تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):كمال ادب و مروت در هفت چيز است: عقل، بردبارى، صبر، ملايمت، سكوت، خوش‏اخلاقى و مدا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815409259




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عيد است و مي‌وزد نفس روشن بهار


واضح آرشیو وب فارسی:جهان نیوز: عيد است و مي‌وزد نفس روشن بهار
به گزارش جهان، فصل بهار و نوروز همواره در بين شاعران و اديب‌دوستان ايراني جايگاه ويژه‌اي داشته است و ردپاي فصل بهار و رويش و سرزندگي را در اشعار شاعران كهن و عصر كنوني مي‌بينيم. همه «از عيد است و مي‌وزد نفس روشن بهار» سروده‌اند و با سرودن اشعار خود، خواننده را به وجد آورده‌اند. امسال به انگيزه فرارسيدن سال نو، بر آن شديم تا در ميزگردي نوروزي (بهاري)، بهار را در قاب نگاه شاعران بزرگي همچون عطار، مولانا، سعدي و حافظ به تماشا بنشينيم. خواندن اين مطلب، در ايام تعطيلات نوروزي خالي از لطف نيست. اين ميزگرد را به نقل از جام جم با هم مي‌خوانيم:

نوروز، ميراث ارزشمند نياكان فرهنگ‌پرور ماست و به معناي روزنوست. روزي كه بهار باز‌آفريده مي‌شود و طبيعت، تجديد حيات خود را آغاز مي‌كند. به همين انگيزه با سوالي از حضرت عطار، به استقبال بهار مي‌رويم. حضرت عطار، اگر ما را به «بهاريه»‌اي مهمان كنيد، سپاسگزار خواهيم بود.

اي بلبل خوش‌نوا فغان كن

عيد است، نواي عاشقان كن

چون سبزه زخاك سربرآورد

ترك دل و برگ بوستان كن

صد گوهر معني ار توان

در گوش حريف نكته‌دان كن

وان دم كه رسي به شعر عطار

در مجلس عاشقان روان كن

طليعه خوبي براي اين نشست بود. دوست داريم از حضرت مولانا از كرامات «بهار» بشنويم، جناب مولانا، بسم‌الله.

آمد بهار خرم و آمد رسول يار

مستيم و عاشقيم و خماريم و بي‌قرار

اي چشم و اي چراغ، روان شو به سوي باغ

مگذار شاهدان چمن را در انتظار

به به، بسيار زيبا، جناب سعدي! شما نمي‌خواهيد فرا رسيدن «نوروز» و آمدن بهار را به مردم ايران تبريك بگوييد؟

برآمد باد صبح و بوي نوروز

به كام دوستان و بخت پيروز

مبارك بادت اين سال و همه سال

همايون بادت اين روز و همه روز

در جمع ما حضرت لسان‌الغيب، حافظ شيراز نيز حضور دارند، نوبتي هم باشد، نوبت به جناب ايشان مي‌رسد كه با دست شعر، پنجره بهار را به روي ما بگشايند، جناب استاد! ما سراپا گوشيم.

زكوي يار مي‌آيد، نسيم باد نوروزي

از اين باد ار مدد خواهي، چراغ دل برافروزي

چو گل گر خرده‌اي داري، خدا را صرف عشرت كن

كه قارون را غلط‌ها داد، سوداي زراندوزي

جناب حافظ! اگر در اين روزهاي بهاري قصد سفر كنيم، پيشنهاد شما چيست؟

به صحرا رو كه از دامن، غبار غم بيفشاني

به گلزار آي كز بلبل، غزل گفتن بياموزي

جناب مولانا، آيا شما هم با حضرت حافظ موافقيد؟

در آذر گلشن باقي، بر آبر بام كان ساقي

ز پنهان‌خانه غيبي، پيام آورد مستان را

جناب سعدي، براي گذران اين ايام، شما چه پيشنهادي داريد؟

برخيز كه مي‌رود زمستان

بگشاي در سراي بستان

نارنج و بنفشه بر طبق نه

منقل بگذار در شبستان

برخيز كه باد صبح نوروز

در باغچه مي‌كند گل افشان

حضرت حافظ! تبريك عيد نوروز از زبان شما حلاوتي ديگر دارد...

ساقيا! آمدن عيد مبارك بادت

وان مواعيد كه كردي، مرواد از يادت

حضرت حافظ! در تمام طول سال ـ بخصوص ايام خجسته نوروز ـ بازار «فال حافظ» داغ است. اين‌بار دلمان مي‌خواهد شما با دست مبارك، براي ما فالي بگيريد، بسم‌الله.

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

واندر آن ظلمت شب، آب حياتم دادند

بي‌خود از شعشعه پرتو ذاتم كردند

باده از جام تجلي صفاتم دادند

من اگر كامروا گشتم و خوشدل، چه عجب

مستحق بودم و اينها به زكاتم دادند

با سوالي از حضرت عطار مي‌خواهيم كه بحث را ادامه دهند. جناب عطار! نوروز در چشم و دل شما چه جلوه‌اي دارد؟

جهان از باد نوروزي جوان شد

زهي زيبا كه اين ساعت جهان شد

شمال صبحدم مشكين نفس گشت

صباي گرم رو، عنبر فشان شد

از معجزات بهار؟

تو گويي آب و خضر و آب كوثر

ز هر سوي چمن، جويي روان شد

جناب عطار! گل سوسن براي همه شاعران الهام‌بخش بوده است، دوست داريم كرامت اين گل را به روايت شما بشنويم.

سوسن چو زبان داشت، فرو شد به خموشي

در سينه او گوهر اسرار نهادند!

حضرت مولانا! روايت شما از گل «سوسن» چيست؟

زبان سوسن از ساقي، كرامت‌هاي مستان گفت

شنيد آن سرو از سوسن، قيام آورد مستان را

بشارتي بهاري از زبان شما كه عارفي كامل و عالمي عامليد.

حبيب آمد، حبيب آمد، به دلداري مشتاقان

طبيب آمد، طبيب آمد، طبيب هوشيار آمد

اجازه بدهيد سراغ خواجه حافظ شيراز برويم و حكمتي سبز از زبان اين رند قلندر بشنويم، حضرت حافظ! ما را نمي‌نوازيد؟!

سخن در پرده مي‌گويم، چو گل از غنچه بيرون آي

كه بيش از پنج روزي نيست، حكم «مير نوروزي»

زمزمه‌هاي عاشقان با محبوب در طليعه بهار و آمدن نوروز؟

شادي مجلسيان در قدم و مقدم توست

جاي غم باد مر آن دل كه نخواهد شادت

جناب حافظ! اگر شما باغبان بوديد، به مردم چه سفارشي مي‌كرديد؟

گل عزيز است، غنيمت شمريدش صحبت

كه به باغ آمد از اين راه و از آن خواهد شد

لوازم كاميابي در فصل بهار از نظر خواجه حافظ شيرازي چيست؟

هر آن كه خاطر مجموع و يار نازنين دارد

سعادت همدم او گشت و دولت همنشين دارد

جناب سعدي شيرين‌سخن، شما ساكت نشسته‌ايد! دوست دارم اين بحث را با شما ادامه دهم، شما لوازم كاميابي را در اين فصل با طراوت در چه مي‌دانيد؟

ما را سر باغ و بوستان نيست

هر جا كه تويي، تفرج آنجاست

حضرت استاد! به نكته خوبي اشاره كرديد. بهار، آيينه جمال و جلال حضرت حق است و شاعران از اين منظر به وصف بهار پرداخته‌اند. اگر شعر ديگري با اين مضمون داريد، لطفا براي ما بخوانيد.

بامدادي كه تفاوت نكند ليل و نهار

خوش بود دامن صحرا و تماشاي بهار

بلبلان وقت گل آمد كه بنالد از شوق

نه كم از بلبل مستي، تو بنال اي هشيار

آفرينش همه تنبيه خداوند دل است

دل ندارد كه ندارد به خداوند اقرار

اين همه نقش عجب بر در و ديوار وجود

هر كه فكرت نكند، نقش بود بر ديوار

جناب مولانا، در پاره‌اي از بهاريه‌هاي شما نيز بهار به «معاد» تشبيه شده است، اگر نمونه‌اي براي ما بخوانيد، ممنون مي‌شويم.

آمد بهار خرم و آمد رسول يار

مستيم و عاشقيم و خماريم و بي‌قرار

گويي قيامتست كه بر كرد سر ز خاك

پوسيدگان بهمن و دي، مردگان پار

تخمي كه مرده بود، كنون يافت زندگي

رازي كه خاك داشت، كنون گشت آشكار

بهار، فصل عشق و عاشقي هم هست. جناب حافظ! اگر بخواهيد در اين فصل، زمزمه‌هاي عاشقانه با معشوق خويش داشته باشيد، چه مي‌گوييد؟

حسن تو هميشه در فزون باد

رويت همه ساله لاله‌گون باد

اندر سرما خيال عشقت

هر روز كه باد، در فزون باد

حضرت حافظ! شما در اين روزهاي دل‌انگيز بهاري، ما را به چه كاري سفارش مي‌كنيد؟

مصلحت ديد من آن است كه ياران همه كار

بگذارند و خم طره ياري گيرند

پاسخ رندانه‌اي بود! پس اجازه بدهيد سوال رندانه ديگري از شما بكنم: «بهار و توبه»؟!

من رند و عاشق، در موسم گل

آن گاه توبه؟ استغفرالله!!

جناب سعدي! نظر شما در اين مورد چيست؟

به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست

عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست

دلم مي‌خواهد از حضرت عطار درباره «لطيفه عشق» بپرسم؟ چرا شاعران در وصف «عشق» اين همه سخن‌سرايي كرده‌اند؟

چه داند آن كه نداند كه چيست لذت عشق؟

از آن كه لذت عاشق،‌ وراي لذات است

جناب مولانا! فكر مي‌كنم ديدگاه شما هم در مورد عشق به ديدگاه حافظ و سعدي نزديك است، اين طور نيست؟

هر كه را جامه زعشقي چاك شد

او زحرص و عيب، كلي پاك شد

جسم خاك از عشق بر افلاك شد

كوه در رقص آمد و چالاك شد

جناب مولانا! از آنجا كه پير و مرشد و مراد شما «شمس تبريزي»‌است، دلمان مي‌خواهد احساس عاشقانه شما را در قالب شعري نسبت به شمس تبريزي بدانيم.

گر به خلوت ديدمي او را به جايي سيرسير

بي‌رقيبش دادمي، من بوس‌هايي سيرسير

كم‌كم به پايان اين نشست نزديك مي‌شويم، دوست داريم حُسن‌ختام اين نشست بهاري، به بيتي از شما مزين گردد؟

آب زنيد راه را، هين كه نگار مي‌رسد

مژده دهيد باغ را، بوي بهار مي‌رسد

با تشكر از همه استادان بزرگواري كه در اين ميزگرد شركت كردند، بيت خداحافظي را از زبان استاد سعدي شيرازي مي‌شنويم و همه شما را به حضرت حق مي‌سپارم. حضرت استاد، بسم‌الله؟

به پايان آمد اين دفتر، حكايت همچنان باقي

به صد دفتر نشايد گفت، حسب‌الحال مشتاقي

سه|ا|شنبه|ا|1|ا|فروردين|ا|1391





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جهان نیوز]
[مشاهده در: www.jahannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 276]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن