تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس رحم نكند به او رحم نشود، هر كس نبخشد بخشيده نشود و هر كس پوزش را نپذيرد، خدا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812803276




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بامدادي که تفاوت نکند ليل و نهار


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بامدادي که تفاوت نکند ليل و نهار
بامدادي که تفاوت نکند ليل و نهارشاعر : سعدي خوش بود دامن صحرا و تماشاي بهاربامدادي که تفاوت نکند ليل و نهارکه نه وقتست که در خانه بخفتي بيکارصوفي از صومعه گو خيمه بزن بر گلزارنه کم از بلبل مستي تو، بنال اي هشياربلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوقدل ندارد که ندارد به خداوند اقرارآفرينش همه تنبيه خداوند دلستهر که فکرت نکند نقش بود بر ديواراين همه نقش عجب بر در و ديوار وجودنه همه مستمعي فهم کنند اين اسرارکوه و دريا و درختان همه در تسبيح‌اندآخر اي خفته سر از خواب جهالت بردارخبرت هست که مرغان سحر مي‌گويندغالب آنست که فرداش نبيند ديدارهر که امروز نبيند اثر قدرت اوحيف باشد که تو در خوابي و نرگس بيدارتا کي آخر چو بنفشه سر غفلت در پيشيا که داند که برآرد گل صد برگ از خارکي تواند که دهد ميوه‌ي الوان از چوب؟به در آيد که درختان همه کردند نثاروقت آنست که داماد گل از حجله‌ي غيبسرو در باغ به رقص آمده و بيد و چنارآدمي‌زاده اگر در طرب آيد نه عجببامدادان چو سر نافه‌ي آهوي تتارباش تا غنچه‌ي سيراب دهن باز کندصد هزار اقچه بريزند درختان بهارمژدگاني که گل از غنچه برون مي‌آيدبوي نسرين و قرنفل بدمد در اقطارباد گيسوي درختان چمن شانه کندراست چون عارض گلبوي عرق کرده‌ي يارژاله بر لاله فرود آمده نزديک سحردر دکان به چه رونق بگشايد عطار؟باد بوي سمن آورد و گل و نرگس و بيدنقشهايي که درو خيره بماند ابصارخيري و خطمي و نيلوفر و بستان افروزهمچنانست که بر تخته‌ي ديبا دينارارغوان ريخته بر دکه خضراء چمنباش تا خيمه زند دولت نيسان و اياراين هنوز اول آزار جهان‌افروزستباش تا حامله گردند به الوان ثمارشاخها دختر دوشيزه‌ي باغ‌اند هنوزفهم عاجز شود از حقه‌ي ياقوت انارعقل حيران شود از خوشه‌ي زرين عنبنخلبندان قضا و قدر شيرين کاربندهاي رطب از نخل فرو آويزندزير هر برگ چراغي بنهند از گلنارتا نه تاريک بود سايه‌ي انبوه درختهم بر آن گونه که گلگونه کند روي نگارسيب را هر طرفي داده طبيعت رنگيکوزه‌اي چند نباتست معلق بر بارشکل امرود تو گويي که ز شيريني و لطفبه از اين فضل و کمالش نتوان کرد اظهارهيچ در به نتوان گفت چو گفتي که به استحب خشخاش کند در عسل شهد به کارحشو انجير چو حلواگر استاد که اوهمچو در زير درختان بهشتي انهارآب در پاي ترنج و به و بادام رواناي که باور نکني في‌الشجرالاخضر نارگو نظر باز کن و خلقت نارنج ببينماه و خورشيد مسخر کند و ليل و نهارپاک و بي‌عيب خدايي که به تقدير عزيزنقشبندي نه به شنگرف کند يا زنگارپادشاهي نه به دستور کند يا گنجورانگبين از مگس نحل و در از دريا بارچشمه از سنگ برون آيد و باران از ميغو اندکي بيش نگفتيم هنوز از بسيارنيک بسيار بگفتيم درين باب سخنهمه گويند و يکي گفته نيايد ز هزارتا قيامت سخن اندر کرم و رحمت اوجاي آنست که کافر بگشايد زنارآن که باشد که نبندد کمر طاعت اوشکر انعام تو هرگز نکند شکرگزارنعمتت بار خدايا ز عدد بيرونستگر به تقصير بگيري نگذاري دياراين همه پرده که بر کرده‌ي ما مي‌پوشيتاب قهر تو نياريم خدايا زنهارنااميد از در لطف تو کجا شايد رفت؟به خداوندي خود پرده بپوش اي ستارفعلهايي که ز ما ديدي و نپسنديديراستي کن که به منزل نرود کجرفتارسعديا راست روان گوي سعادت بردنديارب از هر چه خطا رفت هزار استغفارحبذا عمر گرانمايه که در لغو برفتيا نگويم که تو خود مطلعي بر اسراردرد پنهان به تو گويم که خداوند مني
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 671]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن