واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جالو نويسنده: لزلي فلپرين ،ورايتي Giallo كارگردان : داريو آرجنتو . فيلم نامه : جيم اگنيو ، شان كلر ، داريو آرجنتو. مدير فيلم برداري : فردريك فاسانو . تدوين : روبرتوسيلوي . موسيقي : ماركووربا . بازيگران : آدرين برودي (انزو آولفي) ، امانوئل سينيه(ليندا) ، السا پاتاكي(سلين) ، رابرت ميانو(بازرس موري) ، والنتينا ايزومي(كيكو) . محصول 2009 ايتاليا / آمريكا ،92 دقيقه . تورين ، زمان حال . ددرا ، يك راننده تاكسي با رنگ و روي زرد ، زن هاي خارجي را به عنوان مسافر سوار مي كند ، آن ها را مي ربايد و بعد به طرز فجيعي مي كشد . تازه ترين قرباني اش قرار است مدلي باشد به نام سلين . ليندا ، خواهر سلين ، كه مهمان دار هواپيماست با بازرس آولفي ، مردي خسته و بي حوصله ، آشنا مي شود . آن دو دست به دست هم مي دهند تا سلين را قبل از دچار شدن به سرنوشتي دردناك ، نجات دهند ... *پس از استقبال نسبتاً سردي كه از مادر اشك هاي آرجنتو - حتي از سوي طرفدارانش - شد آرجنتو ،( استاد بنجل ساز) ايتاليايي ، با بي اعتنايي كامل به شهرت و نيمچه آبروي گذشته ، با نام و امضاي خودش ، آخرين كارش جالو را عرضه كرده ؛ حكايتي درباره يك قاتل زنجيره اي كه سفارشي و (بزن دررويي) بودن از سر تا پايش مي بارد ؛ فيلمي مسخره و باسمه محض كه حتي با استانداردهاي نازل و ارزان آرجنتو(و نه حتي مثل فيلم قبلي كه آن قدر بد بود كه طرفداراني پيدا كرد) ذره اي هم دلهره آور يا خنده دار نيست . عنوان فيلم كه در ايتاليايي (زرد) معني مي دهد ، ظاهرا، به لقبي اشاره دارد كه موجود شرور قاتل زنجيره اي اش به خاطر رنگ و رويش به آن معروف شده . اما ضمناً به ژانر دلهره و تريلري ارجاع مي دهد كه آرجنتو به خاطرش شهرت يافته ؛ يعني فيلم هايي مثل پرنده اي با بال هاي بلورين (1970) ، سرخ پررنگ(1975) و ظلمات (1982) . كشته مرده هاي آرجنتو بي شك در پي يافتن بازتابي از همان فيلم هاي قديمي و بزرگ تر به ديدن اين يكي مي روند ، ولي بقيه فقط هاج و واج مي مانند كه اين آشغال ديگر چيست . آرجنتو و تدوين گرش براي تأثير گذاشتن بر تماشاگر بسيار بر كات هاي شوكه كننده تكيه داشته اند ، ولي آن چه در واقع شوكه مي كند ، فيلم نامه است ؛ توده اي از كليشه هاي زردنبو كه بازيگرها با شور و اشتياق جسدي يك هفته مانده ، ارائه داده اند . نتيجه اين شده كه گاه بي آن كه قصدي در كار بوده باشد ، به شدت مي خنداند ؛ مثل آن جا كه آولفي با صداي يكنواخت توضيح مي دهد كه چه طور يك بار با دروغ گفتن به پليس از دادگاه و زندان نجات يافته :( بهشان گفتم كه دليل خوبي داشته ام ؛ گاهي بايد كاري را كه لازم است ، انجام بدهي .) گويا توليد فيلم با مشكلاتي همراه بوده و تعدادي از بازيگرها جايشان را به بازيگراني ديگر داده اند ؛ برودي جايگزين ري ليوتا شده و امانوئل سينيه جاي آسيا آرجنتو را پس از حاملگي اش گرفته . شايد اين مشكل ، يكي از دلايل حس و حال سردستي فيلم باشد ، چون آرجنتو با بودجه هاي كم تر و بازيگراني ناشناخته ، كارهايي بهتر از اين عرضه كرده . دكورهاي ارزان و سرهم بندي شده از جذابيت هاي آثار آرجنتو بود ولي اين ويژگي در اين جا آزاردهنده شده است . منبع:نشريه ماهنامه سينمايي فيلم شماره398 /خ
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 599]