تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه يكى از شما به خانه خود وارد مى‏شود، سلام كند، چرا كه سلام بركت مى‏آورد و...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1848202283




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دوگانگي شخصيّتي در حافظ (1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دوگانگي شخصيّتي در حافظ (1)
دوگانگي شخصيّتي در حافظ (1)   نويسنده: دکتر محمد علي خالديان (عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد)   چکيده   وقتي بخواهيم وارد حوزه تفکّر ايراني و ادب فارسي بشويم، مشکل ترين کار، سخن گفتن درباره حافظ است. او درباره خود از يک معمّا حرف مي زند ولي اين تنها معمّاي او نيست، معماي ملّت ايران، يا معمّاي بشريّت است ولي آنچه ويژگي منحصر به فرد حافظ است و از اين جهت هيچ کس ديگر نتوانسته است بر اريکه اي که او نشسته، بنشيند، شخصيّت دوگانه اوست؛ يعني هم قدسي و هم مردود، هم پاکدامن و هم سياهکار، هم روشن بين و هم گمراه. اين چه هنري است که توانسته اين دو ضد را با هم جمع کند؟حافظ يکي بيش نيست ولي جلوه هاي کلامي او دو گرايش عمقي انسان را به نمود مي آورد، خود او نيز به اين دوگانگي واقف بوده که مي گويد: حافظم در مجلسي، دردي کشم در محفلي واژه هاي کليدي: دوگانگي شخصيّتي، دوگانه انديشي، وجدان آگاه و ناآگاه، پاکدامن و سياهکار موضوع گفتار   موضوع گفتار حاضر، بررسي دوگانگي شخصيّت در شعر و شخصيّت حافظ است که نگارنده، اين پديده رواني را از ديدگاه هاي مختلف قرآني، تاريخي و فلسفي بررسي نموده است. روش تحقيق   روش تحقيق حاضر، روش توصيفي است و با استفاده از شيوه تحليل محتوا، پديده دوگانگي شخصيّت در شعر حافظ بررسي شده است. پرسش اساسي و فرضيّه تحقيق   پرسش تحقيق حاضر، اين است که آيا متفکران و نوابغ بي همتاي عالم شعر و عرفان از تعدّد شخصيّتي يا دوگانگي شخصيّتي برخوردار بوده اند و نگارنده در مطاوي اين مقال، علّت هاي پيدايش اين پديده را در شخصيّت حافظ مورد مداقه قرار داده است. مقدّمه   وقتي که سلسله درخشان و زنجيره به هم پيوسته فراز و فرود چشمه سار شعر فارسي و چهره هاي درخشان و شخصيّت هاي بي همتاي عالم عرفان و سلوک و شاهکارهاي آنان را با ديد وسيع و عميق مورد مداقه قرار مي دهيم، در توالي جريان انديشه و تداعي جوهر سيال معاني به نوعي تضاد فکري يا برزخ شخصيّتي برمي خوريم و اين رگه هاي تناقض در اوج پردازش معاني خود را نشان مي دهد که از آن به دوگانگي شخصيّتي يا تعدّد شخصيّتي تعبير مي کنند، البته اين خصيصه تنها در شعر فارسي نيست بلکه در شعر عربي و حوزه ادبيّات عرب نيز مشهود است و مثال آن متنبّي و ابوالعتاهيه مي باشد. در قلمرو شعر فارسي مصاديق بارز اين تضاد، شاعراني هستند که در علوم الهيّات نيز متبحّر بوده اند، کساني چون مولوي، سعدي، عطار، خاقاني و حافظ. وقتي که آثار اين متفکّران را بررسي مي کنيم و بر کرسي استدلال مي نشانيم، درمي يابيم به همان اندازه که به دين و معرفت و خدا و سلوک و زهد و مسايل مربوط به عرفان و ديگر مسائل مربوط به الهيّات پرداخته اند، از مسائل مربوط به خلاف شؤونات شرعي و ديني نيز سخن گفته اند و به اصطلاح، به شطحيات و گريز از هنجار، روي آورده اند که آقاي دکتر «شفيعي کدکني» در اين باره مي گويد: در اين لحظه، هيچ ترديدي ندارم که هر هنرمند بزرگي، در مرکز وجودي خود، يک تناقض ناگزير دارد. تناقضي که اگر روزي به ارتفاع يکي از دو نقيضين منجر شود، کار هنرمند نيز تمام است و ديگر از هنر چيزي جز مهارت هاي آن برايش باقي نخواهد ماند. کشف مرکز اين تناقض ها در هنرمندان گاه بسيار دشوار است و چنان که جاي ديگر بحث کرده ام، خاستگاه اين تناقص همان «اراده عطوف به آزادي» است که در کمون ذات انسان به وديعت نهاده شده است. خلاقيّت هنري، چيزي جز ظهورات گاه گاه اين تناقص نيست. خيّام، جلال الدّين مولوي، حافظ و حتّي فردوسي، گرفتار اين تناقض بوده اند. ناصرخسرو کوشيده است که اين تناقص را، آگاهانه، حل کند ولي ناخودآگاه از گوشه و کنار هنرش، اين تناقض خود را نشان مي دهد. محور اين تناقض وجودي هنرمندان، مي تواند از امور فردي و شخصي سرچشمه بگيرد و مي تواند در حوزه امو ر تاريخي و اجتماعي و ملّي خود را بنماياند و حتّي در وراي مسايل مطرح شده، در حوزه الهيّات هم اين تناقض خود را نشان مي دهد. اتّفاقاً بهترين نمونه هاي اين ظهورات به هنگامي است که تناقض در ميدان الهيّات، خود را جلوه گر مي کند. خيّام، حافظ و مولوي ميدان اصلي هنرشان در تجلّي تناقض هاي الهيّاتي ذهن ايشان است. به همين دليل، آن ها که در تفسير شعر حافظ کوشيده اند با رفع يکي از دو سوي تناقض، شعر او را تفسير کنند(الحادي محض يا مذهبي محض)، دورترين درک را از شعر او داشته اند. شايد يکي از عوامل اصلي عظمت هنرمندان همين نوع تناقضي باشد که در وجود ايشان خود را آشکار مي کند. اخوان ثالث از اين لحاظ هم، نمودار برجسته اي بود از يک هنرمند بزرگ که چندين تناقض را، تا آخر عمر در خود حمل مي کرد و خوشبختانه هيچ گاه نتوانست خود را از شرّ آن ها نجات بخشد...»(شفيعي،1373،42). و يکي از ويژگيهاي منحصر به فرد حافظ دوگانگي يا دوگانه انديشي است و از اين جهت هيچ کس ديگر نتوانسه است بر اريکه اي که او نشسته بنشيند. حافظ داراي شخصيّت دوگانه است؛ هم قدسي و هم مردود، هم پاکدامن و هم سياهکار، هم روشن بين و هم گمراه. اين چه هنري است که توانسته اين دو ضد را با هم جمع کند؟ حافظ يکي بيش نيست ولي جلوه هاي کلامي او دو گرايش عمقي انسان را به نمود مي آورد، خود او نيز به اين دوگانگي واقف بود، که مي گويد: «حافظم در مجلسي، دردي کشم در محفلي»، ابيات متعدّد در ديوان بر اين کيفيّت متعارض گواهي دارند؛ او از يک سو در رديف «اولياء الله» شناخته شده است که مي توان از نفس او کسب گشايش کرد (لسان الغيب) و صاحب کرامت، کسي که قدسيان در آسمان شعر او را از بر مي کنند ولي سوي ديگر هم هست که او را مستوجب طرد مي دانند. ابيات ذيل همگي گوياي اين ادّعايند: مي خور که شيخ و حافظ و مفتي و محتسب چون نيک بنگري همه تزوير مي کنند گر مسجد به خرابات شدم خرده مگير مجلس وعظ دراز است و زمان، خواهد شد بيا که رونق اين کارخانه کم نشود به زهد همچو تويي يا به فسق همچو مني مقام اصلي ما گوشه خرابات است خداش خير دهاد آنکه اين عمارت کرد چه جاي صحبت نامحرمست مجلسِ اُنس سر پياله بپوشان که خرقه پوش آمد ز خانقاه به ميخانه مي رود حافظ مگر زمستي زهد ريا به هو ش آمد «سعي سايه،1376» و از اين قبيل ابيات در ديوان او زياد است، ريشه و خاستگاه اين دوگانگي در چه مي باشد؟ در اين تحقيق، منشأ اين تناقض از جهات مختلف تاريخي و فلسفي و اخلاقي مورد تحقيق قرار گرفته است و اين مسوّده، اندکي از آن مي باشد و مباني اين مسأله رواني را از نظر متکلّمين و فلاسفه بررسي کرده ايم و از ديدگاه قرآن و متکلّمين بويژه از ديدگاه غزالي که در معرفت شناسي و روانشناسي يگانه مورد تحقيق قرار گرفته شده است. دوگانگي شخصيّتي از ديدگاه قرآن کريم در قرآن کريم، آنجا که وقتي داستان خلقت آدم را نقل مي کند، پس از سؤال فرشتگان که گمان مي کردند آدم شرّمحض است، خداوند نفرمود آنچه شما خيال مي کنيد به کلّي اشتباه است، بلکه گفت من چيزهايي را مي بينيم که شما نمي بينيد يعني آنچه شما مي بينيد، درست است و من هم مي بينم ولي چيزهايي را در ضمن مي بينم که شما آنها را نمي بينيد. قرآن مجيد چنان که محسوس و مشهود نيز اين چنين است، نظام خلقت را نظام خير مي داند يعني تصديق مي کند به اينکه در عالم، هم خير وجود دارد و هم شرّ و اين تجمّع قواي خشم و شهوت و عقل و روح به نزاع طبيعي و فطري منتهي مي شود و در آيا ت ذيل به اين دوگانگي اشاره شده است: خلق الانسان هلوعا، انه کان ظلوما جهولا، کان الانسان اکثر شيي جدلا، ولقد کرمنا بني آدم، و اذا مسّه الخير منوعا و اذا مسّه الشرّ جزوعا و... همگي از دوگانگي هستاني او حکايت دارد،از يک طرف نيز براي انسان شأن رفيع و مکرمتي منيع قايل است و او را واجد قابليّت ها و صلاحيّت هاي متعالي مي داند و او را منفوخ به نفخه روحاني و قدسي مي خواند و درجاهاي ديگر حريص و عجول و جهول ناميده است. اين برخورد دو گانه ناظر به دوگانگي ماهوي و ولايت دورنگي بشري دارد و فلسفه اعطاي آزادي و اختيار و خلافت الهي و غيره همگي مبتني بر همين دوگانگي فطري است که ملاي روم در آخر دفترِ دومي مثنوي يادآور مي شود: تو ز کرّمنا بني آدم شهي هم به خشکي و هم به دريا پا نهي «استعلامي،1372،501» زيرا اگر چنين نبود، آزادي براي او بي معنا و يا بي ارزش مي بود. خداوند بر اساس همين اثنيّت تکويني به انسان او را بر ترميم کاستي ها از آسيب هاي ناشي از ناراستي ضلع طبيعت خود و همنوعانش توانا کرده است تا با شناخت و پرداخت آزادانه ضلع فطرت خويش، در نيل به مرتبت، خلافت الهي را که همانا کمال انساني او نيز در دست يافتن به آن است، احراز نمايد آيات ديگري نيز متضمّن بيان اين دوگانگي شخصيّتي انساني اند، از قبيل فالهمها فجورها و تقواها، انا هديناه السبيل اما شاکرا و اما کفورا، و هديناه النجدين (اي سبيل الخير و الشرا و الحق و الباطل)، در نتيجه از ديدگاه قرآن دوگانگي هستاني بشر ريشه در آفرينش و تکوين او دارد. اينکه چرا دوگانه آفريده شده است، مبتني بر حکمت بالغه باري تعالي است تا انسان مرز مشترک ميان فرشتگان و حيوانات باشد و محمل بار امانت گردد و در پايان مي توانيم چنين نتيجه گيري کنيم که حکمت الهي اقتضا مي کرد، موجودي بيافريند که يک پارچه نباشد، نه مانند فرشتگان يکسره نور و نه مانند حيوانات يکسره ظلمت، بلکه مخلوطي از نور و ظلمت باشد، پس قرآن به دوگانگي تکويني بشر قايل است. ترکيب انسان از عقل و قلب از ديدگاه قرآن کريم   «واژه قلب» در قالب هاي مفرد و مثني و جمع در قرآن بکار رفته است، استعمال و کاربرد واژه قلب در قرآن کريم، چنين مي نماياند که اکثر معاني و مفاهيم آن بر پيرامون محور و مفهوم وجدان و عقل آدمي مي چرخد، و به همين جهت است که قلب به عنوان محور و اساس فطرت سليم و عواطف گوناگون اعم از عواطفي که بر پايه حبّ و علاقه و يا تقرّب مبتني است، چهره مي کند و مي توان آن را مرکز و کانون رشد و هدايت و ايمان و علم و معارف و اراده و ضبط خويشتن داري به شمار آورد. قلب به مفهوم کانون فطرت سليم: يَومَ لا يَنفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ اِلَّا مَن اَتَي اللهَ بِقَلبٍ سَليمِ(شعرا،89،88) قلب به معني کانون عبرت اندوزي و مرکز استدلال و ايمان «وَمَن يُؤمِن بِاللهِ يَهدِ قَلبَهُ» (تغابن،11) قلب يا کانوني که دچار آلودگي مي گردد: «کَذلِکَ نَسلُکُهُ في قُلُوبِ المجرمينَ»(حجر،12) قلب به معني کانون عواطف گوناگون «وَجَعَلنا في قُلوُبِ الَّذينَ اتَّبَعوُهُ رَأفَةً وَ رَحمَةً» (حديد،27) کلمه عقل با همين قالب و ساختمان به هيچ وجه در قرآن به چشم نمي خورد، لکن قالب هايي از آن در ساختمان به صور مختلف در قرآن کريم جلب نظر مي کند که همه آنها نمايانگر وجود عنصر تفکّر و انديشه در انسان است و آيات زير نمونه اي از اين سخن مي باشد: «يَسمَعُونَ کَلامَ اللهِ هُمَّ يُحَرِّفُونهُ مِن بَعدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُم يَعلمون»(بقره،75) سخن خدا را مي شنوند پس از آنکه درک کردند، تحريفش مي نمايند. «اَتَأمُرُونَ النّاس بِالبرِّ وَ تَنسَونَ اَنفُسَکُم وَ اَنتُم تَتلُونَ الکِتابَ اَفَلا تَعقِلُونَ»(بقره،44) آيا مردم را به نيکي توصيه و امر مي کنيد و خويشتن را فراموش مي نماييد يا اينکه شما کتاب خدا را مي خوانيد،آيا نمي انديشيد؟ «وَ قالوُا لَو کُنّا نَسمَعُ اَو نَعقِلُ ما کُنّا في اَصحابِ السَّعير»(ملک،10) و گفتند اگر ما مي شنيديم (و گوش شنوا مي داشتيم )و يا فکر مي کرديم، در ميان ياران لهيب آتش دوزخ نمي بوديم. بايد متذکر شد که مشتقّاتي از افعال ريشه عقل در 49مورد از قرآن کريم به کار رفته است.(حجّتي ،1371،98) منبع:پايگاه نور- ش14 /ن  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 466]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن