واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خصلتی برای استحکام دوستی ها
در قرآن در یازده مورد خداوند به عنوان «حلیم » توصیف شده است. پس می توان گفت کسانی که دارای این صفت (به طور صحیح و کامل) هستند، مظهر خدا می باشند و خود را به خدای بزرگ آن چنان نزدیک نموده اند که خداگونه شده اند و همین موضوع بیانگر اوج ارزش حلم و خویشتن داری است. خداوند در قرآن، پیامبر بزرگی همچون ابراهیم علیه السلام، قهرمان توحید صبر و ایثار، را به دلیل اینکه دارای خصلت ارجمند حلم است، تعریف و تمجید کرده و می فرماید: «اِنَّ اِبْراهیمَ لَحَلیمٌ اَوّاهٌ مُنیبٌ ؛ هر آینه ابراهیم بردبار و بسیار آه كشنده و بازآینده [به درگاه ما] بود».1همچنین خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور حلم و نرمش در رفتار را می دهد و می فرماید: « فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِینَ ؛ [اى پیامبر،] به مِهر و بخشایشى از خداست كه براى ایشان نرم شدى، و اگر درشت خوى سخت دل بودى از گرد تو پراكنده مى شدند. پس، از آنان درگذر و براى ایشان آمرزش بخواه و با آنان در كار [جنگ] مشورت كن و چون بر [كارى] دل بنهادى، بر خداى توكل كن كه خدا توكل كنندگان را دوست دارد».2 بخشش ، یکی از برکات حلمیکی از برکات و آثار حلم، عفو و بخشش است. خصلت عفو از خصال جوانمردان است که موجب استحکام روابط و دوستی ها و مهر و محبت خواهد شد. انسانی که دارای حلم نیست، اهل بخشیدن و گذشت نخواهدبود؛ همان گونه که حلم خداوند متعال موجب عفو و بخشندگی اوستاز آثار دیگر اینکه حلم موجب افزایش یار و دوست می گردد.حضرت علی علیه السلام می فرماید: « وَ بِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِیهِ تَكْثُرُ الْأَنْصَارُ عَلَیْهِ ؛ و حلم ورزی در برابر سفیهان، بر یاران انسان می افزاید».3 نتایج حاصل از حلم وبردباریاز انگیزه ها و نتایج حلم این است که از دامن آن، همت متولد می گردد و موجب حفظ آبروی انسان می شود. امام علی علیه السلام می فرماید: «و الحِلمُ و الأنَاةُ تَوأَمَان یُنتِجُهُمَا عُلُوُّ الهِمَّةِ؛ حلم و خونسردی(در برابر حوادث تلخ) فرزندان دو قلویی هستند که از آنها همت بلند متولد می شود».4نتیجه دیگر حلم آن است که موجب عزت و سرافرازی می شود .امام علی علیه السلام در این باره فرمود: « وَ لَا عِزَّ كَالْحِلْمِ ؛ هیچ عزتی چون حلم نیست» 5 یعنی حلم و خویشتن داری مایه عزت و سربلندی در پیشگاه خدا و مردم می گردد.از آثار و برکات دیگر حلم، آن است که موجب تقصیر و کوتاهی در کارها نشده و باعث زندگی پسندیده و گوارا در پیشگاه مردم می شود.امام علی علیه السلام فرموده است: « وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ یُفَرِّطْ فِى أَمْرِهِ وَ عَاشَ فِى النَّاسِ حَمِیداً؛ کسی که حلم ورزد، در کار خود تفریط و کوتاهی نمی کند و در میان مردم به طرز پسندیده زندگی خواهد کرد».6خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور حلم و نرمش در رفتار را می دهد و می فرماید: « [اى پیامبر،] به مِهر و بخشایشى از خداست كه براى ایشان نرم شدى، و اگر درشت خوى سخت دل بودى از گرد تو پراكنده مى شدند. پس، از آنان درگذر و براى ایشان آمرزش بخواه و با آنان در كار [جنگ] مشورت كن و چون بر [كارى] دل بنهادى، بر خداى توكل كن كه خدا توكل كنندگان را دوست دارد»رفتار مهرانگیز در سیمای امامان و بزرگان دین
در شیوه زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام و اولیا و علمای ربانی، بسیار دیده شده که آنها با برخوردهای مهرانگیز خود خصلت ارزشمند حلم را رعایت کرده اند .انس بن مالک می گوید: من در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله بودم، عبایی که حاشیه غلیظی داشت بر دوشش بود، یک نفر اعرابی (عرب های بادیه نشین) نزد آن حضرت آمد و عبای او را گرفت و محکم کشید، به طوری که حاشیه آن عبا، گردن آن حضرت را خراشید، سپس گستاخانه گفت: ای محمد، از مال خدا که در نزد تو هست، بر این دو شترم بار کن تا ببرم؛ چرا که این اموال نه مال توست و نه مال پدرت.پیامبر صلی الله علیه و آله اندکی سکوت کرد و سپس فرمود: « مال، مال خداست و من بنده خدا هستم». آنگاه افزود: «ای اعرابی، آیا آسیبی که به من رساندی، به تو برسانم؟» اعرابی گفت: نه. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:«چرا؟» اعرابی عرض کرد: زیرا تو بدی را با بدی پاسخ نمی دهی؛ بلکه آن را با خوبی دفع می کنی. پیامبر صلی الله علیه و آله ازاین سخن خندید و سپس دستور داد تا بر یکی از شتران او جو و بر دیگر خرما بار کردند و به او دادند.7 داستانی دیگر ...پیر مردی ناآگاه از اهالی شام در مدینه، امام حسن علیه السلام را سوار بر مركب دید، آنچه توانست از آن حضرت بدگویی كرد، وقتی كه فارغ شد، امام حسن علیه السلام كنار او آمد و به او سلام كرد و در حالی كه لبخندی بر چهره داشت، به او فرمود: «ای پیرمرد! گمانم غریب هستی و گویا اموری بر تو اشتباه شده، اگر از ما درخواست رضایت كنی، از تو خوشنود می شویم، اگر چیزی از ما بخواهی، به تو عطا می كنیم، اگر از ما راهنمایی بخواهی، تو را راهنمایی می كنیم، اگر كمك برای باربر داری، از ما بخواهی، بار تو را برمی داریم، اگر گرسنه باشی، تو را سیر می نماییم، اگر برهنه باشی، تو را می پوشانیم، اگر نیازمند باشی، تو را بینیاز می كنیم، اگر گریخته باشی، به تو پناه می دهیم. اگر حاجتی داری، آن را ادا می نماییم، اگر مركب خود را به سوی خانه ما روانه سازی، و تا هر وقت بخواهی مهمان ما باشی، برای تو بهتر خواهد بود؛ زیرا ما خانه آماده و وسیع، و امكانات بسیار داریم».هنگامی كه آن پیر ناآگاه این گفتار مهرانگیز نشات گرفته از حلم و صبر انقلابی امام حسن علیه السلام را شنید، آن چنان دگرگون شد كه اشك از چشمانش جاری گردید و گفت: «گواهی می دهم كه تو خلیفه خدا در زمینش هستی، خداوند آگاه تر است كه مقام رسالت خود را در وجود چه كسی قرار دهد، تو و پدرت مبغوض ترین افراد در نزد من بودید، ولی اینك تو محبوب ترین انسان ها در نزد من هستی!"سپس او به خانه امام حسن علیه السلام وارد شد و مهمان آن بزرگوار گردید و پس از مدتی در حالی كه قلبش سرشار از محبتخاندان رسالتبود، از محضر امام حسن علیه السلام بیرون رفت. 8 پی نوشت ها: 1. هود: 75.2.آل عمران: 159.3.نهج البلاغه، ح224.4. همان، ح 460.5. همان، ح 113.6. همان، ح 31.7. اشتهاردی، محمد مهدی، سیمای پرفروغ محمد، ص 145.8. بحارالانوار، ج 43، ص 344 .زهرا رضاییانبخش قرآن تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 628]