-
وقت کوچ است الرحيل اي دل ازين جاي خرابشاعر : عطار تا ز حضرت سوي جانت ارجعي آيد خطابوقت کوچ است الرحيل اي دل ازين جاي خراببر دلت پيدا شود در يک نفس صد فتح باببال و پر ده مرغ جان را تا ميان اين قفسجهد کن تا در ميان نه سيخ سوزد نه کبابعقل را و نقل را همچون ترازو راست داراز دل پر عشق خود آتش زني در جاه و آبچون ز عقل و نقل ذوق عشق حاصل شد تو راتو چنان گردي که گردد پيش تو همچون سرابگرچه عالم مينمايد ديگران را آب خضرذرهاي گردد به پيش نور جانت آفتابگر چنان گردي ج