تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 14 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هر كس به خدا توكل كند، مغلوب نشود و هر كس به خدا توسل جويد، شكست نخورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1825919853




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهی به حواشی فیلم های درحال اکران


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: این سال های اخیر، در همان مواجهه اول با فیلمی تازه اکران شده، بارها آه از نهاد تماشاگران سینما بلند شده که حکایت فیلم باز قصه مکرر خیانت و دل سپردن های سبک سرانه است (که کمترین رنگی از مفهوم دلدادگی گرفته اند)، و در این تاکید مشدد و دوباره و چندباره ملال تماشاگر از این قصه های مشابه و به راستی ملال آور پنهان است. شاید پناه گرفتن مخاطبین این سال های اخیر سینمای ایران زیر خیمه کاروانی از کمدی های پوچ انگار و نازل «بازار» این سینما از عواقب چنین ملالی باشد. اما حقیقت این است اگر زبان سینما را بشناسیم و به ظرایف داستان پردازی و پروردن شخصیت های قصه آگاه باشیم، حکایت عشق انسان ها به یکدیگر و داستان تردیدها و وسوسه هایشان هیچ گاه ملال آور و تکراری نخواهد شد و در صورتی که این قصه درست و به قاعده تعریف شود، به قول خواجه کز هر زبان که بشنویم نامکرر خواهد بود. فیلم مورد بحث ما نیز قرار است با مضمون آشنای مواجهه مردی میانسال با دختری جوان، درست میانه مشکلات مرد در زندگی خصوصی اش پیش برود؛ ولی در غیاب شخصیت پردازی صحیح هیچ قصه یی پیش نخواهد رفت و در همان قدم اول متوقف خواهد شد. چنین مضامینی تنها در سایه شناخت دقیق جهان آدم های قصه، گستردن مفهوم عشق و خیانت و عمیق شدن در لایه های متفاوت احساسات انسانی به بار خواهند نشست، و متاسفانه یا خوشبختانه هیچ میان بری هم در این مسیر دشوار وجود ندارد. حس پنهان از همان ابتدا با فراموشی مفاهیم فضاسازی و مقدمه چینی برای به ثمر نشستن موقعیت های داستانی، بنا را بر اتفاق و تصادف صرف (و بدون منطق نمایشی) می گذارد. لحظاتی از آغاز فیلم نمی گذرد که مرد قصه (امیر با بازی محمدرضا فروتن) بی مقدمه و از سر اتفاق در خیابان با دختر و پسری جوان برخورد می کند، و اتفاقاً در همان نگاه اول به دختر علاقه مند می شود. گویا برخورد ماشین امیر با دوربین عکاسی دختر جوان بهانه توقف امیر می شود، اما در نمای بعد (نمای بیمارستان) دیگر حرفی از دوربین در میان نیست؛ در عوض قصه می کوشد مرد هر چه سریع تر (و هر چه بی منطق تر) به این دختر ناشناس دل بندد. برادر دختر (بهرام با بازی حامد بهداد) تعادل روانی ندارد و باز اتفاقاً همسر امیر روانپزشک است. پس از شکل گیری رابطه (کدام شکل گیری،؟) از آن جا که قصه ناتوان از عمیق شدن در ماهیت چنین روابطی است برای پیش رفتن ناگزیر از تغییر سریع موقعیت داستان است، و در این مواقع دم دست ترین راه فاش شدن رابطه مرد برای همسر است؛ و باز از آنجا که فیلمنامه ناتوان از مکث بر تغییرات درونی آدم ها در چنین موقعیت هایی است، سیمین (همسر امیر) باز با سلسله حوادثی اتفاقی از خیانت امیر باخبر می شود. دوستان خانوادگی آنها تصادفاً امیر و دختر (ندا) را هنگام خرید می بینند و در جای دیگری سیمین تصادفاً موبایل امیر را جواب می دهد و باز اتفاقاً دختر قبل از شنیدن هیچ صدایی حرف می زند و تصادفاً دست مرد رو می شود. از طرفی ندا با برادرش بهرام مشکل دارد، چون اتفاقاً پدر آنها هم با دختری جوان رفته و آنها را تنها گذاشته است؛ چنین منطق ساده انگارانه یی (که تماشاگر خود را به شدت ساده فرض کرده است) آنقدر به شکل افراطی پی گرفته می شود که در میانه های فیلم شک می کنیم نکند با فیلمی کمیک طرفیم و فیلم خودش را زیادی جدی گرفته، در نهایت حجم این «از سر اتفاق»ها آن چنان زیاد می شود که دیگر حتی تصادف هم مفهوم خود را از دست می دهد و با دنیایی به شدت کاریکاتورگونه طرف می شویم که گویی دستی از بیرون آدم ها و حوادث را به گونه یی تحمیلی کنار هم چیده است؛ بنابراین در دورترین فاصله با آدم های داستان نه می توانیم باورشان کنیم و نه برای سرنوشت شان ذره یی نگران شویم. حس پنهان در سطح شخصیت پردازی هم به همان میزان فضاسازی و چینش صحیح موقعیت های داستانی ناموفق عمل می کند. شخصیت های فیلم نه انسان هایی هستند منحصر به فرد و نه حتی ویژگی هایی متناسب با جایگاه و موقعیت شان در قصه از خود بروز می دهند. به عنوان نمونه می توان پرسید آیا نباید امیر در قبال همسرش واکنشی متناسب با موقعیت اجتماعی اش (که وجهی از شخصیت اوست) نشان دهد؟ چطور سیمین که روانپزشک به ظاهر موفقی است در تناقض آشکار با حرفه اش (و موقعیتی که به همراه می آورد) در مواجهه با مشکلات خصوصی و زناشویی اش به دم دست ترین رفتارهای غریزی و نابالغ زنانه متوسل می شود و مثلاً برای به دست آوردن دل همسرش غذای مورد علاقه او را می پزد و به راحتی تحقیرهای مدام امیر را تحمل می کند،؟ آیا نباید یک زن روانپزشک از طبقه متوسط جامعه شهری امروز با زنان آشنای فیلمفارسی ها تفاوتی داشته باشد؟ امیدوارم سازندگان فیلم نخواهند این موقعیت متناقض و بی منطق را با مضمون متخصصی که در زندگی شخصی خود وامانده است توجیه کنند، که این موضوع پیچیده تر از آن است که با لبخندهای مصنوعی روانپزشک قصه ما در محل کار و جدل های مدل آقا و خانم اسمیت در خانه به ثمر بنشیند. حس پنهان در غیاب داستان پردازی و شخصیت سازی، برای پر کردن حفره های عمیق قصه از کلیشه رایج دیگری هم استفاده می کند؛ حضور آدم های بلاتکلیف که بی مقدمه می آیند و بدون کوچک ترین تاثیری در روند داستان یا غیب شان می زند یا تا پایان در حاشیه و بی تاثیر می مانند، مانند دوستان خانوادگی امیر و سیمین و تمام جوانان اطراف ندا و بهرام. همان طور که پیشتر گفتم عدم درک صحیح از موقعیت ها، لحن فیلم را دچار سردرگمی کرده و در بسیاری مواقع فیلم ناخواسته شکل کمیک می گیرد (مانند تمام بحث های امیر و سیمین در منزل)؛ این مشکل در پایان فیلم به اوج خود می رسد. فیلمنامه که از همان ابتدا هیچ مسیر درستی را نپیموده در انتها هم (به گونه یی پیش بینی پذیر) به بن بست می رسد و چاره یی جز حذف بهرام، روانه بیمارستان کردن امیر و تنها گذاشتن سیمین و ندا نمی بیند. درست جایی که قرار بوده احتمالاً تماشاگر احساساتی شود بیش از هر چیز یاد پایان فیلم مرد عوضی (کمدی محمدرضا هنرمند) می افتیم و خنده تلخی می زنیم به مسیرهای پرغلطی که در انتها همگی به یک جا می رسند. منبع: روزنامه اعتماد




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 539]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن