واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آن مرد دوست است يا دشمن ؟
نگاهي به تله فيلم حق السكوت در زندگي هر انساني يك اتفاق و تجربه يا راز و رمزي نهفته است كه هرگز فراموش نميشود و سايه بلند آن گاهي تا پايان عمر امتداد دارد. واقعيت اين است كه آدمي ميل به خاطرات گذشته دارد و آنچه كه در ديروز اتفاق افتاده يك زمان از دست رفته نيست. برخي از وقايع و رخدادهايي كه در گذشته رقم خورده تا سالهاي سال ممكن است ذهن و خيال آدمي را مشغول كرده و هر از چندگاهي به سراغش بيايد. بخشي از اين ارجاع مجدد در عالم رويا و به شكل خواب اتفاق ميافتد. بويژه اگر ذهن آدمي تلاش كند تا خاطرهاي تلخ را كه در گذشته رخ داده از ذهنش پاك كند اما ضمير ناخودآگاه انسان در چنين مواقعي فعال شده و مبتني بر مكانيسمهاي رواني ـ عاطفي خود آن خاطره را به ياد آدمي ميآورد چه برسد به اينكه يك عامل بيروني در برابر انسان قرار بگيرد و دائم تصويري از گذشته را در برابرش قرار دهد. تلهفيلم حقالسكوت داستانش را بر اساس اين موقعيت ترسيم ميكند.در گذشته اسماعيل قياسي (حسن پورشيرازي) رازي نهفته كه اكنون پس از 20 سال با آمدن دوستش اصلان صولت (مرحوم رضا خندان) اين راز در حال فاش شدن است. رازي كه اسماعيل دوست ندارد تا فرزندانش و اهالي محل از آن باخبر شوند. رازي كه موجب شده او به روستاي اميرآباد كوچ كرده و در آنجا زندگي كند. اسماعيل و اصلان 2 دوست قديمي بودند كه در جواني در يك حادثه سرقت، سرنوشت زندگيشان به هم گره خورده بود منتها بنا به دلايلي كه در قصه به صورت روشني درباره آن صحبت نميشود اسماعيل توانست خود را از مخمصه نجات داده و بگريزد اما اصلان 20 سال را در زندان گذرانده بود. سرقتي كه به قتل منجر شده بود اما اسماعيل در انجام قتل نقشي نداشت. در گذشته اسماعيل قياسي (حسن پورشيرازي) رازي نهفته كه اكنون پس از 20 سال با آمدن دوستش اصلان صولت (مرحوم رضا خندان) اين راز در حال فاش شدن است. رازي كه اسماعيل دوست ندارد تا فرزندانش و اهالي محل از آن باخبر شوند. رازي كه موجب شده او به روستاي اميرآباد كوچ كرده و در آنجا زندگي كند. حالا پس از 20 سال اصلان به سراغ اسماعيل آمده تا به زعم خود حق خود را از او بگيرد و عدالت را اجرا كند. او از اسماعيل حقالسكوت ميخواهد تا آبرو و اعتبارش را نزد خانواده و اهالي محل حفظ كند. اين موقعيت از حيث نمايش واجد ظرفيتهاي پرتعليقي است كه ميتواند مخاطب را در رازگشايي از گذشته و شيوه رويارويي شخصيتهاي داستاني در نسبت با اين مساله با خود همراه كند. در واقع خود قصه براساس يك رازي شكل گرفته كه مخاطب آگاهي نسبي از آن دارد اما شخصيتهاي جانبي داستان از آنها بيخبر است. بازنمايي اين موقعيت و رمزگشايي از آن در بستر قصهاي كه خود واجد تعليق است ميتواند ذهن مخاطب را به خود درگير كرده و از طريق همذاتپنداري يا فرافكني با شخصيتهاي فيلم همراه كند. مشكل اما اينجاست كه يك طرف ماجرا كه اسماعيل باشد با توجه به فلاشبكهايي كه مخاطب از اتفاق گذشته ميبيند ظاهرا بيگناه است و به همين دليل احساس ترس و ضعف او در برابر تهديدهاي اصلان يا تقاضاي او براي دريافت 200 ميليون تومان حقالسكوت عجيب به نظر ميرسد. دختر و پسر اسماعيل نيز از رفتارهاي عجيب اصلان و تغيير رفتار پدرشان متعجب نميشوند و هيچ يك از اهالي محل بويژه اعضاي صندوق قرضالحسنه روستا كه ارتباط بيشتري با اصلان داشتند و او توانسته بود با زبانبازي خود، موجودي اين صندوق را از روشهاي مختلف افزايش دهد از گذشته او و اينكه از كجا پيدايش شده و چرا براي تامين سرمايه خيريه اينقدر تلاش ميكند، نميپرسند.اين در حالي است كه شخصيت اصلان به شدت پيچيده بوده و دوگانگي و تضاد در آن قابل تشخيص است. حقالسكوت داستان خوبي را براي روايت برميگزيند اما در بسط دراماتيك و موقعيت روانشناختي شخصيتهايش درست عمل نميكند. پنهانكاري اسماعيل در صورتي قابل توجيه است كه او به گناهكار بودن خود باور داشته باشد اما در فلاشبكهايي كه ميبينيم او در ظاهر نقشي در قتل نداشته است و لزومي ندارد كه در برابر خواستههاي اصلان سكوت و در نهايت اقدام به خودكشي كند. سكانس مربوط به رويارويي اصلان و اسماعيل نيز خيلي سردستي و تصنعي از كار درآمده و علاوه بر اينكه منطق روانشناختي ندارد از حيث نمايشي نيز باورپذير نيست. براي اينكه كارگردان عقوبت گناهكار واقعي را نشان دهد ميتوانست از تمهيد دراماتيكي بهتري استفاده كند.با اين حال مفاهيم اخلاقي و انساني نهفته در پس اين قصه به شكل تلويحي از نقاط مثبت فيلم است.سينما و تلويزيون تبيان سيد رضا صائمي /جام جم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 360]