تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835153176
گفتوگوبا «سيامك شايقي» كارگردان «خواب زمستاني
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: «خواب زمستاني» را در واكنش به ديد فمينيستي افراطي برخي فيلمها ساختم خبرگزاري فارس: سيامك شايقي كارگردان «خواب زمستاني» گفت: من در «خواب زمستاني» در واكنش به ديدگاههاي فمينيستي افراطي برخي فيلمها، زنهايي را انتخاب كردهام كه خيلي اكتيو و بر محيطشان تاثيرگذار هستند. به گزارش خبرگزاري فارس، آغاز طرح اكران فيلمهاي فرهنگي با نمايش فيلم «خواب زمستاني» همراه بود، دهمين ساخته بلند سينمايي شايقي در حالي اين روزها بر پرده سينماهاي تهران است كه رقابتي بسيار سخت را با فيلم هاي اكران پائيزي آغاز كرده است، فيلمهايي كه پس از چند روز موتور فروش آنها دوباره روشن شده و در اين شرايط و براي تداوم حضور بر روي پرده «خواب زمستاني» بايد فروش كند تا بماند. به همين با سيامك شايقي در مورد سبك روايي فيلمش، انتقادات منتقدين نسبت به «خواب زمستاني»، چگونگي شكل گيري ايده فيلم،نقطه نظرش در مورد سينماي اجتماعي و انتقادش از رواج سينماي فمنيستي در ايران صحبت كردهايم كه ماحصل آنرا در زير ميخوانيد. با توجه به آغاز طرح اكران فيلمهاي فرهنگي با فيلم «خواب زمستاني» فكر ميكنم شروع مصاحبه در اين مورد باشد. خوشبختانه فيلم در فصل خوبي اكران شده اما چرا در گروه فيلم هاي فرهنگي؟ - واقعا از روي ناچاري، «خواب زمستاني» اصلا به قصد فيلم هنري و يا مخاطب خاص ساخته نشده است و به قصد اين ساخته شده كه بيايد و با تماشاگر عام ارتباط برقرار كند،همانطور كه شما هم گفتيد خوشبختانه زمان اكران فيلم زمان خوبي است ولي اكرانش را هم پخش كننده موفق نشد گروه مناسبي را به دست بياورد و هم ظاهرا آن داستان هميشگي هم وجود دارد كه يك سري دفاتر و پخش كننده هاي خاص با سينماداران اربتاط هاي ويژه دارند و آن سه- چهار دفتر هستند كه مي توانند امتيازهاي ويژه داشته باشند. البته ما ميتوانستيم سه سينما اضافه بر اين گروه را داشته باشيم كه فرهنگ،آزادي و اريكه را گرفتيم اما فرهنگ با دو روز تاخير تنها يك سانس آن هم 2 بعد از ظهر به ما داده است، وقتي شما يك سانس آن هم در يك ساعت مرده به فيلمي مي دهيد طبيعتا تماشاگري به ديدن فيلم نمي رود، به هر حال مي خواهم بگويم كه يك جور نابساماني در طارحي اين گروه است چراكه از يك سو سينماها همكاري لازم را نكرده اند و از طرف ديگر دوستان دقت لازم را به خرج نداده اند، اين شرايط شايد براي يكسري فيلمهائي كه اميدي به فروش ندارند، خوب باشد اما «خواب زمستاني» فيلمي قابل اكران و ما ناچار شديم در چنين شرايطي فيلم را اكران كنيم. متاسفانه فيلم هايي در چند وقت اخير گروه گرفتند كه در مقابل «خواب زمستاني» اميد كمتري داشتند ، وقتي شما گروه داريد خود به خود جو مثبتي عليه فيلم ايجاد مي شود. در نتيجه براي من تهيه كننده بخش خصوصي كه با هزار مصيبت و پول قرض گرفتن «خواب زمستاني» را ساختم، هيچ اتفاق مثبتي رخ نميدهد. اين كه شما ميگوئيد درست است اما حتي فيلم هاي پرفروش هم در حال حاضر نسبت به نحوه اكران معترض هستند، اين دغدغه اكران تا چه زماني بايد همراه كارگرانان و تهيه كنندگان باشد و چه ارگاني بايد آن را حل كند؟ - من فكر مي كنم بهترين گروهي كه ميتواند متولي شود، خود تهيه كنندگان بخش خصوصي هستند كه متاسفانه با وجود اتفاقات اخير در شوراي عالي تهيه كنندگان كه هنوز در آن اختلاف نظر،دعوا و بزن و بكوب زياد است با اين وجود يكي از جاهايي است كه ميتواند نقش تعيينكننده داشته باشد ولي به نظر من قطعا بخش دولتي و در واقع ارگان دولت بايد پاپيش بگذارد و يك آئيننامه جديتري تصويب كند تا اينگونه باشد كه براي يكسري فيلمها حكم دولتي تعيين كننده باشد و براي برخي ديگر نه، اين باشد معلوم شود كه چرا برخي فيلمها مورد حمايت دولت هستند و برخي ديگر نه. بنابراين بايد يك سر و سامان اين شكلي به اكران داده بشود و حتي يك بحثهايي هم از جانب ما دارد صورت ميگيرد درخصوص فيلم استاندارد و غيراستاندارد و تفاوتي بين فيلمهائي كه جديتر كار شده تا فيلمهايي كه معلوم است به قصد تجارت ساخته شده، ايجاد شود. به هر حال يك عدالتي بايد وجود داشته باشد و براي آن فيلمي كه صرفا به قصد تجارت ساخته شده ديگر نبايد بهترين سينماها نيز در اختيارش قرار بگيرد. اگر آن فيلمها مدعي اين هستند كه در هر شرايطي و سالني ميتوانند پول دربياورند، در سالنهاي متوسط هم ميتوانند اين كار را انجام دهند. پس بايد يك تفاوتهاي اينگونه براي فيلمها قايل شويم و به اعتقاد من، اين قبيل بحثها بايد خيلي جدي تر و سريع تر دنبال شوند، چرا كه بيست و اندي سال است كه از قضيه جدي شدن سينما پس از انقلاب ميگذرد اما هنوز نابساماني زياد است يعني قطعا هيچكدام از ما نمي خواهيم برگرديم به گذشته كه طرح اكران فرهنگي و جدول بندي و درجه بندي را دوباره تجربه كنيم، چون آن طرح هم مشكلات خودش را داشت و سينما مجبور نبود فيلمي را كه نمي فروشد ادامه دهد. به اعتقاد من بايد يك سازوكارهايي به كار برده شود كه عدالتي بين فيلم ها وجود داشته باشد كه هر كسي حق خودش را بتواند بگيرد، من خيلي اميدوارم كه اگر اختلافات بين تهيه كنندگان كم شود و تشكل هاي صنفي جدي تر شوند و دوستان به يك وحدت برسند يك مقدار اين قضايا بهتر شود. شما موضوعي را در مورد فيلم استاندارد و غير استاندارد مطرح كرديد كه البته از سوي مسولين با عنوان فاخر نام برده شده است،من فكر ميكنم با در درجه اول تعريفي مشخص از سينماي استاندارد و غير استاندارد صورت گيرد چرا در اين بخش نيز هنوز تكليفمان روشن نيست و كارگردانان به نوعي در سرگرداني به سر ميبرند؟ - اولا به نظر من قضيه فاخر با استاندارد فرق مي كند، سينما فاخر، ناشناخته است اما سينماي استاندارد و غيراستاندارد را مثلا در سينماي آمريكا داريم كه فيلمهاي درجه آ و ب دارند كه آنجا هم ب بيشتر به فيلمهاي با بودجه اندك اطلاق ميشود. اما چيزي كه در پس ذهن ما روشن شده، اين است كه يك كميته برگزيدهاي از صنفها و نمايندههاي صنفها، فيلم را براساس اين بررسي كنند كه يك فيلم چقدر دارد اصول تكنيكي را رعايت ميكند. يعني ما با مضامين كاري نداريم و اين كه مضمون اين فيلم را دوست داريم و يا نداريم. يك بحثهاي ديگري هم هست كه ربطي به صنف ندارد اما اين كه فيلمساز چقدر اصول حرفهاي را رعايت ميكند و در واقع فيلمي را كه به شعور تماشاچي احترام ميگذارد، تفكيك كنيم و امتياز بدهيم، در مقابل فيلمي كه همينجوري بزن و برويي يك قصه را سر هم كرده و با بازيگراني كه صرفا به قصد گيشه حضور پيدا كردهاند. اين تفكيك به نظر من بايد باشد تا تفاوت فيلمي كه جدي كار ميكند از فيلمي كه بزن و برويي كار ميكند، مشخص شود وگرنه سينماي فاخر، پيچوخمهاي خاصي را پيدا ميكند كه تعابير هركس از آن متفاوت است. به نظر هم ميرسد به تعداد مديران فرهنگي تعريفي مفاوت از فاخر وجود دارد. با اين پيشزمينه كه شما گفتيد ميتوان نتيجه گرفت كه «خواب زمستاني» با نگاه احترامآميز به مخاطب ساخته شده است و تركيب بازيگران خوبي هم در آن حضور دارند، اما قرار است در پس اين نگاه احترام آميز چه چيز عايد تماشاگر شود؟ - تماشاگر قرار است داستان سه خواهر را ببيند كه درنهايت يك زندگي ساده و متوسط كه مشكلات مالي زيادي هم دارند و يك خواهر نان آور خانواده است. در يك چنين موقعيتي كه سختيهاي خودش را دارد، با يك صميمتي دارند زندگي ميكنند و من اميدوارم اين گرما،صميميت و اين باهم بودن به مخاطب منتقل شود. اين صاف و زلال بودن آدم ها كه تن نميدهند به خيلي چيزها كه البته ديدگاههاي مختلف در اين سهخواهر منعكس است و كمابيش سه نسل نزديك به هم، اما با ديدگاههاي متفاوت هستند و اميدورام وجه انساني اين فيلم مورد توجه مخاطب قرار گيرد. من در «خواب زمستاني» سعي كردم واكنش نبست به چند چيز كه در اطرافم ميبينيم داشته باشم، اول اين كه واكنشي نسبت به تصوير سياه و منفي داشته باشم كه البته بخشياش به حق به حساب ميآيد. به اعتقاد من لزومي ندارد كه ما هميشه آدم را عوضي،منفي و مزخرف نشان دهيم و بخواهيم تيرگيهاي جامعه را برجسته كنيم، بلكه ميشود با يك نگاه ديگر هم به اين نتيجه رسيد كه اينها در شرايط خيلي درخشاني زندگي نمي كنند، مشكلات زيادي دارند و اين مشكلات و فضاي تيره را ميتوانيم در پسزمينه بياوريم و در عوض انعكاسهاي آن را ببينيم. در واقع من در «خواب زمستاني» ميخواستم بگويم زندگي به آن تيرگي كه ما فكر ميكنيم، نيست و لزومي هم ندارد اينجور نگاه كنيم. براي نمايش پليدي لزومي ندارد كه حتما خود پليدي را نشان داد بلكه ميتوان از طريق نمايش نيكي به اين برسيم كه پليدي چقدر بد است و كساني كه پليدند چقدر بد هستند. البته زماني كه ما در جشنواره هم با بچههاي مطبوعات صحبت ميكرديم، اين نكته جالب بود كه به نظر ميرسد شما آگاهانه نخواستهايد به سراغ سينماي صرفا جشنوارهاي برويد، به دليل اين كه اين موضوع اتفاقا ميتوانست يكي از جشنوارهاي ترين موضوعات باشد اما شما نگاه متعادلي به اين موضوع داشتهايد و شايد بشود گفت به نوعي از زنان استفاده ابزاري نكرديد و خيلي به سياهنمايي بيش از حد نپرداختيد، اصلا خودتان اين موضوع را قبول داريد؟ - در ادامه همان بحث، بايد بگويم با وجود اين كه «خواب زمستاني» فيلمي زن محور است اما نگاه جديدي را دارد پيشنهاد مي كند، يعني اين كه در واكنش به اين ديد فمنيستي خيلي افراطي كه مظلوميتهاي زن تحت ستم را بررسي ميكند و آن وجه برجسته ميكند، من آمدهام برعكس عمل كردهام يعني زنهايي را انتخاب كردهام كه خيلي اكتيو و تاثيرگذار بر محيطشان هستند. شايد بخش عمده اي از زنان ما هنوز تحت اين شرايط زندگي ميكنند اما من پيشنهاد ديگري ميكنم و ميخواهم بگويم به جائي كه زنان تحت ستم را بيائيم محور قرار دهيم و از آن طريق بخواهيم مسايل را مطرح كنيم، ميشود نوع ديگري نگاه كرد و از زاويه احترام آميز به زن مسايل را بررسي كرد، «خواب زمستاني» هم نوعي فيلم فمنيستي باشد اما با اين شكل كه بخواهيم بگوئيم زنان برترند كاملا مخالف هستم، اما من شكل مثبت قضيه را دارم پيشنهاد ميكنم و زنهايي را دارم معرفي ميكنم كه در شكل اجتماع خودشان اولا شاغل هستند و يا دنبال كار ميگردند و حتي ميبينيم كه در ارتباط با آقايان چقدر تصميمگيرنده هستند و آنها هستند كه يك رابطه را رد و يا تاييد ميكنند يعني مرد تعيين كننده نيست و حتي پايان غافلگيركننده فيلم هم قرار است كه ادامه همين فكر باشد كه به همين شرايط موجود مي شود تن نداد و اين جواني كه آخر فيلم ميآيد دارد يك نگاه ديگر را پيشنهاد ميكند. براي اين نوع نگاه به زنان مصداق هاي عيني هم داشتيد؟ - مصداق عيني كه زياد وجود دارد، ولي من حتي وابسته به اين هم نيستم و فكر ميكنم درست است كه اين قشر ممكن است خيلي فراگير نباشد كه البته فكر ميكنم در جامعه كم هم نيستند و در نسل جديد، دانشجوها و تيپهاي تحصيلكرده خيلي مصداق اين را مي توانيم جستجو كنيم. اما با اين حال من فكر ميكنم كه از اينجا نبايد شروع كنم، چون وابسته آن نوع سينماي رئاليستي را كه هر چيزي هست، بايد نمايش بدهم نيستم و فكر ميكنم اين ديدگاه اجتماعي را اكثرا من ميبرم در پسزمينه، بر مبناي اين ديدگاه كه به ما دو دليل نميتوانيم عين واقعيت را نشان بدهيم. اول مقتضيات خود مديوم كه شما در سينما به محض اين كه زاويه، دوربين را تعيين ميكنيد، لنز مشخص ميكنيد يعني يك انتخاب ويژه داريد ميكنيد و از طرف ديگر بين محدوديتهاي مميزي كه داريم كه نميتوانيم در مورد همه چيز صحبت كنيم و همه چيز را نشان بدهيم به حق يا ناحق، به اين دو دليل هيچوقت گرايش به سينماي اجتماعي و رئاليستي به آن شكلي كه مرسوم است، ندارم و در نتيجه، ميروم سراغ اين كه يك دنياي خاص را خلق كنيم، نه اين كه بگوئيم اين يك دنياي منتزع از دنيايي درش زندگي ميكنيم، است.طبعا فيلم در تهران سال 86 اتفاق ميافتد اما در دنياي خاص خودش است كه لزومي ندارد عين واقعيت باشد. البته در تهران سال 87 همه چيز سه برابر شده، مشكلات مالي. هزينه ها و ... اگر قرار بود زندگي اين سه خواهر در تهران 87 به تصوير كشيده شود، چه تفاوتي پيدا مي كرد؟ - با توجه به اين نكاتي كه گفتم خيلي تفاوت پيدا نمي كند، چون اينها اين شانس را داشتهاند كه يك خانهاي به آنها ارث رسيده و اگر اين خانه را نداشتند، طبيعتا مشكلاتشان عديدهتر ميشد ولي بازهم خيلي تفاوت تعيينكنندهاي نميداشت، شايد يك كمي نگرانتر ميشدند،چون اينها آدمهايي هستند كه دارند با حداقل زندگي ميكنند. دو نظر متفاوت در مورد فيلم وجود دارد، عدهاي از منتقدين كه همچنان پايبند به نقطه اوج در فيلمها هستند، متعقدند كه فيلم هيچ نقطه اوجي ندارد اما عده ديگري ميگويند پلان پاياني و شوك نسبي كه به تماشاگر وارد ميكند، همان نقطه اوج فيلم است. نظر خودتان در اين رابطه چيست؟ - قطعا «خواب زمستاني» اصلا در ژانر حادثهاي كه فرود و فراز هاي زيادي داشته باشد، قرار نميگيرد يعني يك پلات خيلي كمرنك دارد كه سه خواهري كه با اين شرايط داشتند زندگي ميكردند، براي خواهر وسطي خواستگاري پيدا شده و اين دختر دارد فكر ميكند كه اگر جواب مثبت بدهد، تكليف دو خواهر ديگر چه ميشود، در واقع اين گرهاي است كه باعث ميشود فيلم حركت كند و هر كدام واكنشهايي را نشان ميدهند تا به سكانس پاياني ميرسيم كه بازهم پايان قاطع و تمامكنندهاي نيست از آن پايانها است كه باز هم داستان ادامه دارد. ميخواهم بگويم ضمن احترامي كه براي آن نوع سينما قائل هستم كه مدل سيدفيلدي يا 30 دقيقه اول يا 60 دقيقه دوم وجود داشته باشد اما اين نسخه براي همه فيلمها نيست. شما خيلي از فيلمها را در تاريخ سينما ميبينيد كه با اين قضيه شوخي هم ميكنند. اصلا آن مدل فيلمهاي هنري محض به كنار كه اين قاعده را به هم ميريزند و حتي فيلمهاي بينابين هم يك چنين قاعدهاي را ندارند. به هر حال من بر اساس شخصيتها و فضا حركت كردم، يعني قرار است كه شخصيتها فيلم را جلو ببرند و نه ماجراها و حادثهها ولي در عين حال اين قضيه اتفاق هم خيلي كمرنگ در زير داستان اصلي دارد رخ ميدهد. به نظر ميرسد بر خلاف خيلي از فيلمسازان ديگر كه قصد دارند در فيلم ها حتما تصويري شكست خورده و رنجور از زنان نشان دهند و در مقابل مردها چهرههاي تيره و بعضا شيطان صفت هستند، شما تمايلي به اين كار نداريد.اصلا دليل افزايش اين نوع نگاه در سينماي ما چيست؟ - شما ميبينيد من حتي مردهايي را هم كه انتخاب كردهام، منفي نيستند. يك بخشي از اين موضوع بر مي گردد به اين كه متاسفانه برخي دارند استفاده ابزاري از زن مي كنند. يك بخشي ديگر دكاني است كه با اين سياهنماييهاي افراطي بخواهيم طرفداراني را براي خودمان پيدا كنيم و يك بخشي هم البته واقعيت است، به هر حال ما در يك جامعه مردسالار زندگي ميكنيم كه روابط نابرابر بين زن و مرد حاكم است ولي بهدست آوردن اين تعادل خيلي مهم است و نكته اصلي اين است كه ما چقدر با خودمان صادق باشيم و به خودمان و مخاطب كلك نزنيم كه براي تماشاچي مشخص شود كه اين دغدغه خاطر توست و يا اينكه ميخواهي استفاده كني براي پول و بيزينس و تحت لواي اپوزيسيون يك پولي به جيب بزنيم! شما بيست و يك سال در سينماي ما حضور داشته ايد، بعد از اين بيست و يك سال فيلمسازي كه حاصلش ده فيلم بوده چه برآيندي از سينماي امروز ما داريد و چگونه مي توانيم اين مخاطب دلزده از فيلم را با سينما آشتي دهيم؟ - اين موضوع بايد در فاكتورهاي مختلفي بررسي بشود تا به جواب مطلوب برسيم، اول اينكه شرايط اكران عادلانه نيست كه بايد در درجه اول اين قضيه عادلانه بشود و همزمان با آن شرايط توليد عادلانه بشود يعني اين وضعيت كه يكسري فيلم ها اينقدر امكانات دارند كه كيلو كيلو بازيگر در فيلم مي ريزند و بعد از اين امتيازهاي ويژه برخوردار است كه خط قرمزهايي را بشكند و هركسي نميتواند اين كار را انجام دهد و سر از اوين در خواهد آورد و امثالهم. اگر اين شرايط متعادل شود و در عين حال ما برسيم به اين كه آن چيزي كه به نظر من تعيين كننده است براي مخاطب اين است كه در درجه اول فيلمي سرگرم كننده و گرم داشته باشد و درعين حال لحظاتي هم به فكر بيندازدش. به نظر من آن چيزي كه كم است و اگر باشد تماشاچي را جذب ميكند، اين است كه علاوه بر اين مسايل يك قصه نويي داشته باشد و به مشكلات جامعه اشاره كند و صداقت. آن چيزي كه حتي در تلويزيون هم كمتر ميتوان پيدا كرد صداقت در بيان است، يعني اين كه تماشاگر احساس كند فيلمساز دارد حرف دلش را ميزند و ادا در نميآورد خيلي بيشتر به دل مي نشيند تا چيزهاي ديگر و به نظر من اين موضوع يك مجموعه است و نمي شود سينماي ما يك ساز بزند و تلويزيون يك ساز ديگر و تماشاچي را عادت بدهد به يك خلق و خو كه طبعا آن نوع فيلم ها در سينما راضي اش نميكند و يا حتي روابط حاكم بر جامعه ما هم مهم است. اگر اين هماهنگيها و اتفاق فرهنگي در كل نهادهاي تصميم گيرنده بيفتد، ميشود نزديك شد به فيلمهايي كه تماشاچي با رغبت بيشتري به سالن سينما بيايد. اساسا ايده «خواب زمستاني» چگونه شكل گرفت؟ - ايده فيلم براساس نوعي واكنش نسبت به اين ديدگاه هاي رايج به زن از دو قطب خيلي افراطي كه زن ستمديده را برجسته مي كند و زن كه به صورت كالا نكاه مي شود و هيچ نقشي در جامعه ندارد. در واقع واكنشي است به اين دو نگاه كه ايده اين سه خواهر شكل گرفت. فيلمنامه چند بار بازنويسي شد تا به اين عدم سياه نمايي برسيد؟ - از اول تكليفم با خودم روشن بود،اما ايده اوليه داستان سه خواهر پولدار بود كه كل قضيه فرق مي كرد و يك خرده فيلم ماجرا بيشتر داشت، اما بعد فكر كردم كه چون يكي دو فيلم اخيرم در فضاي طبقه مرفه مي گذشت اين قضه را فعلا كنار بگذارم و به سراغ يك قصه كه در طبقه متوسط ميگذرد بروم كه ار اينجا به سه قصه متفاوت راجع به سه خواهر رسيدم كه فكر كردم اينها را سر فرصت بعدا بسازم و در نتيجه به اين كليت فعلي رسيدم. يعني «خواب زمستاني» يك سه گانه بود؟ - نه سهگانه نبود اما سه داستان متفاوت درمورد سه خواهر بود كه اولي اسمش «شعري كه زندگيست» بود بر اساس شعري از احمدشاملو و اين «خواب زمستاني» هم اولش براساس شعر ديگري از شاملو به اسم «طرف ما شب نيست» بود كه بعد فكر كردم كه شاملو را كنار بگذارم و به سراغ نيما بيايم و در نتيجه شد «خواب زمستاني» كه خواهر وسطي هم چند باري شعر «خواب زمستاني» نيما را مي خواند و با وجود اينكه چيزي از آن نميفهمد، ميگويد قشنگ است. كار بعدي شما در امتداد همين روند «خواب زمستاني» خواهد بود؟ - راستش من ديگر پشت دستم را داغ كردهام كه اينگونه فيلم بسازم و قطعا سراغ يك فرمولهاي شناخته شده و امتحان پس داده ميروم. براي اين كه وقتي من كار خاص ميسازم، هيچ حمايتي را از طرف دوستان نميبينم و تا زماني كه بخواهد آن عدالت بهوجود بيايد، ترجيح ميدهم فيلمهايي را بسازم كه از بازگشت سرمايه آنها مطمئن باشم و اگر آنها پولي در آورند، به سراغ دغدغههاي اصليام خواهم آمد. من خودم را بكشم هم نميتوانم فيلمفارسي بسازم اما سعي ميكنم با نگاه احترام آميز به مخاطب فيلم كمدي يا اكشن بسازم. گفتوگو: احسان هوشيارگر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 256]
صفحات پیشنهادی
گفتگوی محمدرضا گلزار با هادی ساعی
گفتوگوبا «سيامك شايقي» كارگردان «خواب زمستاني» گفتگوی محمدرضا گلزار با هادی ساعی · جنگ بزرگان سیاست برای میزبانی المپیک · سيل در غرب تهران به علت ...
گفتوگوبا «سيامك شايقي» كارگردان «خواب زمستاني» گفتگوی محمدرضا گلزار با هادی ساعی · جنگ بزرگان سیاست برای میزبانی المپیک · سيل در غرب تهران به علت ...
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها