واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > صاحبان زند، سجاد - روزنامهنگاری بدترین شغل دنیاست. نه برای مشکلاتی که روزنامهنگاران از نظر امنیتی دارند، نه برای امنیت شغلی، نه برای درآمد ناچیز و دغدغههای همیشگیاش. نه برای همه مشکلات دیگری که به فکر همه ما میآید و نیازی به نوشتن نیست. روزنامهنگاری سخت است چون شما ممکن است روز دوم خرداد سال 90 را در پیشرو داشته باشی. دلت میخواهد دستت بشکند و ننویسی حجازی دیگر با ما نیست. حتی دلت نمیآید از الفاظ دیگری استفاده کنی. ناصر حجازی همیشه محبوب، اسطوره فوتبال ایران ، مردی که نزدیکها را برای رسیدن به دورها فدا نکرد، یک و نیم سال با بیماری سرطان در گیر بود. چند بار از چند دوست فوتبالیام که از قضا روزنامهنویس هم هستند شنیدم که حجازی میخواهد به واسطه بیماریاش جلب ترحم کند. میخواهد تیتر روزنامهها باشد. میخواهد احیانا به جیباش سر و سامان دهد. حالا این دوستان با وجدانشان چه میکنند؟ بر میگردم و به نویسندهای فکر میکنم که او هم سالهاست با سرطان دست و پنجه نرم میکند. گابریل گارسیا مارکز، مدتی است سرطان غده لنفاوی دارد و سرطان اینروزها او را خانه نشین کرده است. مارکزی که روزگاری به هیچ روزنامهنگاری «نه» نمیگفت در خانه مانده است و در را به روی کسی باز نمیکند. دوستان حرفهای خود را میگویند و به راه خود میروند، اما چگونه میتوان چشم روی هم گذاشت و مارکز را فراموش کرد؟ مارکز در خانه نشسته است و خدا را شکر که مردمانش از یادش نبردهاند. مارکزهای ایرانی کجایند؟ آیا با ما تنها به مردگان خویش بیندیشیم و زندگان را قربانی کنیم تا اسطورههای مرده، تیتر یک روزنامهها باشند؟ بر زندگان خویش نظر کنیم و به انتظار سرطان ننشینم. در زندگان خویش نظر کنیم تا تنها برای مرثیهسرایی دست به قلم نبریم. بر زندگان خویش نظر کنیم تا «در گذشت» ها تیتر روزنامههای ما نباشد. نگاهی به نویسندگان زنده خود داشته باشیم. قصد آن نیست تا از بزرگوارنی نام ببرم که در گوشه خانههای خود بزرگورانه تنهایی را معنی میکنند. قصد آن نیست تا یاد بیاورم بزرگانی را که در عزلت، به تنهایی درگذشتند. قصد آن دارم که به یاد بیاورم به یاد این بزرگواران باشیم. و میدانم این صحبت و کلام به تکرار همه تاریخ است. و میدانم که مکرر است. اما همچنان گنج تاقچه خاک میخورد. اما با اینهمه از خودم خجالت میکشم که اگر دستم تنها برای «درگذشت » ها به قلم برود. روزنامهنگاری بدترین شغل جهان است وقتی همه بارها به دوش تو باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 246]