محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826244199
تازهترین گفتگو با مهتاب کرامتی
واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: تازهترین گفتگو با مهتاب کرامتی درباره یونیسف، سیمرغ جشنواره، بازیگری در سینما و... پرویز پرستویی الگوی خوب من بود... - كيكاووس زياري: مهتاب كرامتي، بازيگر جوان و مطرح سينما، سال 1375 وارد كلاسهاي بازيگري امين تارخ شد و شش ماه بعد، براي بازي در مجموعه تلويزيوني تاريخي «مردان آنجلس» انتخاب شد. او دوازده سال است كه در رشته سينما فعاليت دارد، ولي با وجود بازي در فيلمها و مجموعههاي ديگر، هنوز هم خيلي از مردم او را با همين مجموعه ميشناسند. «مردي از جنس بلور» اولين فيلم سينمايي اوست.در اين سالها او در فيلمهايي مثل «مرد باراني»، «موميايي 3»، «بهشت از آن تو»، «ملاقات با طوطي»، «هشت پا»، «حس پنهان»، «زنها فرشتهاند» و «رستگاري در هشت و بيست دقيقه» بازي كرده است. بازي در مجموعه «خاك سرخ» ابراهيم حاتميكيا در كنار پرويز پرستويي، از ديگر كارهاي مطرح تلويزيوني اين بازيگر است. او سال قبل چهار فيلم سينمايي روي پرده داشت كه در آنها نقشهاي متفاوتي را تجربه كرد. در آخرين روزهاي سال قبل براي فيلم «بيست» (ساخته عبدالرضا كاهاني) جايزه بهترين بازيگر زن نقش مكمل را از جشنواره فيلم فجر گرفت. اين فيلم نوروز امسال روي پرده سينماها رفت. او در اين فيلم با چهره كاملاً متفاوت، نقش زني از محله هاي پايين شهر را بازي مي كند كه به دليل بسته شدن رستوراني كه در آن كار مي كند ، بيكار ميشود. كرامتي در كنار فعاليتهاي هنري خود، نماينده سازمان يونيسف در ايران هم هست. او كه اين فعاليت را جزء دغدغههاي اصلي خود ميداند، وقت زيادي را صرف آن ميكند و دوست دارد كه سينما و هنرهاي ديگر را با فعاليتهاي يونيسف پيوند بدهد. زماني كه قرار شد «دوچرخه» گفتوگوي اختصاصي با مهتاب كرامتي داشته باشد، او در يكي از سفرهاي كاري يونيسفي خود به چند نقطه ايران بود. به همين دليل در كنار صحبت در باره همكاري او با يونيسف، در باره اين سفر هم حرف زدهايم. مثل تمام گفتوگوهاي ويژه قبلي دوچرخه با هنرمندان، محور اصلي صحبت با كرامتي هم دوران كودكي و نوجواني او و علاقههاي هنرياش در اين دوران است. ولي مگر ميشود با مهتاب كرامتي گفتوگو كرد و حرفي از سازمان يونيسف و همكاري او با اين سازمان مطرح نشود. * بازيگري روياي نوجوانيتان بود؟ بله. از دوران كودكي اين علاقه در من بود و هيچوقت آن روزها را فراموش نمي كنم. تماشاگران نمايشهاي آن دوران من و خواهرانم، اعضاي خانواده بودند. آنها را مجبور ميكرديم بنشينند و نمايشهاي ما را تماشا كنند. من و خواهر بزرگ ترم يك تخت دو طبقه داشتيم و وقت هاي زيادي را با يكديگر سر ميكرديم. او هميشه به عنوان سرگروه عمل ميكرد. كتابهايي را كه دوست داشتيم و قبل از اين خوانده بوديم، تمرين ميكرديم و علاقهمند بوديم آنها را اجرا كنيم. هرچهقدر كه اين نمايشها كودكانه بود،ولي برايمان اهميت زيادي نداشت. اين نمايشها كه بيشتر شبيه يك بازي بود، برايم به صورت يك خاطره خوش باقي مانده است. با پارچههاي مختلف براي خودمان لباس درست ميكرديم و هنگام نمايش آنها را مي پوشيديم. اين علاقه هميشه در من وجود داشت و يكي از بازيهاي دوران كودكي و نوجواني من با بزرگ ترها همين بود. در مدرسه هم هميشه كار تئاتر را دنبال ميكردم و از همان زمان دوست داشتم كه حرفه بازيگري را ادامه دهم. ولي خب، رشته تحصيليام نه بازيگري كه ميكروبيولوژي است. خانوادهام به تحصيل در زمينه علم خيلي اهميت ميدادند. دو خواهر دارم و خواهر بزرگ ترم دكتر داروساز است. مادرم از زماني كه يادم ميآيد درس ميخواند و يادم ميآيد، كه ما همه با هم دانشجو بوديم. مادرم مهندس صنايع غذايي و استاد دانشگاه است. خواهر كوچك ترم هم كه دارد تحصيل ميكند. بعد از تمام شدن تحصيل دانشگاهيام، سعي كردم كلاسهاي بازيگري را شروع كنم و از اين طريق وارد فعاليتهاي هنري بشوم. * يعني اول درس هاي دانشگاه را خوانديد و بعد گفتيد حالا وقتش رسيده كه بروم سراغ سينما و بازيگري؟ همين الان هم به نوجوانان و جوانان علاقهمند پيشنهاد ميكنم فكر نكنند بعد از اين كه ديپلم را گرفتند، بهترين كار اين است كه جذب بازار كار سينما شوند. به نظر من آنها بايد يك كار ديگر در كنار كار سينما داشته باشند. حداقل اين كه امرار معاش آنها از طريق كار ديگري باشد تا بتوانند به اين حرفه به صورت ديگري نگاه كنند و نه فقط به عنوان حرفهاي براي پول در آوردن. * كارگرداني نمايشهاي دوران كودكي و نوجواني با شما بود يا خواهرتان؟ او هميشه ليدر(هدايت كننده) بود. ولي كار خيلي جالبي كه ميكرديم اين بود كه هر بار شخصيتهاي نمايشها را جابه جا ميكرديم. يعني هر بار كه نمايشي را دوبار اجرا ميكرديم، جاي شخصيتها را با هم عوض كرده و هر دوي ما هر دو نقش را بازي ميكرديم. اين كار تجربه خيلي لذتبخش و خوبي بود. با پگاه آهنگراني در آتش سبز/عكس : محسن رسول اف * به اين ترتيب، كتاب هم زياد ميخوانديد تا بتوانيد نمايشهاي بيشتري اجرا كنيد. بينهايت. همين الان هم خيلي كتاب ميخوانم. من با خانواده زندگي ميكنم و خيلي وقتها مادرم ميگويد «خدا نكنه كتاب به دستت بگيري.» تا كتاب را تمام نكنم، آن را به زمين نميگذارم. داستانهاي مصور را خيلي دوست داشتم. خاطرات خيلي زيادي از كتابهاي «تنتن و ميلو» داشته و دارم. اين كتابها، داستانهاي سينمايي خيلي خوبي دارند و ميتوان براساس آنها، فيلمهاي جذابي براي بچهها ساخت. حتي همين الان هر چند وقت يك بار كه حالم كمي بد ميشود، به سراغ اين كتابها ميروم و يك «تور تنتن و ميلو» به راه مياندازم. خواندن آنها انرژي تازهاي به من ميدهد. * هنوز هم كتابهاي دوران كودكي و نوجوانيتان را داريد؟ بله. آنها بخش مهمي از خاطرات آن دوران هستند. خود آن دوران تمام شده، ولي يادگارهاي آن مرا به آن روزها ميبرد. * حالا كه به دوران نوجوانيتان فكر ميكنيد، احساس رضايت ميكنيد؟ ميخواهم دوباره به كمي قبل از آن، يعني كودكي برگردم. از همان زمان بچه خيلي شيطاني بودم. * يعني ديوار راست را ميگرفتيد و بالا ميرفتيد؟! بله، دقيقاً همينطور است. ما سه خواهر بوديم و همه چيز را روي سرمان ميگذاشتيم. حتي بعضي وقتها ندانمكاريهاي خطرناكي ميكرديم ، مثلاً در آشپزخانه چيزي را به آتش ميكشيديم و البته بعد هم سروكارمان با تنبيه بود. بدترين تنبيه اين بود كه حق تماشاي برنامههاي كودك را نداشتيم. ولي كتاب خواندن به من آرامش خاصي ميداد و آرامم ميكرد. مطالعه ذهنم را كاملاً درگير ميكرد و اگر كسي با من صحبت ميكرد، نميشنيدم. يك جورهايي در مطالعه غرق ميشدم. اولين رماني كه به پيشنهاد مادرم خواندم «بابا لنگدراز» بود. الان كارتون آن را تلويزيون نشان ميدهد و بچهها هم خيلي دوستش دارند. با گريمي متفاوت در «بيست»/عكس : جواد جلالي * پس در حقيقت مادرتان براي اين كه جلوي شيطنتهاي شما را بگيرد، كتاب به شما داد و كتابخوانتان كرد؟ دقيقاً. اين مسئله علاقه مرا به مطالعه سازمان داد. بزرگ ترين سرگرمي من بعد از فيلم ، كتاب خواندن است. كتاب چيزي است كه هميشه در دسترس است و به همين دليل، زمان بيشتري از اوقات فراغت مرا ميگيرد. * زمان اجراي آن نمايشهاي بچگانه، هيچ وقت فكر ميكرديد روزي بازيگر سينما شويد و در مقابل دوربين نقش بازي كنيد؟ هيچ وقت و به هيچ عنوان. حتي زماني كه درسم تمام شد، هنوز به اين مسئله فكر نميكردم. يادم ميآيد در صف نمايش «عشق آباد»، حبيب رضايي را كه از دوستان خانوادگيمان بود، ديدم و پرسيدم چهكار ميكني؟ او گفت در حال كار بر روي مجموعه «خانه سبز» است. كنجكاو شدم و پرسيدم از چه طريقي كار هنري را شروع كرده است. من هم به بازيگري علاقهمند بودم و ميخواستم وارد اين حرفه شوم. ولي ميخواستم اين كار به صورت آكادميك باشد. تا قبل از آن چند بار هم به صورتهاي مختلف دعوت به بازي در فيلم شده بودم. ولي فكر ميكردم اين نوع ورود، نميتواند ورود خوب و درستي باشد. او به من كلاسهاي آزاد بازيگري آقاي تارخ را پيشنهاد كرد. در دوره دوم اين كلاس ثبتنام كردم. حتي آن زمان هم فكر ميكردم فقط به اين كلاسها ميروم و چيزي ياد ميگيرم. تصورش را هم نميكردم كه اين كار به بازيگر شدنم منتهي ميشود. * پس از ظاهر شدن در جلوي دوربين، سينما را چهطور ديديد؟ شبيه همان چيزي بود كه قبل از آن تصورش را ميكرديد؟ شايد آشنايي من با بازيگري، بيشتر يك آشنايي تئاتري بود و قطعاً آن ميتوانست برايم خيلي ملموستر باشد. سينما در همان كار اول، كار خيلي سنگيني بود و همان اول تمام سختيهاي كار را به من نشان داد. فهميدم كه به هيچ وجه اين حرفه، با خوشي و تفريح همراه نيست، ابداً! سختي كار خيلي بيشتر و فراتر از آن چيزي است كه ما و يا نوجوانان فكر ميكنيم. صحنه اي از« هشت پا» / عكس: احمد احمدي * به عنوان يك بازيگر چهطور با اين سختيها كنار آمديد؟ دلم ميخواهد كه به اين موضوع اشاره كنم ، هر روز كه ميگذرد شرايط تغيير ميكند. قطعاً شرايط نوجوان و جوان امروزي با شرايطي كه من داشتم (و شايد مربوط به يك زمان خيلي دور هم نباشد) متفاوت است. اين روزها ديد خانوادهها متفاوت شده است. در حال حاضر، خانوادههاي ما پذيرفتهاند كه سينماي ما مسير متفاوت و خوبي را طي ميكند. شايد آن روزها ما بايد به خانوادههايمان پاسخ داده و يا آنها را قانع ميكرديم كه بايد به كلاسهاي بازيگري برويم. ولي حالا ميبينم كه پدر و مادرها، فرزندان خود را پس از آن كه ديپلم گرفتند، به كلاسهاي بازيگري ميفرستند تا بيكار نباشند. اين كار خوبي است، ولي اين احتمال وجود دارد كه اين جواني كه به اين كلاسها ميرود، واقعاً علاقهاي به بازيگري نداشته باشد. براي ورود به اين كلاسها، واقعاً بايد عشق و علاقه داشت. كسي كه به اين كار علاقه دارد، وقت زيادي بايد براي آن بگذارد و اين مسئله بايد خودش را به شكل آشكاري نشان دهد. وقتي هدف آدم ايدهآل باشد، سختيهاي كار را هم تحمل ميكند. * پس سختيهاي كار را از همان ابتدا پذيرفتيد؟ الگوهاي خيلي خوبي براي كار داشتم و خوشبختانه در شروع كارم با آقاي پرويز پرستويي كار كردم. او الگوي خيلي خوبي براي من بود، زيرا در كنار اخلاق حرفهاي، صبر و تحمل فوقالعادهاي دارد. يكي از مهمترين درسهاي بازيگري اين است كه هميشه سر وقت در محل فيلمبرداري حاضر باشي. بعضيها فكر ميكنند بازيگران تنبل هستند و دير از خواب بلند ميشوند. من اين را در بازيگران خوب كشورمان نميبينم. جوانها و نوجوانها اگر ميخواهند اين كار را شروع كنند، خيلي خوب است كه نكتههاي مثبت را بگيرند و پرورش دهند. آنها بايد بدانند كه به هرحال به عنوان يك الگو، بايد بهتر عمل كنند. ما بازيگران كمتر حق اشتباه داريم، زيرا ديده ميشويم. براي مثال مردم دوست ندارند ما در كوچه و خيابان قانون راهنمايي و رانندگي را جدي نگيريم، يا در كل به قانون احترام نگذاريم. شايد اگر كسي مرا نميشناخت، ميتوانستم راحتتر رانندگي و يا حتي زندگي كنم. اما الان چون ديده ميشوم، بايد مراقب كارهايم باشم، زيرا نوع رفتار و عمل من ميتواند يك الگوي خوب يا بد به آنها بدهد. * با توجه به آنچه كه گفتيد،شما هم براي بازيگر شدن مجبور بوديد خانواده را قانع كنيد؟ بله، قطعاً. آنها راضي نبودند من وارد اين حرفه شوم. البته به آنها حق ميدهم. ذهنيتي كه آنها از سينما و بازيگري داشتند، سينماي قبل از انقلاب بود كه برايشان خيلي جذاب نبود. من به خانوادهام گفتم ميتوانم در اين حرفه كار كرده و ثابت كنم كه ميشود بسيار مثبت و سالم زندگي كرد و جلو رفت. حالا هم خيلي خوشحالم كه پدر و مادر و خانوادهام به دليل حرفهاي كه دارم، به من افتخار ميكنند. * در دوازده سالي كه فعاليت حرفهاي بازيگري داشتهايد، شما را هيچوقت در فيلمي كه براي بچهها ساخته ميشود، نديدهايم. چرا؟ پيشنهادي نداشتهايد؟ سال قبل يكي از مهمانان جشنواره فيلم كودك و نوجوان همدان بودم. وقتي به جشنواره دعوت شدم، با حسرت پرسيدم مگر ما فيلم كودك و نوجوان هم داريم؟ تعداد فيلمهايي كه براي بچهها ساخته ميشود، با گذشت زمان آنقدر كم شده كه حالا ديگر اصلاً اين فيلمها به چشم نميآيد. در صورتي كه سينماي ما واقعاً توانايي توليد اين گونه فيلمها را دارد. كشور ما جمعيت جوان و نوجوان خيلي زيادي دارد. اگر كارگردانان ما حمايت شوند، مطمئن هستم كه به سراغ ساخت فيلم كودك و نوجوان ميروند. ما فيلمسازان خيلي خوبي داريم كه اين روزها ديگر براي بچهها فيلم نميسازند، مثل آقاي كيومرث پوراحمد. در عين حال، اين بدشانسي را داشتهام كه هيچ وقت بازي در يكي از فيلمهاي كودك و نوجوان به من پيشنهاد نشده است. خيلي دوست دارم اين اتفاق بيفتد و بازيگر يكي از اين فيلمها باشم. تجربه بازي در چنين فيلمي برايم جذاب است. * در كنار فعاليتهاي بازيگري، با سازمان يونيسف هم همكاري داريد. براي خوانندگان دوچرخه ميگوييد وظيفه اين سازمان چيست و شما چهكار ميكنيد؟ يونيسف، صندوق حمايت از كودكان سازمان ملل است. در واقع يكي از شاخههاي سازمان ملل است، اما تمام فعاليت آن مربوط به كودكان و نوجوانان است. ما وقتي در باره كودك و نوجوان صحبت ميكنيم، حداكثر سن را هيجده سال در نظر ميگيريم، كه مخاطب هاي نشريه شما را هم در بر ميگيرد. هدف سني يونيسف و دوچرخه يكي است. شما براي كودكان هم كار ميكنيد؟ * كودكان هم بله. ولي مخاطب هاي اصلي دوچرخه نوجوانان هستند. خب، يونيسف طرح هاي مختلفي دارد و تمام تلاش خود را ميكند تا در زمينه آموزش كودكان و نوجوانان و تمام نهادهايي كه در ارتباط با كودكان و نوجوانان هستند، كار و فعاليت كند. اين طرحها شامل سلامت بچهها، حقوق، تغذيه، آموزش و پرورش آنها و همچنين توانمندي مادران ميشود. يكي از اين طرحها كاري است كه يونيسف پيشگام آن بوده و الان به عنوان يك همراه با دولت ايران فعاليت ميكند. ذكر اين نكته لازم است كه تمام طرح هاي يونيسف يك پشتيبان دولتي دارد. * نوجوانان چگونه ميتوانند با يونيسف همكاري كنند؟ در اين زمينه در حال تدارك برنامهاي هستيم كه بچهها در آن مشاركت بيشتري داشته باشند. خيليها فكر ميكنند چون يونيسف يك سازمان بينالمللي است، داخل شدن به آن خيلي سخت است. ولي اصلاً اينطور نيست. همه ما آشناييمان با يونيسف از طريق كارتهاي تبريكي است كه در كتابفروشيها به فروش ميرود. خريد اين كارتها يكي از بهترين راههاي كمك و همكاري بچهها و بزرگترها به يونيسف است. خريد محصولات يونيسف كه همه جا در دسترس است، يك همكاري خوب با اين سازمان است. بچهها اگر ميخواهند براي تولد دوستان و آشنايان خود كادويي بخرند، ميتوانند محصولات يونيسف را انتخاب كنند، آنها بايد بدانند با اين خريد، به بچههاي سرزمين خودشان كمك ميكنند. آنها فكر نكنند يونيسف ايران براي بچههاي سرزمينهاي ديگر كار و فعاليت ميكند. يونيسف ايران براي بچههاي ايران كار ميكند و بچههاي مناطق محروم (12 شهرستان در سه استان هرمزگان، سيستان و بلوچستان و آذربايجان غربي) از آن جمله اند. يونيسف طرحهاي مختلفي هم با ديگر سازمانهاي غيردولتي دارد. * همكاري ديگري از طرف نوجوانان پيشبيني شده است؟ داريم طرحي را شروع ميكنيم كه اميدواريم به نتيجه برسد. بسياري از نوجوانان و جوانان وقتي مرا ميبينند، همين سؤال شما را تكرار ميكنند و ميپرسند ما چهطور ميتوانيم همكاري نزديكتر و بيشتري با يونيسف داشته باشيم؟ فكر ميكنم با افتتاح باشگاه دوستان يونيسف، اين مسئله تا حد زيادي حل شود. با افتتاح اين باشگاه، هم بچهها و هم ديگر علاقهمندان ميتوانند از برنامههاي يونيسف باخبر شوند و در كارهاي آن مشاركت و همكاري داشته باشند. با اين كار، ارتباط بچهها و عموم مردم با يونيسف، خيلي بيشتر و نزديكتر ميشود. * اخيراً سفرهاي زيادي داشتهايد. اين سفرها به چه منظوري بوده است؟ در درون يونيسف چند طرح مختلف وجود دارد كه بيشترمربوط به منطقه هاي محروم كشور است. يونيسف براي رسيدگي به نوع انجام كار، بايد بازديدهايي از اين منطقهها داشته باشد. اين بازديدها براي اين است كه ببينيم چه كارهايي صورت گرفته و چه كارهاي ديگري لازم است تا صورت گيرد. من هم ترجيح ميدهم به عنوان يك همراه در كنار آنها باشم و دوستان يونيسف هم از اين موضوع استقبال كرده اند. ما در كنار هم سعي ميكنيم بازتاب اين سفرها را بيشتر نشان دهيم تا اين سؤال هم براي نوجوانان و هم براي بزرگ ترها مطرح شود كه يونيسف در ايران چه كارهايي ميكند و چه اتفاقهايي را به وجود ميآورد؟ سفر قبلي ما به اروميه بود و از چند شهرستان اطراف آن هم بازديد كرديم. اين سفر به خاطر طرح مكملي بود كه در زمينه تغذيه، سلامت و رشد كودك و ثبت تولد اتفاق ميافتاد. معمولاً در منطقههاي محروم، آموزش كودكان پيش از ورود به دبستان وجود ندارد. اين طرح در خدمت اين هدف است كه اين مشكل را حل كند. اين كار با راهاندازي طرح «روستا- مهدها»، جنبه عملي به خودش گرفته است. در اين محل، كودكان، آموزشهاي پيش دبستاني را ميبينند، اين كار با راهاندازي 42 مركز شروع شد و با همكاري دولت اين حركت ادامه پيدا كرد. خوشحالم اعلام كنم كه در حال حاضر اين تعداد در كل كشور به پنج هزار تا رسيده است. ولي با توجه به تعداد هفتاد هزار روستايي كه داريم، تعداد اين «روستا- مهدها» بايد بيشتر و بيشتر شود. در جريان اين سفرها به اين «روستا- مهدها» سر زديم و از نزديك ديديم كه آنها چگونه كار ميكنند و بچهها چه وضعيتي دارند. بخش مهمي از كار بچهها در اين مركزها بازي كردن است كه به كمك آن، خيلي چيزها را ياد ميگيرند. يك وعده غذاي گرم هم به آنها داده ميشود، تا فقر غذايي را كه بچههاي اين منطقه ها با آن درگير هستند، كم كند. * در كنار بازيهاي بچهها، شما براي آنها نقش هم بازي ميكنيد؟ مثلاً يك تئاتر كوتاه؟ يا اين كه بيشتر به وظيفه يونيسفيتان ميرسيد؟ ميشود گفت هم نماينده يونيسف هستم و برايشان بازي هم ميكنم، اين دو را نميشود از هم جدا كرد. در سطح عمومي، هر كس مرا ميبيند، نام يونيسف به ذهنش ميرسد و هر كس نام يونيسف را ميشنود، به ياد من ميافتد. * جوري صحبت مي كنيد كه انگار خيلي راضي هستيد و اين نوع فعاليت را دوست داريد؟ خيلي زياد. امكان ندارد در محلي باشيد كه بچهها در آنجا حضور داشته باشند و شما خوشحال نشويد و از آنها انرژي نگيريد. آنها به ما خيلي چيزها ياد ميدهند. با آن كه اين سفرها، سفرهاي سختي بودند، ولي شادي و اميد آنها هم به من چيزهاي زيادي ياد ميدهد و مرا در كاري كه انجام ميدهم قويتر و ثابتقدمتر ميكند. * اين سفرها، لطمهاي به كار و فعاليت بازيگريتان نميزند؟ به همان صحبت اول گفتوگو برميگردم كه به نوجوانان و جوانان گفتم در كنار حرفه بازيگري، كار ديگري هم داشته باشند. از روزي كه كار بازيگري را شروع كردم، هيچ حسابي روي درآمد آن باز نكردم. در كنار آن كار ديگري داشتم. من در يونيسف فعاليت ميكنم و يك توليدي لباس هم دارم. بازيگري برايم يك عشق است و حتماً هدف اول و اصلي را تشكيل ميدهد. اما اگر يك برنامهريزي درست داشته باشيم، ميتوانيم به همه كارهاي خود برسيم. اين يكي از چيزهايي است كه در طول اين سالها ياد گرفتهام. در حال حاضر هم به فعاليت يونيسف ميرسم و سفرهايم را ميروم و هم در فيلمهاي جديد بازي ميكنم. براي مثال، با وجود اين همه برنامه، من سال قبل در چهار فيلم سينمايي بازي كردم. * با وجود توليدي لباس، خياطي هم ميكنيد؟ در حد كم بله. ولي وقتي قرار باشد كار گسترش داشته باشد، خير. خوشبختانه به دليل حرفه بازيگري، من مجبورم براي هر فيلم تازهاي يك چيزهايي را (حتي در حد ابتدايي) ياد بگيرم. براي مثال من ورزش تاي چي را براي يك فيلم ياد گرفتم و به كلاس شمشيربازي و ژيمناستيك رفتم تا در يك نمايش، بتوانم نقشم را بهتر بازي كنم. * شما سال قبل جايزه بهترين بازيگر نقش مكمل را براي «بيست» گرفتيد. جايزه و تشويق چه تأثيري در كار شما دارد؟ اصلاً فرق نميكند شما چه سني داريد و در چه موقعيت و جايگاه و حرفهاي هستيد.چه نوجوان باشيد و چه بزرگسال، جايزه هميشه بهترين مشوق است و من هم قطعاً خيلي از آن خوشم ميآيد. در عين حال با تشويق و جايزه دادن، وظيفه يك بازيگر سختتر ميشود. كسي كه جايزه ميگيرد در ادامه مسير خود، كمتر بايد خطا كند. عكسها: محمود اعتمادي منبع : ضمیمه دوچرخه روزنامه همشهری سینمای ما
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 534]
صفحات پیشنهادی
گفت وگو با ٢١ زن سرشناس سینمای ایران - پایگاه جامع ایرانیان
مصاحبه با مهتاب کرامتی، سفیر صلح یونیسف مطالب مرتبط: مهتاب کرامتی: دوستانی دارم؛ مثلا جکی چان و آنجلینا جولی گفت وگو با ٢١ زن سرشناس سینمای ایران مهتاب ...
مصاحبه با مهتاب کرامتی، سفیر صلح یونیسف مطالب مرتبط: مهتاب کرامتی: دوستانی دارم؛ مثلا جکی چان و آنجلینا جولی گفت وگو با ٢١ زن سرشناس سینمای ایران مهتاب ...
گفت وگو با ٢١ چهره زن سينمای ايران
گفت وگو با ٢١ چهره زن سينمای ايران. ... در این گزارش با 21 نفر از بازیگران زن شناخته شده ایرانی گفتگو شده است. در این باره که چه میکنند و چه برنامههایی در آینده دارند. از نیکی کریمی و ترانه علیدوستی گرفته تا مهتاب کرامتی و الناز شاکردوست و ...
گفت وگو با ٢١ چهره زن سينمای ايران. ... در این گزارش با 21 نفر از بازیگران زن شناخته شده ایرانی گفتگو شده است. در این باره که چه میکنند و چه برنامههایی در آینده دارند. از نیکی کریمی و ترانه علیدوستی گرفته تا مهتاب کرامتی و الناز شاکردوست و ...
گفت وگو با ٢١ زن سرشناس سینمای ایران - پایگاه جامع ایرانیان
در این گزارش با 21 نفر از بازیگران زن شناخته شده ایرانی گفتگو شده است. ... از نیکی کریمیو ترانه علیدوستی گرفته تا مهتاب کرامتی و الناز شاکردوست و نیوشا ...
در این گزارش با 21 نفر از بازیگران زن شناخته شده ایرانی گفتگو شده است. ... از نیکی کریمیو ترانه علیدوستی گرفته تا مهتاب کرامتی و الناز شاکردوست و نیوشا ...
بیست تجربهای تازه در کارنامه کاهانی است
به گزارش خبرنگار مهر، تازهترین فیلم کاهانی به جهت مضمون، مفاهیم و نمادها اثری است در ... کاهانی در تکرار همکاری مشترک با حسین مهکام در نگارش فیلمنامه "بیست" نیز به ... مهتاب کرامتی، علیرضا خمسه، مهران احمدی و حبیب رضایی در قالب شخصیتهایی ... این وجه مهم که حجم دیالوگ و گفتگو در کلیت فیلم کم باشد، همانطور که روایت را به ...
به گزارش خبرنگار مهر، تازهترین فیلم کاهانی به جهت مضمون، مفاهیم و نمادها اثری است در ... کاهانی در تکرار همکاری مشترک با حسین مهکام در نگارش فیلمنامه "بیست" نیز به ... مهتاب کرامتی، علیرضا خمسه، مهران احمدی و حبیب رضایی در قالب شخصیتهایی ... این وجه مهم که حجم دیالوگ و گفتگو در کلیت فیلم کم باشد، همانطور که روایت را به ...
بانکیها از قافله عقب نماندند
بهرام رادان، مهتاب کرامتی، محمدرضا فروتن و . ... اوائل مهرماه (هشتم مهرماه) حسن روستایی تهیه کننده تلویزیون در گفتگو با خبرگزاری مهر اعلام کرد محمدحسین لطیفی ...
بهرام رادان، مهتاب کرامتی، محمدرضا فروتن و . ... اوائل مهرماه (هشتم مهرماه) حسن روستایی تهیه کننده تلویزیون در گفتگو با خبرگزاری مهر اعلام کرد محمدحسین لطیفی ...
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها