلكه يكجور احساس خصومت و دشمني هم با سينما و هم با ساير فعاليتهاي هنري دارد، در كشمكش بوده است. اين اراده در واقع جرياني است كه دايما سينما را زير سوال ميبرد و براي آن پروندهسازي ميكند و اصرار دارد بر اينكه اين سينما در تنگنا به سر ببرد. به هر حال اين جريان هرچه كه هست و به هر صورت كه عمل ميكند، در يك چيز آن نميتوان ترديد كرد و آن اينكه حاصل كارش، به نفع مملكت و ملت و فرهنگ ايران نيست. و آنچه در اين ميان مسلم است، اين است كه اولين كساني كه در دنيا از وجود چنين ارادهاي خوشحال هستند و اگر دستشان برسد اين جريان را تقويت ميكنند و ابزار و امكانات در اختيارش ميگذارند، آنهايي هستند كه از استقلال ايران و سينماي ايران و از اينكه اين سينما خودش تأمينكننده احتياج مردمش باشد، ضرر ميبيند. بايد پرسيد چه كساني از اينكه سينماي ايران، سينما مولد و موفقي باشد ضرر ميكنند؟! به نظرم كمپانيهاي چند مليتي كه پيش از اين بازار سينماي ايران را، در دست داشتند. اگر بر تاريخچهي سينماي ايران مروري داشته باشيم، متوجه ميشويم كه قبل از انقلاب دو مولفه سانسور و فيلم خارجي موفق شدند، بين سينماي ايران و زندگي ايراني فاصله بياندازند و آن را به تقليد از الگوهاي فيلم خارجي وادار بكنند و در نهايت آن را به سمت تكرار و كليشهها و نهايتا زوال و ورشكستگي سوق بدهند ،اما با انقلاب كه سانسور تغيير شكل داد و از برخي جهات دست سينماي ايران باز شد و مهمتر از آن فيلم خارجي از آن وضعيت استيلا و غلبه بر مجموعه سينماي كشور خارج شد و تقريبا از بازار سينماي ايران بيرون رانده شده و اين فرصت براي سينماي ايران فراهم شد كه دوباره، جان بگيرد و برروي پاي خودش بايستد. اما يادمان نرود كه در اين ساليان كمپانيهاي چندمليتي كه سينماي ايران را در اختيار داشتند و از سينماي ايران بيرون رانده شدند، دست روي دست نگذاشتند و امروزه و در سالهاي آتي هم دست روي دست نخواهند گذاشت. اگرچه ما آنها را از در بيرون كرديم، ولي آنها از پنجره و سقف وارد شدند. ماهواره بالاخره امواج خودش را به تلويزيونهاي داخلي ايران رساند و قاچاقچيان از زمين، هوا و دريا وارد فضاي فرهنگي ايران شدند و دوباره فيلم خارجي در ابعاد خيلي وسيعتر و موثرتر از گذشته، توانست وارد فضاي فرهنگي كشور بشود پس در چنين شرايطي مديريت چه كاري بايد انجام بدهد ؟ اين مديريت بايد سينماي ملي را در مقابل اين موج، واردات و اين تهاجم قاچاق تقويت بكند، يعني هرچند موج واردات و تهاجم قاچاق سعي ميكند تماشاچي را از ما بگيرد، اما ما بايد سعي بكنيم توليدات خود را افزايش بدهيم و زيرساختها را زياد بكنيم تا نگذاريم اين اتفاق بيافتد. *** تقويت تشكيلات صنفي ما به عنوان فيلمسازان ايراني در اين شرايط به اين نتيجه رسيديم كه تنها راهي كه پيشروي ما هست اين است كه تشكيلات صنفي را تقويت كنيم، يعني دوره هم جمع شديم تا از سينماي ايران در مقابل دشمنيها و تهاجم گسترده قاچاق و ماهواره دفاع بكنيم. داودنژاد با اشاره به تشكيل مجمع فيلمسازان ايران خاطرنشان كرد: ما الآن با مجموعهاي از مسايل در داخل سينما و با مجموعهاي از مسايل در بيرون سينما مواجه هستيم كه بايد سعي بكنيم بر آنها غلبه پيدا بكنيم تا اين فضاي فرهنگي كه دوباره فيلم خارجي، در اشكال جديد دارد به آن غلبه پيدا ميكند ،حفظ كنيم و آن بخش از دسترفته را به سينماي ايران برگردانيم. داودنژاد در پاسخ به اينكه چقدر به سينماي ملي دست يافتهايم، توضيح داد: ما براي اينكه بفهميم به سينماي ملي دست پيدا كرديم يا نه؟! بايد اول ببينيم اين نوع سينما، چه نوع سينمايي هست؟! سينماي ملي دو مشخصهي بارز دارد ، اول اينكه شكل زندگي ايراني است و بيش از آنكه شكل بخشنامههاي دولتي و فيلمهاي خارجي باشد ، شكل زندگي مردم است. يعني منعكسكننده واقعيات جاري زندگي اجتماعي آنها است و با حسرتها، آرزوها و آرمانها و دغدغهي جاري واقعي اقشار، طبقات و قوميتهاي مختلفي كه در چارچوب كشور زندگي ميكنند، سروكار دارد و منعكسكنندهي آنها است. مولفهي دوم آن بر ميگردد به اينكه مخارج اين سينما را هم مردم تأمين ميكنند. اين موضوع البته بدين معنا نيست كه دولت در اين سينما سرمايهگذاري نميكند، اين بدان معنا است كه در پايان هرسال، وقتي ما به خرج و دخل سينماي ايران نگاه ميكنيم، ميبينيم كه اولا دخل اين سينما بيش از خرج آن است و دوما اين دخل توسط مردم تأمين شده است. پس سينماي ملي، سينمايي است كه با زندگي واقعي مردم فاصله ندارند و اصليترين تأمينكننده منابع مالي آن هم، مردم هستند، بنابراين ما براي رسيدن به اين سينما، با چند مشكل مواجه هستيم. اولا: مميزي يا سانسوري كه اصرار دارد، بين سينماي ايران و زندگي ايراني فاصله بياندازد. اين سانسور يا مميزي در دورههاي مختلف از رقت و غلظت متفاوتي برخوردار بوده است. آنچه مسلم است ما تا به امروز اگرچه به سينماي ملي نرسيديم ولي دستمان از دامن سينماي ملي؛ كوتاه هم نيست، بدين معنا فيلمهايي كه در كشورمان داشتيم به جاي اينكه شبيه فيلمهاي خارجي يا بخشنامههاي اداري باشند، بيشتر شبيه زندگي مردم بودند و از سوي مردم هم مورد استقبال قرار گرفتند و اين جريان كماكان در سينماي ما زنده است. اين سينماگر معتقد است: آنچه مانع شكلگيري سينماي ملي ميشود، همان جرياني است كه صرفنظر از ماهيت و منشأ خود، آب را نهايتا به آسياب، كمپانيهاي خارجي ميريزد. او با اشاره به سياستگذاريهاي چند سالهي اخير سينما معتقد است: ويژگي مثبت مسئولان سينمايي در چند سال اخير اين بوده است كه زيربار كمپانيبازي و انحصار ناشي از كمپاني بازي نرفتهاند و براي زيرساختها، بازسازي سينماها، اقدامات خوبي انجام دادهاند و اين روند از نقاط قوت اين مديران بوده است. اما آنها در بسيج نيروها، براي توليدي كه بتواند وارد اين بازار بشود و در جهت برداشتن سنگها از مسير توليد، هنوز نتوانستهاند كار موثري انجام بدهند و كار موثر و تعيينكنندهاي كه در خور چشماندازي باشد كه ما داريم به آن نگاه ميكنيم انجام نشده است. چشماندازي كه در آن نيروهاي خوشقريحه و متخصص و خلاق سينماي ايران بسيج شوند و با افزايش توليد ملي، بازار 40،30 ميليوني موجود را از چنگ ماهواره و قاچاقچيها بيرون بياورند و خود فيلمسازان ايراني را به تأمينكننده اصلي، نيازهاي اين بازار 40،30 ميليوني تبديل بكنند. او ادامه داد: در شرايطي ما ميتوانيم به نياز انواع مخاطبي كه در داخل كشور هستند پاسخ بدهيم و در بازار داخلي سينماي خودمان، ابتكار عمل را به دست داشته باشيم، اميدوار خواهيم شد كه بتوانيم در سينماي دنيا جايي پيدا كنيم. داودنژاد در عين حال متذكر شد: موفقيت نهايي ما در بازار جهاني كه در چشمانداز نهايي ما قرار دارد و تضمينكننده بقاي سينماي ما است در گرو موفقيت در بازار داخلي است. اين كارگردان در رابطه با طرح اين سوال كه فعاليت صنفي چه تاثيري در سينماي ايران دارد و رونق و اعتبار سينماي ايران مستقيما و بلافاصله به نفع كيست؟! همينطور ركود و كاهش اعتبار سينماي ايران مستقيما و بلافاصله به ضرر كيست؟ پاسخ داد: مسلما اهالي سينما. چون اهالي سينما، اولين جماعتي هستند كه، حسن يا سو آثار را مستقيما دريافت ميكنند و به طور طبيعي اصليترين دلسوزان اين حرفه هم هستند و در ضمن هيچكس به اندازهي اهالي سينما در متن واقعيات سينما نيست و به اندازه آنان، مشكلات يا امكانات سينما را نميشناسند، پس مطمئنترين جرياني كه ميتواند از سينما مراقبت بكند خود اهالي سينما هستند. اما اهالي سينما چقدر در وضعيت خود سينما تاثير دارند؟!. آيا واقعا اهالي سينما در سياستگذاري، و تصميمگيري براي روزمرگي يا آينده سينما تأثير تعيينكننده دارند، اين موضوع برميگردد به اينكه چهقدر داراي صنف باشند، تنها راهي كه اهالي سينما براي مراقبت و تأثيرگذاري بر سرنوشت سينما دارند، اين است كه داراي صنف باشند و ضروري است كه اين صنف در بخش خصوصي و در دولت جدي گرفته شود. كارگردان «نياز» با اشارهي تاريخچهي حضور تهيهكننده در سينماي ايران گفت: بعد از انقلاب، سينماي ايران تهيهكننده نداشت و سرمايه از سينماي ايران بيرون رفت. پس دولت به سينما سرمايه آورد و امكانات فراهم كرد و جريان توليدي شكل گرفت و به تدريج كه سينما رونق پيدا كرد از بدنه دولت و نهادها يك جماعتي با سينما آشنا شدند و نسبت به سينما شناخت پيدا كردند و آمدند يك بخش خصوصي تشكيل دادند و يك عده هم كه به سينما علاقهمند بودند، از متن جامعه به اين بخش خصوصي پيوستند. اگر بخواهيم بگوييم سينما در طول اين ساليان، چه مسيري را طي كرده و چه سرگذشتي داشته است، بايد بگوييم سينما بين اين بخش خصوصي و دولت دائم دست به دست شده است. پس براي اينكه سينما برگردد به ملاحظات اصلي و ضروري خودش، براي اينكه سينما بتواند در آن مسيري كه باعث رشد و توسعه آن ميشود، حركت بكند و از حالت توپ فوتبال بين دولت و مافيا خارج شود، چارهاي وجود ندارد، جز اينكه خود اهالي سينما، در قالب اصناف واقعي شروع به فعاليت و مراقبتكردن از سينماي كشور بكنند. مثلا فرض كنيد سينماي ايران سختافزار ميخواهد چه كسي بهتر از فيلمبردار و يا نيروهاي تخصصي ديگر ميتوانند تشخيص بدهند كه كمبودهايي ما از لحاظ وسايل و ابزار چيست؟ چه كسي بهتر از فيلمساز ميداند كه شرايط لازم براي ارتقاء سطح توليد، چيست؟ و بايد پرسيد اينها چهطوري ميتوانند براساس دانستههايشان عمل بكنند و چگونه ميتوانند بر پايه تجربيات و مهارتهايشان، برروي سياستها و تصميمگيريها اثر بگذارند، جز در قالب صنف. سوال بعدي اين است كه اگر ما با دولتي مواجه باشيم كه علاقهمند به رشد و توسعه سينماي ملي باشد و اگر با بخش خصوصي طرف باشيم كه اين بخش خصوصي سينما را صرفا يك دكاني براي كاسبي تلقي نميكند و نسبت به اين سينما و آيندهي آن حساس باشد، مسلم است كه چنين دولتي و بخش خصوصي، مجالي براي شكلگيري اصناف، فراهم ميكند. پس تقويت يا تضعيف اصناف مستقيما وابسته به اين است كه بخش خصوصي و دولتي چه چشماندازي از سينما در پيشرو دارند. اگر چشماندازي كه در پيشروي اين دو گروه هست، صرفا به رفع نيازهاي سياسي روزمره يا صرفا به كسب سود به هر قيمت فكر نكند و دولتي حضور داشته باشد كه بازار 40،30 ميليوني سينماي ايران براش مسئله باشد و بخش خصوصي داشته باشيم كه در نحوه انتخاب موضوع و طراحي توليد و روش توزيع مراقب باشد كه سينماي ايران صدمه نخورد، بنابراين نيروهاي متخصص و خوشقريحه و خلاق تضعيف نميشوند و سطح مهارتها دايم افزايش پيدا بكند و در آنصورت است كه آن دولت و بخش خصوصي بيترديد با تقويت اصناف، مخالف نيستند. او ادامه داد: پس تضعيف اصناف و تقويت آنها نشاندهندهي اين است كه ما، با چه ديدگاه و گرايشي، در دولت و بخش خصوصي مواجه هستيم. ما براي اينكه بفهميم اين بخش خصوصي چقدر نسبت به سينماي ملي متعهد است و اين دولت چهقدر به سينماي ملي متعهد است بايد نگاه بكنيم، ببينيم نحوه برخورد آنها، با ساختارهاي صنفي چگونه است؟! اگر ما ميبينيم ساختارهاي صنفي تضعيف ميشود، معنايش اين است كه اين دولت و بخش خصوصي نسبت به سينماي ملي احساس مسووليت و تعهد ندارند و صرفا بر حول منافع اقتصادي و سياسي خودشان به موضوع سينما و صنف نگاه ميكنند. اما به عكس اگر ديديم ساختارهاي صنفي جديتر ميشوند و فعاليت صنفي عميقتر و نيروهاي حرفهاي سينما بيشتر به سمت عضويت و فعاليت در تشكيلات صنفي مربوط به خودشان گرايش دارند، اين معنايش اين است كه ما با يك دولت و بخش خصوصي ملي طرف هستيم و در اين ميان آن جرياني هم كه با سينما دشمني دارد و به نفع كمپانيهاي چندمليتي توليد و پخش فيلم عمل ميكند، آنهم در اين ميان نقش دارد. گاهي ممكن است دولت و بخش خصوصي علاقهمند باشند اما آن جريان، با نقابهاي مختلف دايم چوب لاي چرخ اين فعاليت ميگذارد. او در عين حال معتقد است: اگر دولت و بخش خصوصي در يك چشمانداز واحد از سينماي ملي، به توافق و وحدت نظر برسند در طراحي اصناف و تشكيلات صنفي اين چشمانداز رعايت بشود و مجموعهي دولت اصناف و بخش خصوصي، خودشان را متعهد به حركت به سمت اين چشمانداز بدانند، آن نيروهاي مخالف و مخرب كه چه بخواهند و نخواهند به نفع منافع كمپانيهاي چندمليتي كار ميكنند، نميتوانند تأثير تعيينكنندهاي داشته باشند. داودنژاد معتقد است: امروز وضعيت صنفي ما بايد گفت وضعيت نااميدكننده نيست. يكي از حسنهاي مديريت فعلي اين است كه به شكلگيري تشكيلات صنفي همچون مجمع فيلمسازان ايران (كارگردان، تهيهكننده) كمك كرد. جريان (كارگردان، تهيهكننده ) اصليترين جريان تهيه فيلم در بعد از انقلاب است، چون اگر تهيهكننده كارگردانها نبودند بعد از انقلاب اصلا جريان توليد راه نميافتاد. كارگردان ـ تهيهكننده علاوه بر پول، ذوق و تخصص خودش را هم سرمايهگذاري ميكند. بنابراين وقتي اين جريان به عنوان اصليترين جريان تهيه فيلم در ايران شكل ميگيرد و تقويت ميشود يعني اينكه دولت و بخش خصوصي براي سينماي ملي ميدان را باز ميكنند و سرنوشت اين مجمع در آينده ميتواند يك ارزيابي از وضعيت عمومي و چشمانداز سينما به ما ارايه بدهد. اگر مجمع فيلمسازان تقويت بشود، اين بدان معنا است كه ما داريم به سمت يك بخش خصوصي، غيركاسبكار و يك دولت متعهد به سينما پيش ميرويم. او به ويژگي مهم مجمع فيلمسازان كه اعضايش بدون اتكا به صنف نميتوانند حركت بكنند، اشاره داشت و گفت: بعضيها در بخش خصوصي كه هم تهيهكننده و هم سينمادار هستند، ممكن اين ديدگاه را داشته باشند كه اصلا به صنف احتياجي نداريم يا گرايشهايي در دولت وجود داشته باشد كه آنها هيچ احتياجي به صنف و بخش خصوصي نداشته باشند و پيش خودشان فكر كنند كه ما پول ميدهيم و يك عده را استخدام ميكنيم كه بخشنامههاي ما را فيلم بكنند، بنابراين نه چنين گرايشي در دولت و نه چنان گرايشي در سينما به صنف احتياجي ندارند. اما مجمع فيلمسازان ـ تهيهكننده، كارگردانان ـ به صنف احتياج دارند. چون اين گروه، نگران سطح كيفي فيلمها هستند. بنابراين مسأله سختافزار و زيرساختها برايشان اهميت دارد. چون سختافزارها به توليد فيلم كمك ميكنند و زيرساختها به ارتقاء كيفيت فيلم و نمايش بهتر آن كمك ميكنند پس در نتيجه رفتن به سمت يك چنين شرايطي جزء در قالب فعاليت و نظارت صنفي امكان ندارد و از طرف ديگر مجمع فيلمسازان ايران چون هم كارگردان و هم تهيهكننده هستند، بديهي است كه علاقهمند هستند يك بازار توزيع شفاف و به قاعده وجود داشته باشد، چون فقط در يك بازار شفاف و به قاعده است كه اينها ميتوانند مطمئن باشند، فيلمهايشان اكران ميشود و منافعش برميگردد. اعضا مجمع فيلمسازان ـ تهيهكننده و كارگردان ـ مسلم است كه طرفدار يك نظام نمايشي هستند كه در قيد و بند هيچ انحصاري نباشد و ظرفيتهاي نمايشي خود را به صورت عادلانه بين تهيهكنندگان، تقسيم بكند. پس وضعيت صنفي با به وجودآمدن مجمع فيلمسازان از نظر من يك ضمانتي بدست آورد كه مصالح سينماي ملي و مختصات آن در يك تشكيلات صنفي شناسايي بشود و تحقق آن پيگيري بشود. پس با فعاليت مجمع ما ميتوانيم اميدوار باشيم كه پيگيري براي تقويت زيرساختهاي سينما و اعتلا نظام آموزشي، رابطه برقراركردن نظام آموزشي و بازار سينما، فعاليت تخصصي و مسوولانه انجام شود. همچنين با تقويت مجمع فيلمسازان ايران، ما ميتوانيم اميدوار باشيم كه همه اصناف تقويت ميشوند و چون تهيهكننده كارگردانان به افزايش و كارايي رشتههاي ديگر هنري، فكر ميكند ميتواند ارتباط خوبي با ساير اصناف سينمايي داشته باشد و موجبات تقويت آنها را نيز فراهم كند و از آنطرف چون بازار شفاف و به قاعده در توزيع و نظام نمايشي عادلانهاي را دنبال ميكند، ميتواند به صورت يك ضمانت براي سلامت مجموع فعاليتهاي صنفي يك نشانه باشد و به فعاليت خودش ادامه بدهد. انتهاي پيام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 342]
صفحات پیشنهادی
آنچه را به نظر خودم درست ميآمد، ميگرفتم عليرضا داودنژاد و ...
آنچه را به نظر خودم درست ميآمد، ميگرفتم عليرضا داودنژاد و روايت «تيغزن». دستمان از دامن سينماي ملي كوتاه نيست سرويس: فرهنگ و هنر - سينما خبرگزاري دانشجويان ...
آنچه را به نظر خودم درست ميآمد، ميگرفتم عليرضا داودنژاد و روايت «تيغزن». دستمان از دامن سينماي ملي كوتاه نيست سرويس: فرهنگ و هنر - سينما خبرگزاري دانشجويان ...
مرور كارنامه عليرضا داودنژاد /تركيبي از سينماي گيشه و بدنه و ...
كارنامه عليرضا داودنژاد كه فيلم سينمايي "تيغزن" را از امروز بر اكران سينماها دارد، .... و بيدغدغهتر را بر بستري كمرنگ از درام، جذاب روايت كند و در اين ميان حضور مهتاب ...
كارنامه عليرضا داودنژاد كه فيلم سينمايي "تيغزن" را از امروز بر اكران سينماها دارد، .... و بيدغدغهتر را بر بستري كمرنگ از درام، جذاب روايت كند و در اين ميان حضور مهتاب ...
هميشه پاي يك زن در گروه سينمايي قدس در ميان است
... "تيغزن" عليرضا داودنژاد در اواخر تيرماه در گروه سينمايي قدس روي پرده ميرود. ... فيلم داستان يك مدير رده مياني دولت را روايت ميكند كه به عنوان پاداش به سفر حج ميرود ...
... "تيغزن" عليرضا داودنژاد در اواخر تيرماه در گروه سينمايي قدس روي پرده ميرود. ... فيلم داستان يك مدير رده مياني دولت را روايت ميكند كه به عنوان پاداش به سفر حج ميرود ...
مرور اكران سوم و چهارم 87/افق اكران سينماها تا پايان تابستان ...
فيلم "تيغزن" عليرضا داود نژاد هنوز در انتظار پايين آمدن كف فروش فيلم بختآور است و .... "حس پنهان" قصه ورود دختري جوان به زندگي آسيب ديده يك زن و شوهر را روايت مي ...
فيلم "تيغزن" عليرضا داود نژاد هنوز در انتظار پايين آمدن كف فروش فيلم بختآور است و .... "حس پنهان" قصه ورود دختري جوان به زندگي آسيب ديده يك زن و شوهر را روايت مي ...
سينما - هنوز اميد وجود دارد
«تيغزن» شانزدهمين فيلم عليرضا داودنژاد است كه نويسندگي آن را هم بر عهده ... اگر چه روايت پيچيده فيلم و قصهاي كه سرراست روايت نميشود، قدري خاطر مخاطب را ميآزارد. ...
«تيغزن» شانزدهمين فيلم عليرضا داودنژاد است كه نويسندگي آن را هم بر عهده ... اگر چه روايت پيچيده فيلم و قصهاي كه سرراست روايت نميشود، قدري خاطر مخاطب را ميآزارد. ...
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها