واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: كلياتى در باب اخلاق سياسى در انديشه اسلامتقواى سياسي- كرامت انساني
قسمت ششم
محمدمهدى انصاري
در نگرش حكومتدارى و زمامدارى علىبن ابيطالب (ع)، “قدرت” ابزار رسيدن به سعادت و كمال جامعه است. البته نگاه آرمانگرايانه على (ع) به مقوله قدرت با عناصرى از واقع پيوند خورده است تا اخلاق سياسى او به عنوان كنترل كننده ابزار قدرت عمل كند. امام (ع) در شيوه اخلاقي- سياسى خود با استفاده از قدرت و حكومت، كارگزاران سياسىاش را به اجراى اهداف چهارگانه اقتصادي، نظامي، تربيتى و عمرانى موظف كرد. اين گونه بهرهگيرى از قدرت، خط بطلانى بر آرمانگرايى صرف كشيد و به واقعگرايان فهماند كه نظام اخلاقي- سياسى اسلام يك مدينه فاضله و يوتوپياى انتزاعى نيست. اسلام، قدرت سياسى را براى اين مىخواهد كه به واسطه حق و حقيقت؛ عدالت و كرامت انسانى به علاوه معنويت و ايمان در سرتاسر جامعه حكمفرما شود. در برابر چنين نگاهى به قدرت مىدانيم كه واقعگرايانى چون ماكياول و پيروان فكرى او، قدرت را هدفى غايى مىپندارند و از هر وسيلهاى در دستيابى به آن سود مىجويند.
مولفه ديگر در مسير اخلاقى سازى سياست در انديشه ديني، توجه ويژه به عنصر “تقواى سياسي” در تصميمگيرىها و در مواجهه با رويدادها و موضوعات عرصه پيچيده سياست و قدرت است. تقواى سياسى عبارت است از آمادگى سياستمدار براى به دست آوردن و به كار بستن كامل دانستهها و تجربهها و بهرهبردارى از استعدادهاى مربوط به توجيه حيات معقول مردم جامعه با كمال اخلاص. چنين تقوايى جامعه را انداموار مىداند و سياستمدار را موظف مىكند تا اندام جامعه را چون اعضاى پيكر مادي، اجزاى استعدادها و نيروهاى درونى خود بپندارد، اندامى كه چونان اعضاى افراد با مديريت پويا در جاذبه كمال رشد خواهد كرد. تقواى سياسى حالتى يكسويه ندارد؛ به عبارت ديگر وجود صرف اين ويژگى در سياستمدار، كمال جامعه را در پى نخواهد داشت بلكه مردم نيز بايد فرهنگ و زمينه استفاده از زمامدار با تقوا را داشته باشند در غير اين صورت، زمامدارى كه در حد اعلاى رشد و كمال تقواى سياسى باشد، به زجر و شكنجه و دل شكستگى دچار مىشود. همان گونه كه مولاى متقيان از مردم بىوفاى كوفه چنين ضربهاى را متحمل شد.
كرامت انسانى يكى ديگر از شاخصهاى مهم در اخلاق سياسى علوى است. آن حضرت به كرامت ذاتى انسانها باور داشت و براساس كرامت انسان، با مردم رفتار مىكرد. همچنين بر اين باور بود كه حكومت مبتنى بر كرامت انسانى نمىتواند اخلاق و اصول آن را در برخورد با مردم زير پا بگذارد. انسان بدون كرامت و شرافت، به جهت داشتن نيروها و استعدادهاى گوناگون مىتواند به تباهى و نابودى كرامت و شرافت همه انسانها اقدام كند و براى پر كردن ظرف خودخواهىهايش همه را به خاك و خون بكشد.
در نظام اخلاقى و سياسى اسلام، زمامدار با توجه به كرامتها و منزلتهاى انساني، جامعه را مديريت مىكند و هرگاه اصول و شيوههاى حكومتدارى و مديريت به شخصيت و حيثيت انسانى لطمه بزند، آن مديريت و حكومتداري، اسلامى نيست. دنياى امروز ما متاسفانه با توسل به شيوههاى شيطانى و انديشههاى الحادي، انسان و انسانيت را آلت دست هواهاى نفسانى و قربانى سود و نفع جمعى از قدرتمندان هواپرست قرار داده است و از هيچ كوششى در راه استثمار بشر و سود كمپانىهاى بزرگ دريغ نمىورزد، به طورى كه انسان امروزى خود را در لابهلاى چرخهاى صنعت و اقتصاد ليبرالى مستهلك و مضمحل مىبيند. در اين ورطه بىكرامتىها، آيا مجالى براى اخلاقى كردن حوزه سياست و مديريت امور جامعه باقى مىماند؟!
در مديريت اسلامى و علوى پاسدارى از ارزشهاى انساني، يكى از وظايف مهم حاكم است و او بايد خود را مسئول مستقيم پاسدارى از والايىها و كرامات انسانى بداند و در جهت اقامه عدل و رفع ظلم قيام نمايد. روزى حضرت امير (ع) در عبور از كوچهاي، پيرمردى فرتوت را مشاهده كرد كه دست گدايى به سوى رهگذران دراز نموده و تقاضاى كمك مىكرد. امام (ع) با ديدن چنين صحنهاي، سخت ناراحت شد و فرمود: “اين مرد كيست؟ و چرا گدايى مىكند؟” در پاسخ گفتند: اين مرد نصرانى است! آن حضرت برآشفت و فرمود: “تا آن زمان كه قدرت كار كردن را داشت از او استفاده مىكرديد ولى اينك كه قدرت انجام كارى را ندارد، بايد گدايى كند؟! از بيتالمال زندگى اين پيرمرد را تامين كنيد”.
يکشنبه 12 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 189]