-
بامدادي که تفاوت نکند ليل و نهارشاعر : سعدي خوش بود دامن صحرا و تماشاي بهاربامدادي که تفاوت نکند ليل و نهارکه نه وقتست که در خانه بخفتي بيکارصوفي از صومعه گو خيمه بزن بر گلزارنه کم از بلبل مستي تو، بنال اي هشياربلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوقدل ندارد که ندارد به خداوند اقرارآفرينش همه تنبيه خداوند دلستهر که فکرت نکند نقش بود بر ديواراين همه نقش عجب بر در و ديوار وجودنه همه مستمعي فهم کنند اين اسرارکوه و دريا و درختان همه در تسبيحاندآخر اي خفته سر از خواب جها