محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826109287
گفت و گوی بسیار خواندنی زندگی ایدهآل با دختر و پسر مهران مدیری
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: پسر بیل گیتس که نیستیم! سینمای ما - این یک گفت و گوی خواندنی است که در آن فرزندان مهران مدیری به خیلی چیزها اشاره کردهاند. از خانه و زندگی و ماشین و محله پدرشان گرفته تا نظر و نگاهشان به کارهای او تا برخوردی که با بچهها دارد و زمانبندی آمدن و رفتنشان و ساز و آواز در خانه و مار پیتون 5 متری و لباسهایی که میپوشند و سریالهایی که دوست دارند و مشکلاتی که به عنوان فرزند یک فیلمساز مشهور تحمل میکنند و بالاخره تمایل پسر برای فیلمساز شدن و دختر که به موسیقی و نقاشی علاقه دارد. فرهاد مدیری، پسر ۱۷ ساله مهران مدیری است. نه موهایش سیخ سیخی است و نه در فرم لباسپوشیدن عاشق لباسهای عجیب و غریب است. آن قدر که نمیتوانی از روی ظاهرش سن و سالش را حدس بزنی. میآید و مینشیند و از روزهایی صحبت میکند که در مدرسه اذیتش میکردند و از این روزها میگوید که خواهر ۱۰ سالهاش هم چنین وضعیتی دارد ولی فراموش نمیکند که بگوید: دیگر با این ماجرا کنار آمدهایم فرهاد تريپ هنري نيست قرارمان را گذاشتهایم و او راس ساعت مقرر میرسد. کت و شلوار کرم رنگ پوشیده و ما شوک میشویم. اول از سن و سالش و هنگامي که میگوید:« متولد ۱۲ تیر ۱۳۷۰» است و بعد از آن وقتی که میگوید:« هنرستان موسیقی درس میخوانم». او نه در فرم لباس پوشیدنش اثری از بچههای هنری دارد و نه در مرتب كردن چهرهاش. البته همه اینها را خودش انتخاب کرده و پدرش نقشی در انتخاب این فرم لباس پوشیدنش ندارد. حتی میتواند بخندد و تعریف کند که ریش فراوانی داشته و برای آمدن سر گفت و گو آنها را اصلاح کرده است، چون نميخواسته عكساش با آن ريشهاي بلند چاپ شود! يك خانواده هنري همسر مهران مدیری، مادر فرهاد و شهرزاد، رشتهاش هنری بوده و ادبیات. خانهدار است و برای خودش مینویسد. هیچوقت دغدغه نوشتن نداشته. اسم فرهاد را هم مادرش انتخاب کرده و بعد از آن مهران مدیری زیاد از اين اسم در شخصیتهای تلویزیونیاش استفاده کرده است. پسرساز، پدر آواز ساز تخصصی فرهاد گیتار است ولی سازهای دیگر را هم امتحان کرده است. گهگاه برای پدرش هم ساز میزند تا او بخواند. اما این در صورتی است که وقتی برای آوازخوانی وجود داشته باشد. معمولا اینطور نمیشود. معمولا پدر در خانه نیست و سر کار است یا آنکه در مرحله پیشتولید سريالهايش قرار دارد. در حال حاضر هم که میخواهد اولین فیلم بلند سینماییاش را کارگردانی کند و سرش حسابی شلوغ است. مار ما موش و خرگوش ميخورد! در خانه مهران مدیری، در کنار همسر و دو فرزندش یک مار هم زندگی میکند. ما تعجب میکنیم و کمی هم میترسیم و فرهاد توضیح میدهد:« مار پیتون سمی نیست.» اما این جمله تاثیری در برخورد ما ندارد. او هم ناگهان بدجنس میشود و درباره مار پیتون مهربانی صحبت میکند که زندگیاش را در یک آکواریوم میگذراند و غذایش موش است و بعد از مکثی کوتاه میگوید:« لابد میدانید که مار، لاشه حیوان نمیخورد. غذایش حتما باید زنده باشد. ما هم به مارمان موش و خرگوش ميدهيم!» فرهاد ميگويد بعضي وقتها پيتون را از آكواريوم درميآورند و در خانه رها ميكنند تا براي خودش بگردد. ميگويد با مار كشتي هم ميگيرد اگرچه زور پيتون زياد است و نميشود شكستاش داد. پدر عاشق حیوانات است و همیشه در خانهاش حیوانات مختلفی را نگهداری میکند. در گذشته انواع مختلفي از جانوران را مي شد در خانه مهران مديري ديد از پرندگان تا ماهيها و جانوران ديگر. اما در حال حاضر تنها همین مار باقی مانده است. بچهها سگ هم خیلی دوست دارند اما هنور خبری از یک سگ در خانهشان پیدا نشده. جالب است كه پدر خانواده، علاقهای به سگ ندارد. حيواناتي را كه در برنامههاي مختلف او حضور پيدا ميكنند به ياد ميآوريد؟ باغ مظفر كه براي خودش باغ وحشي بود و در قسمتهاي پدرخواندهاي سريال مرد هزار چهره هم حيوانات حضور چشمگيري داشتند. پيمان قاسمخاني، نويسنده سريالهاي مديري خوب ميداند چگونه استاد را سر ذوق بياورد. مهران سانتافه دارد، فرهاد گواهينامه ندارد خانهشان سردار جنگل است و مدرسهاش در میدان منیریه. این مسیر را هر روز با مترو می رود و از اینکه پدرش سوار سانتافه میشود ناراحت نیست. جوابش خیلی سادهتر از حد تصور ماست:« من که گواهینامه ندارم ولی اگر گواهینامه بگیرم مشکلی برای ماشین نیست.» مهران مدیری به گواه حرفهای پسرش اهل شرط گذاشتن برای بچهها نیست. فرهاد مطمئن است كه وقتي گواهينامه را بگيرد داشتن اتومبيل روي شاخ خواهد بود. اگر بپرسي مهران هيچوقت دنبال او به در مدرسه ميآيد با راحتي ميگويد هيچوقت چون وقت ندارد. پدر آخرين بار چند ماه پيش به مدرسه آمده تا در جلسه اوليا با مديران مدرسه شركت كند. فكرش را بكنيد كه اگر ميخواست مدام به مدرسه فرهاد و شهرزاد سر بزند مدرسه چطور به هم ميريخت. كسي را به خلوتم راه نميدهم خانهشان مثل تمام خانههای این شهر است. دعوای خواهر و برادری هم در آن پیدا میشود اما تازگیها که بزرگتر شدهاند دیگر کمتر دعوا پیش میآید. فرهاد که بیشتر وقتش را در اتاق میگذراند و گاهی حس میکند برای خانوادهاش کم میگذارد . فرزند خوبی برای خانوادهاش نیست، این را خودش میگوید:«روی اعصابشان راه نمیروم ولی حس میکنم به عنوان فرزند، فرزند خوبی برایشان نیستم. بعضیوقتها فکر میکنم اگر خودم پدر بودم، میخواستم بیشتر به محیط شخصی فرزندم وارد شوم ولی نمیگذارم این اتفاق برای پدر و مادر خودم بیفتد.» شرارت پشت چهرهاي آرام اما بشنوید و بخوانید از مدرسه. او بچه شلوغی است اما از اینکه سردسته باشد خوشحال نیست. میگوید :« این خلاقیت را دارم که در مدرسه سردسته باشم اما اصولا سردستگی در مدرسه بد است. چون ممکن است شما سردسته باشید و پشت تو را خالی کنند.» اما در این روزهای شلوغکاری در مدرسه خودش منطق به خرج میدهد و پای پدر و مادرش به میان دعوا کشیده نمیشود. « همیشه، حتی اگر بدترین کارها را انجام داده باشم، با منطق زیاد آن را توجیه میکنم.» این قدرت را پدرش هم دارد « ولی نه به اندازه من». گاهی اوقات همین منطق زیاد او را تبدیل به موجودی واقعبین میکند و میتواند بین حرفهایش اعتراف کند:« بعضیوقتها معلمهایمان را خیلی اذيت کردهایم. من واقعا از آنها معذرتخواهی میکنم.» يكي از آخرين شيطنتهايش اين بوده كه با بچهها سر كلاس يكي از معلمها دوربين ببرند و فيلم بگيرند. بعد فيلم لو ميرود و دست مدير و معاون ميافتد و .....«خدا رحم كرد. به خير گذشت. بابا هنوز هم نميداند كه چي شده چون خودمان تعهد داديم و تمام شد. حالا اينجا بخواند ميفهمد!» كادو فراموش نميشود مشکل رفت و آمد در خانهشان وجود ندارد. حتی ممکن است تا ساعت ۳-۴ صبح بیرون باشد اما حتما خانوادهاش میدانند که کجاست و چه کار میکند. پدر اینطور نیست یعنی گاهی پیش میآيد که خانواده ندانند او کجاست و چه میکند. کادو هم خوب میخرد، به نظر میرسد حواساش به روز تولد بچههایش هست ولی آخرین کادویی که به پسرش داده، پول است. میخندد و میگوید:« نقدی حساب کرد» اما کادوی برعکس هم وجود دارد. پسر برای پدر معمولا کتاب و سیدی میخرد و وقتی روی قیمتها اصرار میکنیم و میخواهیم بودجه پولتوجیبیاش را معلوم کنیم، میگوید:« معمولي، پسر بیلگیتس كه نيستم!» بازيگري؟ هرگز! یک بار جلوی دوربین رفته است. در برنامه جنگ۷۷. در آن برنامه نقش بچگی پدرش را بازی میکرد. از بس به هم شبیه هستند و این را همه میگویند. در پشت صحنه برنامههای پدرش زیاد چرخیده اما با این وجود علاقه چندانی به بازیگری ندارد. واقعیت این است که همیشه از زبان بازیگرها درباره حاشیهها شنیدهایم. خودمان هم نمیدانیم وقتی فرهاد مدیری میگوید که در آرزوهای دور و دراز هنریاش جایی برای بازیگری وجود ندارد به خاطر حاشیههاست یا اصولا علاقهای به این محیط و فضا ندارد. اما میتواند بگوید :« همه خانواده مجبورند این حاشیهها را تحمل کنند. هر کدام به اندازه خودشان. مسلما مادرم به این خاطر که در صدر است فشار بیشتری را تحمل میکند اما این بار روی همه خانواده هست.» خانهاي پر از نواي موسيقي پسر در مقابل پدر، تواضع زيادي به خرج ميدهد اما میگوید از پدرش نمیترسد. وقتی میخواهیم او را روی دور کلکل با پدرش بياندازیم، هیچ رقمه راضی نمیشود. حرفش اینست«: ما کی باشیم؟» اوضاع وقتی بدتر میشود که در ادامه صحبت درباره موسیقی میگوید: «بابا استعداد بینظیری در موسیقی دارد» مهران مدیری به طور حرفهای ساز نمیزند. یک مدت ساز ضربی می زده و یک مدت گیتار و پیانو. با وجود اين که پدرش صدای خوبی دارد اما خاطرهای از لالایی پدر ندارد. گهگاه، شنيدن صداي پدر كه براي خودش آوازي زمزمه ميكند، حالي دارد. فيلمساز ميشويم فرهاد مدیری علاقهای به بازیگری ندارد، اما شغل مورد علاقهاش فیلمسازی است. میگوید اهل سریالسازی نیست و حضور در سینما را ترجیح میدهد. از همين حالا هم استارت را براي ساخت فيلم كوتاه زده. به خاطر هنری بودن رشتهاش در مدرسه، و يك عمر زندگي در يك خانواده هنري، میتواند درباره سریالهای پدرش هم صحبت کند. به نظر فرهاد مدیری، سریال مرد هزار چهره، بهترین سریال پدرش بوده:« کارگردانی، ایده، بازی بازیگرها و ...» و بین سریالها هیچ علاقهای به جایزه بزرگ ندارد. تشابه را ببينيد فیلم میبیند، فیلمهایی که معمولا پدرش به خانه میآورد. در بین فیلمسازهای ایرانی، بیضایی و حاتمیکیا را خیلی دوست دارد. مجله هم میخواند یا حتی روزنامه اما نهاینکه پيگيري كند و عاشق مجلات باشد. لحن و فرم نگاهش خیلی به مهران مدیری شباهت دارد و خودش هم اینها را احساس میکند. برای نمونه میتوانید نگاهی به این عکس مهران مدیری در جبهه بیندازید و ببینید که او و پسرش چقدر به هم شباهت دارند. يك زندگي متفاوت فرهاد میگوید:« شاید در زمان کودکی، به زندگی نرمالتر و طبیعیتر فکر میکردم، اما الان نه. الان این موقعیت خوب است. نمیتوانم بگویم دوستش دارم ولی هست.» با وجود اين که شرایط زندگي در اين خانواده و با اين پدر خبرساز چندان طبیعی نیست، اما گاهی هم پیش میآيد که با هم به رستوران بروند، با هم به سفر بروند. علاوه بر اینکه وقتی میخواهد روی تمام حرفهایش پوششی از منطق بکشد، میگوید:« من و خواهرم باید این شرایط را بپذیریم و بدانیم که زندگيمان با اغلب دوستانمان تفاوتهايي دارد و یک سری امکانات را نداریم.» بيلياردبازها فرهاد مدیری اهل بسکتبال نیست، سه ماه رفته و میخندد که «اثر خودش را گذاشت» از بس که قدش بلند است. اهل ورزشهای رزمی هست و اهل دفاعشخصی. با پدرش هم بیلیارد بازی میکند:« بیلیاردش از من بهتر است و هميشه من را ميبرد.» پسر به طور مداوم شنا میکند و پدر هم اگرچه تقربا فرصتي براي همراهي پيدا نميكنند. مهران مدیری براي کوهنوردی هم وقت ندارد. بیشتر اهل نرمش است. سینما هم نمیروند، در سالهاي اخير تنها یکبار با هم به سینما رفتهاند. « ولی به کنسرت زياد ميرويم.» افتخار به نام پدر شوخطبعی را هم از پدرش به ارث برده اگرچه ميگويد كمتر امكان بروز اين توانايي را پيدا ميكند :« همه میگویند پدرم آدم شلوغی است اما من به خاطر شرایط خانوادگیام نمیتوانم اینطور باشم.» و در جواب به سؤال دوم، سریع موضعش را تغییر میدهد و میگوید که حضور پدر به نفعش تمام شده و اصولا مشکل ندارد. حتی میتواند بگوید:« به نام فامیلی مدیری افتخار ميكنم، هرچند سختیهای زيادي دارد.» وسوسه پرواز دلش ميخواهد براي ادامه تحصيل و احتمالا ماندن به خارج از ايران برود. پدر هم مشكلي ندارد و هيچوقت مخالفتي نكرده. فقط وقتي كوچكتر بوده گفته بهتر است براي رفتن كمي صبر كني تا سنات بالاتر برود. او هم مانده. حالا هم منتظر است تا درساش تمام شود. بعدش هم بايد مسئله سربازي را حل كند:«به اين دو سال كه فكر ميكنم غصهام ميشود. كي تمام ميشود؟» شهرزاد مدیری وارث نبوغ و شیطنت خانوادگی شهرزاد مدیری با یازده سال سن، کوچک ترین عضو خانواده مدیری است. آرام و شمرده حرف می زند و سعی می کند که با جواب های کوتاه، این آرامش را به عنوان خصلت ذاتی اش به ما معرفی کند. اما برق چشمانش و لحظاتی که با برادرش اختلاف نظر پیدا می کند، دستش را رو می کند و معلوم می شود که هوش و نبوغ خانوادگی به همراه آن انرژي ژنتيك، به او هم رسیده. به محض ورود به دفتر ما یکی از مجله های شماره قبل را برمی دارد و با دقت ورق می زند، یکی از عکس های پدرش در سریال «مرد هزار چهره» را می بیند و طوری که ما نشنویم به فرهاد می گوید:« نگاه کن شبیه بقالها شده!» و بعد می خندد. دختر مهران مدیری، تمام کارهای پدرش را دنبال می کند و جزو مخاطبان اصلی سریال های طنز او است. شهرزاد تمام کارهای مهران مديري را دیده و از بین آن ها «شب های برره» را به عنوان بهترین کار پدر انتخاب می کند. دختر ظاهرا ساکت و سربه زیری که روبه روی ما نشسته اعتراف می کند که بعضی مواقع مچ پدرش را میگیرد و به خاطر اشتباهات در کارهایش به او تذکر می دهد:« سر سریال باغ مظفر از یکی از قسمت ها خوشم نیامد به پدرم گفتم و او هم گفت درستش می کنم». شهرزاد یازده سال بیشتر ندارد اما در این مدت تمام سريالهاي پدرش را موبه مو دنبال می کرده و حتی گاهی اوقات هم برای نزدیکی بیشتر به پدری که همیشه سرکار است با او به پشت صحنه سریال ها می رود:« سر پاورچین و باغ مظفر با بابام به پشت صحنه رفتم. اونجا تمام مدت دنبال شقایق دهقان بودم». دختر مهران مدیری بودن برای شهرزاد مهم ترین اتفاقات زندگی است. او گاهی اوقات از این ماجرا حسابی لذت می برد و گاهی اوقات هم نه.« هم خوب است و هم بد. گاهی اوقات آنقدر سؤال می پرسند که آدم اذیت می شود». شهرزاد با کمک برادرش و البته هوش ذاتی اش راه و روش مناسبی برای برخورد با این سؤالات پیدا کرده. اگر از شهرزاد مدیری درباره پدرش، خانواده و هر مسئله خصوصی دیگری بپرسید؛ او یا جواب نمی دهد یا اینکه با جواب های نصفه و نیمه پشیمانتان می کند. اما اگر فکر می کنید که این سختی ها او را از دختر مدیری بودن خسته کرده، کاملا در اشتباهاید، چون:«همه مهران مدیری را دوست دارند. من هم. چون پدرمه، در تلویزیون می بینمش و کارهایش را دوست دارم و البته یک جاهایی هم به درد می خورد». بله، مهم ترین نکته همین است. چه کسی بدش می آید که به اردو برود و معرفی خانم مدیر باعث شود تا با یک بغل جایزه به خانه برگردد؟ شهرزاد این ماجرا را با ذوق تعریف می کند و بعد می گوید که تا به حال کاری نکرده که مهران مدیری به مدرسه دخترش برود. در تمام مدتی که شهرزاد حرف می زند، فرهاد با سکوت به خواهرش و حرف هایش گوش می دهد و وقتی حرف به شیطنت شهرزاد می رسد، برخلاف نظر شهرزاد سرش را بالا می اندازد.شهرزاد صحبت هایش را قطع میکند و نگاه معنی داری به برادرش می اندازد و می گوید:« شیطان هستم ولی سر کلاس های مهم درس گوش می دهم». رابطه این خواهر و برادر عجیب و بامزه است. فرهاد در تمام مدت مصاحبه سعی می کند با حفظ استقلال خواهرش، مواظب او باشد. در خانه مدیری، همه با هم خوب هستند و شهرزاد به عنوان دختر کوچک خانواده با همه احساس راحتی و نزدیکی می کند. دختر کوچک مدیری، از پدرش به عنوان یک همبازی خوب در وسطی و گل کوچیک حرف می زند و او را به عنوان اولین آدمی که در زمان قهر برای آشتی پیش قدم می شود، معرفی می کند. معمولا در این جور مواقع، شهرازد به اتاقش می رود و پدر مجبور است که به اتاق او برود و گاهی با توضیح منطقی و گاهی هم با قربان صدقه رفتن، دختر کوچک را راضی کند. شهرزاد مدیری از همین زندگی ساده و پر از دوستی در کنار خانواده اش لذت می برد، در حال حاضر سرگرم مدرسه،موسیقی و نقاشی است و قصد بازیگر شدن هم ندارد. « اگر پدرم بخواهد برای او بازی میکنم اما هیچوقت بازیگر نمی شوم». منبع: زندگی ایدهآل
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 774]
صفحات پیشنهادی
گفت و گوی بسیار خواندنی زندگی ایدهآل با دختر و پسر مهران مدیری
گفت و گوی بسیار خواندنی زندگی ایدهآل با دختر و پسر مهران مدیری.
گفت و گوی بسیار خواندنی زندگی ایدهآل با دختر و پسر مهران مدیری.
واشنگتنپست: آمریکا در مقابل اطلاعات هستهای از منافقین ...
گفت و گوی بسیار خواندنی زندگی ایدهآل با دختر و پسر مهران مدیری. . نمایش تصادفی مطالب. واشنگتنپست: آمریکا در مقابل اطلاعات هستهای از منافقین حمایت میکند ... ...
گفت و گوی بسیار خواندنی زندگی ایدهآل با دختر و پسر مهران مدیری. . نمایش تصادفی مطالب. واشنگتنپست: آمریکا در مقابل اطلاعات هستهای از منافقین حمایت میکند ... ...
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها