تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سكوت مؤمن تفكر و سكوت منافق غفلت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812790450




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اشعاری در وصف شهید تندگویان


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اشعاری در وصف شهید تندگویان
اشعاری در وصف شهید تندگویان     رجعت سرخ ستاره   شاعر: قيصرامين‌پور   آن روز بگشوده بال وپر با سر به سوي وادي خون رفتي گفتي: «ديگربه خانه باز نمي گردم امروز من به پاي خودم رفتم فردا شايد مرا بياورند برروي دست ها اما حتي تو را به شهر نياوردند» گفتند: «چيزي ازاو به جاي نمانده است جز راه ناتمام» ******* آواز رهايي   شاعر: اسماعيل يكتايي لنگرودي   آزاده صبور من صخره هاي شانه تو را كدام موج بي امان شكست؟ روشنايي شبان پرستاره تو را كدام ابرغم به تيرگي نشاند؟ اي غريب هميشه آشنا قصه مقاومت تورا نسيم به گوش هر درخت خواند وكوه در شگفت ماند! فرياد مظلوميت تورا پرنده تا ديارنور برد اي آبديده تراز پولاد از تو قفل هرسكوت شكست وپرنده رهايي از شفق سرخگون آواز رهايي سرداد ******* بي تو   شاعر: علي رضا قزوه   بي تو،بي تو شب و روزم سياهه نصيبم درد و داغ و اشك و آهه خودم بردم تو را در خاك كردم ولي بازم دو چشمونم به راهه ******* رجعت سرخ ستاره   شاعر: سيدضياءالدين شفيعي   مي آيي به«رجعت سرخ»ستاره‌اي كه هرچند گاه مي‌رويد و ما منجمان كور كه ظهور تورا به رصد نشسته‌ايم درآسماني كه ازستاره تهي است. مي آيي با نينواترين عطر تنت صندوقچه سر به مهر رازهاي مگوست اي آشناي غريب توترانه دلتنگي آسماني كه درهيأت كبود گلي به بادهاي ابديت سپرده خواهي شد. آن ها چشمان زلال پير مردي درانتظار شگفتن توست ******* شعري ناتمام   شاعر: عاطفه رنگ آميز طوسي   مي‌خواستم تا بگويم ديدم شهامت از عشق و ازجبهه،ازتو من كه لياقت ندارم مي خواستم تا بگويم از سنگر و ناله هايت اما دلي مثل قلبت تا بي نهايت ندارم مي خواستم حرف دل را امشب بگويم وليكن ديدم كه زيباتر از سرخ شعر شهادت ندارم * با موج هاي خسته‌اش آشوب مانده است آتش كنارقلب او مغلوب مانده است يك شب براي كودكان سرمشق دادآه بابا بيا كه دفترم مرطوب مانده است او درتمام آسمان ها سرشناس است ازما ولي چه بالكي معيوب مانده است با او هميشه كوه و دريا همنشين اند با ما قفس و كلبه‌اي مخروب مانده است بي اشك گرچه چشم هايش بي قرارند او صابرانه هم چنان ايُوب مانده است با موج هاي خسته‌اش آشوب مانده است عمري نديده پيرهن يعقوب مانده است ******* به شهيد تند گويان   شاعر: عبدالحسين رحمتي   نمي دانم چرا بوي غريبي دارد اين تابوت مگر از غربت مولا نصيبي دارد اين تابوت!؟ كسي كه رازآن گمگشته را هرگز نفهميده است نمي داند شهيد بي شكيبي دارد اين تابوت ملائك نيزدرتشييع سرمست مي رفتند و مي گفتند: آري! عطرسيبي دارد اين تابوت دو دست آسماني روبرويم سبزشد آن روز خداي من! عجب «امّن يجيبي»دارد اين تابوت دلم مي گفت- بوي يار مي آيد-و من گفتم: مگر اي دل نمي داني حبيبي دارد اين تابوت و من مي خواستم شعري بگويم،يك نفر مي گفت: بگو ازغربت مولا نصيبي دارد اين تابوت ******* هجرت قطره تا رود   شاعر: فخرالدين زارعي نژاد   مي رسد مردي ازنسل طوفان، از افق هاي سرد و مه آلود او كه يك كهكشان بي گناهي، در نگاه اهورايي اش بود خلوتي با خدا داشت هرشب،لحظه هايي پر از عطرباران مانده درانتظار قنوتش،داشت تفتيده از آتش و دود ازتو مي گويم اي روح سرسبز!اي كه بر لحظه هايت نوشتند داستان شب و زخم و زنجير،دست هايي سترون، نمك سود اي كه از انزواي اسارت پر گشودي به آفاق اشراق با تمام وجودت سرودي يك غزل: هجرت قطره تا رود اوج پروازرا مي توان ديد، در افق هاي چشم نجيبت بي گمان اي پرستوي غمگين،آمد آن لحظه سبز موعود اينك ازجمع آتش مرامان،پيكي ازعرش نام تو را خواند مي رسد رد پايت به خورشيد، اي نظر كرده! بدرود، بدرود منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 47  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 649]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن