واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: كمدي تلويزيوني يا طنز تلويزيوني ، مساله كدام است؟ جام جم آنلاين: طنز به خاطر ماهيتش در بين برنامههاي تلويزيوني هميشه جايگاه ويژهاي داشته است. بيدليل نيست كه زماني بخش عمدهاي از برنامه روتين را برنامههاي طنز تشكيل ميداد. طنز تلويزيوني مثل هر موضوع ديگري در اين سالها روند پر افت و خيزي را طي كرده و باعث شده تجربههاي مختلف و گاه متفاوتي عرضه شود. با اين همه عدهاي معتقدند كه طنز تلويزيوني اساسا تعريف نشده است و چنين قالبي اصلا وجود خارجي ندارد و صرفا نامگذاري ما بر يك مقوله تصويري باعث اين سوء تفاهم بوده است. البته در مقابل، كسان ديگري هم هستند كه نظرات كاملا متفاوتي دارند. در اين سالها تلويزيون كوشيده با ساخت آثار مختلف در اين زمينه، امكان تجربههاي متفاوت را براي گروههاي مختلف فراهم كند. پاورچين، شبهاي برره، بدون شرح، زير آسمان شهر، مرد هزار چهره، مرد 2 هزار چهره و حتي سريالي كه اين شبها از تلويزيون پخش ميشود، يعني «اشكها و لبخندها» هم در اين راستا تعريف ميشوند. آدم نابغه نداريم محمد صالح علا، نويسنده و مجري راديو و تلويزيون مشكل اصلي طنز تصويري را نبود فيلمنامه عنوان ميكند و ميگويد: طنز مكتوب و تصويري ما بشدت از نبود نوشته منسجم و فكر شده، رنج ميبرد. ما توليد تخيل طنز نداريم. از آن گذشته امروز امكانات تصويري خيلي فراتر از تخيلات نويسنده است كه اين خيلي دردناك است. وي در توضيح بيشتر اين موضوع ميگويد: آثار طنزي كه براي تلويزيون ساخته ميشوند، بايد چند ويژگي داشته باشند، اولش تخيل ميخواهد. ما در زمينه طنز نياز به آدم نابغه داريم كه متاسفانه فعلا نداريم. آدمهاي درجه يك هر رشتهاي ميانهاي با شوخي دارند. پس شوخ بودن خود نويسنده هم مهم است. ما نويسندهاي نداريم كه تعريفي از خنده داشته باشد. صريحتر بگويم نويسندهاي نداريم كه خنده را بشناسد، شما وقتي خنده را نميشناسيد. چطور ممكن است بتوانيد يك نفر را بخندانيد. خنده مثل عطسه نيست كه دست خود شما نباشد. خنده مثل گريه است. من خودم استاد اين هستم كه مردم را به گريه بيندازم، ولي خنداندن مردم مشكل است. مفرح و سرگرم كننده بودن اما اين تنها يك سوي مساله است. تلويزيون نشان داده كه در استفاده و به كارگيري نيروهايش در اين حوزه به يك ثبات رسيده و اين نوع كارها را به يك سري آدمهاي شناخته شده سپرده است. رضا درستكار، منتقد و نويسنده سينمايي بزرگترين ويژگي آثار طنز تلويزيوني را در مفرح، سرگرمكنندگي و با كيفيت بودن اين آثار ميداند و ميگويد: تلويزيون تلاش كرده در حوزه سريالها آثار طنز بسازد، ولي نميدانم چرا در برابر حجم آثار تلهفيلمها، كارهاي طنز اينقدر كم است. از آن گذشته تلويزيون در مناسبتهاي شاد خيلي كم برنامه طنز و مخصوصا تلهفيلم به آنتن پخش ميسپارد. وي در پاسخ به اين سوال كه طنزهاي تلويزيوني ما تا چه اندازه توانسته موضوعات اجتماعي، فرهنگي و سياسي ما را به نقد بكشد، گفت: طنزپردازان در اين زمينه با مشكلاتي روبهرو هستند؛ به خاطر اين كه دست و بال طنزپردازان براي پرداختن به موضوعات گوناگون بسته است و به هر حال از جهات گوناگون ممكن است تحت فشار باشند. همين امسال مجموعه مرد 2 هزار چهره به مساله فوتبال پرداخت كه باعث شد نظرات مختلفي را در پي داشته باشد كه به نظرم يكي از موفقترين قسمتهاي اين مجموعه بود. طنز تلويزيوني نه كمدي تلويزيوني عليرضا خسمه نيز اساسا تعريف تازهاي از طنز تلويزيوني ميدهد: ببين! مشكل اينجاست كه ما ميخواهيم يك مقوله ادبي را به جاي يك مقوله تصويري بگنجانيم. طنز يك مقوله ادبي است كه هيچ ربطي به تصوير ندارد. بزرگان طنز هم همه اديب بودهاند، مثلا درباره چارلي چاپلين هيچ كس نگفته او طنزپرداز بزرگي است؛ در حالي كه همه بر وجه «كمدين» بودن او اشاره ميكنند. بنابراين ما با مقوله كمدي سر و كار داريم نه طنز. خود كمدي هم حدود 40 شاخه است؛ كمدي تاريخي، كمدي رفتار، كمدي گفتار، كمدي اشكآور، كمدي بزن بكوب، كمدي موقعيت، كمدي اجتماعي، كمدي انتقادي، كمدي عاميانه و ... و كمدي كه مد نظر ماست؛ كمدي است كه باعث افزايش بينش مخاطب نسبت به موضوع شود. او در ادامه سفارش كمدي براساس نيازسنجي مخاطب را يك اصل مهم براي تهيه كمديهاي پرطرفدار و پرمخاطب ميداند و ميگويد: كمديهايي كه يكجور پاسخ به نيازهاي واقعي مردم باشد، مطمئن باشيد در مواجهه با مردم با استقبال روبهرو ميشود و جواب ميگيرد. مهدي غلامحيدري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 282]