تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش، نابود كننده نادانى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804072516




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شلایرماخر و هرمنوتیک کلاسیک


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: شلایرماخر دنبال طرحی عام برای هرمنوتیک بود. البته نه به این معنا که طرحی بیابد که فهم بر اساس آن عمل کند بلکه هدف وی این است که مکانیسمی را بیابد که فهم "بر اساس آن عمل می کند" . شلایر ماخر در جمله ی قصار درخشانی متعلق به دوران اولیه ی تفکرش می گوید که:" علم هرمنوتیک دقیقا به همان شیوه عمل می کند که کودک معنای کلمه ای تازه را درک می کند " ... اگر بخواهیم هرمنوتیک را تقسیم کنیم می توانیم از سه دوره ی متمایز یاد کنیم :دوره ی نخست که در دوران کهن و سده های میانه آن را بررسی کردیم دوره ی دوم را می توان هرمنوتیک کلاسیک نامید . که مشخصا می توان از کارهای کلادنیوس و آست و آگوست ولف و شلایرماخر و دیلتای نام برد . که دراین مقاله آراء شلایرماخر را مورد بررسی قرار می دهیم .و در نهایت به هرمنوتیک مدرن می توان اشاره داشت . که در جای خود به صورت مفصل بدان می پردازیم . یکی از مهم ترین چهره های هرمنوتیک کلاسیک فردریش ارنست دانیل شلایرماخر(1834-1768) می باشد . اهمیت کار شلایرماخر تنها در طرح مفاهیمی پراهمیت در زمینه ی هرمنوتیک خلاصه نمی شود . چرا که وی یک متکلم برجسته ی دینی بود و نظرات مهمی در زمینه ی تجربه ی دینی ارائه کرده است که برای هرپژوهنده ی علم کلام حائز اهمیت است .  از طرفی شلایرماخربا جنبش رمانتیک های آلمانی ارتباط نزدیکی داشت. برای اینکه بتوانیم زمینه و زمانه ی کار شلایرماخر را بررسی کنیم اهمیت دارد که ابتدا توضیح مختصری پیرامون رمانتیک ها ارائه کنیم تا راهی برای ورود به جهان فکری شلایرماخر باز شود .  رمانتیک های در شهر "ینا"ی آلمان نطفه ی اولیه اشان شکل گرفت . در جایی که در سالهای پایانی سده ی هفدهم دو برادر به نامهای فردریش و ویلهم اگوست شلگل نشریه ی "آتنائوم" را راه انداختند . مهم ترین نوشته های شلگل در قالب فلسفه هنر بود که به شکل به شکل قطعه نویسی و گزین گویه بودند . که خود علیه تفکر نظام مند است . شلگل ها در شهر ینا تنها نبودند نووالیس جوان نیز به این جنبش پیوسته بود همچنین لودویگ تیک واکن رودر   ژان پل ریشتر و شلایرماخرنیز با آنها همراه شدند . این حلقه با پیوستن هنرمندانی از برلین و هایدلبرگ افزایش یافت . :هلدرلین شاعر محبوب هایدگر آرنایم و کلمان برنتانو و برادران گریم و آشن دورف و فون کلایست و هوفمان نیز به ای جنبش پیوستند . هم زمان در انگلستان شلی و بایرون آثار خود را منتشر می کردند و در فرانسه نیز شاتوبریان و مادام دواستال کار خود را ادامه می دادند پس رومانتیک ها جنبشی اروپایی را پایه گذاری کردند برای فهم نظرات هرمنوتیکی شلایرماخر ابتدا بهتر است که دو نکته ای که رمانتیک ها با شور پیگیری می کردند راشرح دهیم نکته ی اول نسبت رومانتیکها با سوژه ی برین کانتی است . می دانیم کانت با بررسی محدودیت های خرد و طرح قوای فاهمه مبنای اندیشیدن را پی ریخت . از نظر کانت همواره سوژه ی استعلایی ای است که از شرایط مکانی – زمانی می گریزد این همان سوژه ی همیشه داناست . در حقیقت کانت تعریفی مطلق از انسان ارائه کرده است . از نظر وی همواره یک من ثابت وجود دارد که همان سوژه ی شناساگر است . در این جا رمانتیک ها چندان میانه ی خوبی با کانت ندارند چرا که رمانتیک ها سوژه را در حال شکل گیری و شدن می دانند پس می توان گفت برداشت رمانتیک ها از سوژه بیشتر به کارهای شلینگ و فیشته شباهت دارد که از نظر آنها من متعین و شکل گرفته نیست بلکه از راه ارتباطی که با طبیعت و با سایر انسانها دارد شکل می گیرد . اکنون می خواهیم بفهمیم نیت هنرمند نویسنده و شاعر و...(یا به اصطلاح فلسفی تر مولف )در اثرش  چه قدر از نظر رمانتیکها اهمیت دارد ؟ مثلا وقتی به پرده ی "ماهیگیری معجزه آسا"اثر رافائل می نگریم چهره ی مسیح آن حالت سکوت و آرامش یک نقاشی مذهبی را دارد . مسیح در این اثر غمین است یا شادمان ؟ براستی مسیح از سیاهی عمل شمعون پطرس اندوهگین است یا حالت تسلیم  را نسبت به تصمیم پدر مقدس دارد ؟ و یا بخشندگی ای که از آن مهاتما (روح بزرگ ) انتظار می رود در چهره اش موج می زند ؟ در این جا رافائل به عنوان مولف اثر چه نیتی داشته است ؟ اگر از نگاه رمانتیک ها به این مسئله نگاه کنیم وظیفه ی من یا همان مخاطب و به اصطلاح فنی تر تاویل گر این است که دریابم رافائل چه در ذهن داشته است ؟ به چه هدفی این چهره را ترسیم کرده است ؟ در یک کلام رافائل چه می خواهد بگوید ؟از نظر رمانتیک ها نیت مولف پدید آورنده ی معنای نهایی اثر است .  نکته ی بعدی دقیقا این است که از نظر رمانتیک ها هر اثری دارای معنای نهایی است .  در همان مثال قبلی پرده ی نقاشی دارای معنایی است که وظیفه ی من یافتن آن است : آن پرده تصویرگر معجزه ای از عیسی است که شرح آن در انجیل لوقا فصل پنجم بندهای اول تا نهم آمده است . پس ما شاهد دو دگم اساسی در دیدگاه هرمنوتیک ها هستیم : باور به وجود معنای نهایی و باور به نیت مولف . البته هنرمند از نظر رمانتیکها مقامی بسیار والا داشته است .  نبوغ و خلاقیت هنرمند است که اثر را ایجاد می کند .  این نبوغ مولف را وام دار بحثهای کانت در زمینه ی سوژه هستند که رنگ و بوی رمانتیسیسمی به آن داده اند . شلایرماخر البته در اخذ نیت مولف وام دار مارتین کلادنیوس نیز هست که پیش از رمانتیکها مفهوم اصلی نیت مولف را پایه گذاری کرده است .کلادنیوس در قطعه ی 148 کتاب اش " در آمدی به تاویل صحیح از سخن ها و کتابهای خردمندانه " که به سال 1742 نوشته بود چنین گفته است : " آثار نوشته شده و گفته های مردمان یک نیت دارند : خواننده یا شنونده به گونه ای کامل آنچه را که نوشته یا گفته شده است را دریابند ". پل ریکور شرح داده است که هرمنوتیک شلایرماخر از دو گرایش متفاوت شکل گرفته است :1) گرایش رمانتیک ( که جلوتر به آن خواهیم پرداخت ) . 2) – گرایش نقادانه به معنای مشهور کانتی . که سعی در شکل دادن قاعده های ادراک به نحو همگانی دارد ( همانطور که کانت خرد ناب را نقد می کرد تا همگانی اش گرداند ) نقطه ی شروع هرمنوتیک شلایرماخر verstehen است . برای این واژه سه معادل دیده ام. که برای روشنگری بیشتر هر سه را ذکر می کنم : فهم و شناخت و ادراک . از نظر شلایرماخر ما با دو موقعیت متفاوت روبه رو هستیم :یک بار درصدد بیان هستیم یعنی می خواهیم مطلبی را بیان یا به عبارتی تبیین کنیم و یک بار درصدد فهم یا شناخت مطلبی هستیم . می خواهیم متنی یا مطلبی را درک کنیم . از نظر شلایرماخر نکته ی اساسی در هرمنوتیک همین موقعیت دوم است . پس سوال اساسی این می شود : من چگونه یک اثر را (خواه متن باشد و خواه در سایر نظام های نشانه شناسیک تبلور یافته باشد ) می فهمم؟ من در مقام شنونده مجموعه ای از کلمات را می شنوم و یا پرده ای نقاشی را می بینم و یا قطعه ای موسیقا یی را می شنوم و ناگهان در طی یک عمل اسرار آمیز معنای آن را حدس  می زنم . در این جا می خواهم دقت بیشتری داشته باشم . گفتیم بین بیان یا فهم یا به عبارتی شناخت و گفتار speech تفاوت قائل می شود ولی هر دو را ناشی از آنچه توانش می دانیم  می داند : یا به عبارتی توان زبانی یا تسلط انسان بر زبان ( گویا زبان هم چون ابژه ای پیش روی ماست ) . به نظر می آید شلایرماخر از طرحواره های موجود در زمان خودش در بحثهای زبان شناسیک فراتر رفته است چون هم بیان و هم فهم را در گستره ی آنچه کنش زبانی می نامیم speechact می داند این یکی از مواردی است که امروزی بودن برخی از مباحثی را که شلایرماخر مطرح کرده است را به ما اثبات می کند . کنش زبانی مفهومی است که خاصتا در فلسفه ی تحلیلی در دهه های اخیر در مرکز توجه قرار گرفته است .  سعی می کنم تا آن جا که بتوانم مفهوم کنش زبانی را بشکافم ولی از آنجا که این مفهوم در فلسفه ی تحلیلی پرورده شده است و من نیز با فلسفه ی تحلیلی آشنایی سطحی دارم چندان ادعای جدی بودن نمی کنم ! در بین فیلسوفان فرانسوی می توان به میشل فوکو اشاره داشت که بر روی این مفهوم کار کرده است . البته فوکو تحلیل خود را مبتنی برenonce(گزاره یا حکم ) کرده بود و آن را از کنشهای کلامی متفاوت می دید البته پس از نامه ی جان سیرل که کنش های زبانی را کشف و طبقه بندی کرده بود می پذیرد که بین enonce و speechact تفاوتی نیست و فقط خواسته است تمایز زاویه ی دید خود را نسبت به سیرل نشان دهد.در حقیقت کنش زبانی ماهیتی نسبی دارد و بسته به شیوه ی کاربرد آن معنا می یابد .  در حقیقت ابهام معنایی سازنده ی یک کلیت معنایی برای این مفهوم است .  مثلا این حکم ( کنش زبانی ) که " نوع تکامل می یابد " مفهوم یکسانی نزد داروین و سیمپسون دارد ولی اگر ما حیطه ی برخورد خود را کلی تر کنیم یعنی این حکم را از منظر نئوداروینی در برابر نظام داروینی بررسی کنیم با مفاهیم متفاوتی روبه رو میشویم چون تکامل یافتن نوع در نظام داروینی با تکامل یافتن نوع در نظام نئوداروینی متفاوت است . البته کنش زبان شناسیک محدود به نظام زبان شناسیک نیست بهتر است آن را در گستره ی نشانه شناسیک بررسی کنیم .وقتی شلایرماخر گفتار و شناخت را در گستره ی کنش زبانی معنادار می کند به این معناست که این هر دو بر اساس اقتضاءهای قواعد زبانی و نشانه ای عمل می کنند مثلا وقتی من می گویم " نظر شما را قبول دارم " این بیان ( گفتار ) در حیطه ی کنش کلامی " اظهار نظر" جای دارد و" اظهار نظر" می تواند در کنش کلامی کلی تر ( موافقت یا مخالفت ) جای گیرد . این که بحث شلایر ماخر حدود یکصد و پنجاه سال پیش در مورد کنش کلامی امروزه در مباحث فلسفه ی تحلیلی اهمیت یافته است  نمایانگر نبوغ وی است . گفتیم که شلایرماخر شناخت را اساس هرمنوتیک اش می کند . اما شناخت چگونه حاصل می گردد ؟ مکانیسم شناخت چگونه است ؟ در حقیقت شناخت از نظر شلایرماخر یک کنش است .  رخ می دهد.  در این راستا شلایرماخر دو عنصر را در کنش شناخت از هم جدا می کند : " درک گفتار هم چون چکیده ی زبان و ادراک هم چون واقعیتی در ذهن اندیشنده " ما با دو فراشد متفاوت روبه رو هستیم . فراشد شناخت و تاویل از نظر شلایرماخربه دو حوزه ی متفاوت که البته در هم کنش اند ارتباط دارد : حوزه ی زبان که شلایرماخر آن را تاویل نحوی یا دستوری می نامد . تاویل دستوری توصیف گزاره هاست نوعی شناخت آن چه امروزه معناشناسیک semantic می نامند است که در کار ساختارگراها اهمیت بسیار داشت . هر گزاره در هر متن را باید در ارتباط آن گزاره با زبان درک کرد .  ساختار نحوی گزاره چگونه است ؟ این گزاره در ارتباط با سایر گزاره ها چه معنایی می یابد و در نگاهی کلی تر این متن در مناسبات اش با سایر متون چه معنایی می یابد؟ خود گزاره از چه اجزایی تشکیل شده است ؟ این اجزاء چه معنایی را به کل گزاره می دهند؟ تمام اینها در حوزه ی تاویل نحوی معنادار است . اما سویه ی متفاوت و البته مرتبط دیگر عبارت است از تاویل فنی یا آنچه شلایرماخر بعدها تاویل روان شناسیک خوانده است . در این حیطه فرض بر این است که هر گزاره یا کلامی امری واقع در ذهن نویسنده بوده است . و ما برای درک این متن یا در نگاهی جزئی تر گزاره باید بفهمیم در لحظه ی خاص که این اثر را مولف خلق می کرد خود مولف چه در ذهن داشته است . : بررسی متن و اثر یا گفتار با ذهنیت اندیشگر در لحظه ی آفرینش اثر. می توان این گونه گفت که هر گزاره یا متن یا گفتار دو سویه دارد : از طرفی بخشی از نظامی است که بین افراد به کار می رود پس قواعد پذیرفته شده ی آنها را دارد ( تاوین نحوی ) و از طرفی هم چون بخشی از زندگی شخصی   درونی   و فکری مولف نیز هست و با این حوزه نیز ارتباط دارد . ( تاویل روان شناسیک ) . البته پیشاپیش باید تذکر بدهم تاویل روان شناسیک متفاوت از تاویل روانی مولف است . ( هر چند با توضیحات ذکر شده این مطلب آشکار است ) چون منظور ما در هرمنوتیک اساسا بازشناسی تفکر شخصی دیگر است و نه تعیین انگیزه ها یا عللی برای احساسات مولف . اما گفتیم تاویل نحوی و روان شناسیک دو سویه ی درهم کنش است چون مولف آنچه در ذهنش در لحظه ی آفرینش اثر وجود دارد را بر اساس قواعد زبان شناسانه با زبان بیان می کند پس این دو سویه با هم متحدند . با هم سازنده ی معنای نهایی ای هستند که مولف اراده کرده است . گفتیم که ما در هرمنوتیک شلایرماخری دنبال باز سازی اعمال ذهنی مولف هستیم . از این جا باید گفت که آنچه که این بازسازی بر اساس آن عمل می کند" دور هرمنوتیکی" است . اما دور هرمنوتیکی چیست ؟ از نظر شلایرماخر فهم اساسا عملی ارجاعی است  چون ما می خواهیم کل گزاره و متن و گفتار را درک کنیم . از طرفی ما وقتی کل را درک می کنیم که اجزاء آن را درک کرده باشیم .  با درک اجزاء است که می توانیم بفهمیم کل چه معنایی می دهد . از طرفی معنای اجزاء را در مراجعه کل درک می کنیم یعنی وقتی اجزاء را درک می کنیم که پیشا پیش کل را درک کرده باشیم . چون تک مفهوم معنایش را از زمینه ای که در آن قرار می گیرد کسب می کند . پس ما با یک دور مواجه ایم ؟ حال آیا می توان گفت که این یک تناقض منطقی است ؟ خیر . چون خیلی ساده فهم امکان پذیر است . یک کودک پس از هیجده ماه می تواند شناخت پیدا کند و با زبان ارتباط فهمانه ای ( اصطلاحی هایدگری !) برقرار می کند . حال سوال این می شود که از این دور چگونه می شود رهایی یافت ؟ قبلا گفتیم که شلایرماخر فهم را یک عمل اسرار آمیز و حدسی می داند . در حقیقت ما وقتی در دایره ی شناخت ( دور هرمنوتیکی ) قرار می گیریم به نحوی معناها را حدس می زنیم . بر اساس یک حدس است که ما معنای جزء و کل را با هم درک می کنیم . وقتی شلایرماخر فهم را عملی حدسی دانست راه را برای حل معضل دور هرمنوتیکی بازگذاشته بود . نکته ی دیگری که شلایرماخر در راه حل معضل دور هرمنوتیکی پیش می کشد لزوم وجود حیطه ی مشترک در فهم بین دو طرف ( مولف و مخاطب ) است . ما وقتی می خواهیم " فهم " کنیم !در حقیقت خود را در موقعیت و نسبتی هم سخنانه با اثر و مولف قرار می دهیم . و این متضمن وجود نقطه ی مشترکی در فهم است . وگرنه این نسبت هم سخنانه برقرار نمی شود .برای مثال آیا سخن گفتن از لذات دانش آموختن برای کسی که آن را رد می کند بیهوده نیست ؟ بنا بر این هر کسی باید با موضوع مورد بحث آشنا باشد . مثالی ساده : نامفهوم بودن ابتدایی در قرائت اثر مولفی بزرگ مثل کی یر کگور و نیچه یا هایدگر نشان می دهد همواره پیش شرط داشتن فهم ابتدایی از موضوع مورد بحث است . تا این جا مباحث مهمی از هرمنوتیک شلایرماخر مطرح شد . اما اساس کار هرمنوتیک شلایرماخر چیست ؟ هدف وی در واقع چیست ؟ شلایرماخر دنبال طرحی عام برای هرمنوتیک بود. البته نه به این معنا که طرحی بیابد که فهم بر اساس آن عمل کند بلکه هدف وی این است که مکانیسمی را بیابد که فهم بر اساس آن عمل می کند . این ساز و کار در همگان وجود دارد چه بدانند و چه ندانند . شلایر ماخر در جمله ی قصار درخشانی متعلق به دوران اولیه ی تفکرش می گوید که:" علم هرمنوتیک دقیقا به همان شیوه عمل می کند که کودک معنای کلمه ای تازه را درک می کند " . از طرفی با این کارشلایرماخر دیگر هرمنوتیک علم خاصی که در قلمروی خاصی مثلا تاویل متون مقدس یا سند نامه های حقوقی محدود نمی شود . بلکه اساسا به گستره ی "فهم " مربوط میشود . پس ما با یک طرحواره ی عظیم و عام روبه رو هستیم . پیش از این از دو نکته در کار شلایرماخر سخن گفتیم : نیت مولف و معنای نهایی متن . شلایرماخر به معنای نهایی باور داشت شاید ریشه ی این مطلب در نگرش مذهبی وی باشد که نمی توانست قائل به تکثر معناها باشد . اساسا فلسفه های توحیدی هماره به معنای نهایی باور دارند و تکثر را نوعی شر می دانند به قول رولان بارت " نام من لجئون است من شیطانم " . کتاب مقدس توسط خدا نازل شده است .  حاوی پیام مشخص و معینی است : رستگاری انسانها . شاید به همین دلیل نیز بوده است که شلایرماخر نمی توانسته باور تک معنایی نسبت به متن را از دست بدهد و به علت همین نگرش دگماتیک است که کار هرمنوتیکی شلایرماخر در گستره ی هرمنوتیک کلاسیک جای می گیرد . ولی در مورد نیت مولف چطور ؟ طبق آن چه گفته شد این فرض ایجاد می شود که شلایرماخر به نیت مولف باور داشت . ولی در واقع این فرض اشتباه است شلایرماخر هیچ باوری به نیت مولف نداشته است و جای نیت مولف را با مفهوم خودساخته ی تمامیت زندگی مولف عوض کرده است از نظر وی مولف همواره سویه هایی از اثر خود را نمی بیند چون هر اثر از تمامیت زندگی مولف خبر میدهد . و نه از نیت مولف در لحظه ی آفرینش اثر . به عبارتی کل زندگی اندیشگرانه ی مولف در هر لحظه ی آفرینش اثر تجلی می کند از طرفی شلایرماخر کوشش برای شناخت تمامیت زندگی مولف را کوششی ناتمام می داند و صریحا می پرسد :" آیا ما از زندگی ارسطو و افلاطون چیزی می دانیم ؟" اکنون شاید سوال شود شلایر ماخر چرا با این وصف مفهوم نیت مولف را مطرح کرد ؟ باید پاسخ داد شلایرماخر دنبال شناخت "بهتر " است مهم نیست این شناخت شناختی مطلق نباشد ولی هرچه تلاش کنیم شناخت نزدیک تری به واقع پیدا می کنیم . از نظر وی ما هیچ گاه به شناخت نهایی و مطلق نمی رسیم لذا همواره باید دنبال تاویل های کامل تری باشیم . تا سال 1959 برداشت رایج از علم هرمنوتیک شلایر ماخر ضرورتا مبتنی بود بر مجلدی در مجموعه ی آثار او که پس از درگذشت وی به ویراستاری دوست و شاگردش فریدریش لوکه منتشر شده بود . این مجلد که در سال 1838 منتشر شد تنها بخشی از آن از دست نوشته های خود مولف برداشته شده بود و اکثر آن از سرهم کردن یادداشتهای دانشجویان فراهم شده بود . در اواخر دهه ی 1950 هاینتس کیمرله شاگرد گادامر با بودجه ی دانشگاه هایدلبرگ در کتابخانه ی برلین به بررسی دقیق مقالات منتشرنشده ی شلایرماخر پرداخت وهمه ی نوشته های راجع به علم هرمنوتیک که به خط خود شلایرماخر بود را به ترتیب زمانی منتشر کرد و بدین ترتیب برای نخستین بار این امکان به وجود آمد که به دقت و اطمینان خاطر تحول تفکر خود شلایرماخر در باب طرعلم هرمنوتیک عام پی جویی شود. بر این اساس در اوائل زبان محور بوده است و کمتر وجه روان شناختی داشته است و به تدریج شلایرماخر از توجه به عنصر زبان می کاهد و بیشتر هرمنوتیک اش را روان شناسانه می کند . از نظر کیمرله عنصر قاطع در دور شدن از علم هرمنوتیک زبان محورو روی آوردن روان شناسانه به علم هرمنوتیک دست شستن تدریجی از تلقی یگانگی زبان و تفکر بود . و باز به گفته ی کیمرله دلیل آن نیز دلیلی فلسفی بود : شلایرماخر وظیفه ی خودش را وساطت میان درونی بودن فلسفه ی نظری استعلایی و بیرونی بودن علم تجربی وتحصلی می دید پیش فرض او این بود که میان ذات درونی و ایدئال و نمود بیرونی تفاوتی موجود است و لذا متن نمی توانست تجلی مستقیم عمل ذهنی درونی انگاشته شود بلکه چیزی محسوب می شد که تسلیم مقتضیات تجربی زبان است . بدین ترتیب وظیفه ی علم هرمنوتیک نهایتا به وظیفه ی استعلا از زبان منجر شد تا عمل درونی را کشف کند . بدین سان عمل بازسازی ذهنی در علم هرمنوتیک دیگر عملی باطنا زبانی تصور نشد . آنچه تا این جا گفته شد نظر برخی معاصران مانند کیمرله و گادامر را تقویت می کند که شلایرماخر به بیراهه می رود و از امکان پرثمرتر علم هرمنوتیکی حقیقتا زبان محور دست می کشد .چون متن فقط با رجوع به نوعی عمل ذهنی مولف که برای ما مبهم است فهمیده نمی شود بلکه با رجوع به دست مایه و متنی که مولف نگاشته است فهمیده می شود . در این جا یاد فرازی از رمان صدایشان را می شنوید اثر ناتالی ساروت می افتم : " چگونه این واژه های متحجر قادر خواهند بود آن چه را سیال و مواج مدام بین ما جریان دارد ، در هم بفشارند . آن چه را در هر لحظه تغییر می کند و در همه ی جهات می پراکند و نمی گذارد که هیچ مرزی متوقفش کند ... آن چه به ما تعلق دارد ... به ما تنها ... کدام واژه ی از بیرون آمده ای قادر است میان ما نظم ایجاد کند ، ما را از هم جدا کند یا به هم نزدیک کند ؟ ... خودت خوب می دانی که این جا ، بین ما ، همه ی این واژه ها ... برای خنده ازشان استفاده کردیم ، برای بازی ... "   منابع :  1- ساختار و تاویل متن                        بابک احمدی     2- علم هرمنوتیک                                  ر.پالمر                   3- حقیقت و زیبایی                             بابک احمدی         4- فوکو فراسوی ساختار و هرمنوتیک      درایفوس و رابینو            5- صدایشان را می شنوید ؟                    ناتالی ساروت             * 




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 364]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن