تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس از غير خدا بِبُرد، خداوند، هزينه زندگى او را تأمين مى‏كند و از جايى كه ان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820408066




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بيخ اقبال که چون شاخ زد از باغ هنر


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بيخ اقبال که چون شاخ زد از باغ هنر
بيخ اقبال که چون شاخ زد از باغ هنرشاعر : سنايي غزنوي گر چه پژمرده شود باز قبول آرد بربيخ اقبال که چون شاخ زد از باغ هنرزند آسيب وليکن نکند زير و زبردولت با هنران را فلک مرد افگنتا هنر با خرد آميخته گردد ز عبرگوشمالي دهد ايام وليکن نه به خشمهر کرا بهر هنر بخت بپرورد به برکي ز دوران فلک طعمه‌ي تقدير شودهر کرا بدرقه بخت آمد و همخوابه ظفرز بر عرش زند خيمه‌ي اقبال و محلکه هم اسباب بزرگيست هم آيات خطراز قفا خوردن ايام چه ننگ آيد و عارکه به ظلمت گهر اسپرد همي اسکندرمرد در ظلمت ايام گهر يابد و کاماز چنين حادثه‌ها مردان گردند سمرکار چون راست بود مرد کجا گيرد نامهمچنو عنصر نفع آمد و سرمايه‌ي ضرمرد آسيب فلک يابد کاندر دو صفتکز هنر در خور تاج آمد و آن منبرهيچ نامرد مخنث که شنيدست به دهرسگ طماع نه از بهر عزيزيست به درشير پرزور نه از پايه‌ي خواريست به بندپس سيه جرم نگردند مگر شمس و قمرسخت بسيار ستاره‌ست بر اين چرخ وليکچشم زخم فلکي کرد به ناگاه اثراز هنر بود که در طالع سرهنگ جليلاخترش کرد بدان طالع فرخنده نظرهم از آن چرخ چو آن مدت ناخوش بگذشتبشکند دايره را قوت بختش چنبرکه گرش دايره کين ور شود از نقطه‌ي بختطاهربن علي آن صاحب کلک و خنجررتبت و شعر و رهي پروري و جبهت ملکنه چنو زاد و بزايد به همه عمر دگرآنکه تا چرخ ز تقدير فلک حامه گشتدست بنهاد چو در عمر خود از عدل عمرآنکه مر ملک ملک را ز نکو رايي و دادکند از مسکن او حادثه‌ي چرخ حذرهر که در سايه گه دولت او گام نهادخلعت و بخشش و عز يابد از آن شاخ ثمرهر کرا شاخ بزرگيش برو چنگ آويختکه همي محمدت و مردي ازو گيرد فرهمچو سرهنگ محمد پسر مرد آويزآنکه زين موهبه زو شادروان گشت قدرآنکه زان حادثه زو شرم زده بود قضافلک پير گشايد پي ديدنش بصرآن هنرمند جواني که چو در بست ميانخانه‌ي عقل دو صد کله ببندد ز دررو آن خردمند جواني که چو دو لب بگشايدسودها برده ز آثار دلش ماده و نرمايه ور گشته ز تحصيل کفش خرد و بزرگ
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 599]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن