محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840185566
آنا آخماتووا شاعر و نویسنده روس
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : آنا آخماتووا- شاعر و نویسنده روس ruya28th January 2009, 08:54 PMآنا آخماتووا نام اصلی- آنّا آندرییوا گارینکو زمینه فعالیت- شاعر. نویسنده تولد- ۲۳ ژوئن ۱۸۸۹ حوالی اودسا، روسیه. مرگ- مارس ۱۹۶۶ بیمارستان دٌمو ددوو در حوالی مسکو آرامگاه- گورستان کوماروو لنینگراد ملیت- روس سالهای فعالیت- ۱۹۱۰ تا ۱۹۶۶ همسر یا شریک زندگی- نیکولای گومیلیف (شاعر) (ازدواج ۱۹۱۰ - جدایی ۱۹۱۸) ولادمیر شیلیکو (باستانشناس) خیلی زود جدا شدند. نیکلای پونین (مورخ هنری) در ۱۹۵۳ در اردوگاه کار اجباری مرد. فرزندان- لف گومیلیف والدین- پدر:آندره گارنکو * * * * * آنّا آخماتووا، با نام اصلی آنّا آندرییوا گارینکو شاعر و نویسنده روس. یکی از بنیانگذاران مکتب شعری آکمهئیسم (به روسی: акмеизм) (اوجگرایی). او همسر نیکولای گومیلیف شاعر و مادر لِف گومیلیف نویسنده و مردمشناس است. بنمایههای اشعار وی را گذر زمان، خاطرات و یادبودهای گذشته، سرنوشت زن هنرمند و دشواریها و تلخیهای زیستن و نوشتن در زیر سایه استالینیسم تشکیل میدهد. 1889 آنا آخماتووا (گورنكو) 11 ژوئن در اودسا در خانوادة يك مهندس نيروي دريايي متولد ميشود. 1890 خانواده به تسارسكويه (نزديك سن پترزبورگ) نقل مكان ميكند. 1900 - 1905 آنا وارد مدرسه گرامر تسارسكويه ميشود و نخستين شعر خود را ميسرايد. پدر و مادرش در 1905 از هم جدا ميشوند؛ مادرش بچهها را با خود ابتدا به اوپاتوريا و سپس به كيف ميبرد و آنجا ساكن ميشود. 1907 آنا از دبيرستان گرامر فارغالتحصيل شده و براي ادامة تحصيل در رشتة حقوق وارد دانشگاه مخصوص زنان ميشود و دو سال به تحصيل ميپردازد. نخستين شعر آخماتووا ?(بر انگشتان دست او حلقههاي درختان است?) در نشرية روسي زبان سيريوس كه در پاريس منتشر ميشد، چاپ ميشود. 1910 آخماتووا با ن. س. گوميليف ازدواج ميكند. به پاريس ميرود و بعد به سنپترزبورگ نقل مكان ميكند. براي ادامة تحصيل در رشته تاريخ و ادبيات وارد دانشگاه رايف ميشود. 1911 آخماتووا يكي از اعضاي گروه موسوم به ?كارگاه شاعر? ميشود. شعرهايش در نشريات گوناگون به چاپ ميرسد. سفر به پاريس. 1912 آخماتووا به ايتاليا سفر ميكند. اولين مجموعه اشعارش به نام شامگاه منتشر ميشود. پسر آخماتووا و گوميليف، لِو، در اول اكتبر به دنيا ميآيد. 1917 انتشار دومين مجموعه به نام فوج پرندگان سفيد. 1921 اعدام گوميليف، در اوت، به اتهام شركت در فعاليتهاي ضدانقلابي. 1922 چاپ مجموعة پيش از ميلاد، كه در 1923 با افزودههايي تجديد چاپ ميشود. 1930 به مطالعه و تحقيق در آثار پوشكين ميپردازد. عضو آكادمي علوم در پوشكينشناسي شده است. چندين مقاله دربارة پوشكين از آخماتووا به چاپ ميرسد. 1933 - 1949 پسر او چهار بار به اتهامهاي مبهمي دستگير و هر بار پس از مدتي كوتاه آزاد ميشود. 1935 - 1940 روي شعر خود به نام مرثيه كار ميكند. 1940 انتشار گزينهاي از كارهاي قبلي خود به نام از شش كتاب. 1941 آخماتووا، در سپتامبر، از لنينگراد محاصره شده به مسكو و سپس به تاشكند برده ميشود. 1941 - 1944 در تاشكند زندگي ميكند و در بيمارستانهاي نظامي به شعرخواني ميپردازد. 1943 مجموعة گزينة شعرها چاپ ميشود. 1946 انتشار گزينة شعرها 1909 - 1945. در روزنامههاي ايزوستيا و لنينگراد از اشعار او به سختي انتقاد ميشود. در 14 اوت از شوراي نويسندگان اخراج ميشود. 1961 چاپ مجموعهاي به نام شعرها. 1962 منظومة بدون قهرمان را پس از بيست و يك سال به پايان ميرساند. 1964 جايزة راتنا تائورمينا در ايتاليا به او تعلق ميگيرد. در همين سال دكتراي افتخاري از دانشگاه آكسفورد لندن دريافت ميكند. .1966 در نيمه باز است در نيمه باز است آهسته تكان مي خورند درختان ليمو ترش .... جا مانده بر اين ميز يك دستكش ، يك تسمه ي چرمي يك هاله ي زرد است دور لامپ .... من گوش دارم به صداي خش وخش برگهاي خشك چرا رفتي؟ نمي فهمم .... فردا صبح روشن، شاد خواهد بود و زندگي زيبا هشيار باش اي قلب! اكنون تو هستي كاملاً خسته ومي تپي آرام تر و كند تر از پيش.... مي داني ! پي برده ام كه روح ناميراست. * * * * * صدا با نرمي بسيار به گوشم رسيد مرا مي خواند : بيا ، بيا ، اين سرزمين بر باد رفته را ترك كن ، اين سرزمين گناهكار را ، براي ابد روسيه را ترك كن. خون دست هايت را خواهم شست شرمندگي تيره گون را از قلبت دور خواهم كرد و فردا ، نامي تازه خواهم داد به شكست هايت و به دردت. اما من ، بي اعتنا و آرام ، گوش هايم را با دست هايم بستم تا سخناني چنين ناشايست و بيهوده ذهن دردمندم را نيالايد. ruya31st January 2009, 07:35 PMخورشيد در خاطره رنگ ميبازد، سبزه تيرهتر ميشود، باد برفي زودرس را آرام آرام ميپراكند. آب يخ ميبندد. آبراههاي باريك ايستادهاند. اينجا چيزي اتفاق نخواهد افتاد، هرگز! در آسمان خالي دشت گسترده، بادبزني ناپيدا. شايد بهتر بود هرگز همسر تو نميبودم. خورشيد در خاطره رنگ ميبازد. اين چيست؟ تاريكي؟ شايد! زمستان، يك شبه خواهد رسيد. ruya31st January 2009, 07:36 PMاو در اين دنيا سه چيز را دوست داشت: دعاي شامگاهي، تاووس سفيد، و نقشة رنگ پريده امريكا. و سه چيز را دوست نداشت: گرية كودكان مرباي تمشك با چائي و پرخاشجويي زنانه. و من همسر او بودم... ruya5th February 2009, 08:03 PMپیش ِ این غم کوه هم خم میکند پشت، خشک میماند به بستر رودخانه، لیک زندان را حصار و در حصین است پاسدار ِ «زاغههای ِ کار ِ دشوار»، و آن عذاب ِ دوزخی و مرگ و ادبار. از نسیم ِ تازه برخی شادمان اند برخی از نور ِ ِ شفق خوشحال و مسرور، جمع ِ ما اما ندارد از جهان بهر جز جگاجنگ ِ کلید - این زنگ ِ ناساز- یا طنین ِ ضربههای ِ گام ِ سرباز. چون سحرخیزان ِ عابد جستهازجا میگذشتیم از بیابانوار ِ این شهر تا رسیم آخر (ز مرده بینفستر) پیش ِ هم، آنجا که خورشیدش به پستیست با نِوا رودش به مِه رو کرده پنهان، لیک امید از دوردست آوازخوانان. حکم ... ، وان سیلاب ِ تند ِ اشک در پی؛ میکند از دیگراناش دور گویی. درفکنده گشته است انگار بر پشت تا که با جان برکنندش قلب از جا، میرود اما ... پریشان، گیج ... تنها … سوگواره. مارس ِ ۱۹۴۰. ترجمه:ایرج کابلی ruya5th February 2009, 08:04 PMاز تو گسسته ام دیگر از تو گسسته ام دیگر و آتش درونم را آرامشی است اینک. دشمن جاودانی ام ! اکنون باید یاد بگیری چگونه با تمامی قلب عاشق باشی. من اینک رها شده ام ، با زندگی آسوده خوابی سنگین خواهم کرد تا آرامش با هیا بانگ کر کننده خود سپیده دمان برایم شادی آورد. نه نیاز به دعایت دارم و نه نفرینت نه انتظار نگاهی به وداع. باد های نرم، التهاب دل را فرو می نشانند و برگ های پاییزی آن را می پوشاند. جدایی از تو هد یه ای است ، فراموشی تو نعمتی. اما عزیز من ،آیا کسی دیگر صلیبی را که من بر زمین نهادم بر دوش خواهد کشید؟ ruya24th February 2009, 12:35 PMخاطره ها سه دوره دارند: اوایل چنان نزدیکند که می گوییم انگار همین دیروز بود. جان در پناهشان می آرامد و جسم در سایه شان سر پناهی می یابد. خندهای است که فرو ننشسته و اشکی که همچنان جاری ست لکه جوهری روی میز که هنوز هست و بوسه خداحافظی که گرمی اش در دل احساس می شود... اما چنین حسی دیری نمی پاید... * زمانی میرسد که درآن سر پناهدیگر نیست در جایی پرت به جایش خانه ای تنهاست با زمستانی سردسرد و تابستانی سوزان خانه ای سراسر خاک گرفته و لانه عنکبوت ها گشته جایی که نامه های عاشقانه آتشین خاکستر می شوند و عکس ها رنگ می بازند آدم ها طوری آن جا می روند که به گورستانی باز که می گردند دست ها را با صابون می شویند اشكها روانشان را پاك كمي كنند و سخت آه مي كشند... ruya9th March 2009, 05:05 PMصدا با نرمي بسيار به گوشم رسيد مرا مي خواند : بيا ، بيا ، اين سرزمين بر باد رفته را ترك كن ، اين سرزمين گناهكار را ، براي ابد روسيه را ترك كن. خون دست هايت را خواهم شست شرمندگي تيره گون را از قلبت دور خواهم كرد و فردا ، نامي تازه خواهم داد به شكست هايت و به دردت. اما من ، بي اعتنا و آرام ، گوش هايم را با دست هايم بستم تا سخناني چنين ناشايست و بيهوده ذهن دردمندم را نيالايد. ruya27th May 2009, 06:49 PM«آنا آخماتووا از آن دسته شاعرانی است که نه تبارنامهای در شعر دارد و نه «سیر تطور»ی مشخص و معلوم. او از آن قسم شعرایی است که ناگهان «حادث میشوند»... » هرچند سخن ایوسیف برودسکی در باره شعر آخماتووا در کلیتاش درست است اما به هر حال شعر آخماتووا از «شامگاه»، ۱۹۱۲، تا «شعر بدون قهرمان»، ۱۹۶۳، تغییرات زیادی کرده است. نخستین شاعری که تأثیر عمیقی بر آخماتووا گذاشت اینّاکینتی فیودوروویچ آننسکی (۱۸۵۶–۱۹۰۹) بود. ایرج کابلی در این باره مینویسد:«در سال ِ ۱۹۱۰... تصادفا نمونهٔ ِ حروفچینیی ِ مجموعه شعر ِ جعبهٔ ِ چوب ِ سرو، کار ِ یکی از خبرهگان و مترجمان ِ برجستهٔ ِ ادب ِ کلاسیک ِ غرب به نام ِ آننسکی به دستاش افتاد و باعث شد که به قول ِ خودش «دنیا را فراموش» کند. سبک ِ کار ِ آننسکی بر خلاف ِ سمبولیستها، که او را ابتدا از خود میدانستند، کاملا «زمینی» و «این جهانی» بود.»سرود در آن زمان در روسیه سمبولیسم مکتب شعری مسلط بود اما دو جریان شعری جدید نیز در حال شکلگیری بود یکی جریانی که آخماتووا و همسر اولاش و چند شاعر جوان دیگر آن را بهوجود آوردند و به آکمهایسم مشهور شد و جریان دیگر شعری جنبش فوتوریسم بود که شاعر شاخصاش مایاکوفسکی بود. هرچند بعدها فوتوریستها بسیار مطرح شدند و آکمهایستها تداوم پیدا نکردند اما «عقاید شعری آغاز دههٔ بیست روسیه تقریباً به تساوی میان هواداران آخماتووا و مایاکوفسکی تقسیم شده بود.» حتا در آغاز فعالیت اکمهایستها «در سال ۱۹۱۴ از سوی منتقدان و جامعهشناسان مارکسیست به خوبی استقبال شد» اما بعدها در زمان استالین به آن عنوان «ادبیات اشراف و زمیندارن» دادند و محکومش کردند. از نظر فنی آخماتووا مانند سایر شاعران همعصرش در حال شکستن وزنهای عروضی در شعر بود. اما او در حاشیه آنچه قانون و قاعدهٔ مجاز شمرده میشد کار میکرد. «او حتا روشی را برقرار کرد که معمولاً به عنوان «روش آخماتووا» پذیرفته شده است و به تعبیری «ترکیب دوهجاییها و سههجاییها» نام دارد.» او به فراتر بردن حد و مرزهای قافیه نیز کمک زیادی کرد. آنچه را قبلا قافیهٔ آزمایشی مینامیدند او تثبیت کرد. درک ظرایف موسیقیایی شعر آخماتووا فقط با دانستن زبان روسی و شنیدن آن امکانپذیر است و ترجمهٔ آن به زبانهای دیگر بسیار دشوار و شاید محال باشد. ruya27th May 2009, 06:50 PMدستانم پشت شالم گره خورده درهم امشب چرا چنین رنگم پریده است؟ شرابی تلخ از اندوهی بی پایان به او خوراندم. ruya7th August 2009, 10:48 PMآخرين جام را مي خورم به سلامتي پيوندي که از هم گسست تنهايي ما دو اندوه من هميشه مي خورم به سلامتي لباني که دروغ گفتند چشماني که چون گور سرد بودند دنيايي بي رحم و خشن و نجات بخشي که در خواب است ژوئن 1934 جدايي از تو هديه اي است فراموشي تو نعمتي اما عزيز من آيا زني ديگر صليبي را که من بر زمين نهادم بر دوش خواهد کشيد ruya7th August 2009, 10:49 PMبا موج ها پيش مي روم در جنگلها نهان مي شوم در ميناي آسمان پديدار مي شوم جدائي از تو را تاب مي آورم ديدارت را اما به سختي ساحره11th April 2010, 11:10 PMاینجا گویی صدای انسان هرگز به گوش نمی رسد اینجا گویی در زیر این آسمان تنها من زنده مانده ام زیرا نخستین انسانی بودم که تمنای شوکران کردم ruya2nd March 2011, 05:20 PMنه آسمانى بیگانه نه بالِ غریبهها هیچ یك مرا پناه ندادند، در آن زمان، در آن مكان من زیر پوشش اندوهِ مردم خویش زندگى مىكردم سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 526]
صفحات پیشنهادی
آنا آخماتووا شاعر و نویسنده روس
آنا آخماتووا شاعر و نویسنده روس-View Full Version : آنا آخماتووا- شاعر و نویسنده روس vahide17-09-2008, 06:57 ...
آنا آخماتووا شاعر و نویسنده روس-View Full Version : آنا آخماتووا- شاعر و نویسنده روس vahide17-09-2008, 06:57 ...
آنا آخماتووا شاعر و نویسنده روس
View Full Version : آنا آخماتووا- شاعر و نویسنده روس ruya28th January 2009, 08:54 PMآنا آخماتووا نام اصلی- آنّا آندرییوا گارینکو زمینه فعالیت- شاعر. نویسنده تولد- ...
View Full Version : آنا آخماتووا- شاعر و نویسنده روس ruya28th January 2009, 08:54 PMآنا آخماتووا نام اصلی- آنّا آندرییوا گارینکو زمینه فعالیت- شاعر. نویسنده تولد- ...
زندگينامه آنا آخماتووا
زندگينامه آنا آخماتووا-آنا آخماتووا، شاعر و نویسنده روس در ۲۳ ژوئن ۱۸۸۹ (در گاه شماری رایج در آن زمان ۱۱ ژوئن) در بالشوی فانتان در نزدیکی بندر ادسا به دنیا آمد. جد مادری ...
زندگينامه آنا آخماتووا-آنا آخماتووا، شاعر و نویسنده روس در ۲۳ ژوئن ۱۸۸۹ (در گاه شماری رایج در آن زمان ۱۱ ژوئن) در بالشوی فانتان در نزدیکی بندر ادسا به دنیا آمد. جد مادری ...
نويسنده منتقد استالين درگذشت
آنا آخماتووا شاعر و نویسنده روس. ... نویسنده تولد- ۲۳ ژوئن ۱۸۸۹ حوالی اودسا، روسیه. .... حتا در آغاز فعالیت اکمهایستها «در سال ۱۹۱۴ از سوی منتقدان و جامعهشناسان .
آنا آخماتووا شاعر و نویسنده روس. ... نویسنده تولد- ۲۳ ژوئن ۱۸۸۹ حوالی اودسا، روسیه. .... حتا در آغاز فعالیت اکمهایستها «در سال ۱۹۱۴ از سوی منتقدان و جامعهشناسان .
اشعار شاعر زندانی چاپ میشود
آنا آخماتووا شاعر و نویسنده روس - اضافه به علاقمنديها سوگواره حاصل ساعتها انتظار او پشت در زندان لنینگراد به نام کرستی یا صلیبها است. ... 1900 - 1905 آنا وارد مدرسه ...
آنا آخماتووا شاعر و نویسنده روس - اضافه به علاقمنديها سوگواره حاصل ساعتها انتظار او پشت در زندان لنینگراد به نام کرستی یا صلیبها است. ... 1900 - 1905 آنا وارد مدرسه ...
بیوگرافی آنا اخماتووا | نویسنده
بیوگرافی آنا اخماتووا | نویسنده-آنا اخماتووا درسال 1889 در اُدسا در یک خانواده متمول بهدنیا آمد. وی سالهای کودکیاش را در ... دنبال کرد. هنوز دختر مدرسهای بود که به شاعر نوخا.
بیوگرافی آنا اخماتووا | نویسنده-آنا اخماتووا درسال 1889 در اُدسا در یک خانواده متمول بهدنیا آمد. وی سالهای کودکیاش را در ... دنبال کرد. هنوز دختر مدرسهای بود که به شاعر نوخا.
پليس تهران در تعقيب قاتلان دختر روس
آنا آخماتووا شاعر و نویسنده روس ... به گزارش ایران، شامگاه ۲۳ فروردين سال ۸۳ شعله هاى آتش در گندمزارهاى جنوب تهران توجه مأموران گشت پليس . فیلمهای آخر هفته سیما ...
آنا آخماتووا شاعر و نویسنده روس ... به گزارش ایران، شامگاه ۲۳ فروردين سال ۸۳ شعله هاى آتش در گندمزارهاى جنوب تهران توجه مأموران گشت پليس . فیلمهای آخر هفته سیما ...
جشن تولد استالین در روسیه
آنا آخماتووا شاعر و نویسنده روس نویسنده تولد- ۲۳ ژوئن ۱۸۸۹ حوالی اودسا، روسیه. ... همسر سابقاش و فضای خفقانآوری که حکومت استالین حکمفرما کرده بود در صف ...
آنا آخماتووا شاعر و نویسنده روس نویسنده تولد- ۲۳ ژوئن ۱۸۸۹ حوالی اودسا، روسیه. ... همسر سابقاش و فضای خفقانآوری که حکومت استالین حکمفرما کرده بود در صف ...
نويسنده محبوب والدين فرانسوي درگذشت
آنا آخماتووا شاعر و نویسنده روس فرزندان- لف گومیلیف والدین- پدر:آندره گارنکو آنّا آخماتووا، با نام اصلی آنّا ... در پنج سالگی سخن گفتن به فرانسه را یاد گرفت ...
آنا آخماتووا شاعر و نویسنده روس فرزندان- لف گومیلیف والدین- پدر:آندره گارنکو آنّا آخماتووا، با نام اصلی آنّا ... در پنج سالگی سخن گفتن به فرانسه را یاد گرفت ...
10 رماني كه پاييز 2009 منتشر ميشوند
View Full Version : آنا آخماتووا- شاعر و نویسنده روس ruya28th January 2009, 08:54 PMآنا ... در نشرية روسي زبان سيريوس كه در پاريس منتشر ميشد، چاپ ميشود.
View Full Version : آنا آخماتووا- شاعر و نویسنده روس ruya28th January 2009, 08:54 PMآنا ... در نشرية روسي زبان سيريوس كه در پاريس منتشر ميشد، چاپ ميشود.
-
گوناگون
پربازدیدترینها