تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1805631232
متن كامل خطبههاي نماز جمعه تهران
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: كامل خطبه ها به نقل از پايگاه دفتر مقام معظم رهبري به شرح ذيل است: بسماللَّهالرّحمنالرّحيم الحمد للَّه ربّ العالمين نحمده و نستعينه و نؤمن به و نستغفره و نتوكّل عليه و نصلّى و نسلّم على حبيبه و نجيبه سيّد خلقه بشير رحمته و نذير نقمته سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما بقيّةاللَّه فى العالمين. اللّهمّ صلّ على ائمّة المسلمين و حماة المستضعفين و هداة المؤمنين. برادران و خواهران عزيز نمازگزار را توصيه ميكنم به تقواى الهى. اين ماه، ماه تقواست. و امروز كه روز بيست و يكم ماه مبارك رمضان است، روز تقواى مجسم است؛ اميرالمؤمنين تقواى مجسم بود. درس بگيريم؛ تقوا را توشهى دنيا و آخرت خود قرار بدهيم. در اين خطبهى اول، دربارهى اميرالمؤمنين عرايضى را عرض ميكنيم. روز اميرالمؤمنين است. در مثل ديشبى - كه شب جمعه هم بود؛ از اين جهت هم با امسال شباهت بيشترى دارد - در شب بيست و يكمى، بشريت على را از دست داد. جسم اميرالمؤمنين، صداى اميرالمؤمنين، نفس گرم اميرالمؤمنين، چشم نافذ اميرالمؤمنين از دنياى آن روزِ بشر گرفته شد. ولى ميتوان على (عليهالسّلام) را با خود داشت؛ پيشاپيش حركت خود و پيش روى خود داشت، مشروط بر اينكه ما سيرهى اميرالمؤمنين و رفتار اميرالمؤمنين را مثل يك سرمشق مورد توجه قرار بدهيم. بنده امروز يك بخشى از اين زندگى سراسر افتخار و اين حكومت كوتاه، اما متلألئ و درخشان را به شما برادران و خواهران عزيز عرض ميكنم. بحثى كه در اطراف آن چند نكتهاى عرض خواهم كرد، بحث سلوك سياسى اميرالمؤمنين است. اين نكته را بايد در نظر داشت و توجه كرد كه سلوك سياسى اميرالمؤمنين از سلوك معنوى و اخلاقى او جدا نيست؛ سياست اميرالمؤمنين هم، آميختهى با معنويت است، آميختهى با اخلاق است، اصلاً منشأ گرفتهى از معنويت على و اخلاق اوست. سياست اگر از اخلاق سرچشمه بگيرد، از معنويت سيراب بشود، براى مردمى كه مواجه با آن سياستند، وسيلهى كمال است، راه بهشت است؛ اما اگر سياست از اخلاق جدا شد، از معنويت جدا شد، آن وقت سياستورزى ميشود؛ يك وسيلهاى براى كسب قدرت، به هر قيمت؛ براى كسب ثروت، براى پيش بردن كار خود در دنيا. اين سياست ميشود آفت؛ براى خود سياستورز هم آفت است، براى مردمى هم كه در عرصهى زندگى آنها اين سياست ورزيده ميشود هم آفت است. اميرالمؤمنين اين حكومتى را كه در آن سه جنگِ مفصل نظامى با هزارها كشته اتفاق افتاد - شما در نهج البلاغه نگاه كنيد - با تعبيراتى معرفى ميكند كه نشاندهندهى تحقير او نسبت به اين حكومت است. يك وقت او را - در خطاب به ابنعباس - از بند كفش كهنهى وصلهزدهى خود بىارزشتر معرفى ميكند. يكجا دربارهى همين حكومت ميفرمايد: «لألفيتم دنياكم هذه ازهد عندى من عفطة عنز»؛ آن رطوبتى كه از عطسهى يك بزغاله حاصل ميشود چقدر ارزش رطوبتى و حياتى دارد؟ هيچ. ميفرمايد: اين حكومت، اين قدرت، نشستن بر اين اريكه براى على، از اين كمتر و كماهميتتر است. يك جا در همان خطبه براى اينكه چرا اين حكومت را قبول كرد، استدلال ميكند: «لو لا حضور الحاضر و قيام الحجّة بوجود النّاصر»؛ ديدم مردم آمدند، اصرار ميكنند، نصرت خودشان را عرضه ميكنند، قبول كردم. باز در مقام استدلال: «و ما اخذ اللَّه على العلماء ان لايقارّوا على كظّة ظالم و لا سغب مظلوم»؛(1) ميفرمايد: خداى متعال بر عالمان، بر دانايان عالم، تكليف معين كرده است كه بر سيرى ظالم و تهيدستى و گرسنگى مظلوم صبر نكنند، تحمل نكنند. اينهاست چيزهائى كه اميرالمؤمنين را به سمت حكومت ميكشاند، يا در مقابل كسانى كه عليه او بغى ميكنند، به مقاومت، به ايستادگى، به حتّى جنگ نظامى ميكشاند؛ والّا حكومت براى اميرالمؤمنين ارزشى ندارد. در اين سياستورزى، اميرالمؤمنين يكى از خصوصياتش اين است: از مكر و فريب دور است. در يك جملهاى از حضرت نقل شده كه: «لو لا التّقى لكنت ادهى العرب»؛(2) اگر تقوا دست و پاى مرا نمىبست، از همهى آحاد و مكاران عرب، مكر و حيله را بهتر بلد بودم. يك جاى ديگر در مقام مقايسهى معاويه با خودش - چون معاويه به دهاء و مكر در حكومت معروف بود - به حسب آنچه كه نقل شده، فرمود: «واللَّه ما معاوية بأدهى منّى»؛(3) معاويه از من زرنگتر نيست. منتها على چه كند؟ وقتى بناى بر رعايت تقوا و رعايت اخلاق دارد، دست و زبانش بسته است. روش اميرالمؤمنين اين است. تقوا كه نبود، دست و زبان انسان باز است، ميتواند همه چيز بگويد، خلاف واقع ميتواند بگويد، تهمت ميتواند بزند، دروغ به مردم ميتواند بگويد، نقض تعهدات ميتواند بكند، دلبستگى به دشمنانِ صراط مستقيم ميتواند پيدا كند. وقتى تقوا نبود، اينجورى است. اميرالمؤمنين ميفرمايد: من سياست را با تقوا انتخاب كردم، با تقوا اختيار كردم؛ اين است كه در روش اميرالمؤمنين، مكارى و حيلهگرى و كارهاى كثيف و اين چيزها وجود ندارد؛ پاكيزه است. يكى از خطرهاى جدائى دين از سياست كه عدهاى آن را هميشه در دنياى اسلام ترويج ميكردند - در كشور ما هم بود، امروز هم متأسفانه بعضى نغمههائى را در جدائى دين از سياست بلند ميكنند - همين است كه وقتى سياست از دين جدا شد، از اخلاق جدا خواهد شد، از معنويت جدا خواهد شد. در نظامهاى سكولار و بىرابطهى با دين، اخلاق در اغلب نزديك به همهى موارد، از بين رفته است. حالا يك وقت استثنائاً در جائى يك عمل اخلاقى ديده بشود، اين ممكن است؛ استثناء است. وقتى دين از سياست جدا شد، سياست ميشود غير اخلاقى، مبنى بر همهى محاسبات مادى و نفعطلبانه. سلوك سياسى اميرالمؤمنين بر پايهى معنويت است و از سلوك معنوى او جدا نيست. رفتارهاى سياسى اميرالمؤمنين. اولاً تا حد ممكن با مخالفان خودش، حتّى با دشمنان خودش مدارا كرد. اينى كه مىبينيد اميرالمؤمنين سه جنگ را در دوران حدود پنج سالِ حكومت خود مجبور شد و تحمل كرد، بعد از اين بود كه همهى مداراهاى لازم انجام گرفته بود. اميرالمؤمنين كسى نبود كه بدون رعايت مداراهاى لازم با مخالفان، اول دست به شمشير ببرد. حالا چند تا از جملات اميرالمؤمنين را بشنويد: يك جا در اول خلافت، يك عدهاى آمدند دور اميرالمؤمنين - اشاره ميكردند به بعضى - آقا! تكليف اينها را يكسره كن. اصرار ميكردند. اميرالمؤمنين در جواب، اينها را نصيحت به صبر كرد و از جملهى چيزهائى كه فرمود، اين بود: اين نظرى كه شما داريد، يك نظر است. «فرقة ترى ما ترون»؛ يك عده همين نظر شما را قبول دارند. «و فرقة ترى ما لاترون»؛ يك عده حرفى را قبول دارند كه شما معتقد به او نيستيد، او را قبول نداريد. «و فرقة لاترى هذا و لا ذاك»؛ يك عدهاى هم نه آنطرفى و نه آنطرفى، يك نظر سومى دارند. «فاصبروا»؛ صبر كنيد تا اميرالمؤمنين با حكمت كار خود را انجام بدهد. «حتّى ... تؤخذ الحقوق مسمحة»؛ بگذاريد با سماح، با ملاطفت، با ملايمت، حق ذىحق را بگيريم، احقاق حق بكنيم. «و اذا لماجد بدّا فاخر الدّواء الكىّ»؛(4) تا ميتوانيم با تسامح، با سماح، با خوشرفتارى، حق را به حقدار برگردانيم، احقاق حق بكنيم. اگر ديديم چارهاى نماند، زير بار حق نميروند، آن وقت «اخر الدّواء الكىّ». اين يك مثل معروف عربى است؛ «اخر الدّواء الكىّ»؛ يعنى آخرين چاره را ديگر با قاطعيت انجام ميدهيم. تا آنجائى كه ممكن است، با دارو و مرهمگذارى عمل ميكنيم براى اينكه اين زخم را علاج كنيم و شفا بدهيم؛ مرهم ميگذاريم؛ وقتى نشد، آخر كار داغ ميكنيم؛ چارهاى نيست. در جنگ صفين قبل از آنى كه جنگ شروع بشود، يك عدهاى همينطور پا به زمين ميكوبيدند كه اميرالمؤمنين چرا حمله نميكنى؟ اصرار ميكردند كه حمله كن. اميرالمؤمنين فرمود: «فواللَّه ما دفعت الحرب يوما الاّ و انا اطمع ان تلحق بى طائفة فتهتدى بى»؛(5) يعنى من دنبال جنگ نيستم، دنبال هدايتم؛ يك روز هم كه درگيرى و برخورد را عقب مىاندازم، براى اين است كه شايد يك عدهاى دل به حقيقت بدهند، به راه صراط مستقيم بيايند. وقتى كه مأيوس شديم، ديديم نه، كسى نمىآيد، آن وقت شمشير را ميكشيم و جنگ را شروع ميكنيم. دربارهى اهل جمل، در قضيهى جنگ جمل - كه يكى از آزمايشهاى بسيار دشوار اميرالمؤمنين بود - فرمود: «انّ هؤلاء قد تمالئوا على سخطة امارتى»؛ اينها جمع شدند، دست به يكى كردند براى اينكه نسبت به اين حكومتى كه به اميرالمؤمنين رسيده است، خشم خود را آشكار كنند. «و سأصبر»؛ فرمود: من صبر خواهم كرد.اما تا كى؟ «ما لماخف على جماعتكم»؛(6) آن وقتى كه ببينم حركت اينها دارد بين شما مسلمانها شكاف ايجاد ميكند، اختلاف ايجاد ميكند، برادران را در مقابل هم قرار ميدهد، آن وقت وارد عمل خواهم شد و فتنه را علاج خواهم كرد؛ تا آن وقتى كه ممكن است، صبر ميكنم و با نصيحت رفتار ميكنم. يكى از خصوصيات اميرالمؤمنين در ممشاى سياسىاش اين بود كه با دشمنان خود و مخالفان خود با استدلال حرف ميزد و استدلال ميكرد. در نامههائى كه حتّى به معاويه نوشته است - با اينكه دشمنى بين معاويه و اميرالمؤمنين شديد بود، در عين حال او نامه مينوشت، اهانت ميكرد، حرفهاى خلاف ميگفت - استدلال ميكرد بر اينكه روش تو غلط است. با طلحه و زبير كه آمدند با اميرالمؤمنين بيعت كردند - اينها به عنوانى كه ميخواهيم عمره برويم، از مدينه خارج شدند، رفتند به طرف مكه. اميرالمؤمنين مراقب بود، از اول هم گفت كه اينها قصدشان عمره نيست. رفتند و كارهائى كردند؛ حالا تفاصيلش زياد است - حضرت اينجور ميفرمايد: «لقد نقمتما يسيرا و ارجأتما كثيرا»؛(7) شما يك چيز كوچك را وسيله و مايهى اختلاف قرار داديد، اين همه نقاط مثبت را نديده گرفتيد؛ دم از دشمنى ميزنيد، دم از مخالفت ميزنيد. با اينها متواضعانه اميرالمؤمنين حرف ميزند، توضيح ميدهد؛ ميگويد: من دنبال دشمن نميگردم. اين مدارا را دارد. اما آن وقتى كه اين مدارا اثر نكند، آن وقت جاى قاطعيت علوى است؛ آن جائى است كه اميرالمؤمنين نشان ميدهد كه با كسانى مثل خوارج، آنجور رفتار ميكند كه خودش فرمود: «انا فقأت عين الفتنة»؛(8) چشم فتنه را من در آوردم. و كسى ديگر غير از على نميتوانست - به گفتهى خود آن بزرگوار در نهجالبلاغه - اين كار را بكند. يكى از خصوصيات سياستورزى اميرالمؤمنين اين بود كه براى پيروز شدن، به ظلم و به دروغ و به كارهاى ظالمانه متوسل نميشد. يك عدهاى در اوائل حكومت اميرالمؤمنين آمدند كه آقا شما اين افرادى كه تو جامعه هستند - اين متنفذين - يك مقدارى ملاحظهى اينها را بكن و سهم بيشترى از بيتالمال به اينها بده، مخالفت اينها را موجب نشو و دلهايشان را جلب كن! فرمود: «أ تأمرونّى ان أطلب النّصر بالجور»؛ شما ميخواهيد من پيروزى را به وسيلهى ظلم براى خودم دست و پا كنم؟ «واللَّه لا اطور به ما سمر سمير و ما أمّ نجم فى السّماء نجما»؛(9) امكان ندارد اميرالمؤمنين با ظلم، با راه غلط و خطا، با شيوههاى غير اسلامى دوست براى خودش درست كند. يكى از خصوصيات اميرالمؤمنين در سلوك سياسىاش اين بود كه از مردم جداً - نه به صورت تعارف - درخواست ميكند كه با او متملقانه حرف نزنند، چاپلوسى نكنند، تصنع در برخورد با او به خرج ندهند. در وسط يكى از خطبههاى اميرالمؤمنين - كه يكى از آن خطبههاى بليغ و عجيب اميرالمؤمنين است - يك نفرى بلند شد، شروع كرد تعريف و تمجيد از اميرالمؤمنين؛ از سخن و از مطالب آن حضرت بنا كرد تمجيد كردن و ثنا كردن بر اميرالمؤمنين. حرفهاى او كه تمام شد، حضرت رو كرد به او، تقريباً به همان اندازهاى كه صحبت كرده بود - آنچه كه انسان توى نهجالبلاغه و در آن مقدارى كه سيد رضى انتخاب كرده، مىبيند - در نصيحت اين مرد صحبت كرد كه با من اينجورى حرف نزنيد. از جمله همين عبارت معروف است: «فلا تكلّمونى بما تكلّم به الجبابرة»؛ آنجورى كه با پادشاهان، با جباران حرف ميزنند، با من حرف نزنيد. «و لاتتحفّظوا منّى بما يتحفّظ به عند اهل البادرة»؛ آنجورى كه ملاحظه ميكنند كه نبادا بدش بيايد، نبادا موجبِ ناخرسندى يا ناخوشايندى فلان جبار بشود - حرفهائى را نميزنند، ملاحظاتى را ميكنند - جلوى من اين ملاحظات را نكنيد. «و لاتخالطونى بالمصانعة و لا تظنّوا بى استثقالا فى حقّ قيل لى»؛(10) خيال نكنيد كه اگر حرف حقى را به من گفتيد، على از حرف حق شما دلگير خواهد شد. براى او سنگين خواهد آمد؛ اينجور نيست. اين هم يكى از خصوصيات سياست اميرالمؤمنين است. يكى از خصوصيات ديگر اين بزرگوار هم اين است كه رفتارش با مخالفان و معارضان يك جور نيست؛ همه را به يك چوب نميراند. اميرالمؤمنين فرق ميگذارد بين افرادى و جريانهائى، با افرادى و جريانهاى ديگرى. دربارهى خوارجِ - البته در مقابل انحراف و انحطاط و توسل به ظواهر دينى - بدون اعتقاد، على ايستاد؛ هم در مقابل معاويه ايستاد - آنوقتى كه قرآنها را سر نيزه كردند، اميرالمؤمنين فرمود: واللَّه اين مكر است، اين خدعه است، اين فريب است؛ اينها به قرآن اعتقادى ندارند - هم در آنوقتى كه خوارج با آن ظواهر دينى، با آن صوت حزين قرآنخوانى در مقابل حضرت قرار گرفتند، حضرت ايستاد. يعنى آنجائى كه كسانى بخواهند با ظواهر دينى كار بكنند و پيش بروند، اميرالمؤمنين مىايستاد؛ حالا چه معاويه بود، چه خوارج بود؛ تفاوتى نميكرد. اما در عين حال يك جور با اينها برخورد نميكرد. ايستادگى بود، اما نصيحت اميرالمؤمنين و رفتار خود او هميشه اين بود. لذا فرمود «لاتقاتلوا الخوارج بعدى»؛ بعد از من با خوارج نجنگيد؛ جنگ با خوارج نكنيد؛ «فليس من طلب الحقّ فاخطأه كمن طلب الباطل فأدركه»؛(11) آن كسى كه دنبال حق هست، منتها اشتباه ميكند - دنبال حق است؛ از روى جهالت، از روى قشرىگرى خطا ميكند، اشتباه ميكند - او مثل كسى نيست كه دنبال باطل ميرود و به باطل ميرسد؛ اينها يك جور نيستند. اين سلوك سياسى اميرالمؤمنين است. وقتى نگاه ميكنيم، مىبينيم كه اين سلوك سياسى عيناً با رفتار معنوى آن بزرگوار، همخوان و قابل تطبيق است. و اميرالمؤمنين در همه جا، همان على بن ابىطالبِ برجستهى ممتازى است كه دنيا نظير او را نديده است. خوب، امروز، روز عزاى اميرالمؤمنين است. من چند جملهاى دربارهى مصيبت آن بزرگوار عرض بكنم. مثل ديشبى، اميرالمؤمنين از دنيا رفت. در فاصلهى اين دو روز يا دو شب - از سحر نوزدهم كه اميرالمؤمنين به دست آن ملعون ضربت خوردند تا شب بيست و يكم - چند تا حادثهى درسآموز اتفاق افتاد: يكى در همان لحظهى اول بود. وقتى ضربت را اين دشمنِ خدا بر اميرالمؤمنين وارد كرد، در روايت دارد كه حضرت هيچ آه و نالهاى نكردند؛ اظهار دردى نكردند. تنها چيزى كه حضرت فرمودند، اين بود: «بسم اللَّه و باللَّه و فى سبيل اللَّه، فزت و ربّ الكعبة»؛(12) به خداى كعبه سوگند كه من رستگار شدم. بعد هم امام حسن مجتبى (عليهالسّلام) آمد سر آن بزرگوار را در دامان گرفت. روايت دارد كه خون از سر مباركش ميريخت و محاسن مباركش خونين شده بود. امام حسن همانطور نگاه ميكرد به صورت پدر، گريه چشمان امام حسن را پر اشك كرد؛ اشك از چشم امام حسن يك قطرهاى افتاد روى صورت اميرالمؤمنين. حضرت چشم را باز كردند، گفتند: حسنم! گريه ميكنى؟ گريه نكن؛ من در اين لحظه در حضور جماعتى هستم كه اينها به من سلام ميكنند؛ كسانى در اينجا هستند - در همان لحظهى اول؛ اينى كه نقل شده است از حضرت - فرمود: پيغمبر اينجاست، فاطمهى زهرا اينجاست. بعد حضرت را برداشتند - بعد از اينكه امام حسن (عليهالسّلام) نماز را در مسجد خواندند، حضرت هم نشسته نماز خواندند. راوى ميگويد كه حضرت گاهى متمايل ميشد به يك طرفى كه بيفتد، گاهى خودش را نگه ميداشت - و بالاخره به طرف منزل حركت دادند و بردند. اصحاب شنيدند آن صدائى را كه: «تهدّمت واللَّه اركان الهدى ... قتل علىّ المرتضى».(13) اين صدا را همهى اهل كوفه شنيدند، ريختند طرف مسجد؛ غوغائى به پا شد. راوى ميگويد: مثل روز وفات پيغمبر در كوفه، ضجه و گريه بلند شد؛ آن شهر بزرگ كوفه يكپارچه مصيبت و حزن و اندوه بود. حضرت را مىآوردند؛ امام حسين (عليهالسّلام) آمد نزديك. در اين روايت دارد كه اينقدر حضرت در همين مدت كوتاه گريه كرده بودند كه پلكهاى حضرت مجروح شده بود. اميرالمؤمنين چشمش افتاد به امام حسين، گفت: حسين من گريه نكن، صبر داشته باشيد، صبر كنيد؛ اينها چيزى نيست، اين حوادث ميگذرد. امام حسين را هم تسلا داد. حضرت را آوردند داخل منزل، بردند در مصلاى حضرت؛ آنجائى كه حضرت در خانه در آنجا نماز ميخواندند. فرمود: من را آنجا ببريد. آنجا براى حضرت بسترى گستردند. حضرت را آنجا گذاشتند. اينجا دختران اميرالمؤمنين آمدند؛ زينب و امكلثوم آمدند، نشستند پهلوى حضرت، بنا كردند اشك ريختن. اميرالمؤمنين آنجائى كه امام حسن گريه كرد، امام حسن را نصيحت كردند و تسلا دادند؛ آنجائى كه امام حسين گريه ميكرد، حضرت تسلا دادند، گفتند صبر كن؛ اما اينجا اشك دخترها را تحمل نكردند؛ ميگويد: حضرت هم شروع كرد به هاىهاى گريه كردن. يا اميرالمؤمنين! گريهى زينبت را اينجا نتوانستى تحمل كنى، اگر در روز عاشورا ميديدى چگونه زينبت اشك ميريزد و نوحهسرائى ميكند، چه ميكردى؟ ابوحمزهى ثمالى نقل ميكند از حبيببنعمرو كه ميگويد: در آن ساعات آخر، در همان شب بيست و يكم، رفتم ديدن اميرالمؤمنين، ديدم يكى از دختران آن حضرت هم در آنجاست؛ آن دختر اشك ميريخت، من هم گريهام گرفت، بنا كردم گريه كردن؛ مردم هم بيرون اتاق بودند، صداى گريهى اين دختر را كه شنيدند، آنها هم بنا كردند گريه كردن. اميرالمؤمنين چشم باز كرد، گفت: اگر آنچه را كه من مىبينم، شما هم ميديديد، شما هم گريه نميكرديد. عرض كردم يا اميرالمؤمنين مگر شما چه مىبينيد؟ گفت: من ملائكهى خدا را مىبينم، فرشتگان آسمانها را مىبينم، همهى انبياء و مرسلين را مىبينم كه صف كشيدند، به من سلام ميكنند و به من خوشامد ميگويند. و پيغمبر را مىبينم كه پهلوى من نشسته است، اظهار ميكنند كه بيا على جان، زودتر بيا. ميگويد: من اشك ريختم، بعد بلند شدم، هنوز از منزل خارج نشده بودم كه از صداى فرياد خانواده، احساس كردم كه على از دنيا رفت. صلّى اللَّه عليك يا اميرالمؤمنين، صلّى اللَّه عليك يا اميرالمؤمنين، صلّى اللَّه عليك يا اميرالمؤمنين. نسئلك اللّهمّ و ندعوك باسمك العظيم الاعظم الأعزّ الأجلّ الأكرم يا اللَّه... پروردگارا! به حق اميرالمؤمنين ما را شيعيان واقعى اميرالمؤمنين قرار بده. پروردگارا! سلوك دنيائى و آخرتى ما را سلوك اميرالمؤمنين قرار بده. پروردگارا! ما را به معناى واقعى كلمه پيرو آن بزرگوار قرار بده. پروردگارا! گرفتارىهاى دنياى اسلام را برطرف كن؛ گرفتارىهاى ملتهاى مسلمان فلسطين، عراق، لبنان، افغانستان، پاكستان و ديگر مناطق اسلامى را برطرف كن. پروردگارا! به فضل و كرمت، گرفتارىهاى ملت ايران را برطرف بفرما. پروردگارا! روز به روز بر عزت اين ملت، بر قدرت اين ملت بيفزا. پروردگارا! وحدت را كه سرمايهى بزرگ ملت ايران است، براى آنها حفظ بفرما. پروردگارا! دستهاى تفرقهافكن را قطع بفرما. پروردگارا! ما را در هر مقامى، در هر رتبهاى كه هستيم، به پايبندى به حق موفق بگردان؛ ما را از ظلم، تعدى، تجاوز به حقوق ديگران محفوظ بدار. بسماللَّهالرّحمنالرّحيم والعصر. انّ الانسان لفى خسر. الّا الّذين امنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر.(14) خطبهى دوم بسماللَّهالرّحمنالرّحيم الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على ءاله الاطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما علىّ اميرالمؤمنين و فاطمة الزّهراء سيّدة نساء العالمين و الحسن و الحسين سيّدى شباب اهل الجنّة و علىّبنالحسين زينالعابدين و محمّدبنعلىّ الباقر و جعفربنمحمّد الصّادق و موسىبنجعفر الكاظم و علىّبنموسىالرّضا و محمّدبنعلىّ الجواد و علىّبنمحمّد الهادىّ و الحسنبنعلىّ الزّكىّ العسكرىّ و الحجّة القائم المهدىّ. اللّهمّ صلّ عليهم و صلّ على ائمّة المسلمين و حماة المستضعفين و هداة المؤمنين. اوصيكم عباد اللَّه بتقوى اللَّه بار ديگر در اين خطبه، خودم و همهى شما برادران و خواهران عزيز را توصيه و دعوت ميكنم به تقواى الهى. در رفتارمان، در گفتارمان، در عملكردمان، رعايت تقوا و پرهيزگارى را بكنيم. در خطبهى دوم، اولاً لازم است كه ياد مرحوم آيةاللَّه طالقانى و همچنين ياد شهيد آيةاللَّه مدنى (رضوان اللَّه عليهما) را گرامى بداريم. اين ايام، مناسبت با هر دوى اين بزرگواران دارد و اين دو نفر جزو كسانى هستند كه خاطرهى آنها از تاريخچهى امامت جمعه در كشور ما انفكاكناپذير است. حقاً و انصافاً هر كدام از اين دو مرد بزرگ به نحوى حقوق فراموشنشدنى دارند و ياد فراموش نشدنىاى از آنها در ذهنها و در تاريخ ما خواهد ماند. يكى از مطالبى كه امروز در اين خطبه عرض ميكنم - در واقع مخاطب اين سخنان كه در حضور شما نمازگزاران عزيز و مردم عزيزمان عرض ميشود، جريانهاى سياسى، شخصيتهاى سياسى و مسئولان سياسى سابق و لاحق هستند - اين است كه از فرصت ماه مبارك رمضان استفاده كنيم. به عنوان بيان حقائق و نصايح، عرايضى را عرض ميكنيم؛ انشاءاللَّه كه هم براى مخاطبان اين سخن، هم براى خود ما، هم بخصوص براى جوانهاى عزيزمان و مردم عزيز و مؤمنمان مفيد واقع شود. اين كسانى كه مخاطبند، البته كسانى هستند كه تاكنون در درون نظام اسلامى تعريف شدهاند؛ شخصيتهاى درون نظامند، جزو نظامند، كه انشاءاللَّه در آينده هم همه در درون نظام باشند و براى اين نظام كار و تلاش كنند. اين درون نظام و برون نظام، يك مفاهيم تبليغاتى و شعارهاى پوچ نيست؛ تابلوى صرف نيست؛ يك شاخصهائى دارد، مبناهاى عقيدتى دارد، مبناهاى علمى دارد. تا حالا اينجور بوده، انشاءالل� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 280]
صفحات پیشنهادی
متن كامل خطبههاي نماز جمعه تهران
متن كامل خطبههاي نماز جمعه تهران در مسابقهى فوتبال چند سال قبل، تيم ايرانى بر تيم مقابلش پيروز شد. توى قهوهخانههاى يكى از كشورهاى شمال آفريقا جوانها نشسته ...
متن كامل خطبههاي نماز جمعه تهران در مسابقهى فوتبال چند سال قبل، تيم ايرانى بر تيم مقابلش پيروز شد. توى قهوهخانههاى يكى از كشورهاى شمال آفريقا جوانها نشسته ...
متن كامل خطبههاي نماز جمعه تهران به امامت آيت الله العظمي خامنه اي+ ...
متن كامل خطبههاي نماز جمعه تهران به امامت آيت الله العظمي خامنه اي+ ترجمه خطبه عربي-متن كامل خطبههاي نماز جمعه تهران به امامت آيت الله العظمي خامنه اي+ ترجمه خطبه عربي ...
متن كامل خطبههاي نماز جمعه تهران به امامت آيت الله العظمي خامنه اي+ ترجمه خطبه عربي-متن كامل خطبههاي نماز جمعه تهران به امامت آيت الله العظمي خامنه اي+ ترجمه خطبه عربي ...
خطبههاي نماز جمعه تهران
متن كامل خطبههاي نماز جمعه تهران در مسابقهى فوتبال چند سال قبل، تيم ايرانى بر تيم مقابلش پيروز شد. توى قهوهخانههاى يكى از كشورهاى شمال آفريقا جوانها نشسته .
متن كامل خطبههاي نماز جمعه تهران در مسابقهى فوتبال چند سال قبل، تيم ايرانى بر تيم مقابلش پيروز شد. توى قهوهخانههاى يكى از كشورهاى شمال آفريقا جوانها نشسته .
خطبه هاي نمازجمعه تهران ( كامل )
27 فوريه 2009 – خطبه هاي نمازجمعه تهران ( كامل )-خطبه هاي نمازجمعه تهران ( كامل ) تهران / واحد مركزي خبر / سياسي 1387/12/09 خطيب نماز جمعه تهران با اشاره به پيش راه اندازي نيروگاه بوشهر گفت: باز ... کسی متن قشنگ واسه تقدیر و تشکر پایان نامه نداره ؟
27 فوريه 2009 – خطبه هاي نمازجمعه تهران ( كامل )-خطبه هاي نمازجمعه تهران ( كامل ) تهران / واحد مركزي خبر / سياسي 1387/12/09 خطيب نماز جمعه تهران با اشاره به پيش راه اندازي نيروگاه بوشهر گفت: باز ... کسی متن قشنگ واسه تقدیر و تشکر پایان نامه نداره ؟
متن کامل نامه مشايي به رهبري
به گزارش بازتاب آنلاین متن نامه بدین شرح است:بسمه تعاليمحضر مبارک رهبر ب. ... به بيانات روشنگر حضرتعالي در خطبه هاي امروز نماز جمعه تهران که مانند هميشه فصل ...
به گزارش بازتاب آنلاین متن نامه بدین شرح است:بسمه تعاليمحضر مبارک رهبر ب. ... به بيانات روشنگر حضرتعالي در خطبه هاي امروز نماز جمعه تهران که مانند هميشه فصل ...
آيتالله اماميكاشاني در خطبههاي نمازجمعه امروز تهران:آمريكا بايد ...
آيتالله اماميكاشاني در خطبههاي نمازجمعه امروز تهران:آمريكا بايد اقتدار و عظمت ايران ... وحي با رحلت پيامبر اكرم(ص) انقطاع يافته اما متن وحي براي رشد جامعه باقي است و ...
آيتالله اماميكاشاني در خطبههاي نمازجمعه امروز تهران:آمريكا بايد اقتدار و عظمت ايران ... وحي با رحلت پيامبر اكرم(ص) انقطاع يافته اما متن وحي براي رشد جامعه باقي است و ...
رئيسي در سخنان پيش از خطبههاي نمازجمعه تهران:مشكلات جهان ...
26 دسامبر 2008 – سخنران پيش از خطبههاي نماز جمعه امروز تهران با تاكيد بر اينكه بايد عاشوراي حسيني را به متن زندگي بياوريم، افزود: اشك ريختن، حزن و ماتم و اندوه ...
26 دسامبر 2008 – سخنران پيش از خطبههاي نماز جمعه امروز تهران با تاكيد بر اينكه بايد عاشوراي حسيني را به متن زندگي بياوريم، افزود: اشك ريختن، حزن و ماتم و اندوه ...
متن كامل نامه رحيم مشايي به مقام معظم رهبري درخصوص ساكنان ...
20 سپتامبر 2008 – متن كامل نامه رحيم مشايي به مقام معظم رهبري درخصوص ساكنان سرزمينهاي ... نظر به بيانات روشنگر حضرتعالي در خطبه هاي ديروز نمازجمعه تهران كه مانند ...
20 سپتامبر 2008 – متن كامل نامه رحيم مشايي به مقام معظم رهبري درخصوص ساكنان سرزمينهاي ... نظر به بيانات روشنگر حضرتعالي در خطبه هاي ديروز نمازجمعه تهران كه مانند ...
اولويت خبري امروز روزنامه ها،سخنان خطيب نماز جمعه تهران
اولويت خبري امروز روزنامه ها،سخنان خطيب نماز جمعه تهران در روز دوم شهريور،از مجموع 22 روزنامه مورد بررسي، 9 ... ابرار در متن خبر نوشته:وي همچنين اعلام كرد مساله هسته اي و يارانه ها را در اجلاس خبرگان بررسي مي كنيم. ... ضريح امام حسين(ع) بزودي كامل ميشود.
اولويت خبري امروز روزنامه ها،سخنان خطيب نماز جمعه تهران در روز دوم شهريور،از مجموع 22 روزنامه مورد بررسي، 9 ... ابرار در متن خبر نوشته:وي همچنين اعلام كرد مساله هسته اي و يارانه ها را در اجلاس خبرگان بررسي مي كنيم. ... ضريح امام حسين(ع) بزودي كامل ميشود.
مقام معظم رهبري در خطبههاي نمازجمعه تهران:دوستي با مردم اسرائيل ...
20 سپتامبر 2008 – مقام معظم رهبري در خطبههاي نمازجمعه تهران:دوستي با مردم اسرائيل حرف غلطي است گروه ... ليالي پربركت قدر، اميرالمومنين (ع) را برجستهترين الگو و نمونه كامل فضايل و خصايص .... کسی متن قشنگ واسه تقدیر و تشکر پایان نامه نداره ؟
20 سپتامبر 2008 – مقام معظم رهبري در خطبههاي نمازجمعه تهران:دوستي با مردم اسرائيل حرف غلطي است گروه ... ليالي پربركت قدر، اميرالمومنين (ع) را برجستهترين الگو و نمونه كامل فضايل و خصايص .... کسی متن قشنگ واسه تقدیر و تشکر پایان نامه نداره ؟
-
گوناگون
پربازدیدترینها