واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: قاتل صاحب ويدئو كلوپ، پاي ميز محاكمه اعتراف كرد خبرگزاري فارس: مردي كه صاحب يك ويدئو كلوپ را كشته بود، در دادگاه به جرم خود اعتراف كرد. به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، شامگاه 24 خرداد سال گذشته، از طريق مركز پيام فوريتهاي پليس، وقوع يك حادثه هولناك در منطقه مهرآباد جنوبي گزارش شد. مأموران با حضور در صحنه، متوجه شدند كه مرد جواني با ضربات متعدد قمه به قتل رسيده است و هويت ضارب به دليل تاريكي شب توسط شاهدان مشخص نشده است. تحقيقات در اين زمينه آغاز شد و 2 ماه بعد، دو برادر جوان با توجه به چهرهنگاري تقريبي توسط شاهدان حادثه، در همان منطقه به عنوان مظنون دستگير شدند. شاهدان با بيان مشخصات ظاهري فرد ضارب، مدعي شده بودند كه وي بعد از مضروب ساختن مقتول به همراه يك موتور سوار از محل حادثه فرار كرده است. متهم به قتل در بازجوييهاي اوليه، به ارتكاب قتل اعتراف كرد و دليل آن را ارتباط پنهاني مقتول و همسرش عنوان كرد. جلسه رسيدگي به اين پرونده، امروز در شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران برگزار شد و در ابتداي جلسه قاضي محمدسلطان همتيار، رئيس شعبه 113 از نماينده دادستان خواست كيفرخواست را قرائت كند. نماينده دادستان ضمن قرائت كيفرخواست گفت: هادي، كارمند فرودگاه، متهم رديف اول داراي سابقه كيفري و حميد، متهم رديف دوم و فاقد سابقه كيفري هستند كه به ترتيب متهم به مباشرت و معاونت در قتل عمد مرد جواني به نام محمد مهدي هستند. با توجه به شكايت اولياي دم، گزارش مأموران نيروي انتظامي و شاهدان حادثه، تقاضاي اعمال مجازات دارم. قاضي همتيار خطاب به اولياي دم، از آنها خواست درخواست خود را عنوان كنند كه والدين مقتول قصاص متهم را خواسته خود بيان كردند و تعهد دادند كه سهم ديه فرزند صغير مقتول را پرداخت كنند. قاضي ضمن تفهيم اتهام به هادي، از وي سؤال كرد كه آيا اتهام قتل را قبول داري؟ متهم: بله قبول دارم، اما طرف اصلي اين پرونده همسر من است كه در اين جلسه حضور ندارد. من به خاطر بيبندوباري او بود كه مرتكب قتل شدم. وي ادامه داد: من قبلاً هم مرتكب قتل شدم و 12 سال قبل، زماني كه متوجه شدم همسرم با پسرعمهاش رابطه داشته است، در يك فرصت مناسب پسرعمه او را به قتل رساندم. 12 سال از آن ماجرا گذشت و سال گذشته متوجه شدم كه همسرم دوباره دچار لغزش شده است. او را به شدت كتك زدم و تمام اعترافات او را ضبط كردم. خواستم صداي مقتول را هم ضبط كنم و آنها را تحويل قانون بدهم و در پايان خود را نيز بكشم. اما بعدها متوجه شدم كه صداي ضبط شده سنديت ندارد و تصميم به قتل آن مرد گرفتم. وي اضافه كرد:قرار شد همسرم او را به خانه كشانده و من از او هم اعتراف بگيرم، اما او با بيان اينكه ميترسد كه به خانه بيايد، از اين كار طفره رفت. شبي كه تصميم به قتل او گرفتم، از مقابل مغازه او كه يك ويدئو كلوپ بود، او را تعقيب كردم و در يك كوچه او را با ضربات قمه كشتم. قاضي: چرا او را داخل مغازه نكشتي؟ متهم: آنجا شلوغ بود و دوستان او هم داخل مغازه بودند. اول ميخواستم او را با تهديد به خانه ببرم و از او اعتراف بگيرم ولي ناگهان تصميمم عوض شد و او را كشتم. قاضي: قبل از قتل، با او صحبت هم كرده بودي؟ متهم: نه، او متوجه رفتوآمدهاي من مقابل مغازهاش شده بود و اين موضوع را به همسرم هم گفته بود. مقتول به همسرم گفته بود احتمالاً شوهرت از رابطه ما باخبر شده است زيرا چند روزي است كه بارها او را مقابل مغازه ديدهام. قاضي: نقش برادرت در انجام اين كار چه بود؟ متهم: او نقشي در ارتكاب قتل نداشته است. قاضي: در اعترافات قبلي، گفته بودي كه برادرت با موتور تو را همراهي كرده است. متهم: قبول ندارم، او هيچ نقشي نداشته است. قاضي: آيا غير از پيامك و صداي ضبط شده دليل ديگري داري؟ متهم: بچههاي من در جريان اين كار بودهاند. آنها از يك سال قبل متوجه رفتارهاي مادرشان ميشوند ولي همسر من آنها را شكنجه ميكرده است تا به من حرفي نزنند. من تنها حكم خدا را اجرا كردم و در قيامت عليه آن دو نفر اعاده حيثيت خواهم كرد. بعد از اظهارات متهم رديف اول، قاضي از وكيل مدافع متهم خواست به بيان دفاع بپردازد. وكيل گفت: كيفرخواست ارائه شده ناقص است و همسر موكل من بدون اينكه انجام تحقيقات لازم آزاد شده است. همسر موكل من مستحق مجازات است و بايد تحقيقات بيشتري از او انجام شود. اولياي دم مدعي شدهاند كه مقتول بيگناه به قتل رسيده است و اگر ثابت شود كه در اين ماجرا مقصر بوده است، شايد رضايت بدهند. از دادگاه درخواست ميكنم دستور دريافت ريز مكالمات و پيامكهاي مبادله شده بين همسر موكل من و مقتول را صادر كند. بعد از اظهارات وكيل مدافع، قاضي از حميد، متهم رديف دوم خواست در جايگاه قرار بگيرد. قاضي: آيا اتهام معاونت در قتل عمد را قبول داري؟ متهم رديف دوم: در آگاهي هم گفتم كه من زمان ارتكاب قتل همراه برادرم نبودم. شب حادثه همسر برادرم با من تماس گرفت و به من گفت كه برادرم به قصد دعوا با كسي از خانه خارج شده است . از من خواست براي كمك با او همراه شوم. در خيابان شمشيري او را ديدم ولي به من گفت به خانه برگردم و خودش هم تا دقايقي ديگر به خانه ميآيد. حدود 10 دقيقه بعد متوجه شدم كه سر يك كوچه تجمع شده است و به خيال اينكه برادر من هم آنجا حضور دارد، او را صدا كردم ولي جوابي نشنيدم و به خانه برگشتم كه همسرش به من زنگ زد و گفت كه برادرم هم به خانه آمده است. 2 ماه بعد من را دستگير كردند ولي در آگاهي همه چيز را انكار كردم. قاضي: وقتي رفتي خانه قتل انجام شده بود؟ متهم: نمي دانم. قاضي: برادرت اقرار كرده بود كه زمان ارتكاب قتل تو همراهش بودي. متهم: دروغ است. قاضي: برادرت چه زماني از همسرش طلاق گرفت؟ متهم: آنها طلاق خود را علني نكرده بودند و كسي از طلاق و رجوع آنها خبر نداشت. ولي قبل از حادثه متوجه شدم كه همسر برادرم با مقتول رابطه داشته است. قاضي: در بازجويي مدعي شده بودي كه از محل سكونت برادر و همسرش خبر نداري. متهم: دروغ است، من حرفي در اينباره نزدم. قاضي: يكي از شاهدان مدعي شده است كه ضارب به همراه يك موتور سوار از محل فرار كرده است. متهم: من نبودم، بعد از وقوع حادثه برادرم را نديدم. قاضي خطاب به هادي، متهم رديف اول: چه كسي همراه تو بود؟ متهم: بعد از اينكه مقتول را زدم، از آنجا فرار كردم ولي كسي دنبال من نيامد و من هم چون منزل خودم در نزديكي محل وقوع حادثه بود، پياده تا خانه دويدم. وكيل مدافع كه وكالت هر دو برادر را در اختيار داشت، در دفاع از متهم رديف دوم گفت: متهم رديف دوم، نه از موضوع باخبر بوده و نه در اين زمينه كمكي به برادرش كرده است. موضوع را از همسر برادرش شنيده است و براي جلوگيري از وقوع حادثه به محل موردنظر رفته است. بر فرض محال نيز، اگر بعد از وقوع جرم بدون اطلاع از واقعه، كسي را سوار موتور كرده باشد، قانوناً قابل تعقيب نيست. اگر منظور بازپرس در كيفرخواست، اختفاي متهم توسط متهم رديف دوم باشد، اين موضوع كذب است و تعقيب وي فاقد وجاهت است. بعد از اظهارات وكيل مدافع، قاضي همتيار به مدت 15 دقيقه زمان براي استراحت اعلام كرد. مادر مقتول در سالن دادگاه گفت: 50 سال است كه در محل سكونت فعلي زندگي ميكنيم و هيچكس در اين مدت بدرفتاري از ما نديده است و تمام اظهارات قاتل دروغ است. بعد از شروع مجدد جلسه، قاضي با تفهيم اتهام به هادي، متهم رديف اول، از وي خواست آخرين دفاع خود را بيان كند. متهم: اتهام قتل را قبول دارم و حرف ديگري براي دفاع ندارم. قاضي خطاب به متهم رديف دوم: آخرين دفاع خود را بيان كن. متهم: اتهام خود را قبول ندارم و تنها در صورتي اين اتهام را قبول ميكنم كه شاهدان در دادگاه به قرآن قسم بخورند كه من را در محل حادثه ديدهاند. قاضي همتيار بار ديگر خطاب به اولياي دم و با بيان اينكه متهم به قتل جوان است و شما هم فرزند جوان از دست دادهايد، از آنها خواست در صورت امكان از قصاص متهم گذشت كنند كه با مخالفت اولياي دم روبهرو شد. قاضي همتيار با اعلام ختم جلسه، اعلام نتيجه را به آينده موكول كرد. انتهاي پيام/ش
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 261]