واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ضامن The Hurf Locker کارگردان:کاترين بيگلو. فيلم نامه: مارک بول. مدير فيلم برداري: بري اکرويد. تدوين: کريس اينيس، باب موراوسکي. موسيقي: مارکو بلتريمي، باک سندرز. بازيگران: جرمي رنر(گروهبان ويليام جيمز)، برايان گراتي (الدريج)، آنتوني مکي (گروهبان سنبورن)، گاي پيرس(گروهبان مت تامپسن)، رالف فاينز(رييس تيم مقاطعه کارها) ديويد مورس (سرهنگ ريد). محصول 2009آمريکا،131دقيقه. عراق. وقتي جيمز، گروهبان جديد ارتش، رهبري واحد خنثي کنندگان بمب را برعهده مي گيرد، با بي احتياطي هاي خود افراد تيمش، سنبورن والدريج، را حيرت زده مي کند جيمز طوري رفتار مي کند که انگار مرگ برايش اهميتي ندارد. ولي آن هاي ديگر که يک ماه از مأموريت شان باقي مانده مي خواهند هرچه زودتر کارشان را انجام دهند و صحيح و سالم به کشورشان برگردند... ضامن، هم آن فيلمي است که در باره عراق منتظرش بوديم و هم آن موفقيت بزرگي که بالاخره از کاترين بيگلو انتظار داشتيم. بيگلو از همان فيلم هاي اولش، بدون عشق (1982) و تقريبا تاريک (1987)، در فهرست سينماگران قابل توجه منتقدها قرار داشت ولي براي آن که بتواند به استعداد بي نظيرش در تصوير کردن «موقعيت هاي به شدت احساسي» ميدان دهد، هيچ وقت موضوعي به اين خوبي پيدا نکرده بود. راستش درست نيست که ضامن را فقط به درگيري در عراق محدود کنيم. اين فيلم، نمونه کلاسيک بررسي رفتار و روحيات آدم ها در شرايط پرتنش نبرد است که هر جا و هر زماني مي تواند اتفاق بيفتد. در اين جا از قضاياي برد و باخت در جنگ خبري نيست. فيلم با محدود کردن اهداف و تمرکزش روي مأموريت مرگ و زندگي يک تيم خنثي کننده بمب، توانسته هم مناسبتش را با دوره و زمانه بالا ببرد و هم تأثير و کوبندگي اش را. اما در عين حال ، با وجود جهان شمول بودن مضمون، آن چه جذابش کرده و مشخص بودن اوضاع و شرايطي است که داستان در آن اتفاق مي افتد. واقع نمايي ضامن از فيلم نامه فشرده و گيرايش شروع مي شود که مارک يول آن را نوشته؛ روزنامه نگار و نويسنده همان مقاله اي که در دره والا(2008) براساسش ساخته شد. بول مدتي يکي از همين واحدهاي خنثي کننده بمب را در عراق همراهي کرده و واقعي نمودن و هوشمندانه بودن فيلم نامه بيش تر از همين ريشه مي گيرد. يکي ديگر از عناصري که به واقع گرايي فيلم کمک کرده، کار با دوربين بري اکرويد است که در يونايتد93نيز کارش به همين اندازه مستند گونه و بي نقص بود. فيلم در گرمايي طاقت فرسا در امان پايتخت اردن فيلم برداري شده که بعضي از قسمت هايش شباهتي زياد با بعضي از محله هاي بغداد دارد. نکته ديگر اين که بيگلو مثل جاناتان دمي در فيلم فوق العاده اش، ريچل ازدواج مي کند، به طور همزمان از چهار دوربين استفاده کرده و در نهايت، آميزه همه اين عوامل براي پرده برداشتن از روحيات شخصيت ها به کارش آمده. آن چه را که نياز داريم در مورد اين مردان بدانيم، نه از طريق آن چه مي گويند، که به واسطه ماجراهايي که پشت سر مي گذارند، ياد مي گيريم. و آن چه دستگيرمان مي شود، علاوه بر ويژگي هاي فردي برخوردها و واکنش هاي متفاوت آدم ها در موقعيت هاي بحراني و مصيبت بار است؛ به خصوص که همه آن ها مي خواهند از گروه خنثي کنندگان بمب پرهيز کنند؛ يعني جا و موقعيتي که امکان دارد بلاهاي ناجوري به سرشان بيايد. کنت توران، لس آنجلس تايمز منبع:مجله ماهنامه سينمايي فيلم 405 /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 369]