محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846492587
فلسفه اشراق
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: kimia_sadra21st January 2009, 12:23 PMفلسفه ی اشراق دومین مكتب فلسفی است كه در تاریخ تفكر اسلامی به ظهور رسید و راهی نو درتكاپوی فلسفی بر جامعه اسلامی گشود. در این مقاله زمینه ی پیدایش و ویژگیها و آرای اساسی این مكتب به اجمال بررسی خواهد شد. تاریخچه و زمینه ی پیدایش فلسفه ی مشاء كه با ابن سینا به اوج كمال خود رسید، از همان آغاز مورد انتقاد بعضی فقیهان و نیز متصوفان قرار گرفت. مخالفت فقها از آن رو بود كه این فلسفه با برخی اصول اسلامی تغایر داشت و متصوفان از آن جهت بر فیلسوفان می تاختند كه روش خشك عقلی و استدلال را بی حاصل وناكامیاب می دانستند. در قرن چهارم دشمن دیگری به صف مخالفان فلسفه مشاء پیوست كه عبارت بود از كلام اشعری. این مكتب به تدریج مورد تأیید محافل مذهب تسنن قرار گرفت. در قرن پنجم، سلجوقیان كه به ظاهر قهرمانان و مدافعان مذهب سنی بودند و از هواخواهان خلافت عباسیان به شمار می آمدند، توانستند اراضی آسیای غربی را یكپارچه تصرف كنند و یك حكومت مركزی نیرومندی برقرار سازند كه از جهت سیاسی در تسلط سلاطین سلجوقی و به لحاظ دینی در پناه خلافت بغداد بود. در همین زمان بود كه تأیید محافل رسمی از مكتب كلامی اشاعره قوت گرفت و مراكزی برای تعلیم و انتشار عقاید این مكتب تأسیس و استقرار یافت. مدارس نظامیه دربغداد و نیشابور و در سایر بلاد اسلامی نیز بیشتر در همین راستا شكل گرفت. البته منشاء اصلی این تحركات، رقابت سرسختانه خلافت عباسی با خلافت فاطمی در مصر بود. دولت فاطمی درمصر با تأسیس جامعة الازهر و آموزشهای گسترده ی اندیشه های اسماعیلی، تا قلب خلافت عباسی به پیش رفت و خطری جدی برای دولت سنی عباسی بود. نظامیه ی بغداد در واقع به عنوان پایگاهی در مقابل الازهر تأسیس شد. در چنین موقعیتی، زمینه برای حملات مشهور غزالی بر ضد فلسفه فراهم شد. غزالی هم فقیه و هم یك متكلم اشعری بود كه فلسفه را نیز می فهمید. از سوی دیگر، او چنان كه خود می نویسد، زمانی كه در دام یك شك دینی در افتاده بود، برای شفای بیماری روحی خود به تصوف گرایید و یقین و رستگاری را در آن یافت. در نتیجه بر آن شد كه قدرت مذهب صرفاً استدلالی را از جامعه ی اسلامی براندازد. برای این منظور نخست فلسفه ی مشاییان را در كتاب خود مقاصدالفلاسفه، كه یكی از بهترین خلاصه های این فلسفه در جهان اسلام است، تلخیص كرد و سپس دركتاب بسیار معروف خود، تهافت الفلاسفه، به آن دسته از معتقدات فلسفی كه با تعلیمات وحی اسلامی مخالف بود ، حمله كرد. غزالی نه تنها قدرت پیروان فلسفه را كاست، بلكه تصوف و عرفان را در نظر متكلمان و فقیهان اهل تسنن قابل قبول و شایسته ی احترام كرد و سرانجام چنان شد كه تعلیم تصوف آزادانه در مدارس دینی رواج یافت. با روی كارآمدن غزالی، انحطاط فلسفه ی مشایی در سرزمینهای شرقی اسلام آغاز شد و این فلسفه به جانب مغرب و اندلس روی آورد و در آنجا دسته ای از فیلسوفان نامدار – همچون ابن باجه و ابن طفیل و ابن رشد – مدت یك قرن به رشد و توسعه ی آن پرداختند. ابن رشد كوشید تا ضربه غزالی را دركتاب خود تهافة التهافت جبران كند، ولی دفاع وی از فلسفه در جهان اسلام چندان مؤثر واقع نشد، در حالی كه در مغرب زمین سخنان وی منشاء تحولات فكری و فرهنگی بسیار شد. به این ترتیب ، تقریباً همزمان با طرد فلسفه ی مشایی در جهان اسلام، این فلسفه از راه ترجمه آثار مشاییان مسلمان، مانند فارابی و ابن سینا و ابن رشد، به مغرب زمین راه یافت. مورخان اهل تسنن كه تنها با فلسفه ی مشایی آشنایند، فلسفه ی اسلامی را پس از حملات غزالی و فخرالدین رازی، رو به زوال می انگارند و دركتابهای تاریخ فلسفه ی اسلامی، ابن رشد یا با تحقیق بیشتر ابن خلدون را نقطه ی پایانی تاریخ تفكر اسلامی می شمارند. مستشرقان نیز غالباً بر همین عقیده اند زیرا از یك سو آنها عمدتاً از منابع اهل سنت استفاده می كنند و از سوی دیگر تنها آن قسمت از فلاسفه ی اسلامی را كه نفوذی برمدرسان لاتین داشته ، مورد توجه قرار می دهند . همان گونه كه می دانیم آثار شیخ اشراق، بر خلاف فلاسفه ی مشاء، هرگز به لاتین ترجمه نشد؛ به همین دلیل در دنیای غرب هیچ نشانی بر جای نگذاشت. بیشتر دانشمندان جدید و معاصر نیز به دلیل اتكا و اعتماد بر آثار مستشرقان ، همین اشتباه را مرتكب شدند. اما واقعیت این است كه در همان زمان كه قدرت فلاسفه ی مشاء رو به سستی می رفت و تمایل به تصوف و عرفان گسترش می یافت، مكتب فلسفی جدید به نام حكمة الاشراق در جهان اسلامی متولد شد كه برزخی میان فلسفه ی مشاء و عرفان خالص بود. بنیانگذار این مكتب شهاب الدین سهروردی، ملقب به «شیخ اشراق» بود. وی در تاریخ 549 هجری در قریه ی سهرورد زنجان به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در مراغه نزد مجدالدین جیلی، فقیه اصولی و متكلم، به پایان رسانید. درمحضر همین استاد با امام فخر رازی آشنا شد. پس از آن به اصفهان كه در آن زمان از مهمترین مراكز علمی به شمار می رفت، سفر كرد و در این شهر با افكار و آرای ابن سینا آشنا شد. سهروردی پس از پایان تحصیلات رسمی به سیر و سفر در داخل ایران پرداخت و از بسیاری از مشایخ تصوف و عرفان دیدن كرد و بسیار مجذوب آنان شد و مدتی را به عبادت و ریاضت پرداخت. مسافرتهای وی رفته رفته گسترده تر شد و به آناتولی و شامات نیز رخت سفر بست. در یكی از سفرها از دمشق به حلب رفت و در آنجا با ملك ظاهر پسر صلاح الدین ایوبی ملاقات كرد. ملك ظاهر كه محبت شدیدی نسبت به صوفیان و دانشمندان داشت، مجذوب سهروردی ، حكیم جوان شد و از وی خواست كه در دربار وی در حلب ماندگار شود. وی در این شهر با فقیهان اهل تسنن به مناظره می پرداخت و عقاید باطنی خود را بی باكانه افشا می ساخت. پس از مدتی آنان به این دلیل كه وی سخنانی بر خلاف اصول دین می گوید، از ملك ظاهر خواستند كه او را به قتل برساند و چون وی از اجابت خواسته ی ایشان خودداری كرد، از صلاح الدین ، قهرمان جنگهای صلیبی، دادخواهی كردند. صلاح الدین كه تازه سوریه را از دست صلیبیان بیرون آورده بود و برای حفظ اعتبار خود به تأیید علمای دین احتیاج داشت، ناچار به درخواست ایشان تسلیم شد و ملك ظاهر را در فشار قرار داد. او ناگزیر سهروردی را در سال 587 هجری به زندان افكند و او سرانجام در زندان شهر حلب در 38 سالگی به نحو مرموزی درگذشت. وی با وجود كمی عمر، حدود پنجاه كتاب به فارسی و عربی نوشته است كه بیشتر آنها به دست ما رسیده است. مهمترین اثر او كتاب حكمة الاشراق است كه در تبیین فلسفه ی اشراق نگاشته شده است. تعریف فلسفه ی اشراق كلمه «اشراق» مصدر است و در لغت به صورت متعدی و لازم ، به معنای روشن كردن و روشن شدن، آمده است.3 اشراق در اصطلاع اهل حكمت ، به معنای كشف و شهود یا ظهور انوار عقلی و فیضان آنها بر نفس است. مقصود از فلسفه ی اشرق، فلسفه ای است كه شیخ اشراق آن را تأسیس كرده است و اساس آن تجلی و ظهور انوار عقلی بر نفس حكیم است كه از طریق تهذیب وتصفیه نفس میسر می شود، گرچه استدلال وبرهان نیز در آن نقش دارد.4 سهروردی در مقدمه كتاب حكمه الاشراق، در توصیف شیوه ی كتاب خود می نویسد: « من پیش از این كتابهایی به روش مشاییان نگاشتم و قواعد آنها را خلاصه كردم. اما این كتاب سیاق دیگری دارد. مطالب این كتاب از راه فكر و اندیشه برایم حاصل نشده بلكه از راه دیگری آنها را به دست آوردم و سپس در جستجوی دلیل و برهان برآمدم.»5 روش فلسفه ی اشراق روش فلسفه ی اشراق، روشی عرفانی –استدلالی است. به این معنا كه هم بر مجاهده و تصفیه ی نفس و كشف و شهود مبتنی است و هم به استدلال فلسفی پایبند است. چنان كه سهرودری خود تأكید كرده است، كتاب او برای طالبان حكمت بحثی و حكمت ذوقی است و شرط فهم آن تابش بارقه ی الهی بر قلب خواننده است. او می نویسد: « این كتاب ما برای كسانی است كه طالب تألّه و بحث هستند. كمترین رتبه برای خواننده ی این كتاب آن است كه بارقه ای از نور الهی در قلبش وارد گردد و برای او ملكه شود. در غیر این صورت، هیچ نفعی از آن نخواهد برد. پس كسی كه تنها در پی حكمت بحثی است ، باید به روش مشاییان مشی كند و ما با او سخنی در باب قواعد اشراقی نداریم، زیرا كار اشراقیان بدون سوانح نوری سامان نمی یابد. همان طور كه ما ابتدا محسوسات را مشاهده می كنیم و سپس علوم تجربی صحیح، مانند علم هیأت را بر پایه ی آنها بنا می كنیم، همچنین امور روحانی را شهود می كنیم و بر پایه ی آنها علومی را تأسیس می كنیم.»6 او در انتهای كتاب حكمة الاشراق می نویسد: « این كتاب را جز به اهلش ، یعنی كسانی كه طریقه ی مشاییان را به خوبی آموخته اند و دوستدار نور خدایند، ندهید. قبل از مطالعه ی این كتاب، چهل روز باید ریاضت كشید ...»7 منابع فلسفه ی اشراق منابع اصلی فلسفه اشراق را می توان به شرح زیر برشمرد: 1. فلسفه ی مشاء: سهروردی نه تنها از حكمت مشاء آگاهی داشت و از متبحران در آن بود، بلكه تا پایان عمر نیز نسبت به بسیاری از اصول آن وفادار ماند. وی بحث و استدلال را مقدمه فلسفه ی اشراقی می دانست از این رو می نویسد: « كسی كه در علوم بحثی مهارت نیافته است، راهی برای درك مطالب كتاب حكمه الاشراق من ندارد» .8 نقد او بر فلسفه مشاء بیشتر به دلیل غفلت مشاییان از دریافت های شهودی و اعتماد مطلق و نابجا بر عقل استدلالی بود. 2. فلسفه ایران باستان: شیخ اشراق به حكمت ایران باستان به شدت علاقه داشت و خود را احیا گر آن می دانست. شاید به همین دلیل بود كه پاره ای از واژه های كیش زردشت را در آثار خویش به كار برده است. علاقه ی شیخ اشراق به حكیمان ایران باستان ظاهراً از آن رو بود كه به نظر وی آنان نیز معتقد به حكمت اشراقی بوده اند و به وحدت مبدأ عقیده داشته اند.9 3. فلسفه ی یونان: شیخ اشراق نسبت به فیلسوفان الهی یونان احترامی فوق العاده قائل بود. او هرمس را پدر حكیمان، افلاطون را امام حكمت ، انباذقلس و فیثاغورث را اساطین حكمت و آغاثاذیمن و هرمس و اسقلینوس را رسولان حق معرفی می كند. 10 4. عرفان اسلامی: ارتباط و اتصال حكمت اشراق با عرفان وتصوف به حدی است كه می توان گفت روش حكمت اشراق درنهایت به روش عرفانی منتهی می شود، با این فرق كه در عرفان متعارف، برای رسیدن به حقیقت تنها سیر و سلوك معنوی و ذوقی مورد عنایت است و بحث و استدلال در این راستا چندان اهمیت و تأثیری ندارد ، اما در حكمت اشراق، سیر فكری و استدلال، هر چند به عنوان مقدمه، دارای اهمیت است. 5. قرآن مجید و روایات اسلامی: شیخ اشراق به تفسیر قرآن و اخبار نیز پرداخته و در كتابهایش از آیات قرآن و روایات استفاده كرده است و در موارد بسیار در تأیید و تثبیت آرا و اندیشه های خویش به آنها استناد جسته است. رفع ابهام معمولاً سر سلسله ی فلاسفه ی اشراق را افلاطون می دانند و اشراقیان را پیروان افلاطون به شمار می آوردند. خود شیخ اشراق نیز روش خود را كه بر پایه ی استدلال كشف و شهود درونی است، به افلاطون نسبت می دهد و او را امام حكمت اشراق می خواند. فلسفه ی اشراق را از دو جنبه به افلاطون نسبت می دهند: یكی از جهت منابع و مضامین، و دیگر از جهت روش و شیوه های بحث و تفكر فلسفی؛ اما این دو جنبه، هر دو قابل تأمل و دقت است. در مورد نكته اول، اگر منظور این است كه یكی از منابع این فلسفه، آرا و نظریات افلاطون است، این سخن درست است؛ اما باید توجه داشت كه سهرودری تنها در برخی از آرا- ماند نظریه مُثُل و ارباب انواع- از افلاطون متأثر است و از بسیاری از آرای شیخ اشراق و اشراقیان مسلمان، مانند اصالت ماهیت، بساطت اشیا، تقسیم ماهیت بساطت اشیاء تقسیم ماهیت به نور و ظلمت و عَرَض بودن صورتِ شیء در آثار افلاطون اثری به چشم نمی خودر. اصولاً می توان گفت كه صورت كلی فلسفه ی اشراق، ابتكار و ابداع شخص اوست؛ شاهد آنكه سهروردی در انتهای كتاب حكمه الاشراق ادعا می كند كه محتوای كتاب را از روح القدس دریافت كرده است و دانایان خلف و سلف از محتوای كتاب وی آگاه نبوده اند. 13 اما در مورد روش حكمت اشراق، باید گفت كه روش افلاطون با روش شیخ اشراق از جهاتی متفاوت است. افلاطون معرفت را یادآوری و شهود عقلانی مثالهای مجرد می دانست و این شهود را از طریق جدال عقلی و دیالكتیك میسر می دانست ، نه از طریق تهذیب نفس و ریاضت. از نظر افلاطون ، مقدمات شهود عقلی و جدال نیز، اموری مانند ریاضیات و هندسه می باشد كه ذهن آدمی را تقویت می كند. 14 اما اشراق و شهودی كه شیخ اشراق مطرح می سازد، یك سلوك قلبی است، بنابراین مقدمه ی آن عبارت از مجاهده و تهذیب نفس و آماده سازی قلب برای اشراق نور معرفت است. شهید مطهری در این باره می گوید: «شیخ اشراق تحت تأثیر عرفان ومتصوفه ی اسلامی، روش اشراقی را انتخاب كرد ]و[ آمیختن اشراق و استدلال با یكدیگر ابتكار خود اوست . ولی او شاید برای اینكه نظریه اش بهتر مقبولیت بیابد-گروهی از قدمای فلاسفه را دارای همین مشرب معرفی كرد.»15 اصول و مبانی فلسفه ی اشراق 1. اصالت ماهیت و اعتباری بودن وجود: فلاسفه ی مشاء به اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت اعتقاد داشتند، اما شیخ اشراق ماهیت را اصیل و منشاء آثار خارجی می داند. وی معتقد است اثر جاعل، ماهیت شیء است و وجود امری اعتباری است. 16 2. نور و ظلمت: سهروردی، اشیای عالم را به نور و ظلمت تقسیم می كند. مقصود از نور، ظهور است و مقصود از ظلمت، نبود نور و عدم ظهور می باشد. از ویژگیهای نور این است كه خیر محض و بدیهی و بی نیاز از تعریف است . نور حقیقت واحد است، اما دارای درجاتی از شدت و ضعف و تقدم و تأخر می باشد. در درجات مختلف نور، جهت اشتراك ، همان جهت امتیاز است ، یعنی اشتراك نورها با یكدیگر در نوارنیت است و امتیازشان از یكدیگر نیز به نورانیت باز می گردد. از مطالب شیخ اشراق درباره ی نور معلوم می شود كه وی به نوعی وحدت تشكیكی حقیقت معتقد بوده كه از آن به نور تعبیر می كرده است. از سوی دیگر، وی وجود را اعتباری و ماهیت را اصیل می دانست. بنابراین طبیعی است كه او نور را بر ماهیت تطبیق كند، نه بر وجود. از این رو، وی تشكیك و وحدت تشكیكی را به ماهیت نسبت می دهد و برای ماهیات قسم چهارمی از تمایز و اشتراك معتقد است. تمایزهای سه گانه ای كه پیش از شیخ اشراق مطرح شده بود عبارت است از تمایز و اشتراك در تمام ذات، در جزء ذات و در امر خارج از ذات. 19 بعد ها ملاصدرا همه مطالب فوق را پذیرفت، مگر اینكه اصالت را از آن وجود دانست. بنابراین همه اوصافی را كه شیخ اشراق درباره ی نور بیان می كرد، از جمله وحدت تشكیكی، او به وجود نسبت داد. 3. تقسیم نور به جوهر و عرض: ماهیت نور به دو قسم جوهری و عرضی تقسیم می شود. مقصود از نور جوهری، نوری قائم به ذات است، كه مجرد از ماده و عاری از جهت و مكان است و اشاره ی حسی به آن ممكن نیست. اما نور عرضی ، قیامش به جسم است و دارای جهت و مكان می باشد و به ادراك حسی در می آید. 4. اقسام نور جوهری: نور جوهری به سه قسم تقسیم می شود: الف. نورالانوار: یعنی واجب الوجود و پروردگار جهان كه نور بی پایان و مصدر همه ی انوار است و قیام همه به اوست، او از همه ی صفات نقص و امكان عاری است. بالاترین و والاترین نور است و بر انوار دیگر مسلط می باشد. سهروردی از خدا با تعابیری چون نورالانوار ، نور محیط، نور قیّوم و غنیّ مطلق یاد می كند. 20 ب: عقول یا انوار قاهره: عقول با اینكه جوهرند و ویژگیهای جوهر را دارند، از صفت نقص و امكان منزه نیستند و محتاج نورالانوار هستند و از او صدور و ظهور می یابند. از آنجا كه نورالانوار ، بسیط است و طبق قاعده ی «الواحد» از بسیط، تنها یك چیز صادر می شود،21 پس از نورالانوار ، مستقیماً و بدون واسطه تنها یك نور قاهر صادر می شود كه آن را نور اقرب و نور عظیم می نامند. زردشت و فهلویون ، این نور را بهمن ومشاییان عقل اول نامیده اند. سایر انوار و عقول به ترتیب از یكدیگر صادر می شوند تا سلسله ی طولی عقلی كامل گردد. همچنین عقول یك سلسله ی عرضی نیز دارد. در سلسله ی عرضی، عقول از یكدیگر صادر نمی شوند. این رشته ی عرضی مطابق با عالم ارباب انواع یا مُثُل افلاطونی است و هر چیز در این عالم پایین مصداقی از آن مثالهای عالم بالاست. 23 مسأله ی عقول عرضی یا ارباب انواع یكی از اختلافات مهم میان فلسفه مشاء و اشراق است. افلاطون به وجود ارباب انواع یا مُثُل اعتقاد داشت و ارسطو آنها را انكار می كرد. در جهان اسلام نیز مشاییان از نظریه ی ارسطو حمایت كردندو اشراقیان رأی افلاطون را پذیرفتند. اختلاف دیگر میان مشاییان و اشراقیان این بود كه گروه نخست تعداد عقول طولی را در عدد ده منحصر می كردند؛ اما شیخ اشراق تصریح می كند كه تعداد عقول طولی بیش از ده و بیست و صد و دویست است.24 او معتقد است در فلك ستارگان ثابت، كواكب بسیاری وجود دارد و چون برای هر یك از این كواكب مرجّحی لازم است، پس تعداد عقول بسیار بیشتر از ده خواهد بود. 25 ج. نفوس یا انوار اسفهبدیه: نفوس ناطقه با اینكه منطبع در اجسام نیستند، ولی در اجسام تصرف می كنند و این تصرف به واسطه جوهر جسمانی لطیفی به نام روح حیوانی است كه محل آن در قسمت چپ قلب می باشد.26 نفوس ناطقه، ازلی نیستند و پیش از بدن موجود نبوده اند، بلكه با حدوث بدن حادث می شوند. 27 اما آنها ابدی هستند و پس از زوال تن باقی می مانند. سهروردی مانند مشاییان برای افلاك نفوسی قائل بود كه تدبیر آن ها را بر عهده دارند؛ این نفوس انوارسفهبدیه نام دارند. 28 5. صور معقله و اشباح مجرده: سهروردی به چهار عالم معتقد است. او می گوید: « من تجربه های معتبری دارم كه بر این چهار عالم دلالت می كند: عالم انوار قاهره، عالم انوار مدبرّه، عالم برزخیات و عالم صور معلقه»29 . عالم انوار قاهره، عالم مجردات و عقول است. عالم انوار مدبّره ، عالم نفوس و انوار اسفهبدی است. عالم برزخیات ، عالم اجسام و محسوسات است. این سه عالم را فلاسفه مشاء نیز مورد بحث و بررسی قرار داده بودند و به آنها اعتقاد داشتند. اما سهروردی عالم چهارمی را نیز مطرح كرد كه از آن به عالم صور معلقه ، عالم مثال اعظم، عالم خیال منفصل و عالم اشباح مجرده، تعبیر می شود. این عالم در میان عالم برزخیات و دو عالم نخست قرار دارد، زیر از ماده مجرد است، ولی از آثار ماده مانند كم و كیف برخوردار است. سهروردی معتقد است كه صور خیالی جزئی در عالم مثال اعظم موجودند و نفس به وسیله ی ارتباط با این عالم به آنها دست می یابد. بنابراین همان گونه كه صور كلی در عالم عقل مستقرند، صور خیالی جزئی در عالم مثال اعظم موجودند. 6. بساطت جسم: اصل اساسی حكمت مشاء این است كه جسم مركب از هیولا و صورت است، اما شیخ اشراق این اصل را نمی پذیرد و جسم را جوهری بسیط می داند كه حقیقت آن مقدار است و قابل ابعاد سه گانه – طول، عرض و ارتفاع – می باشد. 30 سهروردی اجسام را بر اساس درجات نورپذیری آنها تقسیم می كند. 31 پی نوشت 1- در غرب مكتبی به نام «مكتب ابن رشدی لاتینی» تأسیس شد كه هدف آن پیروی از تعلیمات ابن رشد و مستقر ساختن آن در جهان مسیحی بود. 2- نصر، سید حسین، «سه حكیم مسلمان»، ترجمه احمد آرام، تهران، شركت سهامی كتابهای جیبی، 1354ص61 3- «أشرقت، إذا أضاءت، اشرقت علیه الشمس فأضاء، و أشرق الرجل ای دخل فی شروق الشمس.» 4- قطب الدین شیرازی، مقدمه شرح حكمت الاشراق، چاپ سنگی، ص 12 5- سهروردی، شیخ شهاب الدین ، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تصحیح هنری كربن، تهران، مؤسسه مطالعات وتحقیقات فرهنگی،1372 جلد 2 ص 10 6- همان مأخذ، ص 13 7- همان مأخذ، ص 258 8- همان مأخذ، (مقدمه كتاب المشارع و المطارحات مجموعه مصنفات شیخ اشراق، جلد 1 ، ص194 9- قطب الدین شیرازی ، جلد 2 ص11 10- همان مأخذ، ص 10-11 11- شریف جرجانی دركتاب التعریفات ، ص 41 می گوید: (الحكماء الاشراقیون، رئیسهم افلاطون» 12- سهروردی، شیخ شهاب الدین، جلد 2 ص 10 13- او می نویسد : « پژوهنده این كتاب آگاه خواهد شد كه متقدمان و متأخران را حقایقی كه خداوند بر زبان من جاری ساخت ، فوت شده است. این حقایق را روح القدس در روزی عجیب به یكباره بر نفس و روان من القا كرد. حكمة الاشراق ، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، جلد2 ص 259 14- برخی از مفسران افلاطون مثل استیس و ریتر تصریح كرده اند كه مثال های مجرد، عقلانی اند و توسط عقل درك می شوند . (ر.ك: كاپلستون، تاریخ فلسفه جلد 1 ص 271 به بعد) 15- مطهری، مرتضی، منطق و فلسفه، تهران: انتشارات صدرا، 1369 ص 169 16- مشهور است كه شیخ اشراق قایل به اصالت ماهیت و اعتباری بودن وجود بوده است و بسیاری از عبارات وی نیز ظاهر در همین معنا است. (مثلاً حكمة الاشراق، ص 186 و 64) صدرالمتألمین درمواضع متعددی از كتاب اسفار، اشكالات او را بر اصالت وجود نقل كرده و رد می كند. (مثلاً اسفار، ج1، ص54 و ص 60-62). اما ملاصدرا كلامی از اواخر اصالت وجود معتقد است و در مادیات به اصالت ماهیت. ازطرف دیگر او تفاوت مجردات را تفاوت تشكیكی می داند. بنابراین شیخ اشراق نیز به نوعی اصالت وجود و وحدت تشكیكی آن معتقد بوده است. شایان ذكر است كه ملاصدرا هنگام نقل این عبارات از شیخ اشراق از اوبا احترام و القابی، نظیر شیخ الهی و صاحب الانوار ، روح الله رمسه یاد می كند. (اسكارج 1،ص 252-254 و ص42). برخی از مفسران فلسفه ی اشراق، نور را در نوشته های سهروردی همان وجود به تعبیر ملاصدرا می دانند و بر آنند كه درباره ی اصالت وجود ، اختلالات اساسی میان این دو مكتب وجود ندارد (سه حكیم مسلمان، ص 184). 17- ر. ك : حكمة الاشراق، مجموعه مصنافات ، ج 2 . ص 107 18- ر.ك: همان، ص 106 19- بر این اساس تمایز میان دو ماهیت بر چند نوع است: الف) دو ماهیت به تمام ذات خود از یكدیگر امتیاز یابند و اشتراك آنها تنها در امور عرض باشد، مانند اجناس عالیه. ب) دو ماهیت جزئی از ذات مشترك باشند و در جزء دیگر از یكدیگر امتیاز یابند. انواع مندرج در یك جنس عالی از جهت جنس، مشترك و از لحاظ فصل، متمایزند، مانند انسان و اسب. ج) دو چیز درتمام ذات با یكدیگر مشترك بوده و امتیازشان به امور عَرَضی است . در این صورت تمایز میان افراد یك ماهیت نوعی است، مانند انسان عالم و انسان غیر عالم. د. تمایز در تمامیت به وسیله ی شدت و ضعف، یعنی ما به الامتیاز و ما به الاشتراك به ذات ماهیت باز می گردد، مثل اینكه یك فرد انسان در انسانیت شدیدتر از فرد دیگر است كه در این صورت اشتراك واختلاف این دو فرد در انسانیت است. اما بر اساس اصالت وجود در حكمت متعالیه، اصل ابتكار شیخ اشراق دربارهی تمایز تشكیكی درست است، اما این قسم تمایز فقط در وجود راه دارد، نه در ماهیت، بنابراین از اقسام تمایز ماهیت خارج است. 20- ر.ك: حك� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 593]
صفحات پیشنهادی
درد فهمیدن در فلسفه اشراق
درد فهمیدن در فلسفه اشراق-اندیشه - حجت السلام قاسم کاکایی، مدرس حوزه و دانشگاه و از پژوهشگران مطرح حوزه عرفان و فلسفه در یادداشت خود در سایت همایش بین المللی روز ...
درد فهمیدن در فلسفه اشراق-اندیشه - حجت السلام قاسم کاکایی، مدرس حوزه و دانشگاه و از پژوهشگران مطرح حوزه عرفان و فلسفه در یادداشت خود در سایت همایش بین المللی روز ...
عقل سرخ(فلسفه اشراق؛ مبادي و مباني آن
عقل سرخ(فلسفه اشراق؛ مبادي و مباني آن-فلسفه اشراق؛ مبادي و مباني آن زندگينامه شيخ اشراق آثار وتاليفات او انديشه هاي ديني- فلسفي ايران و يونان شهرت سهروردي ...
عقل سرخ(فلسفه اشراق؛ مبادي و مباني آن-فلسفه اشراق؛ مبادي و مباني آن زندگينامه شيخ اشراق آثار وتاليفات او انديشه هاي ديني- فلسفي ايران و يونان شهرت سهروردي ...
فلسفه اشراق منتشر شد
فلسفه اشراق منتشر شد كتاب فلسفه اشراق تأليف بهرام معلمي از سوي انتشارات سمت منتشر شده است. به گزارش خبرگزاري مهر، اين كتاب با همكاري معاونت پژوهشي مركز ...
فلسفه اشراق منتشر شد كتاب فلسفه اشراق تأليف بهرام معلمي از سوي انتشارات سمت منتشر شده است. به گزارش خبرگزاري مهر، اين كتاب با همكاري معاونت پژوهشي مركز ...
به همت انتشارات سمتانتشار كتاب «فلسفه اشراق»
به همت انتشارات سمتانتشار كتاب «فلسفه اشراق» گروه انديشه: كتاب «فلسفه اشراق» اثر «حسن معلمي» به همت انتشارات سازمان مطالعه و تحقيق و توسعه علوم انساني و ...
به همت انتشارات سمتانتشار كتاب «فلسفه اشراق» گروه انديشه: كتاب «فلسفه اشراق» اثر «حسن معلمي» به همت انتشارات سازمان مطالعه و تحقيق و توسعه علوم انساني و ...
رفع ابهام فلسفه اشراق
رفع ابهام فلسفه اشراق-معمولاً سرسلسلۀ فلاسفۀ اشراق را افلاطون می دانند و اشراقیان را پیروان افلاطون به شمار می آورند.78 خود شیخ اشراق نیز روش خود را که بر پایۀ ...
رفع ابهام فلسفه اشراق-معمولاً سرسلسلۀ فلاسفۀ اشراق را افلاطون می دانند و اشراقیان را پیروان افلاطون به شمار می آورند.78 خود شیخ اشراق نیز روش خود را که بر پایۀ ...
بزرگداشت سهروردي/شيخ اشراق و اقتدار فلسفه و حكمت
بزرگداشت سهروردي/شيخ اشراق و اقتدار فلسفه و حكمت زنجان - خبرگزاري مهر : امروز سه شنبه هشتم مرداد ماه روز بزرگداشت شيخ شهاب الدين سهروردي است، مردي كه فلسفه ...
بزرگداشت سهروردي/شيخ اشراق و اقتدار فلسفه و حكمت زنجان - خبرگزاري مهر : امروز سه شنبه هشتم مرداد ماه روز بزرگداشت شيخ شهاب الدين سهروردي است، مردي كه فلسفه ...
شیخ اشراق ، پیوند فلسفه و حکمت
شیخ اشراق ، پیوند فلسفه و حکمت-وبلاگ gt; اعوانی، غلام رضا - نظریه ای که سهروردی در باب فلسفه، تفسیر فلسفه و سیر آن ارائه داده بی نظیر است و تعریف بسیار ...
شیخ اشراق ، پیوند فلسفه و حکمت-وبلاگ gt; اعوانی، غلام رضا - نظریه ای که سهروردی در باب فلسفه، تفسیر فلسفه و سیر آن ارائه داده بی نظیر است و تعریف بسیار ...
فلسفه اشراق
21 ژانويه 2009 ndash; فلسفه اشراق-kimia_sadra21st January 2009, 12:23 PMفلسفه ی اشراق دومین مكتب فلسفی است كه در تاریخ تفكر اسلامی به ظهور رسید و راهی نو ...
21 ژانويه 2009 ndash; فلسفه اشراق-kimia_sadra21st January 2009, 12:23 PMفلسفه ی اشراق دومین مكتب فلسفی است كه در تاریخ تفكر اسلامی به ظهور رسید و راهی نو ...
86 مقاله به دبيرخانه همايش ملي سهروردي و فلسفه اشراق در ...
86 مقاله به دبيرخانه همايش ملي سهروردي و فلسفه اشراق در لرستان ارسال شد-به گزارش روز يكشنبه خبرنگار ايرنا، حسين فلسفي افزود: پس از ارزيابي هيات داوران از اين ...
86 مقاله به دبيرخانه همايش ملي سهروردي و فلسفه اشراق در لرستان ارسال شد-به گزارش روز يكشنبه خبرنگار ايرنا، حسين فلسفي افزود: پس از ارزيابي هيات داوران از اين ...
سهروردي؛ پايهگذار مكتب اشراق
شهاب الدين سهروردي پايه گذار مكتب اشراق در فلسفه اسلامي است. او از فيلسوفان و انديشمندان معروف جهان اسلام است كه توانسته است در تكامل روند فلسفي و انديشه هاي ...
شهاب الدين سهروردي پايه گذار مكتب اشراق در فلسفه اسلامي است. او از فيلسوفان و انديشمندان معروف جهان اسلام است كه توانسته است در تكامل روند فلسفي و انديشه هاي ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها