تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 28 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1854167700




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفتگوي طولاني و پر از جزئيات با محمد رضا شهیدی فر


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: اسم برنامه بعدي‌ام هست: "پارك ملت" سينماي ما شایعه کردند داماد فلان مسئول هستم - رضا زندی گفتگو با محمد رضا شهیدی فر او نه نياز به تعريف كه نياز به توصيف هم ندارد. پانصد روز متوالي طلوع خورشيد را به مردم ايران تبريك گفت. هر روز ديرتر از روز قبل سر كارهايشان فرستاد. پربيننده‌ترين برنامه دهه اخير سيما را توليد كرد و بذر شيوه‌اي نو در برنامه‌سازي را در استوديوي كهنه آرژانتين كاشت، بذري كه در ساير شبكه‌ها به نهال تبديل شد و وقتي نهال‌ها را ديد ترجيح داد سراغ بذر جديدي برود، پس زود رفت تا بماند. محمدرضا شهيدي‌فر وقتي پا به حياط خلوت شهروند امروز گذاشت باز هم همه را دور خود جمع كرد تا با ته لهجه مشهدي‌اش بگويد كه مجله دو ايراد مهم دارد: اول اينكه صفحه‌بندي باشكوهي ندارد و دوم آنكه تلخ است و اين دومي عجيب به دل محمدقوچاني نشست: «گاهي شب‌ها كه شهروند را تا اذان صبح ورق مي‌زنم احساس مي‌كنم سينه‌ام سنگين شده است. نياز به هواي تازه دارم.» يك سال ديگر او به پختگي چهل‌سالگي‌اش خواهد رسيد و از اين روست كه فكر مي‌كنم «پارك ملتش» مردم را صفا خواهد داد، پاركي كه روبانش بعد از عيد فطر پاره خواهد شد. گفت‌وگو با شهيدي‌فر، اگر به دليل صميميتش ساده بود به خاطر زيركي‌اش آسان نبود. خوب مي‌دانست چه مي‌گويد و كلماتش به كجا سرك مي‌كشند. پس با هم از راديو مشهد به دانشكده سينما آمديم، تا «برنامه هشت و نيم» تلويزيون رفتيم و در «مردم ايران سلام» لنگر انداختيم. گذشته مذهبي‌اش را پرسيدم تا فهميدم در جواني مرد جنگ بوده است. يكي از مشكلات ما با برنامه «مردم ايران سلام» اين بود كه دوستانمان مي‌گفتند امروز فلان كس در برنامه شما آمده و فلان چيز را گفته است. ما هم كه اصلا انتظار نداشتيم آقاي فلاني بيايد صداوسيما، صبح‌ها بيدار نمي‌شديم. سوال ما اين است كه اگر اينها نمي‌توانند بيايند صداوسيما، چرا كسي مثل آقاي شهيدي‌فر مي‌تواند آنها را به تلويزيون بياورد و اگر اين آدم‌ها مي‌توانند به تلويزيون بيايند، پس مشكل برنامه‌سازان ديگر چيست؟ بالاخره در برنامه «مردم ايران سلام» به قول بعضي‌ها «غيرخودي‌» زياد آمد. درست است تلويزيون درباره عده‌ كمي اينطور فكر مي‌كند كه ضرورتي ندارد اين افراد در تلويزيون ديده شوند. اما اين موضوع حكم قطعي لايتغير نيست. هميشگي هم نيست. يك مجري چقدر مي‌تواند در دعوت از اين افراد نقش ايفا كند؟ اصلا ارتباطي به مجري ندارد. مربوط به تهيه‌كننده و برنامه‌ساز است. فقط در برنامه مردم ايران سلام مجري، تهيه‌كننده و كارگردان برنامه هم بوده است. من انكار نمي‌كنم كه تلويزيون بعضي‌ها را نمي‌پسندد، در مورد بعضي‌ها دلايلي هم دارد. چه آدم‌هاي سياسي باشند و چه غيرسياسي، ولي طبقه‌بندي‌اي هم در تلويزيون در اين‌باره وجود دارد. شبكه‌ها و برنامه‌ها بر اساس ميزان مخاطبشان فرق مي‌كنند. چه فرقي؟ در برنامه‌اي كه مخاطب عام و فراواني دارد و اهل تحليل هم بيننده‌اش نيستند طبيعتا بسياري از اين افرادي را كه در ذهن شما و من وجود دارند تلويزيون اجازه حضور نمي‌دهد. اما در شبكه ديگري و برنامه ديگري به جهت جنس مخاطبش و پايگاه منطقي‌اي كه با سير برنامه ايجاد شده اين اجازه را مي‌دهد كه چنين افرادي بيايند. ويژگي‌هاي گفت‌وگو كننده هم در اين بخش مهم است كه شرايطي فراهم كند تا مخاطب با تحليل اين گفت‌وگو را بشنود. يعني تهيه‌كننده به نوعي بايد براي سازمان جلب اعتماد كند. درست است؟ تهيه‌كننده بايد طوري برنامه بسازد كه اين اعتماد ايجاد شود. ضمن اينكه خود ما هم در تغيير نظر مديران شبكه‌ها موثريم. اين ثابت مي‌كند كه خود شما به عنوان برنامه‌ساز در اينكه چه كساني در برنامه حضور داشته باشند موثريد؟ همين‌طور است. من به عنوان برنامه‌ساز فهرستي به مديران مي‌دهم و افرادي را پيشنهاد مي‌كنم. البته همه افراد را با مديرانمان كنترل نمي‌كنيم. ولي برخي افراد را كه حس مي‌كنيم ممكن است ملاحظاتي باشد، چك مي‌كنيم. مثلا 10 تا اسم براي مهمانانمان پيشنهاد مي‌كنيم. ممكن است از اين تعداد مديران شبكه‌ها يا گروه‌ها با 2 تا 3 نفرشان مخالفت كنند. آن وقت با مديران گفت‌وگو مي‌كنيم و توضيح مي‌دهيم كه چه كار مي‌خواهيم انجام دهيم. از آنها دليل مخالفت‌شان را مي‌خواهيم.متاسفانه از ساليان دور چنين اتفاق افتاده است كه مي‌گويند مثلا اگر فلاني بيايد چه خواهد گفت و اين سخنش چه تاثيري در جامعه خواهد گذاشت. ما در اين مواقع گفت‌وگو مي‌كنيم كه اساسا تعبيري كه از تلويزيون و قدرت آن وجود دارد غلط است. متاسفانه يكي از اشكالاتي كه در صداوسيما وجود دارد اين است كه اساسا حوزه تاثير تلويزيون را به درستي نمي‌شناسيم يا زيادتر از آنچه هست مي‌‌دانيم يا خيلي كمتر. به همين دليل هم هست كه كارهاي نازل زيادي در تلويزيون مي‌بينيم؛ چون برخي مديران نگاهشان به كاركرد تلويزيون نازل است. آن طرف موضوع هم هست. ممكن است برخي را در تلويزيون راه ندهند؛ چون فكر مي‌كنند تاثيرش خيلي زياد است و اگر بيايد حرف‌هايي ممكن است بزند و خدشه‌هايي به اعتقاد مردم وارد كند. معتقدم حتي اگر آن طرف هم بخواهد، اساسا تلويزيون قادر نيست به اعتقادات مردم لطمه وارد كند. اگر شما برنامه‌اي بسازيد كه گذشته برنامه‌سازي شما اعتمادي در مديران ايجاد كرده باشد و حرفتان هم نافذ باشد، بسياري از اين فيلترها را مي‌‌توان به سادگي پشت سر گذاشت. شما مي‌گوييد برخي مهمانان برنامه را با مديران چك مي‌كنيد تا آنجايي كه من اطلاع دارم شما بايد نام همه مهمانان را از يك روز قبل به اطلاع مسوولينتان برسانيد. واقعا همه مهمانان را چك نمي‌‌كنيم. آيا در سازمان فهرست سياه براي مهمانان داريد؟ هيچ نوشته مشخص و مدوني واقعا وجود ندارد. در مقاطع مختلف هم تغيير مي‌كند. اگر در آستانه انتخابات باشيم با وضعيتي مواجه هستيم. اگر هم نباشيم، وضعيت ديگري است مثلا در آستانه انتخابات از دعوت كساني كه كانديدا شده‌اند يا احساس مي‌كنيم ممكن است كانديدا شوند پرهيز مي‌كنيم. همه هم اين را مي‌پذيريم. يا در مقاطعي كه آمريكا حرفي زده باشد يا جريانات اجتماعي وجود داشته باشند حضور يك نفر ممكن است در آن جريان اجتماعي ايجاد تنش بكند. اصلا بحث سياسي هم نيست. برعكسش هم وجود دارد؟ يعني در شرايط خاصي به شما بگويند فلان مهمان را دعوت كنيد؟ بله. هست ولي خيلي كم است. به نظرم اين حق تلويزيون است كه مهماناني را بگويد و دعوت كنيم. حتي اگر شما مخالف باشيد؟ بله. حق‌شان است. در برنامه مردم ايران سلام كدام مهمانانتان سفارشي بودند؟ اجازه بدهيد اسم نبرم. ولي خيلي كم اتفاق افتاد. طي دو سال برنامه تعداد كساني كه تلويزيون مصر بود دعوت كنيم ولي من مناسب صبح و ريتم برنامه نمي‌دانستم به نظرم به 5 نفر هم نمي‌رسيد. ما در 500 برنامه، نزديك 1000 ميهمان داشتيم و از اين تعداد واقعا شايد 5 نفر سفارشي بودند. و چند نفر را شما مي‌خواستيد و تلويزيون اجازه نداد؟ تعداد آنهايي را كه من مي‌خواستم دعوت كنم ولي تلويزيون مايل نبود شايد به 30 نفر نرسد. يك بخشي هم البته مربوط به خود ميهمانان بود. يعني تلويزيون مي‌پذيرفت كه دعوت شوند اما خودشان مايل نبودند بيايند. اتفاق افتاده است كه مثلا مهماني را دعوت كنيد بعد آن شخص حرفي زده باشد يا مطلبي نوشته باشد و سازمان بگويد دعوتتان را پس بگيريد؟ در مورد من اتفاق نيفتاده است. يك مورد به ذهنمان هست. شما عكس دختربچه‌اي را در دكورتان استفاده كرده بوديد. بعد از آن كه يكي از روزنامه‌ها عليه استفاده از آن عكس مطلب نوشت آن عكس تعويض شد. آيا تغيير تحت تاثير مطلب آن روزنامه بود؟ ربطي به آن روزنامه نداشت واقعا. مديران تلويزيون اتفاقا جزو مستقل‌‌‌ترين و نوانديش‌ترين مديران كشور هستند. ولي مديران صداوسيما، اين سازمان را هميشه به شكلي اداره كرده‌اند كه كمترين تنش را ايجاد كند. در مورد آن عكس هم بايد عرض كنم كه عكس آن دختربچه، عكس معروفي از آقاي كپورچالي است. همان، دو، سه روز اول عده‌اي از مردم زنگ زدند كه سن اين دختر بالاي 9 سال است و حجاب ندارد. در حالي كه سن آن دختر پنج يا شش سال بود. ولي انگار در تصوير براي برخي شبهه ايجاد كرده بود. تلفن‌ها قدري ادامه پيدا كرد كه مدير شبكه به ما گفت اين عكس را كمتر نشان دهيم تا مردم آرام‌آرام عادت كنند. اين عكس حدود 7-6 ماه در دكور حاضر بود و ديده مي‌شد. واقعيت اين است كه هيچ گروه خاصي براي تغيير عكس فشار نياورد. فشار از سوي گروهي از مخاطبانمان بود كه مي‌گفتند آن دختر يا سن بلوغ دارد يا در آستانه سن بلوغ است و كار درستي نيست كه عكسش را نشان دهيم. البته به نظرم زيبايي بيشتر از هر چيزي آنها را نگران كرده بود تا ملاحظات شرعي. من نمي‌دانم چرا برخي فكر مي‌كنند هر چيز زيبايي در مورد زنان حتما مغايرت با يك امر شرعي دارد. كتمان نمي‌كنم كه بعد از 6 ماه مجبور شديم عكس را برداريم وگرنه بنا نبود اين كار را بكنيم. موارد ديگري هم بود كه مجبور باشيد در برنامه‌تان يا در مهمانانتان تغيير بدهيد؟ مورد خيلي جدي‌اي نبود. در حد يكي، دو مورد. مثلا وقتي از سفر مكه و مدينه برگشتم تحت تاثير فضايي كه حس كردم در برنامه گفتم كه مداحان و روحانيان كمتر از آنچه بايد انجام دهند عمل مي‌كنند. اين مسئله بازتاب داشت. عمدتا هم از بين مردم. البته طبيعتا مداحان را هم برانگيخته بود. بنابراين سازمان توصيه مي‌كرد كه وارد تنش نشويم. البته نظر را رد نمي‌كرد. مي‌گفت نظر را مطرح كرديد اجازه بدهيد جامعه خودش فكر كند كه چكار بايد بكند. در مورد انتخابات چطور؟ محدوديت نداشتيد؟ زماني كه مردم ايران سلام پخش مي‌شد دو انتخابات در كشور برگزار شد. در انتخاب نظرم اين بود كه بازتاب ديدگاه مردم درباره انتخابات را در برنامه ببينم. به درستي و در همان نسبت و تقسيم‌بندي كه وجود دارد. سازمان كمي شك داشت اما بعد گفت احتياط كن و شروع كن. اما شما در مجله تلويزيوني‌تان اصلا صفحه سياسي نداشتيد. نداشتيم. اما وقتي در آستانه انتخاباتيم و برنامه مردم ايران سلام هم پربيننده‌ترين برنامه دهه اخير تلويزيون است نمي‌توانستيم درباره انتخابات سخن نگوييم. چرا اصلا بخش سياسي براي برنامه‌تان نداشتيد؟ مايل نبودم آن هم به يك دليل عمده. خودم واقعا هيچ فهم سياسي‌اي ندارم. اما شما در راديو گفت‌وگو برنامه خيلي سياسي اجرا مي‌كنيد؟ به نظرم آنها برنامه اجتماعي‌اند. برنامه‌هاي سياسي فهمي از تاريخ سياسي و معادلات پيچيده اين حوزه را مي‌طلبد كه من هيچ كدامشان را بلد نيستم. ولي يكي از بهترين گفت‌وگوهايتان در برنامه مردم ايران سلام، همان گفت‌وگوي سياسي‌اي بود كه با آقاي پورمحمدي، وزير وقت كشور داشتيد. ديگر حالا خيلي بلد باشم حداكثر در همان حد است. بيشتر از آن نمي‌فهمم. به نظرم كار سياسي عمق ديگري مي‌خواهد. بلدش نيستم. هيچ‌وقت هم به صورت تخصصي كار سياسي نكرده‌ام. هر كار ديگري هم انجام دادم به اندازه‌اي بود كه شهروند معمولي بايد از آن اطلاع داشته باشد. انتخابات را فراموش نكنيد. در دوران انتخابات اصلا كاري به اين نداشتيم كه اگر راي بدهيم يا ندهيم چه ارتباطي به آمريكا پيدا مي‌كند يا نمي‌كند يا كدام جناح سياسي بالا مي‌آيد يا پايين مي‌رود، اصلا كاري به اين چيزها نداشتيم. مثلا هيچ تحليل‌گر سياسي به برنامه نياوردم. همين جاي سوال دارد ديگر؟ نه سر صبح جاي تحليل سياسي بود و نه من بلدش بودم كه راجع به آن حرف بزنم. يعني در كارهاي بعدي‌تان هم از عنصر سياسي استفاده نمي‌كنيد؟ مگر اينكه كاري را احساس كنم كه بلدم و جاي مناسبش را هم پيدا كنم از باب ساعت پخش و موضوعيت برنامه. به عبارتي همه كارهايي را كه تا به حال انجام دادم كارهاي اجتماعي بوده است نه سياسي. در دوره انتخابات هم كار اجتماعي مي‌كرديد؟! در انتخابات ايده‌ام اين بود كه مردم بگويند كه شركت خواهند كرد يا خير و اگر هر پاسخي مي‌دهند دليلش را هم بگويند و ما هم همه را بخوانيم. شما مي‌دانيد در ايران ميزان كساني كه سه ماه قبل از انتخابات نمي‌خواهند شركت كنند خيلي بالاتر از يك هفته مانده به انتخابات است. از طرفي كه نمي‌خواهند در انتخابات شركت كنند انگيزه بيشتري دارند تا زنگ بزنند و ابراز مخالفت كنند. بنابراين حجم پيام‌هايي كه نمي‌خواستند در انتخابات شركت كنند حدود 90 درصد بود من اين پيام‌ها را مي‌خواندم. مثلا مي‌گفتند من در انتخابات شركت نمي‌كنم چون انتخابات را فرمايشي مي‌‌دانم يا در انتخابات شركت نمي‌كنم چون هيچ تاثيري ندارد. من همه را مي‌خواندم. يك دفعه تلويزيون به من گفت: «داري چه كار مي‌كني.» گفتم: «چه اشكالي دارد.» گفتند: اين نقض غرض است. چون يكي از وظايف اصلي ما ترغيب مردم براي شركت در انتخابات است. اينطور كه تو داري بازتاب مي‌دهي انگار كه اكثر مردم شركت نمي‌كنند در حالي كه اكثر مردم شركت خواهند كرد. گفتم: يك كم حوصله كنيد. اگر حوصله كنيد نزديك انتخابات اين جريان كاملا معكوس مي‌شود. يا به عبارتي معكوس مي‌كنيم؟ (با شوخي) نه واقعا. معكوس شد. آقاي شهيدي‌فر، من خودم اغلب برنامه‌هاتان را مي‌ديدم. گاهي خواندن جواب «نه» هم طوري بود كه مردم ترغيب به شركت شوند؟ بله. آنجاها براي آماتور بودن من است. طبيعا من هميشه در انتخابات شركت كردم. چون اعتقاد دارم. مطمئنا اگر كسي بودم كه در انتخابات شركت نمي‌كردم درباره‌اش هم قطعا حرف نمي‌زدم. همچنان كه درباره خيلي چيزها كه اعتقاد نداشتم تا حالا حرف نزده‌ام. با اين همه مخالف بودم كه هنرمندي را دعوت كنم و آخرش هم بپرسم كه در انتخابات شركت مي‌كنيد يا خير، بعد هم هنرمند عزيزمان بگويد كه «بله شركت مي‌كنم...» اين كار را هم نكردم. كساني را دعوت مي‌كردم كه به اقتضاي شرايط موضوع با ايشان مرتبط بود كه البته بسيار هم كم بود. در بحث تلفن‌ها هم كه عرض كردم. واقعا در هفته آخر، غلبه با كساني بود كه مي‌گفتند در انتخابات مجلس شركت مي‌كنند، برخي هم شركت‌شان به دليل انتخابات نبود. مي‌گفتند مي‌خواهيم مثلا پاسخ آمريكا را بدهيم. واكنش مديران سازمان به اين سياست‌ شما چه بود؟ من اين سياست را با تحمل فشار بخش‌هاي مختلف سازمان پيش بردم. به جز يكي، دو تا از مديران، ساير بخش‌ها، موافق اين كار نبودند. شنيدم كه در جلسات شوراي مديران عليه اين اتفاق حرف زده شده است. آن هم به عنوان يك اتفاق مذموم و خطرناك. سال تمام شد. گزارشي را شوراي سياست‌گذاري و نظارت بر برنامه‌هاي سازمان منتشر كرد و شش برنامه را شايسته تقدير دانست. يكي از آن 6 برنامه «مردم ايران سلام» بود. يكي از دلايل تقديرش هم، رويكرد متفاوت، جذاب و موثرش نسبت به انتخابات بود. اگر شما مي‌خواستيد همين برنامه را با رويكرد انتخابات در يك تلويزيون دولتي بسازيد، چطور اجرا مي‌كرديد؟ قطعا متفاوت بود. در اين شكي نيست. به نظرم در برخي موارد خيلي فرق خواهد كرد و در برخي موارد ديگر زياد تفاوت نخواهد داشت. در موضوعاتي خيلي فرق نمي‌كند چون نوع مخاطبانمان تفاوت ندارند. بسياري از برنامه‌ها را مديران مايلند بسازند. اما مردم نمي‌پذيرند و واكنش منفي نشان مي‌‌دهند. فرض كنيد در برنامه طنز مي‌خواهيد يك قشري را درگير قصه‌تان بكنيد.مردم نمي‌پذيرند. يعني مشكل جدي، نوع نگاه مردم است؟ يك بخشي، واقعا اينطور است. در مورد همان عكسي كه اشاره كرديد واقعا مشكل اين بود. يك سوال اساسي اينجا مطرح است. در همه جاي دنيا تلويزيون‌ها حتي نظير CNN يا فاكس نيوز، طرفدار نظم موجودند. كلا رسانه تلويزيون نمي‌تواند نظم حاكم بر جامعه را به هم بريزد. از طرف ديگر، مطبوعات هستند. چرا دو برداشت متفاوت در اين دو نوع رسانه وجود دارد. يعني روزنامه‌هاي‌ ما فكر مي‌كنند كه مردم نمي‌آيند در انتخابات، از آن عكس هم خيلي خوششان مي‌آيد از آن طرف شما معتقديد كه مردم در انتخابات شركت مي‌كنند. در رابطه با خيلي موضوعات حساسيت نشان مي‌دهند. ما شما را اتفاقا آدم سياسي يا جناحي نمي‌دانيم و فكر مي‌كنيم كه شخصيت مستقلي داريد. اين ماجرا چگونه قابل تفسير است. شما مي‌دانيد كه نظرسنجي يا راي‌گيري مدوني در اين‌باره وجود ندارد. ميزان تاثير مهم‌تر از تعدادش است. ما در يك جامعه اسلامي كار مي‌كنيم. مثلا اگر در يك روز 200 نفر به برنامه زنگ بزنند سه نفرشان درباره يك موضوع خاص مذهبي با حساسيت سخن بگويند، همين مسئله، برنامه را تحت تاثير قرار مي‌دهد. نكته مهم درباره بحثي كه گفتيد تيراژ است. همين نكته معني متفاوتي به مخاطب شما مي‌دهد. البته نكته ديگري هم وجود دارد كه نمي‌دانم چرا در اين مملكت به وجود آمده است. راديو و تلويزيون براي مردم حجيت دارند. يعني مردم فكر مي‌كنند مطلبي كه در راديو و تلويزيون گفته مي‌شود الزاما درست و شرعي و قانوني است. ولي در رابطه با مطبوعات اينطور نيست. يك بخش عمده‌اش هم مربوط به فراگيري تلويزيون است. همه را در هاله‌اي قرار مي‌دهد. مگر نشريه شما را چند نفر مي‌خوانند؟! به همه اين دلايلي كه عرض كردم تلويزيون يك حالت خاصي پيدا كرده است. در حالي كه الزاما همه كارهايي كه ما انجام مي‌دهيم درست نيست. ما متاسفانه در كشوري زندگي مي‌كنيم كه اجماعي درباره تلقي از رسانه، ميزان تاثيرگذاري‌اش، زمان و حوزه تاثيرگذاري‌اش وجود ندارد. چون اينطور نيست شما با مجموعه‌اي از گرايش‌هاي مردم و گروه‌هاي موثر اجتماعي مثل روحانيون، مداحان، نمايندگان مجلس و مديران دولت مواجهيد. اينها هم در مكانيزم قانوني با شما مواجه نمي‌شوند. گاهي يك ارتباط تلفني ساده صورت مي‌گيرد. ولي به هر حال نماينده مجلس است. برگرديم به سوال ابتدايي‌مان. بالاخره عده زيادي معتقدند كه برنامه‌ساز نقش مهمي در شكل‌دهي ذهنيت مديران دارد كه خط قرمز برنامه را كجا تعريف كنند. درست است؟ قطعا اينطوري است، طبيعي هم هست. فرض كنيد شما سه فرزند در يك گروه سني داشته باشيد. آيا شما به هر سه نفرشان به يك اندازه اعتماد داريد. بالاخره يك كار را ممكن است به يك نفرشان بدهيد كار ديگري را به نفري ديگر و متناسب با ظرفيت‌شان. چرا؟! طبيعي است كه قابليت‌هاي آدم‌ها متفاوت است. حالا براي اينكه بدانيم شما چگونه اعتماد مديران سازمان صداوسيما را جلب كرديد كه توانستيد براي اولين‌بار برخي نوآوري‌ها را چه در حوزه ميهمانان و چه در شرايط اجراي برنامه پيش ببريد خوب است كه كمي درباره گذشته‌تان سوال كنيم. 13-12 ساله بودم كه گوينده راديو مشهد شدم. يعني مدرسه مي‌رفتم و هفته‌اي 2، 3 روز، برنامه‌ نوجوانان و جوانان مشهد را اجرا مي‌كردم. كم‌كم كارگزارش و نويسندگي را هم انجام دادم. چطور پاي شما به راديو مشهد باز شد؟ مسوول انجمن اسلامي مدرسه‌مان بودم و طبيعتا سر صف چيزهايي مي‌خواندم. انشا‌هايم هم هميشه 20 بود. چيزهاي مشتركي كه همه‌مان داريم. يك روز معلم پرورشي‌مان گفت برويد راديو مشهد. فكر كردم قرار است مصاحبه‌اي درباره انجمن اسلامي مدرسه انجام شود. رفتم آنجا، يك آقايي كاغذي را داد و گفت: اين را بخوان تمرين كن تا در استوديو ضبط كنيم... رويم هم نمي‌شد بپرسم براي چيست. خلاصه وقتي رفتم استوديو ديدم آقاي آتش‌افروز آنجا نشسته‌اند. بعد ايشان اولين تست صدا را از من گرفتند. و علاقه‌تان به آقاي آتش‌افروز از همانجا شروع شد؟ اصلا كسي كه تست گرفتند و پذيرفتند كه در راديو كار كنم آقاي آتش‌افروز بودند. اسم آن برنامه چه بود؟ اميدهاي انقلاب اسلامي... آقاي آتش‌افروز تهيه‌كننده آن بودند. با اين اوصاف شما كاملا سابقه مذهبي داشتيد. مايلم كمي از خانواده‌تان بپرسم. بله، كاملا مذهبي. ما يك خانواده پنج نفري هستيم كه همه هم به جز من مشهد هستند. پدرم كاسب است. از سال 42 مقلد امام بودند و در مبارزات سياسي هم شركت داشتند. يكي از برادرانم كه كوچك‌تر از من است ازدواج كرده و كارمند بانك است. يك خواهر بزرگتر از من خانه‌دار است. دو خواهر كوچكترم هم ليسانس گرفته‌اند و شاغلند و هنوز ازدواج نكرده‌‌اند. چه سالي آمديد تهران؟ در سال 68 به واسطه قبولي در دانشكده سينما و تئاتر دانشگاه هنر به تهران آمدم و سينما خواندم. در دوره دبيرستان درستان خوب بود؟ درس‌هايي مثل رياضي و زبانم خيلي خوب نبود ولي درس‌هاي حوزه علوم انساني‌ام با فاصله به قول شما معناداري خوب بود. در دوره دانشكده غير از درس خواندن، مجموعه كارهاي فوق برنامه‌اي هم داشتم. نظير همان سمينار بررسي سينماي ايران؟ بله، براي اولين بار اين سمينار را در سال 70 در دانشكده سينما برگزار كردم. اتفاق خوبي هم بود. همه گروه‌هاي دخيل در سينما از قبل انقلابي‌ها گرفته تا انقلابي‌ها در آن سمينار حاضر بودند. همزمان با تحصيلم در دانشگاه در راديو تهران و گروه‌هاي ادب و هنر و اجتماعي هم كار مي‌كردم. در زمان جنگ، جبهه هم رفتيد؟ بله، كمي. به عنوان گزارشگر يا بسيجي؟ فقط يك 15 روز به عنوان گزارشگر راديو رفتم. ولي هر وقت رفتم جنگ، ضبطم همراهم بود. چطور به تلويزيون راه پيدا كرديد؟ سال 1370، آقاي آتش‌‌افروز برنامه‌اي را مي‌خواستند بسازند به اسم هشت‌ونيم. كه البته بعد به نام «تا هشت و نيم» تغيير نام داد. طبيعتا چند نفري دور هم جمع شديم. آن برنامه اساسا زيبايي‌شناسي تلويزيون را تغيير داد. آقاي صالح علا، آقاي حميد امجد، آقاي سالمي، آقاي اينانلو و بنده در كنار آقاي آتش‌افروز آن برنامه را ساختيم. رفاقت‌ ما از همان سال‌ها ادامه پيدا كرد. در دور دوم «تا هشت و نيم» كه من مجري برنامه بودم گروه‌همان كمي كوچكتر شده بود. من و آقاي آتش‌افروز و آقاي سالمي مانديم. چرا اين برنامه ادامه پيدا نكرد. چون واقعا برنامه موثري بود؟ تلويزيون خيلي خسته‌كننده است. امكان تداوم برنامه روزانه اينچنيني خيلي سخت است. چرا اساسا برنامه‌هايي با عمر طولاني در تلويزيون پا نمي‌گيرد. حالا غير از برنامه «ورزش و مردم» برنامه «صبح به خير ايران» هم كه اخيرا نامش را به «صبح عالي بخير» تغيير داده است؟ صبح بخير ايران نامش را تغيير نداده است فقط براي بخشي از آن نام «صبح عالي بخير» را گذاشته‌اند كه من هم خيلي نمي‌پسندم. علاوه بر ورزش و مردم برنامه درس‌هايي از قرآن و گزارش هفتگي بيش از دو دهه پخش دارند. در مورد برنامه‌هاي صبح بخير ايران و خانواده بايد به اين نكته اشاره كرد كه گروه‌هاي مختلفي آن را مي‌سازند. بنابراين فشار روي يك نفر نمي‌آمده است. ما «مردم ايران سلام» را با يك گروه تهيه ساختيم و همه يك جا جمع بوديم. اين برنامه‌ حاصل يك مجموعه فكر بود. به نظر شما اين حسن است كه يك گروه كار را پيش ببرد؟ بله. اين يك ضرورت است اما انسان را خسته مي‌كند. بعد از برنامه «تا هشت‌ونيم» يك دوره‌اي در تلويزيون اجرا نداشتيد، چرا؟ خيلي علاقه‌اي به اجرا نداشتم. در واقع هيچ‌وقت براي اجراي تلويزيوني علاقه‌اي نداشتم. براي راديو چرا، همواره علاقه‌مند بودم. ولي اجراي تلويزيون را الان هم دوست ندارم. چرا؟ تلويزيون يك دشواري‌هايي براي آدم ايجاد مي‌كند كه خيلي مطلوبم نيست. از دشواري‌‌هايي كه شهرت ايجاد مي‌كند بگيريد تا... البته اين شهرت، سود هم دارد. بعضي از همكاران شما از قبال همين شهرت سود خوبي مي‌برند. من غير از دعاي مردم و حسن جويي آنها، عايدي ديگري از اين شهرت نداشتم. يعني اگر به شما بگويند مجري سمينار يا همايشي شويد نمي‌رويد؟ تا به الان به اندازه انگشتان دستم هم اين كار را نكرده‌ام. چرا؟ به نظر شما بد است؟ به نظرم شأن يك گوينده مجلس نيست. اگر نامزد نمايندگي مجلس شود چطور؟ اگر تخصصش را داشته باشد خوب است. برخي چهره‌هاي تلويزيوني بودند كه نماينده مجلس هم شدند و اتفاقا مفيد هم بودند. مديران تلويزيون از اين بابت نگراني ندارند كه ممكن است كسي از شهرت تلويزيوني‌اش براي مقاصد سياسي استفاده كند؟ نمي‌دانم. به نظرم اين مساله نياز به علم غيب دارد. چون طور ديگري نمي‌شود فهميد. تعهدي از قبل نمي‌گيرند كه از شهرتي كه به دست مي‌آوريد استفاده شخصي نكنيد؟ هيچ تعهدي براي هيچ چيزي گرفته نمي‌شود. شما استخدام صداوسيما هستيد؟ خير. اگر استخدام شده بودم بايد الان بازنشسته مي‌شدم. حدود 25، 26 سال سابقه كار در صداوسيما دارم. با ديدگاهي كه داريد چطور شد اجراي اختتاميه جشنواره بين‌المللي فجر امسال را قبول كرديد؟ چه بگويم. شايد 8، 7 بار اين كار را كردم. عموما هم در رودربايستي انجام دادم. در جشنواره فجر در رودربايستي چه كسي مانديد؟ شخص آقاي جعفري‌جلوه. دو روز مانده به اختتاميه، آقاي جعفري زنگ زدند به من گفتند اين كار را مي‌‌خواهم بكني. من هم فقط گفتم «چشم». جشن كارگردانان چطور؟ آن جا هم در رودربايستي آقاي رئيسيان و آقاي ميري و اين دوستان ماندم. حالا اگر يك ميتينگ سياسي باشد در رودربايستي مي‌پذيريد؟ نه، نه. هيچ‌وقت اينكار را نمي‌كنم. ضمن اينكه همين برنامه‌هايي را هم كه اسم برديد تاكنون يك ريال هم بابتش نگرفتم. ندادند يا نگرفتيد؟ هنوز كسي هم به من پول نداده است. طبيعتا من هم نگرفته‌ام. بين اجراي تلويزيوني، اجراي راديويي و تهيه‌كنندگي و كارگرداني تلويزيون كدام را بيشتر دوست داريد؟ تهيه‌كنندگي و كارگرداني تلويزيوني را از همه اينها بيشتر دوست دارم. اين درست است كه گويندگاني كه در راديو هستند نمي‌توانند به تلويزيون بروند؟ بله، به غير از راديو گفت‌وگو. اين قانون براي چيست؟ رئيس راديو، آقاي دكتر خجسته معتقد است كسي كه در تلويزيون ديده مي‌شود بخشي از قابليتش را براي اجراي راديويي از دست مي‌دهد. اين حرف بي‌جايي نيست. اما به شرطي كه توانمندي‌هاي خوبي در هر دو حوزه وجود داشته باشد. البته در راديو پيام هم آدم‌هايي مثل ساعد باقري، سهيل محمودي و محمدصالح علا برنامه دارند. در تلويزيون هم هستند. آنها را مجري تلقي نمي‌كنند. شاعرند و صاحب وزانت. در مورد همين دو، سه نفر هم هست. شأن آقاي صالح‌علا گويندگي نيست. از اين حيث وارد سازمان نشده است. شأن ايشان كارگرداني و نويسندگي است. گفتيد در رودربايستي بعضي‌ها، اجراي برخي برنامه‌ها را قبول كرده‌ايد. در برنامه مردم ايران سلام هم به هنگام مصاحبه در رودربايستي كسي مانده‌‌‌ايد؟ بله. يكي از مسائلي كه در گفت‌وگو خيلي برايم مهم است رعايت حرمت آن آدم است. و اينكه آبرويش خداي ناكرده مورد خدشه قرار نگيرد. به نظرم اين موضوع بايد مدنظر همه ما باشد. يك جاهايي حس مي‌كردم اگر آنچه را كه بايد بگويم، حيثيت شخص طرف گفت‌وگو زير سوال مي‌رود. مثلا‌اش را مي‌گوييد؟ در مورد برخي وزرا و در مورد برخي نمايندگان مجلس اين رعايت‌ها را كردم. در گفت‌وگو با آقاي پورمحمدي، عمدي داشتيد كه حجمي از سوالات را در زمان پاياني برنامه بپرسيد كه ايشان وقت پاسخگويي نداشته باشد؟ بعد هم البته با اعتراض آقاي پورمحمدي مواجه شديد و پخش به شما زمان اضافه كرد. در فضاي تلويزيوني، اگر شما در يك نوبت چند سوال بپرسيد غلط است. چون بيننده سوال‌‌ها را گم مي‌كند. من گاهي اوقات از اين تكنيك غلط استفاده مي‌كنم. چون ما هر چقدر سوال صريح و روشني بپرسيم الزاما پاسخ صريحي نمي‌شنويم. به خصوص از مديران اجرايي كشور. اگر بخواهيم بند اين قاعده باشيم بخش عمده‌اي از اين حرف‌ها ناگفته مي‌ماند. براي فرار از اين وضعيت براي اينكه مردم اطمينان حاصل كنند كه داريم حرف آنها را مي‌زنيم گاهي در يك نوبت چندين سوال مي‌پرسم. آن آدم مي‌تواند انتخاب كند كه به چه پرسشي جواب دهد. هر كدامش را هم جواب ندهد در مواجهه با افكار عمومي قرار مي‌گيرد. از تكنيك‌هايي است كه خيلي شايد موجهه هم نباشد ولي به نظرم ضرورت دارد. چاره‌اي نداريم. بحثي درباره گوشي مجري‌ها هنگام اجراي برنامه وجود دارد. مي‌گويند هنگام اجرا، سوال‌ها را از آن طرف گوشي به شما ديكته مي‌كنند. اصلا اينطور نيست. آن گوشي براي زمان‌بندي است. تا حالا از گوشي به شما تذكر نداده‌‌اند؟ هيچ‌وقت. من هيچ‌وقت نداشتم. در برنامه‌هايي كه گوينده با تهيه‌كننده دو نفرند تهيه‌كننده از طريق گوشي گوينده را هدايت مي‌كند. به لحاظ زماني و به لحاظ ريتم گاهي هم اين گوشي به لحاظ طرح يك موضوع تازه مي‌تواند كمك كند. اما در بعضي برنامه‌ها، سوال‌ها را از قبل با مقامات سازمان چك مي‌كنند. من تا حالا نداشتم. اما ممكن است در برنامه‌هايي وجود داشته باشد. دليلش هم منطقي است. رئيس آن شبكه حق دارد بداند در آن برنامه زنده چه اتفاق‌ها قرار است بيفتد. برنامه‌هايي بوده است كه در حين صحبت مهيمانان از مسير اصلي گفت‌وگو منحرف شود و مثلا برود به سمت انتقاد از دولت؟ مثل اتفاقي كه در برنامه مثلث شيشه‌اي افتاد؟ بله، ولي من در رابطه‌اش حساس نيستم. خيلي معتقد نيستم كه مجري بايد مراقب سخنان مصاحبه‌شونده باشد. ولي سازمان اين انتظار را از گوينده‌هايش دارد. شما گاهي ديديد كه مهمان برنامه جمله‌اي را مي‌گويد و بعد گوينده مي‌گويد البته منظور ايشان اين بود كه فلان. اين به نظرم يك تكنيك لو رفته و بي‌خاصيت است. ولي شما خودتان اين تكنيك را در برنامه مردم ايران سلام به كار برده‌ايد. اگر ظرافت داشته و كسي متوجه نشده پس درست است. پس چطور ما متوجه شديم؟! شما حرفه‌اي هستيد. چند نفر مثل شما هستند كه هم تهيه‌كننده، هم كارگردان و هم گوينده هستند؟ يكي آقاي اقبال واحدي است. دو، سه نفر ديگر از گويندگان هم هستند. آقاي شهيدي‌فر از جايي حمايت مي‌شويد؟ چند سال پيش در تاكسي نشسته بودم. يكي از مسافران گفت شما همان گوينده تلويزيون نيستيد. گفتم: بله. گفت: خدا را شكر. تازه از زندان آزاد شديد؟ گفتم: من زندان نبودم. گفت: چرا ما شنيديم همه شما اوين بوديد. يا در جايي ديگر كسي به من گفت: آقاي شهيدي‌فر، شما داماد آقاي خامنه‌اي هستيد. درست است؟ اينها را خودم شنيده‌ام. يا كساني به من مي‌گويند: تو حتما مامور اطلاعات هستي. يا مي‌گويند از خانواده يكي از بزرگان هستم. و پاسخ شما چه بوده؟ طبيعتا همه‌‌اش غيرواقعي بوده و من هم تكذيب كردم. قطعا كساني كه در رسانه‌اي مثل تلويزيون كار مي‌كنند توانسته‌اند بخشي از اعتماد سيستم را كسب كنند. در همه رسانه‌ها اين‌طور است. حتي در روزنامه بخش خصوصي هم اگر سيستم نخواهد كسي كار كند مي‌تواند جلويش را بگيرد. سوال مشخص ما اين است كه چند نفر مثل شما اعتماد سيستم را كسب كرده‌‌اند و چطور اين اعتماد كسب شده است؟ اين را بايد از مديران تلويزيون بپرسيد. اما آنچه من مي‌توانم بگويم اين است كه 25 سال در صداوسيماي اين مملكت كار كرده‌ام و سابقه روشني دارم. كارهايي كرده‌ام كه معلوم مي‌كند اين آدم كيست و چه ويژگي‌هايي دارد. سابقه خودش اعتماد ايجاد مي‌كند. برنامه‌هايي را هم كه ساخته‌‌ام عمدتا برنامه‌هاي پربيننده‌ و پرشنونده و جريان‌سازي بوده‌اند كه برخي شيوه برنامه‌سازي در تلويزيون را عوض كرده‌اند و يكسري كار ديگر هم كرده‌ام مثلا چندين دوره داور جشنواره راديو بودم. گويندگي و گزارش و اجرا را در سر دارم. بالاخره، تلويزيون بايد كمي هم براي برنامه‌سازان خلاقش مزايايي هم قائل شود. اصلا به نظرم تنها آدم‌هاي خلاق بايد در تلويزيون برنامه بسازند. كاش به اندازه كافي داشتيم و بقيه مي‌رفتند كار ديگر مي‌كردند. اگر به سابقه برنامه‌هايي كه شما در آن حضور داشتيد برگرديم. يك سوال مهم را بايد بپرسيم. وله‌هاي برنامه «تا هشت و نيم» را چه كسي ساخته بود. چون واقعا آن وقت يك اتفاق بود. وله‌ها را من ساختم. اما واقعا برنامه تلويزيوني يك كار جمعي است. من نمي‌توانم آقاي كيوان اسلامي به عنوان تدوينگر و آقاي صالح‌علاء و آقاي آتش‌‌افروز را نبينم. در همان سال‌ها وقتي اذان پخش مي‌شد فقط يك اسلايد مي‌گذاشتند. زيرش هم مي‌نوشتند: «اذان مغرب به افق تهران.» در مقطعي پخش اذان با برنامه هشت و نيم همزمان شد. من گفتم بياييد براي اذان تصوير بسازيم. مديرهاي تلويزيون ابتدا مخالفت كردند. گفتم اجازه بدهيد بسازيم بعد قضاوت كنيد. يكسري پلان‌هايش را من گرفتم و يكسري ديگر را آقاي صالح‌علا. به اين ترتيب اولين كليپ براي اذان ساخته شد. اتفاق‌هاي اينچنيني بايد ابتدا تابويش شكسته شود. آقاي شهيدي‌فر، بعضي ميهمان‌ها براي مصاحبه، اولين بار در برنامه شما به تلويزيون آمدند. مثل آقاي ثمره‌هاشمي، مشاور عالي رئيس‌جمهور. اينها چطور به برنامه شما آمدند؟ مثل بقيه. دعوت كردم ايشان هم آمدند. آقاي مرادي، روحاني برنامه ما كمي در اين قصه كمك كردند. ظاهرا آقاي مرادي هم از نزديكان و همفكران دولت آقاي احمدي‌نژاد هستند. ايشان را چطور به برنامه آورديد؟ آقاي مرادي را وقتي شناختم كه آقاي احمدي‌نژاد را نمي‌شناختم. اصلا ارتباطي به آقاي احمدي‌نژاد ندارد. از يك برنامه به نام «اينجا فرداست» آقاي مرادي را مي‌شناختم. فكر كردم ايشان يك قابليتي دارند كه ديگران ندارند. آن هم حتما چهره‌اش است؟! هم در چهره، هم در صدا. نكته‌اي كه ايشان دارند ايجابي حرف زدن‌شان هست. ما معمولا در برنامه‌هاي مذهبي‌مان سلبي حرف زده‌ايم. بعد هم سعي كرديم چيزهايي بديهي را مكرر اثبات كنيم و اين طبيعتا‌ زدگي ايجاد مي‌كند. ديدم لحن آقاي مرادي اين نيست. به نظر شما گوينده چقدر حق دارد احساسات شخصي غم و شادي‌اش را جلوي دوربين نشان دهد؟ هم خيلي كم. هم خيلي زياد. تلويزيون قابليت ويژه‌اي مي‌طلبد كه بخش عمده‌اش مرهون تجربه است. بايد بتوان مرز شخصي بودن و براي همه بودن را چنان دقيق شناخت كه مخاطبت، تو را از جنس خودش بداند. از طرفي هم نبايد آنقدر شخصي باشد كه تلقي يك ميهماني خانوادگي به بيننده دست دهد. من هميشه مي‌گويم گوينده‌هاي تلويزيون علاوه بر فرق‌هاي ديگرشان يك فرق عمده با روحانيون دارند. در عين اينكه براي 10 ميليون نفر حرف مي‌زنند ولي با يك نفر سخن مي‌گويند. بروز احساسات غم و شادي نظير گريه و... را چقدر در مجريان واقعي مي‌دانيد؟ خيلي كم است. اتفاقا در جلسه‌اي عرض كردم كه يكي از مشكلات تلويزيون ما اين است كه در برخي مواقع خيلي واقعي نيست. گوينده‌هايش بعضا واقعي نيستند. گفت‌وگوها واقعي نيستند و... تلاش كردم مردم ايران سلام براي مردم واقعي باشد. اوايل كه ما مردم ايران سلام را شروع كرديم شنيدم مي‌گفتند اينها آدم‌هاي مقيد به مذهب نيستند. زماني كه خواهش كردم برنامه تعطيل شود سازمان اجازه نمي‌داد. يكي از دلايلشان اين بود كه «مردم ايران سلام» يكي از ديني‌ترين برنامه‌هاي تلويزيون در سي سال بعد از انقلاب بود. من رياكاري را نمي‌پسندم. بدترين نوع رياكاري هم رياكاري در تلويزيون است كه متاسفانه برخي‌هامان هم مرتكبش مي‌شويم. يكي از موضوعات جالب برنامه شما كه مورد توجه هم واقع شده بود صلواتي بود كه گاهي در انتهاي برنامه مي‌فرستاديد. اجازه بدهيد در اين باره به نكته‌اي اشاره كنم. اين صلواتي كه چند وقتي است به عنوان قاعده و بخشنامه در ابتداي بخش‌هاي خبري سيما فرستاده مي‌شود را من نمي‌پسندم. اما يك وقتي در مردم ايران سلام ناخودآگاه انتهاي برنامه صلوات فرستادم. اين مساله در حال و هواي من ماند و هرازگاهي انجام مي‌دادم. هيچ دستوري هم نبود. اما به نظرم پايان باشكوهي به برنامه مي‌داد. دوستش داشتم. ديدم بقيه هم دوستش دارند. ولي اينكه چيزي بگويم كه گريه كسي را دربياورم و خودم هم گريه كنم به نظرم رفتار مشمئزكننده‌اي است. اين همان جايي است كه تيراژ را گم كرده‌ايم. تلويزيون را يا با مسجد اشتباه مي‌گيريم يا با هيات محل يا حتي با جشن عروسي. شما با اين تعبير كه يك نفر بگويد «برنامه من» موافقيد؟ مخالف هم نيستم. اما در ايران موافق نيستم. در كشور ما اين امر پذيرفته نيست. اينجا تلويزيون دولتي است. واقعيت ندارد. اگر تلويزيون خصوصي بود و من هم زمانش را خريده بودم درست بود. اما اينطور درست نيست. برآوردي كه به شما در مردم ايران سلام دادند دقيقه‌اي چقدر بود؟ برنامه‌هايي كه ساخته‌ام هميشه از ارزان‌ترين اما پربيننده‌ترين و پرآگهي‌ترين برنامه‌هاي سازمان بوده است. براي مردم ايران سلام دقيقه‌اي 12 هزار تومان گرفته‌ام. براي ساخت برنامه‌اي شبيه اين برنامه لااقل 2 برابر اين برآورد گرفته‌اند. چرا نبايد تهيه‌كننده سهمي از اين درآمد داشته باشد؟ چون مرسوم نيست. مايلم درباره تعطيلي برنامه مقداري توضيح بدهيد. چرا اين اواخر كارشناسان برنامه يك خط در ميان مي‌آمدند؟ مي‌خواستم برنامه را حداقل يكسال قبل‌تر تمام كنم. چون برنامه‌سازي در تلويزيون خيلي سخت است. چند موضوع دارد. اولينش اين است كه ممكن است گروه به جايي برسد كه ديگر توانايي كار خلاقانه و بانشاط را نداشته باشد. به خاطر همين ترس مي‌خواستم يك سال قبل تعطيل كنم كه تلويزيون اجازه نداد. دومينش اين بود كه برخي دوستان ثابت ما، كارهاي ديگري هم پيدا كرده بودند كه آن حضور منظم در برنامه را تحت تاثير قرار مي‌داد. اتفاق سوم اين بود كه وقتي برنامه‌اي مورد استقبال قرار مي‌گيرد حرف و حديث‌ درباره‌اش زياد مي‌شود. بعضي را نگران مي‌كند تا مراقب برنامه باشند. معني اين اتفاق اين است كه مي‌خواهند وارد برنامه شوند و اعمال نظر كنند. من اين را نمي‌پذيرفتم. اما يك نكته مهم ديگر اين بود كه برنامه‌هاي مشابه ديگري با تقليد از برنامه مردم ايران سلام در تلويزيون شروع به ساخت كرد كه اين اصلا موضوع خوبي نبود. با شما اين كار را كردند؟ بعضي مايل بودند اين كار را بكنند اما خيلي كم اتفاق افتاد. يعني فضا را كم‌كم براي شما بسته بودند؟ بله، كم‌كم بسته مي‌شود. آدم حس مي‌كند اگر ادامه پيدا كند ممكن است فضا بسته‌تر شود. من هم نمي‌خواستم اين اتفاق بيفتد. هر چند سال دوم برنامه، بعضي مواقع فضاي كار ما بسته‌تر از سال اول بود. مثلا تلويزيون درباره انتقاد از دولت قدري احتياط مي‌كرد. به نظرم اين شيوه درست نيست. دولت را بايد نقد كرد. اتفاقا يكي از راه‌هاي كمك به دولت همين نقدهاست. دولت‌ها معمولا از نقد رسانه‌اي خوششان نمي‌آيد پس فشار مي‌آورند بيشترين فشارها هم روي برنامه‌هايي مي‌آيد كه بيشتر ديده مي‌شوند. به خود شما فشار مي‌آورند يا تذكر مي‌دادند؟ درباره برخي نقدهايي كه در برنامه به برخي عملكردهاي دولت داشتيم به سازمان گفته بودند. به مديران سازمان عرض مي‌كردم كه اين فشارها را نپذيريد. شنيدم شما براي ورود كساني مثل آقايان اينانلو، ميرفخرايي يا حتي جهانگير كوثري مجوزي از شخص آقاي ضرغامي گرفتيد. درست است؟ بله، درست است. خوشحالم كه آقاي ضرغامي با ليست پيشنهادي‌ام موافق منبع خبر : شهروند امروز




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2134]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن