واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : موریس مترلینگ rezamediatak29th August 2007, 03:13 PMموریس مترلینگ (۱۸۶۰-۱۹۴۹) نویسنده و فیلسوف بلژیکی بود. مترلینگ در سال ۱۸۶۰ میلادی در ایالت فلاماند در شهر کان متولد شد. زبان آلمانی و فرانسه را در خانواده فرا گرفت و در مدرسه زبان لاتینی آموخت و تحصیلات خود را در رشته حقوق به پایان رسانید. او در بلژیک وکیل دعاوی شد. او سپس به نویسندگی پرداخت و زبان انگلیسی را آموخت. او ابتدا به نوشتن نمایشنامه میپرداخت. پس از چندی او به فلسفه گرایش پیدا کرد و به نوشتن کتب فلسفی پرداخت. در اواخر عمر دچار اختلال عقلی شد و در یکی از تیمارستانهای ویژه در آمریکا بسر برد. در سال ۱۹۴۹ میلادی بر اثر سکتهٔ قلبی درگذشت. آثار * پرندهٔ آبی -نمایشنامهای که برنده جایزهٔ نوبل در سال ۱۹۱۱ میلادی شده * عقل و سرنوشت * زندگی زنبور عسل * معبد ویرا * دو باغ * هوش گلها * مرگ * بقایای جنگ * صاحب خانهٔ ناشناس * جادههای کوهستانی * راز بزرگ * زندگی موریانه * زندگی فضا * عرصهٔ فرشتگان * زندگی مورچه * ساعت ریگی * سایهٔ والها * قانون بزرگ * قبل از سکوت بزرگ * گنجینهٔ فقرا * دروازهٔ بزرگ کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند ruya19th October 2008, 08:10 PMکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) آن چه انسان هرگز نخواهد فهمید این است که چگونه در مقابل کسی که ما را آفریده و همه چیز ما از اوست مسوول خواهیم شد و او از ما بازخواستخواهد کرد ؟!؟!؟ . موريس مترلينگ این همه پیغمبرها گفته اند که روح باقی می ماند و چنین و چنان می شود. اما هیچکس توجه نکرده که آیا روح ما قابل بقا هست یا نه ؟؟؟ شما را بخدا روح ما با این افکار پست و اندیشه هایی که از حدود معده و شهوت تجاوز نمی نماید آیا اگر از بین برود بهتر نیست ؟!؟ . موريس مترلينگ چیزی را که ما نمی توانیم بفهمیم ضد و نقیض زندگی انسان است. زیرا از یک طرف طبیعت یا خدا انسان را آفریده که حتما مرتکب گناه می شود و از طرف دیگر به ما می گویند که هر کسی که مرتکب گناه گردید در جهان مجازات خواهد دید !!! بهتر این بود که از روز نخست ما را طوری می آفریدند که قدرت ارتکاب گناه را نداشته باشیم . نه آنکه ما را بیافرینند و بعد کیفر بدهند !!! . موريس مترلينگ IRAN PARAST28th January 2009, 10:42 AMتا وقتی که من و شما دارای مغز هستیم محال است که بتوانیم دانائی خداوند را با اختیار خودمان در زندگی وفق بدهیم! یعنی همینکه ما گفتیم خداوند دانا و تواناست و همه کار را می توانست و می تواند بکند و قادر به پیش بینی همه چیز بوده و هست دیگر نمی توانیم بگوئیم که ما در کار خود اختیار داریم و هر چه دلمان بخواهد خواهیم کرد! زیرا هر فکری که شما برای امروز و یا آینده بکنید و هر کاری را که امروز و یا در آتیه انجام بدهید قبلا از طرف خدا پیش بینی شده و اگر پیش بینی نمی شد و او قادر نبود که وقایع آینده را ادراک نماید خدا نبود و همین که پیش بینی کرد ناچار آن کار اتفاق خواهد افتاد ودیگر اختیار از دست شما خارج است! تمام وسائل و کتابهائی که علمای مذهبی در این خصوص نوشته اند و خواسته اند که موضوع آزادی انسان را با علم وتوانائی خداوند وفق بدهند جز یک سلسله کلمات پوچ و میان تهی چیزی نیست و فاقد معنی می باشد! انسان در یک صورت می تواند در این جهان اختیار داشته و هر چه دلش می خواهد بکند و آن در صورتی است که خداوند یعنی کسیکه دانا و توانای مطلق است وجود نداشته باشد! و همین که این دانا و توانای مطلق وجود داشت دیگر من و شما اختیار نداریم و تمام کارها بدست او انجام می گیرد! کسانیکه بین خدا و جهان فرق میگذارند و عقیده دارند که این دو باهم متفاوت هستند می گویند این جهان است که نادان و ناتوان می باشد و در نتیجه نمی تواند وقایع آینده ما را پیش بینی نماید بنابراین ما در جهان آزاد هستیم وهرچه دلمان بخواهد می کنیم ! ولی این اشخاص خود بخویشتن جواب رد می دهند زیرا همین که بین جهان و خداوند فرق گذاشتند لازمه اش این است که خداوند آفریننده جهان باشد و اگر جهان چیزی نمی داند خدا ناچار باید همه چیز را بداند وگرنه خدا نیست! پس ما فرضا جهان را نادان بدانیم نمی توانیم خداوند را نادان بدانیم و او حتما دانای مطلق است و با این سمت و توانائی خویش تمام اعمال ما را برای همیشه مشاهده و پیش بینی نموده و چیزی را هم که او دید و پیش بینی کرد حتما اتفاق خواهد افتاد اعم از اینکه ما بخواهیم یا نخواهیم و به عبارت صریح ما در کارهای خود اختیار نداریم بلکه مجبور می باشیم! . موريس مترلينگ HomaTanha3rd August 2009, 03:07 AMزندگان، مردگاني هستند که در تعطيلات به سر مي برند. موريس مترلينگ Ashkan taghavi6th April 2010, 02:48 PMاگر در اولین قدم موفقیت نصیب ما میشد سعی و عمل دیگر معنی نداشت. با دردمندان نباید هم داستان شد بلکه باید آنان را دلداری داد و از تزلزل و انحطاط روح آنان که در دریای اندوح و رنج غوطه ور شده اند جلوگیری نمود. ساحره26th August 2010, 10:55 PMمن نمیدانم که به چه مناسبت اموات باید دارای مقام و احترام خاصی باشند برای چه وقتی یکنفر مرد تمام خطاها و اشتباهات او را فراموش کرده و در عوض درباره محاسن و مزایای او صحبت میکنند ؟ حتی اگر بعد از مرگ او خیانت ها و گناهان جدیدی از مرده کشف شود او را می بخشند پس از این قرار تا وقتی که شخص فوت ننماید ما آنطور که شاید و باید او را دوست نداریم حال خیلی غریب است که ما درباره آنهایی که زنده هستند اینطور رفتار نمی کنیم و اگر درباره آنها اینطور رفتار می کردیم زندگی ما در این جهان خیلی لذت بخش می شد و بسیاری از مصائب و بدبختی ها از بین می رفت !!! . موريس مترلينگ Ashkan taghavi17th December 2010, 03:25 PMتهالی شادابتر از عشق در دل نمیروید. تمام چیزهاییکه نوابغ آینده خواهند گفت هم اکنون در وجود من و شما هست.منتهی باید آنرا پیدا کرد و انگشت رویش گذاشت. روزی که بشر کاملا به نادانی خود پی برد موفقیت عظیمی را دریافته است زیرا علم در این دنیا جز پی بردن به نادانیها چیز دیگری نیست. {مترلینگ} سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 450]