تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836369195




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دعای سفره ی نان و پنیر


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دعای سفره ی نان و پنیر جانمان را به لبمان می‌رساند، تا اجازه می‌داد یک لقمه نان بخوریم. کلی باید قبل و بعد از غذا، دعا و استغاثه و توبه می‌کردیم. وقتی او شهردار بود، ذره‌ای هم کوتاه نمی‌آمد، باید دعا را تا آخر کامل می‌خواندیم، حتی اگر خیلی گرسنه بودیم ...
دعای سفره ی نان و پنیر
ترس در شب عملیات به نسبتی که نیروها در منطقه‌ عملیاتی سابقه‌ حضور بیشتری داشتند، نیروی تازه ‌وارد و به اصطلاح صفرکیلومتر را نصیحت می‌کردند و دلداری می‌دادند و اگر نیاز به تهور و بی‌باکی بود، طبیعتاً دست به تشجیعشان می‌زدند. البته با اشاره و کنایه و لطیفه.شب قبل از عملیات، وقتی برای حرکت آماده می‌شدیم، یکی از برادران بسیجی جوانی را پیدا کرده بود و داشت او را توجیه می‌کرد:«هیچ نترسی‌ها! ببین هر اتفاقی بیفتد، از این سه حالت خارج نیست: اگر شهید بشوی مستقیم پیش خدا می‌روی، اگر اسیر بشوی به زیارت امام حسین(ع) می‌روی، و دیگر این‌قدر در محرم و عاشورا مجبور نیستی به سینه‌ات بزنی، اگر هم زخمی بشوی، که نور علی نور است. آغوش مامان جان در انتظار توست، دیگر چه می‌خواهی؟» آپاراتی مزدوران عراقی شوخی جا و مکان نداشت. مشغول آموزش شیمیایی (ش.م.ر) بودیم. طرز استفاده از ماسک‌ های محافظ را توضیح می‌دادند که دوست بسیجی ما گفت: «برادر فلاح! برای تعویض و اضافه کردن فیلتر چه‌کار کنیم؟»یکی از بچه‌های حاضر جواب، بهش گفت: «هیچ می‌بری یه خورده اون طرف خاکریز، یه تعویض روغنی هست که تابلو زده:‌ آپاراتی مزدوران عراقی»«برادر فلاح! برای تعویض و اضافه کردن فیلتر چه‌کار کنیم؟»یکی از بچه‌های حاضر جواب، بهش گفت: «هیچ می‌بری یه خورده اونطرف خاکریز، یه تعویض روغنی هست که تابلو زده:‌ آپاراتی مزدوران عراقی»دعای سفره نان و پنیرجانمان را به لبمان می‌رساند، تا اجازه می‌داد یک لقمه نان بخوریم. کلی باید قبل و بعد از غذا، دعا و استغاثه و توبه می‌کردیم. وقتی او شهردار بود، ذره‌ای هم کوتاه نمی‌آمد، باید دعا را تا آخر کامل می‌خواندیم، حتی اگر خیلی گرسنه بودیم.بچه‌ها به شوخی می‌گفتند: «برادر حالا اگر غذا چلومرغ یا کله‌پاچه بود، یک چیزی، اما نان و پنیر که دیگر دعای سفره ندارد!؟...»
دعای سفره ی نان و پنیر
رگبار با خمپارهسال 1363 یکی از رزمندگان تازه به کردستان آمده بود و سابقه‌ای در جنگ نداشت. در عین حال خیلی هم سر و ساده بود. به او گفته بودند با خمپاره‌ی 60 ، گلوله بزن. او دو گلوله در خمپاره 60 انداخت!؟ تا این صحنه را دیدیم درازکش کردیم  گلوله دوم بیرون افتاد، اولی شلیک شد و خوشبختانه گلوله‌ای که بیرون افتاد منفجر نشد داد زدم سرش: «چرا این کار را کردی؟»خیلی آرام گفت: «می‌خواستم رگباری بزنم.» به یکباره عصبانیتم به خنده تبدیل شد. کاظم پول لازم تلگراف صلواتی بود، توصیه می‌کردند مختصر و مفید نوشته شود، البته به ندرت کسی پیام ضروری تلگرافی داشت. اغلب دو تا سه تا برگه می‌گرفتند و همین طوری پر می‌کردند، مهم نبود چه بنویسند. مفت باشه خمپاره جفت جفت باشه! بعد می‌آمدند برای هم تعریف می‌کردند که به عنوان چند کلمه فوری، فوتی و ضروری چه نوشته‌اند.دوستی داشتم که وقتی از او پرسیدم: «کاظم چی نوشتی؟» گفت: «نوشتم بابا سلام. من کاظم پول لازم». گفتم: «همین؟ عجب بلایی هستی تو!»بخش فرهنگ پایداری تبیان منبع : تابناک لینک های  مرتبط:لبخندهای خاکی   بخدا فقط یک جفت پوتین برداشتم   الهی با ذولجناح محشور بشی!  مژدگانی بده، رحیم مجروح شد  شوخی شهید همت با شهید باکری      طنز ،از نوع جبهه ای!    ثواب جمع ‏کن‏های فراری!  ارتفاعی به نام پسِ كله ی جبار   پای ‌منو بده ، پای خود تو بردار !   





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3193]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن