واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
زنجيره نفوذ رواني صهيونيسم از مهمترين مسائلي كه به تازگي مورد بررسي اصحاب علم و سياست است، بحث درباره چگونگي ايجاد جنگ رواني از سوي اسراييل، براي تسخير تمام عالم است. جنگ رواني، امروزه بخش مهمي از فعاليتهاي سياسي، نظامي، اقتصادي، اجتماعي و تبليغاتي كشورهاي استعماري و استكباري را تشكيل ميدهد. اين فعاليت، تحت پوشش سازمانهاي اطلاعاتي اسراييل در سطح بينالمللي كاركردهاي گوناگوني دارد و هدف مهم آن، تخريب و تضعيف روحيه حريف يا دشمن و تغيير در نگرش و تصميم آنهاست كه با شيوهها، روشها، ابزارها و سياستهاي گوناگون اعمال ميشود. برخي روش¬هاي صهيونيسم با هدف نفوذ و تغيير افكار عمومي، عبارتند از: 1. زبان؛ ابزار متقاعدكننده جنگ رواني نقش زبان به عنوان يكي از شاكلههاي بسيار مهم جنگ رواني صهيونيسم، كاربرد ويژهاي دارد. نگرش زباني، قابليت هجومي و دفاعي زيادي دارد و علت آن، منطق نهفته در زبان است؛ يعني مضامين و مفاهيم عميقي كه در برقراري ارتباط و تأثير بر روح و فكر مخاطبان تأثيرگذار است. به اعتقاد گوبلز، در جبهه جنگ رواني، هميشه موفقيت از آن كسي است كه نخستين كلمه را به گوش مردم برساند. افزون بر اين، قالبهاي فضاسازي رواني و بيان جمله درباره جنگ رواني، ميتواند اهميت آن را دو چندان كند. براي مثال، زماني كه مزدوران صهيونيست از فعاليتهاي خود سخن ميگويند، جنايت در قالب الفاظ و القاب تحسينآميز، به وظيفهشناسي شرافتمندانه تغيير ميكند يا اينكه تروريستها خود را مبارزان آزادي مينامند و عمليات بمبگذاري را چاقوي تيز جراحي تعبير ميكنند كه با كمك آن براي درمان بيمار، قسمتي از بدن او را ميشكافند. بنابراين، هرگونه القاي زباني، حاوي دادههايي است كه مستقيم يا غيرمستقيم بر نگرشها و نتيجهگيري انسانها تأثير ميگذارد. آنچه در پروتكل صهيونيسم درباره شعارهايي مانند آزادي، ليبراليسم و مانند آن آمده، نمونهاي از كاركرد زباني در ايجاد جنگ رواني است. 2. سينماي جهاني و شبكههاي تلويزيوني سينما از ديگر كانالهاي ايجاد جنگ رواني اسراييل در جهان است. فيلمهاي سينمايي و تصاوير متحرك، محبوبيت بالايي در ميان مخاطبان دارند. سخن درباره سلطه اختاپوس صهيونيسم بر هنر هفتم، بسيار است. استراتژي صهيونيسم بينالملل، به توليد فيلمهاي صهيونيستي محدود و منحصر نميشود، بلكه به گونهاي است كه امكان سيطره اقتصادي بر روند توليد فيلم را در نقاط گوناگون جهان بر اين حركت شوم، فراهم كند. براي مثال، برنامههاي شبكه MTV كه بسيار زننده و ضد اخلاق و ارزش است، متعلق به صهيونيستهاست. تلويزيون به عنوان يك شاخص محوري در جنگ رواني، اهميت بسياري دارد؛ زيرا قدرت متقاعدسازي آن در همه نقاط جهان به اثبات رسيده است. تلويزيونهاي جهاني، در مهار صهيونيسم است و در زمينه عمل به فرضيات و سياستهاي جديد، وظيفه گمراهكننده خود را انجام ميدهد. ناگفته نماند آنچه در اين موضوع منعكس شده، نتيجه پروتكلهاست. صهيونيسم ميگويد: «ما جوانان غير يهود را با آموزش، اصول و فرضياتي كه از نظر ما كذب محض است، ولي خودمان آن را القا كردهايم، گيج و گمراه ساخته و روحيه آنان را تضعيف كردهايم». صهيونيسم براي رسيدن به اين هدف شوم خود، استوديوهاي فراواني را در خدمت اهداف خود گرفته است. از جمله ميتوان به استوديو پارامونت، استوديو يونيورسال، استوديو ام. جي. ام، والت ديزني و استوديو سيتي اشاره كرد كه مديران و سردمداران آن، بيشتر صهيونيسم هستند. حتي شبكه تلويزيوني A. B. C به طور كامل در زمينه اهداف صهيونيسم عمل ميكند و مديرعامل آن لئونارد گلدن سان، يك يهودي متنفذ صهيونيسم است. صهيونيسم چه از نظر سياسي و چه از نظر فرهنگي و آموزشي، در اشاعه اهداف خود از كوچكترين گزينه استفاده ميكند و موارد زيادي دارد كه ميتوان گفت پر و بال دادن به ماركسيسم، داروينيسم و هژموني جهاني، نتيجه عملكرد اين رسانه بوده است. در اين مسير از تخريب، اهانت، توهين به مقدسات، استحاله آموزشي، فرهنگي و مانند آن به خوبي بهرهبرداري كرده و شبكههاي جهان را به تسخير خود درآورده است. 3. جرايد، مطبوعات و خبرگزاريها از ديگر بسترهاي ايجادكننده جنگ رواني، مطبوعات و خبرگزاريهاست. چيرگي صهيونيسم بر خبرگزاريها، مفهومي آشنا و مشهود است، چنان كه در برخي از پروتكلهاي صهيونيستي به اين موضوع اشاره شده: «ما مطبوعات را اداره خواهيم كرد؛» «آن را مهار و به شدت كنترل خواهيم كرد»؛ «هيچ خبري بدون نظارت ما به اطلاع مردم نخواهيد رسيد»، «ادبيات و روزنامهنگاري، مهمترين نيروهاي فرهنگياند، بنابراين، حكومت ما، مالك اغلب جرايد خواهد بود.» از اين ديدگاه از خبرگزاريهايي مانند رويترز، آسوشيتدپرس و هافاس ميتوان به عنوان نمونه ياد كرد كه تحت نفوذ صهيونيست و در راه سلطه صهيونيسم، انجام وظيفه ميكنند. همچنين، روزنامهها و مقالههاي بسياري چون واشنگتن پست، نيويورك تايمز و سايمن شوستر تحت سلطه صهيونيستهاست. از نظر حجم وسعت و عمق تأثيرگذاري خبرگزاريها، روزنامهها و مقالههاي نامبرده در موازات جنگ رواني، كافي است بگوييم بيشتر نقاط جهان را افزون بر جنبه خبر و تحليل، از نظر گستره و تعدد فرستندههاي راديويي و تلويزيوني هم بينياز كردهاند و فراتر از اين، تهيه ادبيات و فيلمهاي ويژه براي جوانان را سرفصل برنامههاي استعماري خود قرار دادهاند. درباره فعاليتهاي بينالمللي صهيونيسم در سطح مطبوعات و روزنامههاي بزرگ و كوچك منطقهاي، ميتوان روزنامه تايمز را كه از صهيونيستيترين روزنامههاي انگلستان است، نام برد. در ايران نيز در زمان سلطنت پهلوي، روزنامههايي تحت سيطره صهيونيسم بودهاند. حتي نماينده غيررسمي اسراييل در تهران، در گنجاندن موضوعاتي در طرفداري از اسراييل در مطبوعات محلي، بسيار فعال بوده است. تماسهاي او با كمك عباس شاهنده، به عنوان ناشر مجله فرمان و مهندس عبدالله ولي، ناشر و مالك تهران مصور صورت ميگرفت؛ زيرا نماينده اسراييل در خلال هفته اول نوامبر، 100هزار ريال به روزنامهنگاران پول داده است. به طور كلي، ميتوان گفت استحاله خبري كه جنگ رواني را ترسيم ميكند، از برنامههاي مؤكد، پياپي و ثابت اين روزنامهها و خبرگزاريهاست. منبع: www.pajuhesh.irc.ir /ج
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 492]