تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834866844
گفتوگو با باران كوثري و نگار جواهريان درباره بازيگري نسل جوان
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: همینجا آگهی میدهیم كه برای ما دو نفر فیلمنامه بنویسید تا با هم بازی كنیم «باران كوثری» و «نگار جواهریان» هر دو از یك نسل هستند؛ نسلی كه چند سالی است در سینما میدرخشد و توانسته در میان هیاهو و جنجال و نادیده گرفته شدنها جای خودش را باز كند. هر دو این بازیگران فیلمها، سریالها و تئاترهای مختلفی در كارنامه دارند كه هم با استقبال عمومی مواجه شده و هم بین منتقدان طرفدار پیدا كرده؛ آثاری كه تواناییهای آنها را در بازی در نقشهای متفاوت نشان داده است. خودشان معتقدند كه همیشه میخواهند تجربه كنند و دنبال هیجان میگردند. هر دو برای انتخابهایشان وسواسهایی دارند و این از خوششانسی ماست كه نسل تازه سینما برای این كار این قدر سختگیر است و تن به هر كاری در سینما نمیدهد. گفتوگوی ما با «باران كوثری» و «نگار جواهریان»درباره اوضاع سینما، شرایط بازیگران و حق انتخاب آنها بود؛ اینكه تا چه زمانی میتوانند تجربه كنند، هیجان زده شوند و تنها در فیلمهای خوب بازی كنند. محسن آزرم/ كریم نیكونظر فیلمهای روی پرده را دیدهاید؟ «تیغ زن»، «زنها فرشتهاند» و... باران كوثری: من نبودم؛ سفر بودم و برای همین هم ندیدهام. الان سرم شلوغ است؛ كمیكه خلوت شود، حتما میبینم. برنامهای برای دیدن این فیلمها دارید؟ مثلا برای اینكه ببینید «نیكی كریمی» وقتی در فیلمیمثل «زنها فرشتهاند» بازی كرده، چطور است؟ كوثری: نه. برنامهای كه ندارم، ولی برایم جالب است كه بروم و ببینم یك بازیگر مطرح و باسابقه وقتی در چنین فیلمی بازی میكند، چطور است. اما بههرحال میتوانم چیزهایی را در مورد فیلم پیشبینی كنم و تازه به این هم فكر میكنم كه منتظر دیویدیاش باشم، یا بروم در سینما فیلم را ببینم. نگار جواهریان: من هم این فیلمها را ندیدهام. دلیلش هم این بوده كه وقت نداشتهام. جالب است كه ببینم یك بازیگر حرفهای در این فیلمها چطور بازی كرده. ولی اینكه برای دیدنشان برنامهریزی كنم و بگویم كه حتما باید این فیلم را ببینم، نه. این فیلمها، بههرحال، بضاعت سینمای ایران را نشان میدهند. اینكه سینما كجا ایستاده است. البته فیلمهای دیگری ساخته میشوند كه روی پرده سینماها نمیروند و لزوما آن فیلمهایی هم كه اكران میشوند، بهترین فیلمهای سینما نیستند. اما در همین فیلمها، بازیگران مشهور، جایزهبرده و مطرحی حضور دارند كه قبلا جلوی دوربین بهترین كارگردانهای ایران بازی كردهاند. حالا فكر میكنید برای شما كه، عملا، نسل بعد از این بازیگران به حساب میآیید، این فیلمها پیغامی است كه شما هم باید، چند سال دیگر، در این نوع فیلمها بازی كنید؟ باران كوثری: من فكر میكنم این ماجرایی كه میگویید فقط فرهنگی نیست. شاید بیشتر از اینكه فرهنگی به نظر برسد، اجتماعی باشد. برای اینكه وقتی موج ناامنی اقتصادی به وجود میآید، یكی از قشرهایی كه به شدت تهدید میشود، كسانی هستند كه در سینما كار میكنند. وقتی یك آدم به شدت احساس ناامنی كند، ممكن است دست به خیلی كارها بزند. آدم مگر قرار است چند بار زندگی كند؟ بعد از آن مجبور میشود كارهای دیگری بكند. خودتان كه دارید میگویید؛ در سینما مگر چند فیلم ساخته میشود؟ در چندتای این فیلمها میشود كار كرد؟ و اصلا چند گروه حرفهای به تو پیشنهاد كار میدهند كه تو واقعا دوست داشته باشی با آنها كار كنی؟ این اتفاق خیلی كم میافتد و حق انتخابها هم مدام كمتر میشود. اگر اینطور پیش برود، در مورد خود من میبینم گاهی باید در فیلمهایی كه اصلا بهشان معتقد نیستم بازی كنم. قبل از مصاحبه داشتم با «نگار» در مورد یك پیشنهاد سینمایی حرف میزدم و به او گفتم به مال دنیا پشت پا زدهام. اگر آن پیشنهاد را قبول میكردم، احتمالا تا مدتها میتوانستم فقط سودش را از بانك بگیرم و راحت زندگی كنم. ولی تا كی میشود طاقت آورد؟ نگار جواهریان: واقعا ماجرا همین طوری است كه «باران» میگوید. كارگردانهایی كه آدم دوست دارد با آنها كار كند مگر چند نفرند؟ و آنها هم مگر چقدر كار میكنند؟ چون اوضاع اینطوری است، آدم فكر میكند كه باید به این فیلمها تن بدهد و بازی كند. ولی قبل از مصاحبه كه «باران» گفت سر فیلمیكه یك پیشنهاد عالی دستمزد داشته نرفته، واقعا خوشحال شدم. یعنی اگر رفته بود ناراحت میشدم. اصلا نمیتوانم بیتفاوت باشم. البته این فقط به «باران» كه دوستم است ربطی ندارد؛ برای همه آنهایی كه میگویید كه مطرح بودهاند و حالا هم در فیلمهای تجاری كار میكنند ربط دارد. خیلیها مجبور میشوند به شرایط كاری تن بدهند. اما راجع به خودم، تا جایی كه بشود، سعی میكنم این اتفاق نیفتد. حداقل از این به بعد امیدوارم اینطور نشود. شاید فیلمهایی در كارنامهام باشد كه با سلیقهام خیلی جور نیست و بعد از آنكه فیلمها را دیدهام، دوستشان نداشتهام؛ اما فكر میكنم از این به بعد اگر وضعیت اینطور باشد، شاید با كار نكردن خوشحالتر باشم. بین این فیلمهایی كه تا حالا كار كردهاید، كدام فیلم واقعا مطابق سلیقهتان بوده است؟ جواهریان: اول از همه «تنها دوبار زندگی میكنیم» [ساخته بهنام بهزادی]. بعد با فاصله از این فیلم «قدمگاه» [ساخته محمدمهدی عسگرپور]، «چند تارِ مو» [ساخته ایرج كریمی] و «خوابگاه دختران» [ساخته محمدحسین لطیفی] و البته قبل از اینها، «زیرتیغ»[ساخته محمدرضا هنرمند] كه آن را نقطه خوبی در كارم میدانم. كوثری: برای من «خونبازی» [ساخته رخشان بنیاعتماد و محسن عبدالوهاب] اینطور بوده است. البته نمیشود گروهی را هم كه آدم با آنها كار میكند نادیده گرفت. خب، در این سالها دو فیلم متفاوت در سینمای ایران وجود داشته كه تقریبا نظر همه را جلب كرده: «خونبازی» و «تنها دوبار زندگی میكنیم» كه ظاهرا مطابق سلیقه شما هم بوده است. «خونبازی» بههرحال، نام «رخشان بنیاعتماد» را به عنوان یكی از كارگردانها دارد. اگر فیلم را تنها «محسن عبدالوهاب» میساخت، كه البته مستندساز درجهیكی است، چند درصد ممكن بود چنین استقبالی از فیلم بشود؟ و چند درصد امكان داشت «باران كوثری»، اگر كارگردان را واقعا نمیشناخت، در آن بازی كند؟ كوثری: به نظرم «خونبازی» حتی اگر نام «رخشان بنیاعتماد» هم رویش نباشد، فیلم متفاوتی است. بعید میدانم كه پدیده نمیشد. من هم با كله، با ذوق و شوق، در آن بازی میكردم. ولی این را كه چقدر ممكن بود من انتخاب شوم، نمیدانم. با سابقهای كه در سینما داشتم، شاید بعید بود كارگردانیكه مرا نمیشناخت به من اعتماد كند و مرا انتخاب كند. اما بههرحال «خونبازی» این شانس را داشته كه در بخشهای اصلی جشنواره فجر دیده شود. ولی فیلم «بهنام بهزادی»، به این دلیل كه كارگردان مشهوری نیست، در یكی از فقیرترین دورههای جشنواره، حتی در بخش مسابقه جا نمیگیرد؛ هرچند آنهایی كه فیلم را میبینند ستایشش میكنند و یكی از محبوبترین فیلمهای منتقدان سینمایی میشود. با این همه چقدر احتمال دارد فیلم در میان این همه اثر كه برای فروش ساخته شدهاند، نمایش داده شود و تماشاگر بازی «نگار جواهریان» را ببیند و متوجه شود كه او شبیه همیشهاش بازی نكرده و او هم تشویق شود كه باز هم در این نوع فیلمها بازی كند؟ كوثری: فكر میكنم این مشكل اساسی سینما یا هنر در همه جای دنیاست. فیلمهایی در همه جای دنیا ساخته میشوند كه خیلی هم درجهیك هستند، اما به خاطر خاص بودنشان كمتر دیده میشوند. به نظرم اینكه بگوییم چه چیزی «نگار» را تشویق میكند كه در چنین فیلمهایی بازی كند، واقعا به خودش بستگی دارد. خود او دارد همه چیز را میبیند و میسنجد و كار میكند. اینجا تیزهوشی تو به عنوان بازیگری كه داری حرفهای میشوی، مهم است و اینكه باید چطور عمل كنی. مثلا وقتی در یكی از این فیلمهای خاص بازی میكنی، در كنارش فیلم یا سریالی هم بازی كنی كه دیده شود. در این صورت، تو مخاطبت را به دست میآوری. وقتی این اتفاق افتاد، آنوقت میتوانی مقداری از آنها را به سالنهایی كه فیلمهای خاص نشان میدهند بكشانی. شما به عنوان بازیگری كه از بین همنسلهایت سیمرغ گرفتهاید، حاضرید مثلا در چنین فیلمیكه بازیگر حرفهای ندارد و تقریبا همه نابازیگر هستند، بازی كنید؟ كوثری: من از این فیلمها بازی كردهام. حتی در فیلم كوتاه هم بازی كردهام. جواهریان: شاید نه فقط برای بازیگرهایی كه در فیلمهای متفاوت و خاص بازی میكنند، كه برای بسیاری از بازیگرها این سوال مطرح میشود كه چرا همچنان ایستادهاند و كار میكنند. بهخصوص در زمان بیكاری، این فكرها به آدم فشار میآورد. خوب گذراندن زمانهای بیكاری سخت است. یعنی برنامهریزی درست و دقیق میخواهد و بهعنوان بازیگر باید روی خودت كار كنی. واقعا یك جورایی بیكاری، روی كارهای بعدی آدم تاثیر میگذارد و مهم است كه چه چیزهایی برای این وقتها داشته باشی. منظورم تنها پول درآوردن نیست، اینكه یك سال كار نكنی و از لحاظ روحی در چه شرایطی قرار بگیری هم هست. چون فكر میكنم بیكاری میتواند آدم را نابود كند؛ نه فقط در بازیگری و سینما، برای همه اینطوری است. من فكر میكنم نمیتوانم مثل حرف «باران» كه گفت بازیگر باید در انتخابهایش تیزهوش باشد و درست هم هست، باشم. شاید نمیخواهم این سیاست و تیزهوشی را به خرج دهم كه حالا اگر فیلمی بازی كردهام كه دیده نشده، پس باید وقت بگذارم و فیلمی را پیدا كنم كه در آن دیده شوم. تجربهای مثل سریال «زیر تیغ» [ساخته محمدرضا هنرمند] كه هم دوستش داشته باشی و هم به خاطر گروه و نتیجه كار خوشحال باشی و بعد هم مردم آن را دوست داشته باشند، واقعا خیلی كم پیش میآید. من ترجیح میدهم به این فكر نكنم كه آیا مردم من را یادشان میماند یا نه. ترجیح میدهم كه اگر چنین فیلمی پیش آمد، بروم و لذت ببرم و اگر پیش نیامد هم این ریسك را بكنم و قبول كنم كه ممكن است فراموش بشوم، ممكن است كار نكنم و... البته تا امروز كارهایی دارم كه از آنها خوشحال نیستم ولی سعی میكنم این راه را بروم. هردو شما در تئاتر هم كار میكنید. این كارِ تئاتر و بازی در نمایشهایی كه قطعا به اندازه سینما تماشاگر ندارند، برای فرار از اوضاع سینماست؟ كوثری: نه، به نظرم تئاتر خودش مهمتر از این است كه برای پر كردن وقت آدم به سراغش برود. من البته خیلی تئاتر كار نكردهام، اما سر یكی از سفرهای مربوط به نمایش «كوارتت» [كار امیررضا كوهستانی] دو فیلم را از دست دادم كه خیلی هم دوستشان داشتم. اما آن زمان فكر میكردم دارم كاری را انجام میدهم كه اگر از بازی در آن فیلمها مهمتر نیست، به اندازه آنها اهمیت دارد. من از اجرای «كوارتت» به اندازه بازی در صحنههایی از «خونبازی» لذت میبرم، حتی گاهی هم بیشتر. برایم تا حالا ته لذت بازیگری بوده است. اگر فیلمی از یك كارگردان مطرح سینما به شما پیشنهاد شود و همزمان نمایشی از یك كارگردان مشهور تئاتر، آماده رفتن روی صحنه باشد، ممكن است آن پروژه سینمایی را رها كنید؟ جواهریان: سوال سختی است و به خیلی جزئیات بستگی دارد. ولی من در این مدتی كه دارم كار میكنم سالی یك بار تئاتر كار كردهام. خیلی از این كارها هم در زمانهای بیكاری نبوده. گاهی مجبور شدهام به خاطر اجرای یك تئاتر از گروه فیلمبرداری بخواهم خودشان را با من هماهنگ كنند. در واقع اصلا اینطور نیست كه به خاطر بیكاری سراغ این كارهای تئاتری بروم و برای من خیلی وقتها تئاتر بر سینما اولویت داشته. چون من از تئاتر آمدهام. گاهی ترجیح میدهم فیلمی را كار نكنم، ولی در یك تئاتر بازی كنم. اینكه بازیگری چند سال فیلم كار نكند و تماشاگر بازیگر را به یاد نیاورد، یكی از آن بحثهایی است كه میشود مفصل دربارهاش حرف زد. اما این اتفاق ممكن است در بین اهالی سینما هم رخ بدهد. تهیهكنندهای كه بیشتر از هر چیزی به فروش فیلمش فكر میكند، چرا باید سراغ بازیگری برود كه چند سال پیش مورد توجه بوده و حالا چند چهره دیگر جایگزین او شدهاند؟ خب، بگذارید اینجوری بگوییم كه شمای بازیگر، مدتی است كه دیده نشدهاید، بیشتر در فیلمهای خاص بازی كردهاید و طبعا پیشنهادهایتان هم كمتر شده. پس دلیلی ندارد كه تهیهكننده دنبال شما بگردد. نگران چنین روزهایی نیستید؟ فكر نمیكنید ممكن است چنین روزهایی از راه برسد؟ جواهریان: همه اینهایی كه گفتید هست. هر بازیگری به همه اینها خیلی زیاد فكر میكند. ولی در مورد خودم دلم میگوید كه نمیخواهم به قیمت همه این حساب و كتابها در فیلمهایی كه دوستشان ندارم بازی كنم. با اینكه فكر میكنم این درست است كه كم بازی كردن بار منفی دارد. وقتی چند سال كار نمیكنی، ناخودآگاه همهچیز در تو ذخیره میشود كه خیلی وقتها بد است. اگر این اتفاق بیفتد، به سختی سر كار میروی و وسواس داری. دوم اینكه سر كار خیلی چیزها را ارائه میدهی كه بسیاری از آنها نتیجه وسواس و ذخیره ایدههایی است كه به موقع خرج نشدهاند و حالا بیارزش به نظر میرسند. در بازیگری به تمرین احتیاج داری و هر روز هم باید تمرین كنی. اینها باید جایی رو شود و بیرون بیاید. وگرنه به چیزهایی تبدیل میشود كه وقتشان گذشته و كاری هم از پیش نمیبرند. با تمام این حرفها، برای خود من این مهم است كه به خاطر كار خوب، زیر بار این خطر هم بروم. چون برایم صدمه كاری كه دوستش ندارم و انجامش دادهام آنقدر زیاد است كه حاضر نیستم آن را تكرار كنم. برای خیلیها ممكن است اینطوری نباشد. خیلی از دوستانم عقیده دارند بازیگر وقتی بازیگر است كه كار كند؛ فرقی ندارد كه چه فیلمی بازی كند، او باید بازی كند. این هم یك عقیده است. اما من در مورد خودم میخواهم حق انتخاب داشته باشم. كوثری: من میخواهم دو سوال از نگار بپرسم. اول اینكه تو از دیدن «تنها دوبار زندگی میكنیم» بیشتر لذت میبری یا تماشای یكی از فیلمهایت كه دوستش نداری بیشتر آزارت میدهد؟ جواهریان: خب، بالانس نیست؛ یك لحظههایی آن لذت بیشتر است و یك لحظههایی هم آن آزار. اما لذت تماشای آن فیلم برایم بیشتر است. كوثری: تو اصلا برای چی بازی میكنی؟ برای لذت شخصی؟ جواهریان: نه... كوثری: برای خود من خیلی چیزهاست. اول اینكه خیلی لذت میبرم. دوم اینكه یك سری عقدهها را در من حل میكند. هر كدام از ما بههرحال در خودمان گرههایی داریم و بازیگری این گرهها را در من باز میكند. سوم هم اینكه من از محبوبیت خیلی زیاد لذت میبرم. قسم میخورم كه هیچ وقت دچار كمتوجهی هم نبودهام! اما من با این محبوبیت میتوانم كارهای دیگری بكنم. از هیچ طریقی امكان ندارد كه اینقدر محبوب شوی. مردم به طرز عجیبی بازیگرها را دوست دارند. ممكن است پشت سرشان حرف بزنند، اما اگر همان لحظه، همان بازیگر از جلویشان رد شود، از خوشحالی شوكه میشوند. نگار جواهریان محبوبیت را دوست ندارد؟ فقط بهخاطر لذت شخصی است كه بازی میكند؟ جواهریان: چرا، دوست دارم. مگر كسی هم هست كه شهرت و محبوبیت را دوست نداشته باشد؟ همه تلاش میكنند كه محبوب و مشهور شوند. اما برای من بازیگری به جز لذت و اینها یك چیزهای دیگری هم هست. وقتی تو یك كار را به عنوان شغل انتخاب میكنی و آن شغل به هنر مربوط است، با همه انتخابهای دیگر فرق میكند. در واقع همه زندگی تو را دربر میگیرد. بازیگری برای من هم فقط لذت و محبوبیت نیست. البته این حرف «باران» را هم قبول دارم كه بازیگری آسانترین راه محبوبشدن است. محبوب ماندن چی؟ مهم است؟ جواهریان: سخت است. خب، باید چه كرد؟ فقط باید فیلم خوب بازی كرد یا در فیلمهای پرفروش هم باید بازی كرد؟ جواهریان: واقعا نمیدانم. كوثری: به نظرم نباید اینقدر همهچیز را دستهبندی كرد. منظور من از دیدهشدن، بازی در فیلمهای صرفا تجاری و بفروش نیست. مثلا من خودم وسواس داشتم كه هیچوقت سریال كار نكنم. از بچگی هم به من سریال بیشتر پیشنهاد میشد. بعد از بازی در«خونبازی» فكر كردم نقشی بازی كردهام كه با آن چیزی كه همه از من دیدهاند خیلی تفاوت دارد. بعد سریالی مثل «صاحبدلان» [ساخته محمدحسین لطیفی] پیشنهاد شد كه متنش را خیلی دوست داشتم و میخواستم قبل از دیدهشدن «خونبازی» آن را بازی كنم. پس یك سریال بازی كردم تا دیده شوم. الان هم خیلی خوشحالم آن را پذیرفتهام. به نظرم موفقترین كارم بوده. جواهریان: موفقترین؟ احتمالا به لحاظ دیدهشدن، یا نقش و باقی چیزها؟ كوثری: موفقترین از همه نظر. خیلی كار به موقعی بود برای من. از نظر دیدهشدن هم بود. برای اینكه وقتی در تلویزیون دیده شوی، خیلیها میروند فیلمت را در سینما هم میبینند. من دوست داشتم كه مردم «خونبازی» را در سینما ببینند. البته این وسط درفیلم «توفیق اجباری» [ساخته محمدحسین لطیفی] هم بازی كردید... كوثری: من «توفیق اجباری» را نه به خاطر دیدهشدن بازی كردم، نه به خاطر پول و اصلا حتی یك درصد هم قرارم ـ حداقل با خودم ـ این نبود كه نتیجه كار اینطور شود. به خاطر كارگردان بازی كردید؟ یكبار گفته بودید هر زمان لطیفی پیشنهاد كار بدهد، من قبول میكنم... فقط به خاطر آقای لطیفی هم نبود. اینطور نیست كه هر وقت لطیفی بگوید، قبول كنم. اگر او پیشنهاد بدهد، از لحاظ كارگردانی قبول میكنم، اما باید نكتههای دیگری را هم در نظر بگیرم... و این وسواس از «توفیق اجباری »شروع شد؟ بعد ازآن كه دیدید نتیجه آن چیزی نشده است كه میخواستید... آره. اصلا جنسِ كار فرق كرد. قرار چیز دیگری بود. نگار جواهریان حاضر است در فیلمی مثل «توفیق اجباری»بازی كند؟ نه. اما بگذارید این را بگویم كه یكبار آقای طهماسب میگفتند بازیگر باید بازی كند؛ هم فیلم بد و هم فیلم خوب. اصولا بازی كردن بهتر از بازی نكردن است. این حرف واقعا میتواند درست باشد، وقتی كه بازیگر خیلی حرفهای فكر كند و بگوید من بازیگرم و با فیلم بد و خوب، در یك زمان مشخص جلو میروم. فیلمهای خوب و بد میتوانند به هم كمك كنند. این یك راه است. اما میشود راه دیگری هم رفت و فقط در فیلمهایی بازی كرد كه در نهایت از نتیجهاش خوشحال بود. البته این كار خیلی سخت است. این حرف كه «باران» میگوید تو برای چه بازی میكنی و لذت بازیگری برایت مهم است، حرف مهمی است. خب نه همهاش كه لذت نیست، یك بدهبستان است. حداقل از حالا به بعد ترجیح میدهم بیشتر از قبل وسواس به خرج دهم و در فیلمی بازی كنم كه فیلم خوبی باشد. میدانم كه این وسواس است و میدانم ممكن است نتیجهاش بیكاری باشد. در سینمای ایران بازیگری داریم كه همه میدانند بسیار توانا است و در دهه 60 و 70 هم در فیلمها و تئاترهای خاصی بازی میكرد. نقشهایی را بازی میكرد كه دوست داشت، اما از یكجایی به بعد، احساس كرد كه دیگر سنش بالا رفته و ممكن است نقش بهدردبخوری برایش نوشته نشود و نتواند مثل سابق باشد. برای همین هر سریال و فیلمی را كه پیشنهاد كردند، پذیرفت و سعی كرد تئاتر متفاوت و درجهیك خودش را با گروه كوچكش اجرا كند. حالا این كاری است كه در این وضعیت سینما، هر بازیگری باید بكند؟ جواهریان: واقعا نمیشود اینطور نظر داد... ببینید، الان فیلمی مثل «پابرهنه در بهشت» [ساخته بهرام توكلی] كه فیلم آبرومندی است، نمیتواند اكران خوبی داشته باشد و صاحب یك سینمای مشهور در اقدامی حیرتانگیز میگوید كه فیلم را اكران نمیكند و... فیلم هم نمیفروشد. طبیعی است. الان بازیگر چه راهحلی را باید پیدا كند؟ اینكه، مثلا، در «پابرهنه در بهشت2» بازی كند كه فیلم آبرومندی است، یا در«توفیق اجباری2» كه قطعا فروش میكند؟ جواهریان: بازیگر باید ببیند چه میخواهد. كوثری: فكر میكنم ما داریم در مورد یك معضل حرف میزنیم؛ یك شرایط بحرانی. اینكه مدیر یك سالن سینما جرأت كند بگوید این فیلم را اكران نمیكنم، نشان میدهد ضعف مدیریت تا كجاست. ما داریم درباره ضعف مدیریت حرف میزنیم و نمیدانم كه چرا درباره ماجرایی كه ریشهاش در جای دیگری است ما باید تصمیم بگیریم و بگوییم كه در این شرایط به عنوان بازیگر چه باید بكنیم. شما تصمیم نمیگیرید. اما تابع شرایط همین سینما هستید. كوثری: خب، آنها باید درباره این شرایط توضیح بدهند نه ما. ما كه داریم كارمان را میكنیم. ببینید، الان سینما در شرایط كاملا روزمره است. فیلمهای كمدی و رمانس (البته از نوع ایرانیاش) خوب میفروشند و فقط همین فیلمها هستند كه دارند ساخته میشوند. بقیه فیلمها هم كه معلقند. بحث این است كه در این شرایط بازیگران چقدر حق انتخاب دارند؟ «باران كوثری» برای فیلمی مثل «توفیق اجباری» مجبور است سنش را بالا ببرد. خب، این یعنی نقش زیادی برای سن او نوشته نشده و او حق انتخابش در این سینمای محدود، خیلیخیلی محدود است... كوثری: دقیقا. میخواهم این را بگویم كه حتی ماجرا این نیست كه چقدر برای ما نقش نوشته میشود. چون درست كه نگاه كنیم، یك لیست هست كه اسم 10 بازیگر زن به قول خودشان ستاره را در آن نوشتهاند. از بازیگرهای نوجوان تا میانسال. نقش هم یك زن 30 ساله است. تهیهكننده از بالای لیست شروع میكند به زنگزدن و هر كدام كه بتواند بیاید و به توافق مالی برسند میآید و بازی میكند. واقعا به همین سادگی است؟ كوثری: نتیجه را كه شما میبینید. مثالش را هم خودتان زدید. الان همه میگویند بازیگران هالیوودی خودشان را زشت میكنند و اسكار میگیرند. دمشان گرم. اما دم كارگردانی هم كه این اعتماد را به بازیگرش میكند هم گرم! كارگردان این فرصت را میدهد و بازیگر قبول میكند. آنجا ماجرا فقط محبوبیت نیست، ستارهها باید بازیگران خوبی باشند. ، برای بازی نقشهای متفاوت وقت میگذارند و كارگردان و تهیهكننده هم انرژی و وقت و هزینه میگذارند تا این اتفاق به بهترین شكل بیفتد. اما اینجا به صرف شناخته شده بودن و عادت تماشاگر بازیگر انتخاب میكنند و به بازیگران كمتر شناخته شده فرصتی نمیدهند. حتی اگر برای یك نقش مناسبتر باشد. به نظرم باید تماشاگر را به دیدن بازیگرهای مختلف با نقشهای متفاوت عادت داد. باید همه را شناساند و به همه برای اجرای نقشهای متفاوت فرصت داد. این هم برای تماشاگر خوب است، هم تهیهكننده و بازیگرها كه میتوانند نقشهای متفاوت را تجربه كنند یعنی الان هنوز در مورد باران كوثری هم به ریسك و اینچیزها فكر میكنند؟ بازیگری كه هم فیلمی مثل «خونبازی» را در كارنامهاش دارد و هم دو فیلم پرفروش را؟ كوثری: بله. من خودم فكر نمیكنم كه «چهره» شدهام و برای همین فكر نمیكنم تهیهكنندهها هم چنین تصوری داشته باشند. اما واقعا خودم هم ترجیح میدهم در فیلمی كه كارگردان و تهیهكننده فقط مرا برای تضمین فروش فیلم انتخاب میكنند، بازی نكنم. من كه جنس نیستم، بازیگرم. تازه، هیچ بازیگری به تنهایی نمیتواند تضمین فروش یك فیلم باشد. طیف نقشهایی كه به شما پیشنهاد میشود مشخص است؟ مثلا الان چون «دایره زنگی» فروخته و «باران كوثری» نقش دختر دزد را در آن بازی كرده، نقشهایی كه به او پیشنهاد میشود شبیه آن است؟ الان ما بازیگر زنی را داریم كه بعد از موفقیت در یك كمدی رمانتیك مدام دارد در همان فیلمها بازی میكند و میگوید من تقصیری ندارم، نقشهای پیشنهادی من اینطورند. كوثری: به نظرم اینجا بحث انتخاب نیست. شاید آنها همه نقشها را شبیه هم بازی میكنند. برای بعضی بازیگران بخش شهرت و محبوبیت بر همه چیز ارجح است. برای همین هم میترسند كه چطور روی پرده ظاهر شوند. نگرانند تماشاگر آنها را پس بزند و دیگر فكر نكند كه چقدر آنها دست نیافتنی و زیبا هستند. پس نگران موهایشان میشوند، نگران رنگ چشمشان میشوند و نگران كارهایی كه جلوی دوربین میكنند میشوند. آنها بیشتر از بازی، دوست دارند جلوی دوربین جلوه داشته باشند و دوست دارند مطمئن باشند كه خوب دیده میشوند. شاید بشود اینطور گفت كه ظاهرشان نقشها متفاوتاند، اما آنها همه را مثل هم بازی كردهاند. جواهریان: این هم هست كه بیشتر كارگردانها نقشها را به افرادی میدهند كه میدانند آن نقشها را قبلا بازی كرده و میتوانند از پسشان برآیند. خب، این خواسته تماشاگران است یا تهیهكنندهها كه بازیگرها را مدام در یك وضعیت بینند؟ كوثری: خواسته تماشاگران و تهیهكنندهها با هم است. برای تهیهكنندهها هم منبع مالی مطمئنی است كه از یك بازیگری كه قبلا جواب داده استفاده كند. الان چقدر برای شما نقش نوشته میشود؟ نقشهایی كه متناسب با سنوسال و ویژگیهای نسل خودتان باشد؟ كوثری: چند سال است كه كم نوشته نمیشود و بعد هم اینكه ما بزرگتر شدهایم. در دوران تینایجری ما نقش چندانی برایمان نبود، اما الان وضع بهتر است. الان شما از موقعیتتان راضی هستید؟ اینكه در فیلمی بازی كنید كه چندان دیده نشود، ناراحتتان نمیكند؟ یا اصلا اگر در یك فیلم پرفروش بازی كنید راضیتان میكند؟ كوثری: معلوم است كه راضی نیستیم؛ كارهایی كه آدم نمیكند نشان میدهد كه چطور بازیگری هستی. اگر كارگردان خوب پیشنهاد بدهد، معلوم است كه قبول میكنی. مهم این است كه وقتی كارگردان بد به تو پیشنهاد میدهد، قبول نكنی. آن كارهایی كه رد میكنید نشان میدهد كه چقدر میخواهید عوض شوید. قاعدتا بازیگری كه در فیلم تجاری بازی میكند باید راضی باشد. تكلیفش معلوم است و چیزی را از دست نمیدهد. كار خوب هم پیشنهاد بدهند بازی میكند و كار بد هم پیشنهاد بدهند، قبول میكند. آن كسی كه دارد فیلم خاص بازی میكند موقعیت بدی دارد. هم پولش را از دست میدهد و هم جایگاهش را. حالا اگر یك بازیگری مدام نقشهای مختلف بازی كند و تماشاگر تا بخواهد به او عادت كند همهچیز را تغییر دهد، به او آسیب نمیرساند؟ كوثری: همه آدمها نقشهای مختلفی از آقای «پرستویی» در ذهنشان است. یا «فاطمه معتمدآریا». كسی هم فكر نمیكند كه آنها فراموش میشوند، یا دارند عادت تماشاگر را به هم میزنند. خب آنها زمان زیادی است كه دارند بازی میكنند و از بین این همه فیلمیكه بازی كردهاند همه ماندگار نشده. «رضا كیانیان» سالها دیده نشد، اما خودش میگوید انتظار تماشاگر را از خودش تغییر داده. الان همه منتظرند ببینند كه او اینبار چطور و در چه نقشی بازی میكند. اما این موضوع در مورد شما هم صدق میكند؟ شاید تعبیر درستی نباشد، اما عمر هنری بازیگران زن در سینمای ایران خیلی كوتاه است. یا ناامید میشوند، یا اینكه فكر میكنند به ته سینما رسیدهاند. كوثری: من خیلی به این چیزی كه میگویید معتقد نیستم. بازیگران خوب هنوز هم دارند كار میكنند. الان «هدیه تهرانی» چند وقت است كه كار نمیكند؟ كوثری: خودش نمیخواهد كار كند، وگرنه پیشنهادهایش كه كم نشده. برای همین میگوییم عمر كار هنریشان كوتاه است. مگر در اوج نبود؟ مگر این اواخر نقش متفاوتی را در فیلم «چهارشنبه سوری» [ساخته اصغر فرهادی] بازی نكرد؟ اما حالا نمیخواهد كار كند. كوثری: خب اگر به این بگوییم عمر هنری، عمر هنری بازیگر مرد هم كوتاه است. تعداد بازیگران مردی كه در اوج دیگر بازی نكردندكه بیشتر از بازیگران زن است. اما من این را بیشتر یك وسواس و دلزدگی میدانم. هدیه خودش به هر دلیلی تصمیم گرفته كه مدتی بازی نكند؛ اما از طرف مخاطب كه فراموش نشده. بله. اما برای «رضا كیانیان» 57 ساله بیشتر نقش نوشته میشود تا یك بازیگر زن 50 ساله. جواهریان: خب، شما فكر میكنید چرا اینطوری است؟ شاید دلیلش مسائل اجتماعی باشد. زنها تا اواخر دهه70 چندان نقشهای اصلی سینما را بازی نمیكردند و شرایط اجتماعی اینطور میخواست. تازه اواخر دهه 70 است كه زنها به دنبال نقش اجتماعیشان میگردند و همین هم در فیلمها منعكس میشود؛ زنهای صورتسنگی كه مثلا با «هدیه تهرانی» در سینما نمود پیدا میكنند. جواهریان: شاید مشكل این است كه ما انتظار داریم بازیگرانیخاص برای یك سری نقشهایخاص داشته باشیم. كوثری: اصلا چرا فكر میكنید سه سال كار نكردن «هدیه تهرانی» پایان عمر كاریاش است؟ نمیگوییم پایان كارش است؛ میگوییم میتواند باشد... جواهریان: یعنی به نظرتان الان كسی «سوسن تسلیمی» را به یاد نمیآورد؟ نه. الان ما با نسلی طرفیم كه متولد 1367 است و شاید فیلمی از او هم ندیده باشد. چند فیلم او در دسترس است؟ ما درمورد اهالی سینما حرف نمیزنیم كه همه فیلمهای هم را دنبال میكنند. درباره مردمی حرف میزنیم كه ممكن است در تهران هم زندگی نكنند اما سینما میروند و بازیگرها را میشناسند. این افراد كه سابقه ذهنی از «سوسن تسلیمی» ندارند. جواهریان: نمیشود گفت كه این سابقه ذهنی به كلی از بین میرود. كوثری: اگر به عنوان كار هنری نگاه كنیم مثل این بازیگرها مانند نقاشی هستند كه چهار تابلو كشیدهاند و الان كار نمیكنند. خب این تابلوها كه هستند. اگر كسی پیگیر نقاشی باشد، حتما آن نقاشیها را میبیند. تنها اتفاقی كه افتاده، این است كه او دیگر كار نمیكند، یا نمایشگاهی نمیگذارد تا مردم كارهای تازهاش را ببینند. جواهریان: این همه نگرانی درباره كار، اینكه چه فیلمی بازی كنم، اینكه فراموش میشوم یا نه و... میتواند آدم را نابود كند. اگر با اینهمه حسابگری به كار فكر كنیم، نتیجه را خراب میكند. انگار به یك مقوله هنری نگاه نمیكنیم... خب این نگاه صنعتی است و باید برایش برنامه داشت. شاید چون صنعتی در سینمای ما وجود ندارد چندان هم نشود مصداقهای روشن برایش آورد. اما شما هم جزء گروهی هستید كه فكر میكند باید مدام تجربه كند و از كار بیشتر لذت ببرد. كوثری: بله. البته انتخاب یك مقوله شخصی است. به هر حال من و «نگار» نفسمان از جای گرم در میآید. اجارهخانه نمیدهیم، خانوادهای هست كه ما با آنها زندگی میكنیم، ماشینمان را پدرمان میخرد، پول غذا نمیدهیم و... بههرحال زندگی میكنیم. اما برای آن كسی كه خرج خانواده میدهد، نسخهها و حرفهای ما چندان نتیجهای ندارد. من به بازیگرهایی كه خانواده دارند و باید خرج كنند، حق میدهم. اما تجربهها هم همیشه خوب نیستند. مثلا در فیلم «روز سوم» [ساخته محمدحسین لطیفی] نگران نبودید كه لهجهتان خوب نشود و در نیاید؟ دامنه این ریسك و تجربهپذیری كه میگویید تا كجاست؟ كوثری: من ترجیح میدهم در زندگیام زیاد ریسك كنم. چون میخواهم همیشه هیجانزده باشم. ترجیح میدهم وقتی یك نقش را بازی میكنم با استرس آن را بازی كنم. میخواهم ندانم نتیجه چه میشود. این بازیگری را برایم جذاب میكند؛ وگرنه این نوع كه بدانی چه میخواهی بكنی و همهچیز عالی باشد، هیجانانگیز نیست. فیلمهایی كه همهچیز آماده است تا تو در آنها بدرخشی، همیشه خوب نیستند. من از سختیها بیشتر لذت میبرم. برای همین دوست دارم ریسك كنم و بینشان هم كاری مثل «روز سوم» میشود كه مثلا لهجهام در آن درنمیآید. در فیلم «میزاك» [ساخته حسینعلی لیالستانی] هم كه تازه بازی كردهاید، لهجه دارید؟ كوثری: نه خوشبختانه لال هستم! من حالا حالاها سراغ لهجه نمیروم. برای نگار جواهریان تجربهها تا كجا ادامه پیدا میكند؟ جواهریان: فكر میكنم ریسك لازم است و به قول «باران» اینكه همهچیز در خدمت این باشد كه تو بدرخشی واقعا همیشه خوب نیست منظورم از گزیده كاركردن، كارهایی بود كه تا به حال انجامش ندادهای و دوست داری با آن دست و پنجه نرم كنی. یعنی فیلمهایی كه به تو و سلیقهات نزدیك هستند. برای من «تنها دوبار زندگی میكنیم» اینطوری بود. «بهنام بهزادی» به من گفت كه نمیتواند فیلمنامه را به من بدهد و دلیلش هم نتیجه كار بود. چون همه نابازیگر بودند و «بهزادی» میگفت اگر منِ بازیگر فیلمنامه را بخوانم، ناخودآگاه پیش فرضهایی را برای خودم میسازم و یكدستی بازیها رعایت نمیشود. سخت است كه بدون فیلمنامه سر صحنه بروی. انگار تعادل نداری. اما میخواهی روی بند راه بروی. این هم یك جور سختی بازیگری است كه هیجانانگیز هم هست. پس شما دونفر دنبال هیجان میگردید؟ جواهریان: بله. یعنی ممكن است باز هم در «خوابگاه دختران» دیگری بازی كنید؟ كوثری: بله. ما همینجا آگهی میدهیم كه برای ما دو نفر فیلمنامه بنویسید تا با هم بازی كنیم. منبع خبر : روزنامه كارگزاران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 769]
صفحات پیشنهادی
گفتگو با باران کوثری، نگار جواهریان و پگاه آهنگرانی
گفتگو با باران کوثری، نگار جواهریان و پگاه آهنگرانی. ... یك بازیگر با میپرد و یك بازیگری میتواند قبل از پریده باشد و چیزی به آن اضافه كند. سقوط هم میكند؟ آهنگرانی: در ... الآن هم كه پای صحبتهایشان بنشینید یك نظم و دیسیپلینی برای كارشان دارند كه ما در نسل جوان نمیبینیم. ..... نتایج نظرسنجی درباره آرایش زنان در تبریز ...
گفتگو با باران کوثری، نگار جواهریان و پگاه آهنگرانی. ... یك بازیگر با میپرد و یك بازیگری میتواند قبل از پریده باشد و چیزی به آن اضافه كند. سقوط هم میكند؟ آهنگرانی: در ... الآن هم كه پای صحبتهایشان بنشینید یك نظم و دیسیپلینی برای كارشان دارند كه ما در نسل جوان نمیبینیم. ..... نتایج نظرسنجی درباره آرایش زنان در تبریز ...
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها