واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سازمان هاي نژادپرستانه اسراييل و پاك سازي قومي سردمداران جنبش صهيونيسم و منابع رسمي اسراييل، هيچگاه به وجود جماعت مستقل فلسطيني در اين سرزمين اعتراف نكردهاند؛ زيرا در اين صورت، مجبورند به حقوق آنان نيز اعتراف كنند و اعتراف به حقوق فلسطينيان، مبارزه آنها براي رفع ستم و نژادپرستي را مشروع جلوه ميدهد كه اين موضوع، با پديده صهيونيسم و روايت رسمي اسراييل تناقض دارد. پژوهشگران مستقل و حتي برخي پژوهشگران يهودي، روايت «هجرت جمعي فلسطينيان» را زير سؤال بردهاند و به اين ادعاي اسراييل كه آنان خود به خود يا به دعوت شاهان و اميران عرب و غيرعرب، خاك فلسطين را ترك كردند، خدشه وارد كردهاند. براي نمونه، ايلان بابي، استاد علوم سياسي دانشگاه حيفا در اسراييل ميگويد: «اسناد و مدارك مربوط به جنگ سال 1948 اثبات كرده كه صهيونيستها براي اخراج فلسطينيان، دست به كشتار زدهاند و قصه فلسطين، قصه مصيبت و فاجعه است». در ايجاد اين مصيبت و فاجعه كه همچنان ادامه دارد، صهيونيسم و برخي سازمانهاي يهودي كه به تاريخچه و عملكرد آنها به اختصار اشاره ميشود، نقش مهمي داشته و دارند. 1. سازمان صهيونيستي هرتزل سازمان هرتزل، يك سازمان نژادپرست استعماري و تندرو است كه تئودور هرتزل، روزنامهنگار اتريشي مجارستانيتبار، آن را در سال 1897م. تأسيس كرد. هدف اين سازمان كه نام آن برگرفته از كوه صهيون در جنوب قدس است، برپايي دولت اسراييل در فلسطين و ساخت مجسمه و معبد سليمان به جاي مسجدالاقصي و سلطه بر كل اين سرزمين است و به دليل همين عقايد، افكار و همچنين اقدامهاي اين سازمان، جهانيان آن را شكلي از نژادپرستي و تبعيض ميدانند. اين سازمان صهيونيستي، از هر روشي براي رسيدن به اهداف خود استفاده ميكند و از اقدامهاي آنكه با هدف ايجاد رابطه با كشورهاي بزرگ صورت گرفت، برگزاري همايش بالتيمور در سال 1942م. در امريكا بود. دليل انتخاب امريكا براي برگزاري اين همايش، جايگاه و نفوذ يهوديان اين كشور و اهميت امريكا به دليل انتقال رهبري جهان سرمايهداري غرب به آن، پس از جنگ دوم جهاني بود. برنامههاي همايش بالتيمور عبارتند از: الف) برپايي جامعه مشتركالمنافع يهود در فلسطين، در چهارچوب جهانِ به اصطلاح دمكراتيك كه پيش از آن وودرو ولسون، رئيسجمهوري پيشين امريكا آن را مطرح كرده بود. ب) تشكيل نيروي نظامي يهودي براي وارد شدن به جنگ دوم جهاني به سود يهوديان و عليه نيروهاي نازي، به رهبري آدولف هيتلر. ج) تأكيد بر اين مسئله كه جهان پس از جنگ دوم، جهان صلح و آرامش نخواهد بود؛ مگر اينكه مشكل يهوديان و مهاجرت آنان به فلسطين با نظارت آژانس و نمايندگي يهود حل و دولت و امت يهودي تشكيل شود. سازمان صهيونيستي هرتزل از زمان تأسيس تاكنون، پنج مرحله را پشت سر گذاشته و همايشهاي گوناگوني را برگزار كرده است. * مرحله نخست، از سال 1897 تا سال 1903 ميلادي است و گفتوگوهاي اعتقادي، بررسي و مشكلات مربوط به ايجاد سازمان قومي يهوديان جهان و بررسي امور فلسطين و امور تربيتي را دربرميگيرد. * مرحله دوم، از سال 1904 تا سال 1916 است و شامل تأكيد بر فعاليت عملي در فلسطين، تربيت يهوديان و حل اختلافها ميان طرفداران سياسي صهيونيست است. * مرحله سوم از سال 1917 تا 1947، تغيير تشكيلات و شكل بينالمللي بخشيدن به سازمان صهيونيستي هرتزل را در پي داشته است. * مرحله چهارم از سال 1948 تا سال 1978 است و شامل جنگ با مردم فلسطين، تقسيم كردن اين سرزمين، اعلام رژيم اسراييل، تقويت، توسعه و نوسازي برنامههاي آن با محوريت لزوم اشغال قدس شريف و يهودي كردن اين شهر است. سازمان صهيونيستي هرتزل در اين مرحله، كوششهاي خود را براي تحكيم رژيم صهيونيستي، گرد هم آوردن يهوديان به اصطلاح تبعيدشده در اسراييل و وحدت ملت يهود متمركز كرد. * مرحله پنجم از سال 1979 تاكنون است. در اين مرحله تلاش شده است كه جهان عرب، اسراييل را به رسميت بشناسد. در اين مدت، مصر در چهارچوب پيمان كمپ ديويد؛ ساف در قالب پيمان اُوسلو و اردن براساس پيمان وادي عربه، رژيم صهيونيستي را به رسميت شناختند. در زمان حاضر، برخي ديگر از كشورهاي عربي، با اين رژيم مناسبات پنهان و آشكار اقتصادي برقرار و همچنين اعلام كردهاند در صورت خروج اسراييل از سرزمين اشغالشده در سال 1967، آن را به رسميت خواهند شناخت. 2. سازمان هاگانات (دفاع) سازمان »هاگانات»، سازماني نظامي است كه در سال 1921م. در قدس تشكيل شد و جنبش ايجاد و تقويت رژيم صهيونيستي را رهبري كرد و به همراه ديگر سازمانهاي نظامي صهيونيست، «ارتش دفاع از موجوديت اسراييل» را تشكيل داد. اين ارتش، با اجراي نقشههاي استعماري جنبش نژادي و ايدئولوژيك صهيونيسم، توسعه يافت و با اتحاديه كارگران اسراييل هستدروت و حزب ماباي و ديگر احزاب صهيونيستي ارتباط پيدا كرد. گروه يهوديان كه در جنگ جهاني اول به همراه انگليس وارد اين جنگ شدند، به هاگانات پيوستند و به كمك اين كشور، با انقلاب بزرگ فلسطين در سالهاي 1936 تا 1939 مبارزه و به اهدافي دست يافتند كه عبارتند از: ـ تشكيل گروههايي با نظارت اورد وينگت، افسر انگليسي، براي سركوب انقلاب مردم فلسطين؛ ـ تشكيل پليس يهود متشكل از 22 هزار سرباز؛ ـ ايجاد نيروي بالماخ ، واحد ويژه هاگانات به فرماندهي ايگال الون؛ ـ ايجاد گروههاي دختران و پسران جوان اسراييلي. 3. سازمان يهودي ساموئل اين سازمان در سال 1922 به رياست هربرت ساموئل، صهيونيست تندرو در قدس و با هدف برپايي سازمان يهودي براي اداره فلسطين و همكاري اقتصادي و اجتماعي با ديگر سازمانهاي صهيونيست به منظور تأسيس ميهنِ قوميِ يهود و تأمين منافع ساكنان يهود در فلسطين تشكيل شد. سازمان يهودي ساموئل، با همكاري انگليس و ديگر سازمانهاي صهيونيستي، يهوديان را براي مهاجرت به فلسطين تشويق كرد و ساموئل براي برتري بخشيدن به يهوديان در مقابل فلسطينيان، بسيار كوشيد. او طرح اداره مناطق فلسطيني را براساس عمليات استعمارگرانه تنظيم كرد و پستهاي رياست ادارهها و نهادها را به يهوديان بخشيد و شمار كارمندان يهودي را به چهار برابر كارمندان فلسطيني افزايش داد. اين در حالي بود كه در دهههاي 1920 و1930م. ، مردم فلسطين بيش از 93 درصد ساكنان اين سرزمين را تشكيل ميدادند و صاحبان اصلي آن بوده و هستند. اين سازمان، همچنين زبان عبري را در كنار زبان عربي و زبان انگليسي، به عنوان زبان رسمي انتخاب و تعيين كرد و عبارت سرزمين اسراييل را به زبان عبري بر روي پولها و تمبرها در فلسطين حك كرد. وضع قوانين ساده و آسانكننده مهاجرت يهوديان به فلسطين، اجبار كشاورزان فلسطيني به فروختن زمينهايشان، با وضع ماليات سنگين و دادن طرحهاي مهم عمراني به يهوديان مانند طرح روتنبرگ در توليد برق، از ديگر فعاليتهاي سازمان يهودي ساموئل است. در اختيار گرفتن رودخانههاي اردن، يرموك، عوجا و درياچه طبريه، ادعاي حق مالكيت بر درياچه ميت (بحرالميت)، بخشيدن زمينهاي بسياري به يهوديان و فروختن بانك عثماني ـ تنها بانكي كه همه سهام آن در اختيار فلسطينيان بود ـ از ديگر عملكردهاي سازمان يهودي ساموئل است. ساموئل، همچنين خود را سخنگوي رسمي يهوديان جهان معرفي و بر فعاليتهاي آنان نظارت ميكرد و براي ايجاد ميهن قومي از راه شهركسازي، مهاجرت يهوديان و تبليغ زبان عبري، بسيار ميكوشيد. حاييم وايزمن، يك صهيونيست تندرو و همكار سازمان يهودي ساموئل، پيشنهاد كرد كه يهوديان غيرصهيونيست نيز به اين سازمان بپيوندند تا بتوانند از اين راه، مركز گفتوگوي يهود را تشكيل دهند و منبع مالي اضافي در اختيار بگيرند. اين پيشنهاد در شانزدهمين همايش صهيونيسم درسال 1929 ميلادي تصويب شد. سازمان يهودي ساموئل اكنون از راه سه كميته در قدس، لندن و نيويورك براي دستيابي اسراييل به هدفهايش فعاليت ميكند. 4. ارگون (سازمان نظامي قومي اسراييل) اين سازمان در سال 1931 با مشاركت عناصر مسلح از جنبشهاي بيتار و هاگانات و به رهبري ولاديمير ژاپوتنسكي، آبراهام اشتيرن و ديويد رازيل از صهيونيستهاي تندرو، تشكيل شد. هدف اين سازمان استعماري و نژادپرستانه، تشكيل دولت يهود در كرانههاي غربي و شرقي رود اردن و شعار آن «دستي كه تفنگ حمل ميكند» بود. 4. سازمان هاشومير (نگهبان) نخستين سازمان صهيونيستي، تروريستي و مسلح است كه در سال 1907م. در فلسطين تشكيل شد و شعار آن، كار و دفاع بود. ديويد بن گوريون و اسحاق بن زيفي، از طراحان طرح هجرت يهود، بين سالهاي 1904 تا 1914 اين سازمان را تشكيل دادند. 5. گروهانهاي يهودي (گروه تفنگهاي شاهانه) ولاديمير ژاپوتنسكي، از رهبران صهيونيسم، ولاديمير بن گوريون و اسحاق بن زيفي اين گروهانها را براي شركت در جنگ جهاني تحت فرماندهي انگليس، تشكيل دادند و با اين اقدام توانستند كمك و حمايت انگليسيها را براي تشكيل ميهنِ قوميِ يهود و تأسيس رژيم اسراييل در فلسطين جذب و جلب كنند. شمار افراد وابسته به اين گروهانها به پنج هزار و 500 نفر رسيد و در حمله انگليس به سوريه، لبنان و فلسطين شركت كردند. 6. سازمان حيروت (مبارزه براي آزادي اسراييل) پيش از مرگ ژاپوتنسكي درسال1940، آبراهام اشتيرن با خروج و انشعاب از ارگون، سازمان حيروت را تشكيل داد كه به اسم لحمي يا اشتيرن نيز معروف شد. اين سازمان همان ايدئولوژي و سياست نژادپرستانه ارگون را دنبال و مناخيم بگين، از نخستوزيران پيشين رژيم صهيونيستي، در قالب آن فعاليت ميكرد. سياست حيروت، تشكيل حكومت موقت، هجرت يهود به كرانههاي رود اردن، تشكيل هيئت يهودي براي اداره فلسطين و برپايي همايش با هدف تأسيس دولت اسراييل بوده است. 7. پليس شهركها و تشكيلات يهودي «هاحايل» پليس شهركها در ميانه جنگ جهاني اول و دوم، با اجازه و حمايت انگليس تشكيل شد و تعداد نيروهاي آن به 20هزار نفر رسيد. مقامات انگليس با هدف مشاركت در واحدهاي ارتش اين كشور در جنگ دوم جهاني، سازمان هاحايل را تشكيل و اجازه دادند 30 هزار جوان يهودي وارد آن شوند. اين امر موجب شد صهيونيستها، عناصر نظامي لازم را براي ايجاد ارتش اسراييل در آينده و نيز سلاح، تجهيزات و كارشناسان نظامي در اختيار داشته باشند. 8. سازمان ارتش اسراييل سازمان ارتش اسراييل به موجب قانون صادر شده از طرف ديويد بن گوريون، وزير وقت جنگ و نخستين نخستوزير رژيم صهيونيستي درسال 1948 تشكيل شد و به مرور زمان، با اجراي نقشههاي استعمارگرانه صهيونيسم گسترش يافت. صهيونيسم و رهبران رژيم صهيونيستي، پس از جنگ سال 1967م. با هدف اجراي عمليات تروريستي ضد فلسطينيان، مصادره زمينهاي آنان و ساخت شهركها، سازمانهاي مخفي و مخوفي را تشكيل دادند. برجستهترين و تندروترين اين سازمانها كه حزب ليكود نماينده آن است، كاخ است كه بزرگترين جنبش جناح راست به شمار ميرود و سازمانهاي متعددي از آن جدا شدند كه به برخي از آنها اشاره ميشود: - سازمان ايال، وابسته به ايگال امير، قاتل اسحاق رابين، نخستوزير ترور شده اسراييل كه رهبري آن را ابيس ربيب برعهده دارد. - سازمان كاهاناحي به رهبري بنيامين كاهانا. - سازمان امنيت راهها كه بازوي كاخ به شمار ميرود و در شهر الخليل فلسطين فعاليت ميكند. - سازمان داب كه زير پوشش جنبش تروريستي كاخ فعاليت ميكند. - سازمان حراب ديويد كه شامل افراد تندرو راستگراست. - سازمان سيكريكون كه زيرمجموعه جناح راست اسراييل است و مخالف جناح چپ به شمار ميرود. - سازمان بهاصطلاح طلايهداران حقيقت. اين سازمان جزو خطرناكترين سازمانهاي تروريستي اسراييل است كه به اعتقاد آنها «براي تحقق اراده خداوند» فعاليت ميكند و معتقد است «نبايد منتظر معجزه خداوند براي بازسازي معبد سليمان و بازگرداندن قدرت يهود بود.» صهيونيستهاي ايدئولوژيك، عقيده و پافشاري دارند كه مسجدالاقصي، بر روي معبد ويرانشده سليمان در قدس ساخته شده است و بايد دوباره آن را ساخت.گروههاي تندرو صهيونيست براي اثبات اين ادعاي خود، هنوز مدرك و شواهدي را ارائه ندادهاند و پژوهشهاي تاريخي، بياساس بودن رأي آنان را نشان داده است. منبع:www.pajuhesh.irc.ir /ج
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 518]