واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: سهروردي؛ پايهگذار مكتب اشراق
مجتبي ولي پوريان
شهاب الدين سهروردي پايه گذار مكتب اشراق در فلسفه اسلامي است. او از فيلسوفان و انديشمندان معروف جهان اسلام است كه توانسته است در تكامل روند فلسفي و انديشه هاي عرفاني جهان اسلام نقش زيادي داشته باشد. سهروردي فيلسوفي است كه حكمت ذوقي و حكمت استدلالي و بحثي را جمع نموده و از اين طريق خدمت بزرگي را به فلسفه نموده است. فلسفه سهروردي بر حقيقت نور و ظلمت تكيه دارد و اشراق به معناي روشن ساختن و نوراني كردن است.
سهروردي به عنوان يك نظريه پرداز و بنيانگذار مكتبي جديد در فلسفه اسلامي، در بسياري از انديشه ها و تفكرات فلسفي و معنوي تأثيرات وافري گذاشت. انديشه و نظريات او از منابع مختلفي چون آثار صوفيه، منابع يوناني و حكمت ايرانيان الهام گرفته بود. انديشه هاي سهروردي، توانايي و غناي تمدن و فلسفه اسلامي را نشان مي دهد كه توانسته است تفكرات و نظريات مختلف را در خود ادغام سازد. او در صدد زنده كردن حكمت ايرانيان بوده كه وارث مستقيم حكمت منتسب به ادريس پيامبر است و در اين راه نيز به خوبي توانست به هدف خود دست يابد. علاوه بر آن، او بيشترين نفوذ را در مذهب شيعه داشت و نقش عمده اي در بقاي مذهب شيعه و فرهنگ ايراني در دوره صفويه داشت.
انديشه و نظريات سهروردي قرنها بعد از خود مورد تقليد و تحليل بسياري از نويسندگان و انديشمندان قرار گرفت. شرح متعددي بر حكمت الاشراق از سوي شهرزوري، قطب الدين رازي، ملاصدرا، دواني و لاهيجي نوشته شده كه تأثير حكمت اشراق را بر تفكرات فلسفي متكلمان و عارفان نشان مي دهد.
سهروردي با وجود عمر كم آثار ارزشمندي را از خود به يادگار گذاشته است، با اينكه برخي از كتابهاي او مفقود شده و برخي در كتابخانه هاي ايران، هند و تركيه مانده است، ولي نزديك پنجاه اثر از او به دست ما رسيده است كه مهمترين آنها عبارتند از: حكمت الاشراق، تلويحات، مقاومات، مطارحات، هياكلالنور، پرتونامه، عقل سرخ، آواز پرجبرئيل، لغت موران، صفير سيمرغ، شرح اشارات و تنبيهات و...
يكي از نقاط قوت فلسفه سهروردي تلفيقي بودن آن است. حكمت اشراقي در بحث از وجود هم از نيروي عقل و قياس برهاني و شيوه استدلالي محض و هم از سير و سلوك روحاني استفاده مي كند. او در كنار براهين عقلي به تجربه عرفاني و قلبي نيز تأكيد دارد. سهروردي سير و سلوك معنوي را از صوفيان ياد گرفت و تصميم گرفت حكمت ايرانيان را با حكمت يوناني در هم آميزد. او فلسفه اشراق را به زماني مي برد كه فلسفه هنوز جنبه استدلالي نيافته و شهود ذهني هنوز عاليترين راه براي به دست آوردن معرفت بوده است. از نظر سهروردي حكمت از طرف خداوند و از طريق وحي به ادريس يا هرمس رسيده و پس از آن به دو شاخه تقسيم شده است كه يكي به ايران آمد و ديگري به مصر رفت و وارد تمدن اسلام شد.
فلسفه سهروردي كه به حكمت اشراق معروف است، دلايل خاص خود را داراست، اشراقي ناميدن حكمت سهروردي به خاطر استواري آن بر كشف و شهود اشراق و الهام است و اين در موقعي بود كه فلسفه ارسطويي بر فلسفه اسلامي سايه انداخته بود و علم حضوري در ميان آنها جايگاهي نداشت. شيخ اشراق متوجه بود كه روح فلسفه اسلامي با تفكر فلسفه مشائي سازگاري ندارد، لذا فلسفه اشراق را مطرح ساخت. در حكمت اشراق، ادراك وجود با نوعي شهود عارفانه به دست مي آيد و برهان و دليل عقلي در آن نقشي ندارد، لذا منظور از دانش در دين، دانش ذوقي است و دانش بحثي مدنظر نيست.در فلسفه اشراق، تمامي حقايق جهان هستي به اصل نامتناهي با نام نورالانوار برمي گردند كه همان
واجب الوجود و منبع همه موجودات جهان است. ذات خداوند با اشراق و نورافشاني، خود به تمامي موجودات معنا و حيات مي بخشد و هر كمال و زيبايي ناشي از وجود خداوند و رحمت و الطاف اوست. جهان هستي به واسطه وجود نورالانوار مي تواند روشنايي يابد و وجود و علت خود را از خداوند الهام مي گيرد. در فلسفه اشراق منشأ و علل واقعي تمام موجودات، وجود بي نهايت خداوند است.
يکشنبه|ا|13|ا|فروردين|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 172]