واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: چهره خارجي ايران
معمولا وقتي سخن از چهرهسازي ايران در خارج ميرود چنين به ذهن متبادر ميشود كه ما بايد با يك موضعگيري تدافعي درستي كارايي خود را اثبات كنيم و مثلا ثابت كنيم كه فلان رفتار يا كردار ما طبق موازين بوده يا مثلا نشان داده شود كه ديگران در بازتاب واقعيتهاي جامعه ما قلب واقعيت كردهاند. اين البته درست است اما تمامي اقدامات چهرهسازي خارجي به همين جا ختم نميگردد. ما وقتي با اصحاب رسانه يا نخبگان غربي مواجه ميشويم بدون استثناء آنها از بلوغ و نبوغ و سابقه تمدني و درخشندگي فرهنگ ايراني تعريف ميكنند و ضمن اظهار شگفتي از قلب واقعيتهايي كه صورت ميگيرد ما را به گونهاي سرزنش ميكنند كه چرا آنچه هستيم و آنچه داريم و آنچه در كشورمان انجام شده است به جهان خارج منتقل نميگردد. مثلا در حوزه فرهنگي كارهاي زيادي در ايران شده است كه جهان خارج از آنها مطلع نميباشد. اگر سينماي ايران را كنار بگذاريم كه شهرت جهاني پيدا كرده در بقيه قسمتها كارآمدي فرهنگي و دستآوردهاي فرهنگي نظام آنچنان كه بايد به جهان خارج منتقل نشده. مثلا سالهاي متوالي ما در دهه فجر هياتهاي تبليغاتي به كشورهاي ديگر گسيل كردهايم ليكن تركيب اين هياتها به گونهاي نبوده است كه مخاطبان ما جز شنيدن سخنراني از طرف هياتهاي ايراني، آن هم يك طرفه، از ماوقع ايران در عرصههاي فرهنگي مطلع شوند. كار عظيم در حوزه موسيقي، خط، كتاب، شعر و ادبيات تقريبا در حصار زبان فارسي و مرزهاي جغرافيايي ما محبوس مانده است.
يا مثلا در خصوص كارهاي علمي نظير پزشكي، فنآوري زيستي كاردرسلول هاي بنيادي اطلاع جهان خارج جز در حوزههاي تخصصي از آنچه در ايران رخ داده بسيار اندك است و باز در عرصه ورزش قهرمانان جهاني ما فقط در روي سكوي قهرماني كه پرچم ايران بالا ميرود و مدال ميگيرند نمود خارجي دارند و موارد بسيار اندكي بوده است كه قهرمانان ملي ما اعم از كشتيگير و وزنهبردار و غيره به عنوان سفيران ورزش ما به جهان خارج روانه شوند. اگر اين بيتحركي خود را با آنچه براي مثال انگليسيها در مورد ديويد بكام فوتباليست در دنيا انجام دادهاند مقايسه كنيم آن وقت ميفهميم كه مثلا حضور جهان پهلوان رضازاده به عنوان يك سرمايه ورزش ملي در خارج ميتواند در بهبود چهره ايران بسيار كارآمد باشد.
از حوزههاي فوق كه بگذريم اين واقعيت در جهان غرب وجود دارد كه ميگويند در خاورميانه زنها در پشت پرده زندگي ميكنند ولي وقتي همين غربيها به ايران ميآيند و حضور فعال و شاداب بانوان و دختران جوان را در رسانهها و سياست و آموزش و پرورش و دانشگاه و تجارت ميبينند ضمن اينكه از خودشان تعجب ميكنند كه چرا تاكنون ايران را نميشناختهاند از ما هم سوال ميكنند كه چرا فعاليت خانمها را كه تا اين اندازه در عرصههاي گوناگون فعالند به جهان خارج نشان ندادهايم. در حوزههاي عمران و سازندگي يكي از ديپلماتهاي اروپايي كه قبلا در ايران مامور بوده است اظهار ميداشت كه از تركيه به ايران آمده و اطلاع داشت كه بخش خصوصي تركيه در آسياي ميانه پروژههاي زيادي را اجرا ميكند. نامبرده پس از مشاهده تهران كه آن را پس از چندين سال دوري از ايران ميديد و حجم عظيم ساخت و ساز از ساختمان تا جادهها وي را متعجب كرده بود. ميگفت شما ايرانيها با اين قدرت بالاي سازندگي چرا توانتان را به جهان خارج نشان نميدهيد. اين گونه مثالها براي كشور كهني كه در نظم جديد جهاني يك كشور جوان محسوب ميشود دستآورد تلقي ميشود و دليل بر كارآمدي نظام تلقي ميشود.
وقتي براي خارجيها گفته ميشود كه مذاكرات مجلس ما به صورت زنده از راديو پخش ميشود آنها در ابتدا باور نميكنند و باز وقتي خبرنگاران يا جهانگردان خارجي ساعتها در شب در خيابانهاي پايتخت تردد ميكنند و به ندرت نيروهاي انتظامي يا امنيتي رادر خيابانها ميبينند باورشان نميشود كه آنها در تهران قدم ميزنند يا مثلا پاكيزگي خيابانهاي پايتخت ما و وفور پاركهاي بدون درب و نرده آنها را شگفتزده ميكند. زيرا تبليغات مغرضانه به آنها القاء كرده كه ايران كشوري بياباني و خطرناك است.
جالبتر از همه تعداد زيادي از خارجيها وقتي به تهران ميآيند و برف روي كوهها ميبينند تعجب ميكنند كه ايران نفتخيز چرا برف دارد زيرا فكر ميكنند كه ايران همانند عربستان است. وقتي اين واقعيتها را لحاظ ميكنيم ميبينيم ديگران از آنچه ندارند چهرهسازي ميكنند و ما آنچه را هم كه داريم نتوانستهايم بر جهان خارج منتقل كنيم.
چند وقت پيش كه خبرنگار يك شبكه تلويزيوني ماهوارهاي از يكي از آزمايشگاههاي مطالعات زيستي ما ديدن كرده و گزارش مصور او از شبكه مزبور پخش ميشد نامبرده اظهار كرد اين يك جمله خبرنگار غربي وقتي به سمع و نظر جهان خارج ميرسد خنثيكننده بسياري از دروغپردازيها خواهد بود. حالا اين پرسش وجود دارد كه بالاخره مسئول تبليغ و نشان دادن عملكردها و بازتابدهنده دستآوردهاي نظام در كشور ما چه نهاد يا وزارت خانهايست. خوشبختانه با علاقمندي كه در مسئولان ردهبالاي نظام در خدمت به كشور و انقلاب وجود دارد حتي اگر قانون يك نهاد خاص را مسئول معرفي كرده باشد ديگراني نيز هستند كه داعيه انجام كار دارند. مثلا با اينكه وظايف سفيران و رايزنان فرهنگي در وزارت امورخارجه و سازمان ارتباطات ما تعريف شده نوعا همين شخص سفير و رايزن فرهنگي در سفارتخانههاي ما رقابت در انجام كار فرهنگي وجود دارد كه البته اين يك سبقت در كار خير است. ليكن آنچه مهمتر است تقسيم وظايف و احاله مسئوليت به دستگاهها در خور توان و وظيفه سازماني آنهاست. و باز شايد مهمتر از تقسيم مسئوليت ايجاد هماهنگي در انجام كارهاست. به گونهاي كه عملكردها يكديگر را خنثي نكنند. در اين خصوص هماهنگي در وزارتخانههاي خارجه و ارشاد اسلامي از يك سو و سازمان فرهنگ و ارتباطات و اين دو وزارتخانه از سوي ديگر يك ضرورت است و البته صدا و سيما به خصوص در برنامههاي برون مرزي آن ميتواند يار شاطر ديگر وزارتخانهها و نهادها باشد. به هرحال اگر در مورد حكومتهاي ديگر چهرهسازي يك ضرورت است در مورد كشور عزيز خودمان نشان دادن عملكردها كه اثبات كارايي نظام را بكند يك وظيفه ملي است.
ذكر اين نكته ضرورت دارد كه نگارش اين مطالب مبناي ناديده گرفتن زحمات سفراي نمايندگيهاي فرهنگي و ديگر نهادهاي دستاندركار نميباشد و آنچه منظور نگارنده است اين است كه آنچه در جهان خارج نشان داده شده در برابر حجم عظيم سازندگي در عرصههاي گوناگون اگر ناچيز نباشد قابل ملاحظه نميباشد.
والسلام
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 207]