تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):كسى كه در دنيا به امانتى خيانت كند و آن را به صاحبش برنگرداند و آنگاه بميرد بر دين...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803618305




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

هرمنو تیک چیست ؟؟؟


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : هرمنو تیک چیست ؟؟؟ s_mary22nd January 2008, 03:14 AMهرمنوتیک به چه معنا است، و در چه حوزه هایی مطرح می شود؟ جواب: الف) واژه شناسی هرمنوتیک: واژة «هرمونوتیک» از یونان باستان به طور متفرق تداول و رواج داشته است. ارسطو از این لفظ برای نام گذاری بخشی از کتاب ارغنون که در باب منطق قضایا است، استفاده کرده و آن قسمت را «پاری ارمنیاس» به معنای «در باب تفسیر» نامید. وی در این اثر بیان نمود که قضیه چگونه باید تشکیل شود تا نتیجه درست به دست آید. هرمنوتیک واژة یونانی است و به معنی «هنر تفسیر» یا «تفسیر متن» می‌باشد. گاهی گفته می‌شود این واژه از نظر ریشه لغوی با «هرمس» پیام رسان خدایان بی ارتباط نیست. در حقیقت مفسر، کار هرمس را انجام می‌دهد و می کوشد تا هرمس گونه معنای سخن را کشف کند، همان گونه که هرمس پیام آور و مفسر پیام خدایان بود. پیام خدا را که برای عموم قابل فهم نبود، قابل فهم می‌کرد و برای مردم توضیح می‌داد. ب) تعریف هر منوتیک: هرمنوتیک «هنر دست یابی به فهم کامل و تام عبارت های گفتاری و نوشتاری است». یعنی هر منوتیک علم به قواعدی است که با دانستن و به کار تبیین آن مراد واقعی مؤلف کتاب یا گویندة سخن معلوم می‌شود. اصطلاح هرمنوتیک به عنوان شاخه ای از دانش تا عصر رنسانس یعنی قرن شانزدهم میلادی هنوز تحقق خارجی نیافته بود. تا قرن هفدهم میلادی بحث یا گفتار منظم و مرتبطی را سراغ نداریم که شاختة خاصی از دانش را تشکیل دهد و نام هرمنوتیک بر آن نهاده شده باشد. معمولاً «دان هاور» را نخستین کسی می دانند که این واژه را برای شناساندن گونه ای از دانش استفاده کرد. وی در سال 1654 میلادی از این کلمه در عنوان کتابش مدد گرفت. هرمنوتیک به عنوان یک روش از تأویل متون مقدس (تورات و انجیل» آغاز شد. در دوران قبل از پیدایش صنعت چاپ زمانی که کتاب مقدس (انجیل و تورات) به شکل دست نویس تهیه می شد، در جهت یافتن نسخه اصل و معتبر آن و رفع اشتباهان ناسخان به کار می رفته است. در عصر رنسانس پروتستان ها با زیر سؤال بردن تفسیر رسمی کلیسای کاتولیک از کتاب مقدس، با توسعه در معنای تفسیر و یافتن اصول اساسی و قواعد نو در تأویل کتاب مقدس، قاعده مند کردن عمل تفسیر،‌ و منضبط نمودن فهم خود از متن کتاب مقدس را وجهة همت قرار دادند. برای این که روشن شود تفسیر یک متن، چگونه نیازمند به علوم و مقدماتی است که مفسر بدون داشتن این علوم نمی تواند مفسر واقعی باشد و نمی تواند مراد مؤلف را کشف کند، گفتار مرحوم راغب اصفهانی را در مورد شرایط تفسیر و مفسر قرآن کریم نقل می‌کنیم. ایشان می‌فرماید: تفسیر کتاب الهی جز در سایة یک رشته علوم لفظی و عقلی و موهبت الهی امکان پذیر نیست: 1- شناخت الفاظ که متکفل آن علم لغت است. 2- مناسبت برخی لفظ ها با برخی دیگر که بیانگر آن علم اشتقاق است. 3- شناسایی عوارض الفاظ یعنی صیغه سازی و اِعراب آخر کلمه که بیانگر آن علم صرف و نحو است. 4- شناسایی قرائت های مختلف. 5- شأن نزول آیات، به ویژه آن چه سرگذشت پیشینیان است که در علم اخبار و آثار بحث می‌شود. 6- آن چه که از رسول خدا دربارة‌ مجملات و مبهمات قرآن نقل گشته، مانند گفتار رسول خدا دربارة نماز و زکات که اصل آن‌ها در قرآن و شرح آن‌ها در سنت پیامبر است. 7- شناسایی ناسخ و منسوخ و عام و خاص، و مسایل اجماعی و اختلافی که از آن‌ها در علم اصول بحث می‌شود. 8- شناسایی احکام دین و آداب آن و سیاست اسلامی که علم فقه از آن بحث می‌کند. 9- شناسایی ادله و براهین عقلی که از آن‌ها در علم کلام گفتگو می‌شود. 10- علم موهبتی، که خدا آن را در اختیار کسی قرار می‌دهد که بداند و عمل کند (عالم با عمل). می بینیم که مفسر قرآن کریم باید دائره المعارفی از علوم اسلامی باشد تا بتواند به تفسیر صحیح کلام خدا دست یابد. تنها متون و کتاب ها نیست که فهم صحیحش به آشنایی به زبان متن و چیزهای دیگری که برای فهم متن ضروری است، نیاز دارد، بلکه فهم صحیح گفتارها هم به آشنایی با تعبیرات و کنایه ها و اصطلاحات نیازمند است و اگر این آشنایی نباشد، به سوء فهم گرفتار می شویم. شهید مطهری می‌گوید: «کنت گوبینو» که در زمان ناصر الدین شاه در ایران اقامت داشته و زبان فارسی را خوب تکلم می کرده، در کتابی به نام «سه سال در ایران» به زبان فرانسه منتشر کرده و به فارسی ترجمه شده است، آن جا که کیفیت احوال پرسی ایرانیان را شرح می دهد، می‌گوید: پس از آن که شما و صاحب خانه و جمیع حضار نشستید، شما به طرف صاحب خانه رو می کنید و می گویید: آیا بینی شما فربه است؟ صاحب خانه می‌گوید: در سایه توجهات باری تعالی بینی من فربه است. بینی شما چطور است؟ ... من در بعضی مجالس دیده ام که حتی پنچ مرتبه این را از یک نفر سؤال کرده اند و او پاسخ داده است، وحتی شنیدم در توصیف یکی از علمای تهران می گفتند که از بزرگترین خصائصش این بود که وقتی به ملاقات یکی از بزرگان می رفت، نه تنها در خصوص بینی وی و متعلقان وی پرسش می‌نمود، بلکه راجع به بینی تمام نوکرها و حتی دربان استفسار می‌کرد». ملاحظه کنید این مرد در اثر عدم آشنایی به تعبیرات فارسی و گمان این که در جملة «دماغ شما چاق است» منظور از کلمه دماغ، بینی و منظور از چاقی، فربهی است (در صورتی که این جمله برای احوال پرسی است) دچار چه اشتباهی شده و به چه صورتِ مسخره آمیزی آن را نقل کرده است. قطعاً «کنت گوبینو» در بیان این جمله غرض سویی نداشته و تنها عدم آشنایی کامل به تعبیرات فارسی او را به این اشتباه انداخته است». ج) قلمرو هرمنوتیک: در زبان علمی امروز هرمنوتیک از دایرة تفسیر یک متن پافراتر نهاده و در حوزة همة علوم انسانی مطرح می گردد. در مورد فهم تاریخ (حوادث تاریخی) به ویژه با توجه به فاصلة زمانی مفسر با آن حادثه (هرمنوتیک تاریخی)، فهم عواطف و احساسات (هرمنوتیک روان شناختی) و به طور کلی فهم جهان بیرون از خود، دسترسی بر جهان درونی دیگران، از طریق علائم والفاظ و اصوات به کار می رود. تو گویی هرمنوتیک جریان و روش فهمیدن را می آموزد. بنابراین حتی در مورد تفسیر یک نقاشی و یا یک مجسمه نیز به کار می رود. به عبارت دیگر: هرمنوتیک در هر یک از موارد مورد شناخت و قابل شناسایی، روش شناخت آن مورد را ارائه می‌دهد تا معنای واقعی به دست آید، مثلاً برای به دست آوردن معنای یک شعر، آگاهی از فرهنگ و شرایط حاکم بر شاعر لازم است. سعدی دربارة اعتدال مزاج انسان می‌گوید: چهـار اصـل مخالـف سرکش چند روزی شوند با هم خش گر یکی زین چهار شد غالـب جان شیرین برآید از قالــب سعدی این اندیشه (سلامتی مزاج انسان در گرو تعادل چهار عنصر مخالف سرکش است) را از دانش معاصر آن روز بهره گرفته که مزاج انسان را با چهار عنصر به نام های: صفرا، سودا، بلغم و خون تفسیر می کردند و غلبة یکی بر دیگری را مایة بیماری می دانستند و تعادل آن‌ها را مایة صحت؛ در حالی که علم پزشکی امروز صحت مزاج را از طریق فرضیه های جدید تفسیر می‌کند. پس هرمنوتیک در تمام شاخه های علوم و معارف بشری مطرح است، و هر شاخة معرفتی مجموعة قواعد و اصول معرفتی و تفسیری مخصوص خود لازم دارد. فهم کتب فلسفی یک مقدماتی دارد و فهم متون طبی مقدمات دیگر وفهم متون ادبی اصول دیگر و فهم کردار انسان ها اصول ویژة خود را می طلبد. این همه مربوط است به هرمنوتیک «روش شناسی» که روش فهم و تفسیر را ارائه می دهد، در مقابل «هرمنوتیک فلسفی». هرمنوتیک فلسفی هرمنوتیک فلسفی عبارت است از بیان این که فهمیدن چیست و در چه شرایطی به وجود می آید. هرمنوتیک فلسفی بر خلاف هرمنوتیک روش شناسی نه به مقوله فهم متن منحصر می‌شود و نه در چهار چوب فهم علوم انسانی محدود می گردد، بلکه به مطلق فهم نظر دارد و در صدد تحلیل واقعة فهم و تبیین شرایط وجودی حصول آن است. نتیجه: هرمنوتیک دو بخش است: یکی روش شناسی و آن عبارت است از دانش روش دست یابی به مفهوم و معنای واقعی مسئله مورد مطالعه و مورد تفسیر که شامل همة علوم انسانی می‌شود. دیگری هرمنوتیک فلسفی و آن عبارت است از: دانش کشف واقعیت و حقیقت مسئله «فهمیدن»، «عمل فهمیدن» و شرایط به وجود آمدن فهمیدن و درک کردن سینا اسایش12th March 2008, 09:30 PMدرآمدی بر هرمنوتیک 1 Introduction of Hermeneutic(s) حامد گنجعلیخان حاکمی* (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند_ftn1) مقدمه هرمنوتیك‌ طی‌ چند قرن‌ اخیر توانسته‌ است‌ به‌ عنوان‌ یك‌ دانش‌ یا فن‌ مستقل، جایگاه‌ ویژه‌ای‌ در حوزهٔ‌ تفكر بشری‌ پیدا كند و امروزه‌ متفكرین‌ برجستهٔ‌ فراوانی‌ در این‌ خصوص‌ به‌ تأمل‌ و پژوهش، اشتغال‌ دارند. افزون‌ بر اینكه‌ هرمنوتیك‌ در قرن‌ بیستم‌ توانسته‌ است‌ دستاوردهای‌ خود را به‌ دیگر حوزه‌های‌ دانش‌ همچون‌ فلسفه، الهیات، نقد ادبی، علوم‌ اجتماعی‌ و فلسفهٔ‌ علم‌ سرایت‌ داده‌ و پرسشها و بحثهای‌ نوینی‌ را در آن‌ عرصه‌ها پی‌ افكند. این‌ مقاله‌ با هدف‌ ارائه‌ تصویری‌ اجمالی‌ از ماهیت‌ و قلمرو هرمنوتیك‌ به‌ مباحثی‌ چون‌ سیر تاریخی، تعریف، اهداف‌ و بررسی‌ جایگاه‌ هرمنوتیك‌ در مقایسه‌ با دیگر شاخه‌های‌ معرفتی‌ می‌پردازد و در ادامه‌ چالشهایی‌ را كه‌ هرمنوتیك‌ معاصر در حوزهٔ‌ تفكر دینی‌ ایجاد می‌كند بررسی‌ می‌كند. لازم‌ به‌ ذكر است‌ این‌ مقاله‌ بخشی‌ از كتاب‌ «درآمدی‌ بر هرمنوتیك‌ معاصر» است‌ كه‌ به‌ زودی‌ توسط‌ پژوهشگاه‌ فرهنگ‌ و اندیشه‌ اسلامی‌ منتشر خواهد شد. ● واژه‌شناسی‌ هرمنوتیك‌ استعمال‌ واژه‌ هرمنوتیك‌ از یونان‌ باستان‌ به‌ طور متفرق‌ تداول‌ و رواج‌ داشته‌ است. ارسطو از این‌ لفظ‌ برای‌ عنوان‌ رساله‌ خویش‌ درباب‌ منطق‌ قضایا از كتاب‌ ارغنون‌ خود استفاده‌ كرد و آن‌ را باری‌ ارمنیاس‌(Peri Hermeneias) به‌ معنای‌ «درباب‌ تفسیر» نامید. وی‌ در این‌ اثر به‌ بررسی‌ ساختار دستوری‌ (grammatical) گفتار آدمی‌ پرداخت. در گفتار آدمی‌ كه‌ در قالب‌ قضایا بیان‌ می‌شود، موضوع‌ و محمول‌ متحد شده‌ و بر هم‌ حمل‌ می‌شوند تا خصوصیات‌ اشیأ را آشكار سازند. به‌ رغم‌ این‌ تداول‌ استعمال، اصطلاح‌ هرمنوتیك‌ به‌ مثابه‌ شاخه‌ای‌ از دانش‌(discpline) تا عصر رنسانس‌ و اصلاح‌ مذهبی‌ یعنی‌ قرن‌ شانزدهم‌ میلادی‌ هنوز تحقق‌ خارجی‌ نیافته‌ بود.(۱) تا قرن‌ هفدهم‌ میلادی‌ مباحثی‌ منظم‌ و مرتبط‌ كه‌ شاخه‌ خاصی‌ از دانش‌ را تشكیل‌ دهد و نام‌ هرمنوتیك‌ بر آن‌ نهاده‌ شده‌ باشد، سراغ‌ نداریم. معمولاً‌ دان‌ هاور(Donn Hauer) را نخستین‌ كسی‌ می‌دانند كه‌ از این‌ واژه‌ به‌ عنوان‌ معرف‌ شاخه‌ای‌ از دانش‌ استفاده‌ كرد. وی‌ در سال‌ ۱۶۵۴ میلادی‌ از این‌ كلمه‌ برای‌ عنوان‌ كتابش‌ مدد گرفت.(۲) دان‌ هاور بر آن‌ بود كه‌ دالان‌ و دهلیز همه‌ علوم، روش‌ تفسیر است‌ و هر شاخه‌ای‌ از معرفت‌ باید مشتمل‌ بر علم‌ تفسیر باشد. سر‌ این‌ نكته‌ آن‌ است‌ كه‌ در آن‌ روزگار چنین‌ گمان‌ می‌رفت‌ كه‌ همه‌ شاخه‌های‌ دانش‌ مانند حقوق، الهیات، پزشكی‌ و...، باید به‌ كمك‌ تفسیر و به‌ ویژه‌ تفسیر متن، تغذیه‌ و رشد یابند. پس‌ باید علمی‌ كه‌ عهده‌دار تنقیح‌ و شناساندن‌ چنین‌ روشی‌ است‌ وجود داشته‌ باشد.(۳) بنابراین‌ مفهوم‌ هرمنوتیك‌ به‌ عنوان‌ شاخه‌ای‌ از دانش، خاص‌ پدیده‌ای‌ نوظهور و مربوط‌ به‌ دوران‌ مدرنیته‌ است. گرچه‌ كلمهٔ‌ یونانی‌(hermeneutike) از زمان‌ افلاطون‌ به‌ كار می‌رفته‌ است، معادل‌ لاتینی‌ آن‌ یعنی‌(hermeneutica) تنها از قرن‌ هفدهم‌ میلادی‌ به‌ بعد به‌ عنوان‌ اصطلاحی‌ خاص‌ كه‌ بیانگر شاخه‌ای‌ خاص‌ از معرفت‌ بشری‌ است، تداول‌ و استعمال‌ یافت. به‌ همین‌ دلیل‌ است‌ كه‌ بررسی‌ تاریخچه‌ هرمنوتیك‌ را از قرن‌ هفدهم‌ آغاز می‌كنند و دوران‌ پیش‌ از آن‌ را پیش‌ تاریخ‌pre history) ) هرمنوتیك‌ می‌نامند. هدف‌ اصلی‌ در این‌ فصل‌ بررسی‌ معنای‌ اصطلاحی‌ هرمنوتیك‌ است، اما مناسب‌ است‌ كه‌ اشاره‌ای‌ مختصر به‌ ریشه‌ لغوی‌ آن‌ داشته‌ باشیم. معمولاً‌ در ریشه‌یابی‌ لغوی‌ و بیان‌ وجه‌ اشتقاق‌(Etymology) هرمنوتیك‌ ربط‌ روشنی‌ میان‌ این‌ واژه‌ و هرمس‌(Hermes) خدای‌ پیام‌رسان‌ یونانیان‌ برقرار می‌كنند. كلمه‌ هرمنوتیك‌ مأخوذ از فعل‌ یونانی‌(hermeneuin) به‌ معنای‌ «تفسیر كردن» و معنای‌ اسمی‌ آن‌(hermeneia) به‌ معنای‌ تفسیر است. اشكال‌ مختلف‌ این‌ كلمه، متضمن‌ به‌ فهم‌ در آوردنِ‌ چیزی‌ یا موقعیتی‌ است‌ كه‌ مبهم‌ است. یونانیان‌ كشف‌ زبان‌ و خط‌ را به‌ هرمس‌ نسبت‌ می‌دهند. یعنی‌ دو وسیله‌ای‌ كه‌ فهم‌ انسان‌ برای‌ درك‌ معنا و انتقال‌ آن‌ به‌ دیگران‌ به‌ كار می‌برد. كار هرمس، فرایند به‌ فهم‌ در آوردن‌ بوده‌ است‌ و در این‌ فرایند عنصر زبان‌ نقش‌ حساسی‌ را بر عهده‌ دارد.(۴) هرمس‌ واسطه‌ای‌ بود كه‌ به‌ عنوان‌ مفسر و شارح، پیام‌ خدایان‌ را قلب‌ ماهیت‌ كرده‌ و محتوای‌ آن‌ را كه‌ فراتر از فهم‌ آدمیان‌ بود، برای‌ آنها به‌ گونه‌ای‌ قابل‌ فهم‌ در می‌آورد. برخی‌ از محققین، ساختار سه‌ ضلعی‌ عمل‌ تفسیر را شاهد صدقی‌ بر این‌ ریشه‌یابی‌ و ارتباط‌ كلمه‌ هرمنوتیك‌ با هرمس‌ خدای‌ پیام‌رسان‌ یونانیان‌ می‌دانند. هر تفسیر و شرحی‌ مشتمل‌ بر سه‌ ضلع‌ است: ۱) نشانه، پیغام‌ یا متن‌ كه‌ نیازمند فهم‌ و تفسیر است. ۲) واسطه‌ حصول‌ فهم‌ یا مفسر (هرمس). ۳) رساندن‌ پیام‌ نشانه‌ یا متن‌ به‌ مخاطبان. این‌ ساختار بسیط‌ آشكارا مشتمل‌ بر اصلی‌ترین‌ مباحث‌ هرمنوتیك‌ است. مباحثی‌ نظیر ماهیت‌ متن، مقصود از فهم‌ متن، چگونگی‌ تأثیرپذیری‌ فهم‌ از پیش‌فرضها و باورها.(۵) گرچه‌ كاركرد واسطه‌ای‌ و میانجی‌گرایانهٔ‌ هرمنوتیك، برخی‌ را بر آن‌ داشت‌ كه‌ در تحلیل‌ ریشه‌ لغوی‌ هرمنوتیك‌ میان‌ آن‌ و خدای‌ واسطه‌ - هرمس‌ - ارتباط‌ برقرار نمایند (ظاهراً‌ این‌ برداشت‌ و تحلیل‌ نسبت‌ به‌ سایر تحلیلها از مقبولیت‌ بیشتری‌ برخوردار است) اما باید دانست‌ كه‌ برخی‌ دیگر از محققین‌ به‌ این‌ تحلیل‌ به‌ دیده‌ تردید می‌نگرند. به‌ هر تقدیر راه‌ ارائه‌ تحلیلهای‌ نوین‌ در این‌ باب‌ همچنان‌ باز است‌ و پرونده‌ این‌ مبحث‌ بسته‌ نمی‌باشد.(۶) زمانی‌ كه‌ می‌خواهیم‌ از هرمنوتیك‌ به‌ عنوان‌ شاخه‌ای‌ از معرفت‌ و مجموعه‌ تلاشهای‌ نظری‌ و فكری‌ تحقق‌ یافته‌ تحت‌ این‌ نام‌ یاد كنیم، یعنی‌ به‌ حوزه‌ عام‌ هرمنوتیك‌ نظر داشته‌ باشیم‌ حرف«s» را در انتهای‌ آن‌ قرار می‌دهیم‌ و «hermeneutics» تلفظ‌ می‌كنیم. گرچه‌ برخی‌ نظیر جیمز رابینسون‌ ذكر «s» را لازم‌ ندانسته‌اند.(۷) صرف‌نظر از استعمال‌ این‌ واژه‌ به‌ عنوان‌ شاخه‌ای‌ از دانش‌ و معرفت‌ كه‌ با حرف‌ «s» همراه‌ است، هرمنوتیك‌ بدون‌ «s» در معنای‌ اسمی‌ و وصفی‌ نیز به‌ كار می‌رود. در كاربرد اسمی‌ این‌ واژه‌گاه‌ حرف‌ «s» در انتهای‌ آن‌ ذكر می‌شود و گاه‌ ذكر نمی‌شود. در این‌ كاربرد، هرمنوتیك‌ نامی‌ برای‌ شاخه‌ها، گرایشها و مكتبهای‌ مختلف‌ موجود در حوزه‌ تفكر هرمنوتیكی‌ به‌ شمار می‌رود. برای‌ نمونه‌ می‌توان‌ به‌ تركیبهایی‌ نظیر هرمنوتیك‌ كتاب‌ مقدس، هرمنوتیك‌ ادبی، هرمنوتیك‌ روش‌شناختی، هرمنوتیك‌ هیدگر و...، اشاره‌ كرد. كاربرد وصفی‌ این‌ واژه‌ به‌ دو صورت‌ «hermeneutic» و «hermeneutical» است. به‌ عنوان‌ مثال‌ گفته‌ می‌شود می‌توان‌ به‌ تركیبهایی‌ مانند نظریه‌ هرمنوتیكیhermeneutic theory))، الهیات‌ هرمنوتیكی‌hermeneutic theology) )، واقعه‌ هرمنوتیكی(۸hermeneutical event) ()، موقعیت‌ هرمنوتیكی(۹(hermeneutic situation) ( و...، اشاره‌ كرد. با این‌ همه، دقت‌ و موشكافی‌ در ریشه‌یابی‌ لغوی‌ واژه‌ هرمنوتیك‌ كمكی‌ به‌ شناخت‌ ماهیت‌ هرمنوتیك‌ معاصر و دامنه‌ مباحث‌ آن‌ نمی‌كند. گسترش‌ قلمرو مباحث‌ هرمنوتیك‌ و تحولات‌ و چرخشهای‌ درونی‌ آن‌ در ارتباط‌ منطقی‌ با معنای‌ لغوی‌ و ریشه‌های‌ آن‌ نبوده‌ است‌ تا در سایهٔ‌ واژه‌شناسی‌ هرمنوتیك‌ بتوان‌ راهی‌ به‌ سوی‌ درك‌ عمیق‌تر آنچه‌ كه‌ امروزه‌ به‌ نام‌ هرمنوتیك‌ مورد بحث‌ قرار می‌گیرد، جستجو كرد. از این‌ رو فایده‌ چندانی‌ بر ریشه‌شناسی‌ لغوی‌ آن‌ و بررسی‌ تاریخی‌ استعمال‌ این‌ واژه‌ در آثار متفكرین‌ یونان‌ باستان‌ نظیر افلاطون‌ و ارسطو مترتب‌ نمی‌شود. به‌ همین‌ دلیل‌ از ذكر مباحث‌ تفصیلی‌ در این‌ زمینه‌ خودداری‌ می‌شود. ● تعریف‌ هرمنوتیك‌ در طول‌ تاریخ‌ نه‌ چندان‌ طولانی‌ هرمنوتیك، تعریفهای‌ متنوعی‌ از آن‌ ارائه‌ شده‌ است‌ كه‌ هریك‌ به‌ نوبهٔ‌ خود، معرف‌ و نشانگر دیدگاهی‌ خاص‌ درباب‌ اهداف‌ و وظایف‌ این‌ شاخه‌ معرفتی‌ است. پیش‌ از داوری‌ نهایی‌ درباب‌ امكان‌ ارائه‌ تعریفی‌ جامع‌ و همه‌ جانبه‌ از هرمنوتیك‌ كه‌ تلاشهای‌ فكری‌ گذشته‌ و حال‌ هرمنوتیكی‌ را پوشش‌ دهد، مناسب‌ است‌ كه‌ به‌ پاره‌ای‌ از تعریف‌های‌ عرضه‌ شده‌ اشاره‌ داشته‌ باشیم. فهم‌ صحیح‌ هریك‌ از این‌ تعریفها نیازمند توضیحی‌ مختصر در مورد زمینه‌های‌ شكل‌گیری‌ هریك‌ از آنهاست. این‌ زمینه‌ها، گویای‌ تلقی‌ صاحبان‌ این‌ تعریف‌ از اهداف‌ و كاركردهای‌ هرمنوتیك‌ است. ۱) جان‌ مارتین‌ كلادنیوس‌ (۱۷۱۰-۱۷۵۹) علوم‌ انسانی‌ را مبتنی‌ بر هنر تفسیرAuslegekunst) ) می‌دانست‌ و هرمنوتیك‌ را نام‌ دیگر این‌ هنر قلمداد می‌كرد. در فهم‌ عبارات‌ گفتاری‌ و نوشتاری‌ ابهاماتی‌ رخ‌ می‌دهد كه‌ فهم‌ كامل‌ آنها را دچار مشكل‌ می‌كند. هرمنوتیك، هنر دست‌یابی‌ به‌ فهم‌ كامل‌ و تام‌ عبارات‌ گفتاری‌ و نوشتاری‌ است. این‌ هنر مشتمل‌ بر مجموعه‌ای‌ از قواهد است. یعنی‌ چیزی‌ شبیه‌ به‌ منطق، كه‌ مددكار مفسر در رفع‌ ابهامات‌ متن‌ می‌باشد.(۱۰) ۲) فردریك‌ آگوست‌ وُلف‌ در سخنرانیهای‌ سالهای‌ ۱۷۸۵ تا ۱۸۰۷ درباره‌ «دائرهٔ‌المعارف‌ مطالعات‌ كلاسیك»، هرمنوتیك‌ را چنین‌ تعریف‌ می‌كند: «علم‌ به‌ قواعدی‌ كه‌ به‌ كمك‌ آن‌ معنای‌ نشانه‌ها درك‌ می‌شود.» هدف‌ از این‌ علم، درك‌ اندیشه‌های‌ گفتاری‌ و نوشتاری‌ شخص‌ مؤ‌لف‌ یا گوینده، درست‌ مطابق‌ آنچه‌ او می‌اندیشیده‌ است، می‌باشد. این‌ تلقی‌ از تفسیر و كاركرد هرمنوتیك، عمل‌ فهم‌ را نه‌ تنها نیازمند درك‌ زبان‌ متن، بلكه‌ نیازمند دانش‌ تاریخی‌ نیز می‌داند. مراد از دانش‌ تاریخی، شناخت‌ زندگی‌ مؤ‌لف‌ و شرایط‌ تاریخی‌ و جغرافیایی‌ سرزمین‌ او می‌باشد. مفسر ایده‌آل‌ كسی‌ است‌ كه‌ هرآنچه‌ مؤ‌لف‌ می‌دانسته‌ است‌ او نیز بداند.(۱۱) ۳) فردریش‌ ارنست‌ دانیل‌ شلایر ماخر (۱۷۶۸-۱۸۳۴) به‌ هرمنوتیك‌ به‌ مثابه‌ «هنر فهمیدن» می‌نگریست. او مسأله‌ بدفهمی‌ و سوء فهم‌ را مورد توجه‌ قرار داد و بر آن‌ بود كه‌ تفسیر متن‌ دائماً‌ در معرض‌ خطر ابتلأ به‌ سوء فهم‌ قرار دارد. از این‌ رو هرمنوتیك‌ به‌ عنوان‌ مجموعه‌ قواعدی‌ متدیك‌ و روش‌آموز، باید برای‌ رفع‌ این‌ خطر به‌ استخدام‌ درآید. بدون‌ وجود چنین‌ هنری، راهی‌ برای‌ حصول‌ فهم‌ وجود نخواهد داشت.(۱۲) تفاوت‌ این‌ تعریف‌ با تعریف‌ اول‌ آن‌ است‌ كه‌ كلادنیوس‌ نیاز به‌ هرمنوتیك‌ را تنها در مواضعی‌ می‌دانست‌ كه‌ ابهامی‌ در راه‌ فهم‌ متن‌ رخ‌ می‌نماید، اما شلایر ماخر مفسر را دائماً‌ و در هر فهمی‌ از متن‌ نیازمند به‌ هرمنوتیك‌ می‌داند؛ زیرا هرمنوتیك‌ مورد نظر او برای‌ رفع‌ ابهام‌ تعبیه‌ نشده‌ است، بلكه‌ دانشی‌ است‌ كه‌ مانع‌ سوء فهم‌ می‌شود و امكان‌ سوء فهم، احتمالی‌ است‌ كه‌ همواره‌ وجود دارد. به‌ تعبیر دیگر در نظر كلادنیوس، اصل‌ بر صحیح‌ بودن‌ فهم‌ و تفسیر است‌ و جریان‌ فهم‌ متن‌ روال‌ عادی‌ و طبیعی‌ خود را دارد مگر آنكه‌ ابهام‌ و مشكلی‌ پیش‌ آید و هرمنوتیك‌ دانشی‌ كمكی‌Auxiliary Science) ) برای‌ رفع‌ ابهام‌ و پیچیدگی‌ به‌ حساب‌ می‌آید. حال‌ آنكه‌ در تلقی‌ شلایر ماخر، اصل‌ بر سوء فهم‌ است‌ مگر آنكه‌ به‌ كمك‌ قواعد هرمنوتیك‌ از بدفهمی‌ پرهیز شود. پس‌ گرچه‌ هر دو به‌ هرمنوتیك‌ به‌ عنوان‌ هنری‌ مشتمل‌ بر مجموعه‌ای‌ از قواعد می‌نگریستند، اما محتوای‌ این‌ قواعد و غرض‌ از تنظیم‌ آنها با یكدیگر متفاوت‌ است. ۴) ویلهلم‌ دیلتای‌ (۱۸۳۳-۱۹۱۱) هرمنوتیك‌ را دانشی‌ می‌داند كه‌ عهده‌دار ارائه‌ روش‌شناسی‌ علوم‌ انسانی‌ است. هدف‌ اصلی‌ تلاش‌ هرمنوتیكی‌ او، ارتقأ اعتبار و ارزش‌ علوم‌ انسانی‌ و هم‌ طراز كردن‌ آن‌ با علوم‌ تجربی‌ بود. از نظر وی‌ سر‌ اطمنیان‌ آور بودن‌ قضایای‌ علوم‌ تجربی، در وضوح‌ و روشنی‌ روش‌شناسی‌ آن‌ نهفته‌ است‌ و برای‌ اینكه‌ علوم‌ انسانی‌ هم‌ علم‌(Science) باشند لازم‌ است‌ كه‌ متدولوژی‌ آن‌ تنقیح‌ شود و اصول‌ و بنیانهای‌ مشترك‌ و استوار آن‌ كه‌ پایه‌های‌ تمام‌ تصدیقات‌ و قضایای‌ علوم‌ انسانی‌ است. روشن‌ و آشكار گردد.(۱۳) ۵) یكی‌ از نویسندگان‌ معاصر آلمانی‌ به‌ نام‌ بابنر(Bubner) در مقاله‌ «هرمنوتیك‌ استعلایی» كه‌ در سال‌ ۱۹۷۵ نگاشت، هرمنوتیك‌ را به‌ «دكترین‌ فهم» تعریف‌ كرد.(۱۴) این‌ تعریف‌ با هرمنوتیك‌ فلسفی‌ مارتین‌ هیدگر و هانس‌ گادامر تناسب‌ كاملی‌ دارد؛ زیرا هدف‌ از هرمنوتیك‌ فلسفی‌ توصیف‌ ماهیت‌ فهم‌ است. هرمنوتیك‌ فلسفی‌ برخلاف‌ هرمنوتیكهای‌ گذشته‌ نه‌ به‌ مقوله‌ فهم‌ متن‌ منحصر می‌شود و نه‌ خود را در چهارچوب‌ فهم سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1407]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن