تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):صله رحم، انسان را خوش اخلاق، با سخاوت و پاكيزه جان مى‏نمايد و روزى را زياد مى‏كند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798387889




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وقت کوچ است الرحيل اي دل ازين جاي خراب


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
وقت کوچ است الرحيل اي دل ازين جاي خراب
وقت کوچ است الرحيل اي دل ازين جاي خرابشاعر : عطار تا ز حضرت سوي جانت ارجعي آيد خطابوقت کوچ است الرحيل اي دل ازين جاي خراببر دلت پيدا شود در يک نفس صد فتح باببال و پر ده مرغ جان را تا ميان اين قفسجهد کن تا در ميان نه سيخ سوزد نه کبابعقل را و نقل را همچون ترازو راست داراز دل پر عشق خود آتش زني در جاه و آبچون ز عقل و نقل ذوق عشق حاصل شد تو راتو چنان گردي که گردد پيش تو همچون سرابگرچه عالم مي‌نمايد ديگران را آب خضرذره‌اي گردد به پيش نور جانت آفتابگر چنان گردي جدا از خود که بايد شد جدااز خطاي نفس خود تا چند بيني اضطرابگر صواب کار خواهي اندرين وادي صعبنرم مي‌رو خار مي‌خور بار مي‌کشي بر صوابرو درين وادي چو اشتر باش و بگذر از خطاچون هواي نفس تو بنشست برخيزد حجاباز هواي نفس شومت در حجابي مانده‌اياي دلت مست شراب نفس تا چند از شرابدر شراب و شاهد دنيا گرفتار آمدياز دل پر خون برآر آهي چو مستان خرابخيز کاجزاي جهان موقوف يک آه تواندخيز و روي از حسرت دل کن به خون دل خضابهر نفس سرمايه‌ي عمر است و تو زان بي‌خبرهيچ کاري را نمي‌شايي تو اندر هيچ بابدرد و حسرت بين که چنداني که فکرت مي‌کنمبر خود و کار خود بنشين و بگري چون سحابچون نيامد از تو کاري کان به کار آيد تو راباش تا زين جاي فاني پاي آري در رکابتو چنان داني که هستي با بزرگان هم عنانتا نياري زير خاک تيره رويت در نقاباين زمان با توست حرصي و نداني اين نفستو ز چنگ او بماني دست بر سر چون ذبابچون اجل در دامن عمرت زند ناگاه چنگآخر ار شوقي است در تو ذوق اين معني بياباي دريغا مي‌نداني کز چه دور افتاده‌ايخويشتن را همچو شمعي زآتش شهوت متابچون چراغ عمر تو بي‌شک بخواهد مرد زوديک دمي لذت کجا ارزد به صد ساله عذابآخر اي شهوت‌پرست بي خبر گر عاقليدر چنين راهي فرو ماندند چون خر در خلابتوشه‌ي اين ره بساز آخر که مردان جهانتا چو روي اندر لحد آري نماني در عقابغره‌ي دنيا مباش و پشت بر عقبي مکنزانکه زير خاک بسياريت خواهد بود خوابشب چو مردان زنده‌دار و تا تواني مي‌مخسببر سر خاک تو مي‌تابد به زاري ماهتاببس که تو در خاک خواهي بود و زين طاق کبوددر غرور خود مکن بيهوده چنديني شتابچون نمي‌داني که روز واپسين حال تو چيستاز سياست آب گردد زهره شير از عتابکار روز واپسين دارد که روز واپسينهيچکس را نيست آگاهي که چون آيد زبابتکيه بر طاعت مکن زيرا که در آخر نفسپس چرا چون شمع بايد ديد چندين تف و تابچون به يک دم جمله چون شمعي فروخواهيم مردچه کلاه ژنده و چه افسر افراسيابچون سر و افسر نخواهد ماند تا مي‌بنگريپادشا گشتند هان تا نبودت هيچ انقلابگر همي‌بيني که روزي چند اين مشتي گداهمچو بيد پوده مي‌ريزند در تحت الترابزانکه اين مشتي دغل کار سيه دل تا نه ديربنده و آزاد و شهري و غريب و شيخ و شابزير خاک از حد مشرق تا به مغرب خفته‌اندچشم، چون بادام و دندان است چون در خوشابدل منه بر چشم و دندان بتان، کين خاک راهدر لحد اکنون کفن در گردن او شد طنابآنکه از خشمش طناب خيمه مه مي‌گسستتا کفن سازندش از وي باز کردندش ز تابوانکه پيراهن زتاب خويشتن نگشاد بازابر مي‌بارد به زاري بر سر خاکش گلابوانکه رويش همچو گل بشکفته بودي اين زمانخاک تاريکش نه سر بگذاشت، نه سنبل، نه تابوانکه زلفش همچو سنبل تاب در سر داشتيکز سر با آگهي بگذشت ازين جاي خرابما همه بي آگهيم آباد بر جان کسيتا به بيداري شود در خواب تا يوم‌الحسابيارب از فضل و کرم عطار را بيدار کنروي لطف خويش را از تايب مسکين متابتوبه کردم يارب از چيزي که مي‌بايست کرديارب آن خورشيد خاطر را دعا کن مستجابهر که اين شوريده خاطر را دعا گويد به صدق
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 455]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی
uyt


پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن