واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ين حرفهاي همسرم را باور نكردم و او گفت براي اينكه به تو اثبات كنم اين حرف دروغ است از سعيد شكايت ميكنم. همسرم به دادسرا رفته و عليه سعيد شكايت كرد اما من اين شكايت را اقدامي براي فريب خود ميدانستم و معتقد بودم آنها دارند مرا بازي ميدهند. قاتل پس از كشتن مقتول در پيامكي به برادر وي از او خواست بيايد و جنازه برادرش را از روي خاك بردارد. به گزارش تهران امروز، اين ماجراي جنايي چند روز قبل برملا شد يعني زماني كه برادر فردي به نام سعيد به كلانتري محل آمده و با نشان دادن صفحه موبايل خود پيامك ترسناكي را براي ماموران خواند. در اين پيام تلفني فردي ناشناس خبر از كشته شدن سعيد توسط خود داده بود و به صراحت گفته بود كه برادرت را ساعتي قبل به قتل رسانده ام. فرد پيامك دهنده حتي نشاني محلي را كه جسد را در آن انداخته بود نيز در پيام خود ذكر كرده بود. اين جوان كه به سختي صحبت ميكرد از تماسهاي مكرر و ناموفق خود با برادرش سعيد پس از دريافت اين پيامك صحبت كرد و اينكه دلش گواهي ميدهد اتفاق بدي براي برادرش افتاده است. ماموران با بررسي پيامك به سرعت به سوي آدرسي رفتند كه در اين پيامك ذكر شده بود. با رسيدن پليس به نشاني مورد نظر جنازه غرق در خون سعيد پيدا شد. در همان نگاه اول ميشد آثار برخورد يك گلوله را به سينه مقتول مشاهده كرد. با فرستاده شدن جسد به پزشكي قانوني و تحقيق اوليه كارآگاهان و اطمينان از اين مطلب كه سعيد بر اثر شليك گلوله توسط شخصي ديگر از فاصلهاي بسيار نزديك كشته شده است، پرس و جو از مظنونين حادثه شروع شد. بازپرس پرونده در پرس و جو از اطرافيان سعيد متوجه شد وي از مدتي قبل سر مسئلهاي ناموسي با فردي به نام يعقوب مشكل پيدا كرده است. طبق تحقيقات اوليه اين مرد ظاهرا به نوع روابط همسرش با مقتول ظنين بوده است. به همين خاطر حكم بازداشت يعقوب صادر شده و وي تحت بازجويي قرار گرفت. سوال و جواب از متهم چندان طول نكشيد و يعقوب به قتل سعيد اعتراف كرد.اين مرد از داستان عاشق شدن خود سخن گفت و اينكه اين دوران خوش چندان دوام نياورد: چند ماه پيش عاشق دختري جوان شده و با او ازدواج كردم. من واقعا همسرم را دوست داشتم و از اينكه به او رسيدهام بسيار خوشحال بودم تا اينكه كمكم زمزمههايي از اهالي محل شنيدم كه حكايت از رابطه غيراخلاقي همسرم با جواني به نام سعيد داشت. من موضوع را به همسرم گفتم اما او وجود چنين رابطهاي را انكار كرد و گفت همسايهها بيخود ميگويند. همسرم گفت سعيد مزاحمش ميشود و خود من نيز از بابت اين مزاحمتها ناراحتم. من اين حرفهاي همسرم را باور نكردم و او گفت براي اينكه به تو اثبات كنم اين حرف دروغ است از سعيد شكايت ميكنم. همسرم به دادسرا رفته و عليه سعيد شكايت كرد اما من اين شكايت را اقدامي براي فريب خود ميدانستم و معتقد بودم آنها دارند مرا بازي ميدهند. من آنها را زير نظر گرفتم تا بلكه مدركي عليهشان به دست بياورم اما هيچ نشانهاي از رابطه اين دو نفر پيدا نكردم ولي با سوءظن خود نتوانستم كنار بيايم. دوباره از همسرم در اين باره سوال كردم اما او بار ديگر گفت چنين داستاني صحت ندارد و من بيخود به او مشكوك شدهام. من كه هيچ مدرك دادگاه پسندي عليه اين دو نفر نداشتم و از طرفي احساس ميكردم سعيد دارد زندگي مرا خراب ميكند، تصميم گرفتم خودم سعيد را سرجايش بنشانم. روز حادثه وقتي همسرم از بيرون به خانه آمد به اين خيال كه از سر قرار با سعيد برمي گردد با او دعوا كرده و از خانه بيرون زدم. به سراغ اسلحهاي رفتم كه از قبل آنرا مخفي كرده بودم. آنرا مسلح كرده و سراغ سعيد رفتم. او را به بهانه صحبت كردن به جاي خلوتي كشاندم. از او پرسيدم چه از جان من و همسرم ميخواهد و چرا دست از اين كار شيطاني خود برنمي دارد اما او فقط مرا نگاه ميكرد و هيچ چيز نميگفت. از او پرسيدم واقعا با همسرم رابطه دارد يا اينكه فقط براي همسرم مزاحمت ايجاد ميكند و حرف مردم دروغ است؟ اما باز هم پاسخي نداد. يكمرتبه كنترل خود را از دست داده و به سمت او گلولهاي شليك كردم. تير به سينه او خورد. همانجا روي زمين افتاد و فوت كرد. به برادر او پيام دادم كه برادرش را كشته ام و نشاني مقتول را هم دادم. ابتدا ميخواستم آنقدر بالاي سر جسد بمانم تا برادرش سر برسد اما بعد ترسيدم و فرار كردم. پس از اين اعترافات متهم تحويل مقامات قضايي شد تا تحقيقات بيشتري از او صورت بگيرد. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 407]