تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداى والا مى فرمايد: وقتى بنده من كار نيكى اراده كند و نكند آن را يك كار نيك براى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821181070




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مناسبات تجاري سياسي حكومت زند با كمپاني هند شرقي انگليس (3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مناسبات تجاري سياسي حكومت زند با كمپاني هند شرقي انگليس (3)
مناسبات تجاري سياسي حكومت زند با كمپاني هند شرقي انگليس (3)   نويسنده: دكتر غلامعلي رجايي   كمپاني در سال 1105ق/1695م كه شاه سليمان صفوي (شاه صفي دوم) درگذشت، توانست امتيازهاي گذشته را كه به تدريج از دست داده بود در زمينه هاي گوناگون تجديد كند؛ از جمله دفترهاي كمپاني را در اصفهان و شيراز پس گرفت و از پرداخت راهداري معاف شد و سهم كمپاني را از حقوق گمركي بندر گمبرون دريافت كرد و حق صدور اسب و خريد پشم كرمان را به دست آورد. حكومت صفوي در اين زمان با كمپاني هند شرقي مشكل داشت.اعراب خوارج مسقط كه تجارت در خليج فارس را ناامن كرده بودند و اموال كشتيهاي تجاري اروپايي را مصادره و غارت مي كردند، به دليل ضعف حكومت مركزي ايران و ناتواني نسبي قدرت دريايي آن شورش كردند. هنگامي كه حكومت صفوي براي سركوب كردن اعراب خوارج مسقط از انگليسي ها كمك خواست، مقامات كمپاني اظهار كردند: چون اعراب هرگز مزاحم كشتيهاي انگليسي ها نشده اند نمي توانند عليه آنان اقدام نظامي داشته باشند (نوايي، ص155). اندكي بعد كه اعراب قواسم به كشتيهاي كمپاني حمله كردند و يك كشتي را غنيمت گرفتند، از اعتبار كمپاني نزد حكومت صفوي كاسته شد. وضع كمپاني در اين دوره آن قدر وخيم شده بود كه در سال 1125ق/1712م ناچار شد از دلالان هندي وام بگيرد و به شاه و درباره صفوي بپردازد. وضع حكومت صفوي نيز در اين دوران به گونه اي اسفبار شده بود كه اعراب خوارج در سال 1130ق/1717م، مسقط، قشم، لارك و بحرين را از حاكميت حكومت صفوي خارج كردند اما به جزيره هرمز دست نيافتند. دو سال بعد كه محمود افغان براي نخستين بار به كرمان حمله كرد، انگليسي ها ناچار شدند كه محل كار خود را تخليه كنند. در سال 1135ق/1722م كه حكومت 230 ساله صفوي سقوط كرد و محمود افغان در اصفهان برتخت سلطنت نشست، وي از ارامنه و بازرگانان كمپاني انگليسي براي آنكه كشته نشوند پول هنگفتي گرفت. محاصره و سپس اشغال اصفهان كه سبب از ميان رفتن قانون، نظم و آرامش در سراسر ايران و به ويژه در پايتخت صفوي شد، براي مأموران و كاركنان كمپانيهاي هند شرقي، فرانسه و هلند و به ويژه انگليس مشكلاتي فراوان ايجاد كرد. برخي از اعضاي كمپاني هند شرقي انگليس در مدت شش ماه محاصره اصفهان كه بسياري از مردم بر اثر قحطي و بيماريهاي گوناگون درگذشتند، يا پس از اشغال اصفهان در 12 محرم 1135 /12 اكتبر 1722 با دادن رشوه به مقامات افغان نجات يافتند و برخي نيز جان خود را از دست دادند. گزارش اون فيليپس، مأمور كمپاني هند شرقي، در 2 ربيع الاول 1135 /30 نوامبر 1722م يعني پنجاه روز پس از سقوط اصفهان، به لندن بيانگر وضعيت بسيار وخيم كمپاني هند شرقي در اين دوره است: شكرخدا كه با احتياط به موقع جان به در برديم اما پول بسيار زيادي خرج شد كه به دور از آينده نگري بود... ما اميدواريم كساني كه از عمل ما اطلاع مي يابند آن چنان سنگدل نباشند كه نجات جانمان را طبق شرايطي كه به آن تسليم شديم تأييد نكنند (سيوري، كلي، ص123). وضع مالي اعضاي كمپاني هندشرقي در زمان اشرف كه پس از قتل محمود بر تخت سلطنت اصفهان نشست آن گونه بود كه وقتي از كمپاني تقاضاي چهارهزارتومان ماليات و پيش كش كرد،پولي در خزانه انگليسي ها نبود تا به او بپردازند؛ بر اين اساس اشرف با هدف رونق بخشيدن به كار تجارت بدون گرفتن اين مبلغ امتياز كمپاني را دوباره تجديد كرد، اما كارها پيشرفتي نكرد؛ چون انگليسي ها مركز فعاليت خود را از اصفهان به بندرعباس انتقال داده بودند تا جايي كه نادرشاه افشار وقتي در سال 1142ق/1722م فاتحانه وارد اصفهان شد و به حكومت هفت ساله افغان ها خاتمه داد؛ تنها دو نفر از اعضاي كمپاني به نام كاگل و گيلي در دفتر كمپاني حضور داشتند (نوايي، ص155). دوگانگي سياستهاي كمپاني در تعامل با حكومت زند   داگلاس، نماينده كمپاني انگليس در بندرعباس، در سال 1175ق/آوريل 1761 به دستور مقامات كمپاني هنگامي كه از بصره به بندرعباس مي رفت از بوشهر بازديد كرد و شيخ ناصر از وي خواست تا به كمپاني اعلام كند كه وي براي تأسيس دفتر تجاري در بوشهر آمادگي دارد. شيخ ناصر در نامه هاي بعدي به داگلاس اعلام كرد كه در صورت تأسيس نمايندگي در بوشهر، هرگونه امتيازي از جمله معافيتهاي گمركي و مالياتي به آنها خواهد داد (نامه شيخ ناصر به شوراي كمپاني بمبئي، 21 مارس The Persian Gulf precies,) داگلاس نيز در گزارش خود نوشت كه بوشهر به دليل نزديكي به شيراز نسبت به اصفهان موقعيت بسيار مناسبي براي تأسيس نمايندگي دارد. بوشهر پراست از تجاري كه كالا مي خرند و به شيراز و اصفهان مي فرستند (القاسمي، ص79). هيئت مديره كمپاني با توجه به گزارشهايي كه از اشتياق بازرگانان ايران براي خريد پارچه هاي توليد كمپاني دريافت كرده بود (امين، ص111) به درخواست حاكم بوشهر پاسخ مثبت داد؛زيرا نگران بود كه در صورت تأمين نكردن نياز بازرگانان بوشهر و بازارهاي ايران،هلندي ها اين نياز را برطرف كنند. يك سال بعد شوراي كمپاني در بمبئي با اعلام آمادگي شيخ ناصر و نظر مثبت داگلاس درباره تأسيس دفتر كمپاني در بوشهر و با توجه به آنكه وي نوشته بود شيخ بوشهر آدم خوبي است كه علاقمند به انگليسي ها و دشمن ميرمهناست. دستور داد پيش از بستن قرارداد با حاكم بوشهر كالاهاي كمپاني براي يك سال با سرپرستي داگلاس و يا ديموك ليستر، معاون نمايندگي بصره، به بوشهر فرستاده شود تا اگر نتيجه داد نمايندگي كمپاني درآن شهر تأسيس شود (القاسمي، ص 75). شوراي كمپاني دربمبئي پس از دريافت گزارش خريد كالاهاي كمپاني در بوشهر از آندروپرايس،مشاور كمپاني در بمبئي، خواست كه به بوشهر برود و دفتر كمپاني را در اين بندر تأسيس كند؛ بر اين اساس وي با جرويس كه از اعضاي كمپاني بود از بمبئي به بوشهر سفر كرد (امين، ص112). هنگامي كه پرايس در سال 1177 ق/19آوريل 1763 با كشتي تارتار به بوشهر رسيد، شيخ سعدون و شيخ ناصر به دعوت كريم خان براي كمك به سپاه زند با افراد خود براي سركوبي ميرمهنا به بندرريگ رفته بودند؛ به همين دليل فرزند شيخ با پرايس ملاقات و به او اعلام كرد كه از سوي پدرش اختيار تام دارد تا درباره تأسيس دفتر تجاري در بوشهر با وي مذاكره كند. هنگام مذاكره با توجه به درخواست كمپاني مبني بر اينكه انحصار تجارت كالاهاي پشمي بايد به كمپاني انگليس سپرده شود، فرزند شيخ به پرايس اعلام كرد كه در اين باره نمي تواند تصميمي بگيرد؛ زيرا رنجش هلندي ها را در پي دارد. پرايس نيز استفان هرميت، مترجم كمپاني در بندرعباس را با نامه و موارد پيشنهادي به بندرريگ فرستاد تا شيخ بوشهر در صورت موافقت آن را امضا كند (القاسمي، ص76). شناخت نداشتن شوراي بمبئي و پرايس از وضعيت ايران و حاكميت خان زند،در امضاي قرارداد با برادر حاكم بوشهر، سعدون، مشهود است؛ زيرا آنها بدون اجازه كريم خان زند با حاكم بوشهر توافق نامه اي را امضا كردند كه اجراي آن با توجه به موقعيت تجاري بوشهر به كل تجارت ايران ارتباط پيدا مي كرد. اينكه چگونه شيخ بوشهر بدون مشورت با دربار زند چنين قرارداد مهمي را امضا كرد چندان تعجب برانگيزنيست؛چون وي در گذشته نيز چنين دعوتي ازكمپاني هند كرده بود. تعامل كمپاني با حاكمان محلي بدون دخالت و نظارت حكومت مركزي ايران بر اساس الگويي بود كه مقامات كمپاني از هند اقتباس كرده بودند كه با حاكمان و شاهزادگان هر ايالت جداگانه ارتباط برقرار مي كردند تا در فرصتهاي مناسب با ايجاد اختلاف بين آنها قدرت و موقعيتشان را تضعيف كنند. هرميت،مترجم كمپاني، پس از چند روز كه به بوشهر بازگشت به پرايس اعلام كرد كه شيخ بوشهر موافقت نامه را امضا كرده است و با توجه به حضور برخي از بازرگانان بوشهر در جده و ديگر بندرها براي خريد كالاهاي پشمي،بند انحصار ورود پارچه هاي پشمي براي كمپاني چهارماه پس از امضاي موافقت نامه اجرا مي شود (همانجا). اين ماده در ميان دوازده ماده قرارداد،مهم ترين بند بود كه تا آن زمان هيچ كمپاني ديگري به آن دست نيافته بود. براساس اين ماده كمپاني انگليس از خطر رقابت كمپاني هلند آسوده خاطر مي شد؛ زيرا آنها كالاهاي پشمي خود را با قيمتي ارزان تربه بازرگانان ايراني مي فروختند و دربرخورد با آنها خساست بازرگانان انگليسي را نداشتند. پرايس براي محكم كاري ماده ديگري نيز در كنار اين ماده گنجاند كه اگر بازرگانان و كمپانيهايي به جز كمپاني هند شرقي انگليس پارچه پشمي وارد كنند اين كمپاني حق دارد آن كالاها را توقيف و مصادره كند. از ديگر بندهاي اين قرارداد كه براي مقامات و بازرگانان كمپاني يك پيروزي و براي بازرگانان محلي شيراز، بوشهر و ديگر ولايات ايران شكست محسوب مي شد آن بود كه شيخ بوشهر كمپاني را از پرداخت عوارض، ماليات و حقوق گمركي براي كالاهاي وارداتي و صادراتي معاف كرده بود، ملاعلي شاه، حاكم بندرعباس، اين معافيت را به كمپاني اعلام كرده بود اما در اجراي آن تعلل مي ورزيد (امين، ص112). پرايس براي تأسيس كمپاني در ترفندي زيركانه يكي از ساختمانهاي شيخ بوشهر را كه براي مقر كمپاني مناسب بود به مبلغ ده هزار روپيه اجاره كرد تا وي را مديون خود كند. دستاوردهاي اين قرارداد براي شيخ بوشهر نيزكم نبود، وي افزون بر آنكه با تأسيس دفتر كمپاني در بوشهر بر رقيبان محلي خود در بندرريگ و بندرعباس پيشي گرفته بود به موجب اين قرارداد اجازه يافت از بازرگانان محلي كه با انگليسي ها معامله مي كنند سه درصد عوارض بگيرد. كمپاني هم اين حق را نسبت به بازرگانان اروپايي به دست آورد كه با حمايت اين كمپاني با بازرگانان ايران معامله داشتند و جالب اينكه دربار زند در اين هنگام با بي طرفي، نظاره گر انعقاد و اجراي قرارداد بود؛ البته اين وضع حكومت زند با توجه به وضعيت و تحولات آن دوران و شيوه تعامل خان زند با حاكمان محلي كه به دريافت مبلغ معيني ماليات سالانه از آنان منحصر و محدود مي شد امري طبيعي بود. آندروپرايس با گرفتن دستور از شوراي بمبئي مأموريت يافت بنجامين جرويس را به نمايندگي كمپاني در بوشهر تعيين كند. وي از جرويس خواست تا كالاهايي را كه با خود از بمبئي به بوشهر آورده بود با قيمتي پايين تر از قيمت كالاهاي كمپاني هلندي به بازرگانان محلي بفروشد (القاسمي، ص76). با توجه به اخباري كه پرايس درباره نفوذ كريم خان برحاكمان محلي و تصميمش براي يكسره كردن مسئله ميرمهنا شنيده بود در اقدامي احتياط آميز از جرويس خواست با به شيراز برود و متن قرارداد را به امضاي خان زند برساند و از او بخواهد اين امتيازها را در مورد فعاليتهاي كمپاني در ديگر بندرها و شهرها نظير كرمان، رشت، بندرعباس و بندر ريگ نيز تاييد كند (نامه پرايس به جرويس، 30 دسامبر 1763The Persian Gulf precies, ). كريم خان با درك نقش انگليس در منطقه و برتري كمپاني انگليس بر فرانسه و مطيع كردن قدرت هاي محلي شاهزادگان هندي و با توجه به دريافت خبر پيروزيهاي انگليس بر فرانسه در جنگهاي هفت ساله احساس كرد كه در صورت جلب مشاركت اين كمپاني، بهترين فرصت براي برقراري تعامل تجاري ايران با انگليس پديد آمده است.كريم خان مي انديشيد كه از رهگذر حضور قدرتمند كمپاني و بازرگانان انگليس، تجارت ايران رونق خواهد يافت و عوايد گمرك و ماليات فراواني به خزانه واريز خواهد شد و با استفاده از اين درآمد سرشار خواهد توانست افزون بر كارهاي عمراني شبيه آنچه در شيراز انجام داده بود به تقويت و تجهيز ناوگان دريايي ايران همت گمارد. افزون بر نكته هاي ياد شده دو هدف ديگر نيز در دستور كار خان زند قرار داشت: 1. خان زند با توجه به ضعف ناوگان ايران و با ناامنيهايي كه ميرمهنا در خشك و دريا ايجاد كرده بود به فكر استفاده از ناوگان قدرتمند كمپاني در خليج فارس بود. 2. با موقعيت كمپاني براي فعاليت در بوشهر و ديگر بندرهاي شمالي خليج فارس، موقعيت تجاري بصره به نفع بوشهر تضعيف مي شد. با ورود جرويس به شيراز، صادق خان با اشاره خان زند ضمن تأييد موارد قرارداد به جرويس پيشنهاد كرد كه ناوگان كمپاني سالانه يك كشتي جنگي را براي گشت زني در شمال خليج فارس نگهدارد و مبلغ 22 هزار روپيه در هر سال از محل درآمدهاي مالياتي و بندري دريافت كند (القاسمي، ص77). صادق خان از جرويس خواست تا كمپاني براي گرفتن امتياز بيشتر از حكومت زند، نماينده اي به شيراز بفرستد. در پي پيشنهاد صادق خان، كمپاني نماينده خود را همراه يك مترجم به شيراز فرستاد تا با وي مذاكره كند. صادق خان در اين ملاقات امتيازهاي جديدي به كمپاني داد؛ اين امتيازها به فارسي نوشته و به مترجم هيئت تحويل داده شد، كريم خان نيز اين امتيازها را تأييد كرد. با بازگشت نماينده كمپاني، جرويس با خوشحالي در گزارشي به پرايس، امتيازهاي گرفته شده را سند حاكميت ملت انگليس بر خليج فارس دانست (امين، ص115) اين عبارت البته مبالغه آميز نبود؛ زيرا كمپاني با تأييد كريم خان افزون بر حق انحصار ورود پارچه هاي پشمي به ايران، اجازه داشت كه اگر افرادي از اجراي اين ماده سرپيچي كنند، آنها را بازداشت و اموالشان را به نفع خود توقيف كند. نماينده كمپاني در مذاكره با خان زند به اين امتياز دست يافت كه به جز دفتر تجاري كمپاني هند شرقي انگليس هيچ دفتر تجاري خارجي ديگري در بوشهر فعاليت نداشته باشد. اين ماده تا سال 1183ق/1769م اجرا مي شد تا اينكه كمپاني مقر خود را در بوشهر به دليل لجاجتهاي هنري مور تخليه كرد و به بصره رفت و در اين شش سال در بوشهر هيچ كالاي اروپايي به جز كالاهاي انگليسي ديده نمي شد (سيوري، كلي، ص116) و اين نهايت وفاداري حاكم بوشهر و حكومت زند را به اجراي مفاد قرارداد نشان مي دهد در حالي كه اميدهاي كريم خان در استفاده از ناوگانهاي كمپاني عليه ميرمهنا محقق نشد و اين امر خشم و رنجش خان زند را چنان فراهم آورد كه از ملاقات با نماينده كمپاني سرباز زد و زيركانه به هيئت انگليسي گفت كه وي وكيل ملت ايران است و اگر آنها با شاه ايران كار دارند به آباده بروند و با شاه اسماعيل سوم مذاكره كنند (هوشنگ مهدوي، ص145). كمپاني در اين دو قرارداد با شيخ سعدون و صادق خان به معافيتهاي مالياتي و انحصار ورود كالاهاي پشمي به ايران و تجارت انحصاري در بوشهر دست يافت، اما دوگانگي نظر مقامات كمپاني بارديگر براي كريم خان دردسرساز شد؛ زيرا با وجود گزارشهاي مثبت جرويس از بوشهر و تأييد فعاليتهاي آزمايشي نمايندگي بوشهر از سوي شوراي بمبئي، هيئت مديره كمپاني لندن با تأسيس نمايندگي در بوشهر مخالفت كرد و در نامه اي در سال 1178ق/1764م نوشت: ما نمي توانيم از ايجاد تشكيلات بوشهر در اين زمان ناپايدار احساس خطر نكنيم بخصوص در اين مكان ذكر شده – بوشهر- كه خطرات آن بيشتر از گمبرون است و كمپاني در آن زيان زيادي متحمل شده است (القاسمي، ص78). منبع:نشريه پايگاه نور،شماره 23. /ج  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 577]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن