واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نانوا و فرهاد باهم رقيبند؟!همراه با مهدي فرجاللهي، نويسنده کتاب «نانوا هم جوش شيرين ميزند، بيچاره فرهاد» فرجاللهي از وجود اختلاف ميان تعاريف و مصاديق طنز و نيز نگاه خودش به مقوله کاريکلماتور و طنزنويسي به عنوان نسل جديد طنازان ادبيات ايران سخن ميگويد.
«نانوا هم جوششيرين ميزند، بيچاره فرهاد» * عنوان دفتر کاريکلماتورهاي طنزپرداز جواني به نام مهدي فرجاللهي است که به تازگي از سوي نشر مرواريد روانه بازار کتاب شده است. فرج اللهي در کتاب کوچک خود مجموعهاي از کاريکلماتورها را عمدتاً با رويکرد عاطفي و عاشقانه با ايده بيان روايي کلاژ گونه به مخاطبان خود ارائه کرده است. فرجاللهي که طنزپردازي را پيش از اين در حوزه نثر و طنز نيز تجربه کرده از وجود اختلاف ميان تعاريف و مصاديق طنز و نيز نگاه خودش به مقوله کاريکلماتور و طنزنويسي به عنوان نسل جديد طنازان ادبيات ايران سخن ميگويد. طنز و خنديدنطنز مقولهاي بسيار جدي است و پديده تازه ظاهر شدهاي هم نيست. از خيلي وقت قبل در ادبيات ما رگههايي از آن وجود داشته است اما در پنجاه سال اخير انتخاب نام «طنز» براي آن رگهها، اين موضوع را در ادبيات ما جديتر کرده است. شما در شعرهاي حافظ و سعدي هم ميتوانيد طنز را پيدا کنيد اما هميشه بر سر تعريف آن اختلاف وجود داشته است. برخي معتقدند طنز بايد مقولهاي باشد که بتوانيم به واسطه آن بخنديم و برخي ديگر طنز را عاملي براي تعليم و آموزش عنوان ميکنند چيزي مثل يک جراحي که باعث اصلاح ميشود، من هم خودم با اين تعريف موافقم يعني طنز را يک وسيله براي جراحي ميدانم. جراحي جامعه، آدمها و همه عناصري که در آن قرار دارند.ميخواهم بگويم نگاه طنز بايد نگاهي غير متعارف باشد که اين الزاماً به معني خندهدار بودن نيست، البته تعاريف در اين رابطه متعدد است.نوع نگاههاست که متفاوت است. يک نفر ممکن است در نوشتن متون خنده دار متخصص باشد و در نتيجه تعريفش از طنز همراه با عناصر کاري خاص خودش خواهد بود و از طرفي ممکن است فردي بخواهد بيشتر از خنديدن، انسان را به فکر وادار کند و خوب اين هم مسئلهاي است براي خودش.من هميشه معتقدم طنز چيزي بيشتر از جد در درون خودش داراست. يعني جداي از قواعد و اصول کار جدي، نگاه متفاوت را نيز در درون خودش ارائه ميکند. کسي هم که به سراغ آن ميرود بايد به دنبال ايجاد يک فضاي متفاوت باشد، استعارههاي تازه ايجاد کند و هزار کار ديگر.دوست دارم نوشتههايم حد الامکان کوتاه باشد. بناي خودم به اين است که کاريکلماتور هايم در بدترين شکل در دو جمله خلاصه شود و جمله سومي در کار نباشد درباره ي «نانوا هم جوش شيرين ميزند، بيچاره فرهاد»قبول دارم که اين نوع نوشتن هنوز در ادبيات ما مهجور است اما رجوع من به آن يک دليل دروني دارد. من کاريکلماتور را با پرويز شاپور شناختم و پس از آن به صورت حسي با آن ارتباط گرفتم و خودم را توجيه کردم که علت اين خوش آمدن من چيست. سادهتر بگويم، دنياي ما دنياي فشردگي است. دنياي آدمهاي پر مشغله که فرصت ندارند؛ دنياي آدمهايي که به رغم ميلشان نميتوانند آثار بلند ادبي بخوانند، فضاي ميني مال نويسي پل ارتباطي ميان ادبيات و اين آدمهاست. من در حوزه شعر در چند سال گذشته با همين رويکرد جلو رفتم و توانستم با مخاطبم ارتباط بگيرم در حوزه متن هم در حال قدم زدن در همين حوالي هستم.دوست دارم نوشتههايم حد الامکان کوتاه باشد. بناي خودم به اين است که کاريکلماتور هايم در بدترين شکل در دو جمله خلاصه شود و جمله سومي در کار نباشد.در کتابم جملات را در قالب يک کلاژ به مخاطب ارائه دادهام. اين کار به معني اين است که متن به تنهايي کارکرد اطلاع رساني که مد نظرم است ندارد، من به اين فکر ميکردم کار را چگونه عرضه کنم که اثر گذاري آن به واسطه نحوه ارائه بالاتر برود. در اين مدل کار کردن به نظرم چيزي به جمله اضافه ميشود که کارکرد آن را بالا ميبرد و تأثير بيشتري روي مخاطب ميگذارد و به نوعي او از متن بهرهبرداري بصري هم ميکند. پينوشت:* کتاب «نانوا هم جوش شيرين ميزند، بيچاره فرهاد» کاريکلماتور و طرحهاي مهدي فرج اللهي در 120 صفحه با قيمت 3200 تومان از سوي نشر مرواريد منتشر شد. فرآوري: مهسا رضاييبخش ادبيات تبيانمنابع: تهرانامروز، خبرآنلاين
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 302]