تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804358991
تعريف يک قصه در بيست و پنج کلمه
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تعريف يک قصه در بيست و پنج کلمه ده نکته اي که براي فيلم نامه نويسي بايد بدانيدبراي نوشتن يک فيلم نامه، روش هاي بسياري وجود دارد؛ روش هايي که شايد فقط روش شخصي نويسنده فيلم نامه باشد. اغلب کساني که دستي در نوشتن دارند، دوست دارند از روش هاي فيلم نامه نويسي ديگران مطلع باشند. البته روش شخصي هر نويسنده اي به خود او تعلق دارد و دليلي وجود ندارد که با تکرار آن روش، بقيه هم موفق باشند.نوشتن آسان است. تنها کاري که بايد بکني اين است که به يک صفحه خالي خيره شوي، تا جايي که قطرات خون روي پيشاني ات بنشيند.جين فولرنکته عجيب درباره فيلم نامه نويسي، اهميت زيادي است که اين حرفه براي نسل ما پيدا کرده است. مسلماً من نيز از اين قاعده مستثني نبوده ام و سرنوشت ام براساس همين عقيده شکل گرفته است. طي چند دهه گذشته، وقت و انرژي زيادي صرف کردم که اصول کلي و اساس فيلم نامه هاي آمريکايي را بشناسم. به دنبال اين تلاش، متوجه شدم که فيلم نامه نويسي کار سختي نيست، اما نوشتن يک فيلم نامه خوب هم خيلي ساده نيست. در همين زمينه به دستور العمل هاي با ارزشي هم رسيدم که آن ها را براي شما مي گويم و به کار بستن اين موارد ده گانه را توصيه مي کنم.10- برخي افراد که از من و شما هم کم هوش تر بوده اند، توانسته اند در اين راه به موفقيت برسند. بد نيست بدانيم که فيلم نامه نويسي در عين حال که سخت است، اما به اندازه جراحي مغز کار پيچيده اي نيست. البته گفتن اين حرف به اين معنا نيست که ويليام گلدمن (ماوريک)، جيم کامرون (دروغ هاي حقيقي) و لارنس کاسدان (وايات ارپ) يک عده احمق هستند. منظورم بيش تر فيلم هايي مثل انتقام گرفتن از پدر، در ارتش و شمال است که قطعاً توسط دانشمندان علوم فضايي نوشته نشده اند. بد نيست نکته اي را هم اضافه کنم و آن اين که خيلي از افراد هم، با وجود اين که از من و شما باهوش تر بوده اند، در اين راه با شکست مواجه شده اند. 9- اسلوب صحيح فيلم نامه نويسي را رعايت کنيد.در هاليوود کسي فيلم نامه نمي خواند، بلکه وقتي يک فيلم نامه به تهيه کننده اي داده مي شود، او آن را به فيلم نامه خوان هاي حرفه اي مي دهد تا آن ها خلاصه اي از فيلم نامه تهيه کنند و اين خلاصه را همراه با عقيده شان درباره فيلم نامه به تهيه کننده برگردانند. هر يک از اين فيلم نامه خوان هاي حرفه اي به طور متوسط روزي پنج فيلم نامه مي خوانند. طبيعي است که همه اين فيلم نامه ها به طور يک سان خوانده نمي شوند، بلکه عوامل متعددي در خواندن آن ها تأثير مي گذارد. اولين و مهم ترين عامل، رعايت اسلوب فيلم نامه نويسي در فيلم نامه است. هر چند اين اسلوب قوانين ساده اي را شامل مي شود، اما همين قوانين ساده از دهه 30 -يعني زمان پديد آمدن سينماي ناطق تا امروز- بي هيچ تغييري به قوت خود باقي مانده اند. بنابراين اگر فيلم نامه نويسي اين قوانين را رعايت نکند، خواننده اين طور استنباط مي کند که او از اين کار سررشته اي نداشته است. در اين صورت ديگر قصه فيلم نامه اهميت خود را از دست مي دهد و به اين ترتيب فيلم نامه دور انداخته مي شود. براي اين منظور کتاب مرجعي را مي توان پيشنهاد کرد که در صنعت سينما حکم انجيل دارد. نام اين کتاب راهنماي کامل اسلوب استاندارد فيلم نامه است که دو نويسنده با نام هاي هاي کول و هاگ آن را نوشته اند.8- لازم نيست کارتان خيلي فوق العاده باشد.مهم ترين مشکلي که اغلب افراد موقع نوشتن فيلم نامه دارند اين است که مي خواهند اثري به ياد ماندني و يک شاهکار خلق کنند. ذهن ما تصوري چهار بعدي از مفاهيم گوناگون دارد. تصاوير ذهني ما همواره با مجموعه اي از احساسات و وابستگي ها همراه هستند. اين تعلقات عبارت اند از خاطرات دوران کودکي، رؤياهاي عاشقانه و خاطرات ريشه دار ديگر. در حقيقت ذهن ما انباشته از عواطف و احساساتي است که درهم تنيده شده اند. مثلاً ما ايده اي مثل اين را در ذهن داريم: «يک روز قهرمان کور داستان از خواب بيدار مي شود و خود را در فضا مي يابد... درست مثل وقتي که من توانستم روي پشت بام گاراژ بروم يا براي اولين بار با بليندا گلوکفسکي ملاقات کردم!» اين ايده تا وقتي در ذهن ماست جالب به نظر مي رسد اما وقتي تصميم مي گيريم آن را بنويسيم، فکربکر چند ميليون دلاري ما چيز نچسبي از آب در مي آيد. فيلم نامه نويسي يعني بازنويسي. براي اين که اين جمله را بهتر بفهميم بد نيست ماجراي نقشه جنگي ناپلئون را با هم مرور کنيم. وقتي در سال 1798 از ناپلئون پرسيدند که براي نبرد با ايتاليا چه نقشه اي دارد، او جواب داد: «اجازه بدهيد به آن جا برسيم تا بعد ببينيم چه پيش مي آيد.» سعي نکنيد که خيلي خلاق و انديشمند باشيد و يا ذهن خود را بيش از حد، درگير تصورات و تخيلات کنيد. اين امر سبب مي شود تا ذهن شما قفل شود. هيچ وقت چيزي که نوشته نشده، نمي تواند شکوه و عظمت ذهنيت شما را مجسم کند. بنابراين اول شروع به نوشتن کنيد تا بعد ببينيد چه پيش مي آيد. به هر حال بايد آن چه را که نوشته ايد، بازنويسي کنيد.7- گفت و گو در يک فيلم نامه حکم طلا دارد؛ آن را بيهوده هدر ندهيد.يک بازيگر خوب مي تواند وارد اتاقي شود و بدون اين که به متني نگاه کند، هفده صفحه ديالوگ را پشت سر هم ادا کند. طبق فرمول هاي موجود، هر صفحه فيلم نامه بايد معادل يک دقيقه از فيلم باشد. براي اين که اين مدت زمان را درست حس کنيد، بد نيست نفس خود را مدت يک دقيقه حبس کنيد. زماني که فکر مي کنيد ديگر اکسيژني براي تان باقي نمانده است، تازه سه صفحه طي شده. البته، يکي ديگر از دلايلي که شما را ملزم مي کند تا هيچ وقت و هرگز براي بازيگر خود گفت و گويي طولاني ننويسيد، اين است که آن ها هم دانشمند علوم فضايي نيستند.6- کش مکش، کش مکش، کش مکشداستاني که کش مکش نداشته باشد، داستان نيست. براي اين که داستان تان کش مکش داشته باشد، قهرمان خود را بالاي يک درخت بفرستيد، بعد روي سرش سنگ بريزيد. بعد از اين که بزرگ ترين سنگي را که مي توانستيد به طرف اش پرت کرديد، او را از درخت پايين بياوريد. علت اين که ما فيلم دادگاه او.جي. سيمپسون يا فيلمي از هريسون فورد را با علاقه تماشا مي کنيم، همين است که گفتم. در اين فيلم قهرمان با انواع و اقسام موانع مواجه مي شود و بين مرگ و زندگي دست و پا مي زند. جک بني مي گويد: «هر چيزي که هميشه جالب باشد، هميشه هم خوب است.» چيزي، فيلم نامه را هميشه جالب مي کند، همان کش مکش است.5- بايد در همان ده صحفه اول، خواننده را اسير داستان خود کنيد.تماشاي يک فيلم با خواندن يک کتاب تفاوت دارد. در کتاب خواننده مي تواند هر جا که لازم باشد، قصه را رها کند و به کار خود برسد، اما در يک فيلم تماشاگر مجبور است که دو ساعت به طور پيوسته با آن درگير باشد. فيلم هاي محبوب خود را در ذهن مرور کنيد. در ده دقيقه اول اين فيلم ها چه اتفاقي مي افتد؟ ما با کاراکترهاي اصلي آشنا مي شويم و در مي يابيم که موضوع فيلم چيست. اغلب خواننده هاي فيلم نامه به صحنه هاي طولاني و تقريباً زائد افتتاحيه اعتراض دارند. آن ها دوست ندارند فيلم نامه اي را بخوانند که پنج دقيقه اول آن با تعريف اصلاح کردن صورت يک مرد يا خريد کردن يک زن پر مي شود. مدت ها پيش ساموئل گلدوين در اين باره گفته است: «مخاطبان براي ديدن شکل و شمايل آشپزخانه مردم به سينما نمي روند.» پس بهتر است فيلم نامه شما هر چه سريع تر خواننده را به سراغ اصل داستان ببرد.4- هر صحنه را روي يک فيش جداگانه بنويسيد.بارها براي همه ما اتفاق افتاده که وقتي در صف خريد فروشگاه يا سوپرمارکت ايستاده ايم، کساني را ببينيم که در همان صف ايستاده و مشغول بالا و پايين کردن چندين برگه فيش هستند. شايد آن ها هم فيلم نامه نويس باشند. (اين روزها چه کسي فيلم نامه نويس نيست؟!) نوشتن هر صحنه روي يک فيش، يکي از مؤثرترين شيوه ها در تجسم فيلم نامه پيش از شروع نوشتن است. نقش اين فيش ها براي نويسنده، درست مثل نقش استوري بورد براي کارگردان است. اين فيش ها به فيلم نامه نويس اين امکان را مي دهند تا کار را روان تر و بهتر بنويسيد. بهتر است شما هم هر صحنه را روي فيش جداگانه اي بنويسيد. سپس اين فيش ها را زيرورو و جابه جا کنيد. اين کار درست مثل کوزه گري يا مجسمه سازي است، چون به هر حال پس از مدتي ور رفتن با گل، چيزي شکل مي گيرد. از مزاياي نوشتن صحنه ها روي فيش اين است که مي توانيد همه جا اين فيش ها را با خود ببريد؛ به خصوص وقتي که قرار است مدتي را در صف يک فروشگاه منتظر بمانيد.3- پيش از نوشتن اولين کلمات فيلم نامه از پايان داستان آگاه باشيد.به نظرم در بازي نوشتن، اين توصيه مهم ترين دستورالعمل است. روزي در جلسه اي حضور داشتم که برادران زوکر (هواپيما، روح، اسلحه آخته) و عده اي ديگر از فيلم نامه نويسان موفق از جمله ديل لارنر (مردم بي ريشه، اشرار فاسد و کثيف) نيز در آن جلسه بودند. جلسه بسيار جالبي بود و طبيعي بود که جمع شدن يک عده نويسنده موفق فيلم نامه هاي مطرح کمدي، چنين فضايي را به وجود آورده باشد. من داشتم درباره يکي از فيلم نامه هايي که مشغول نوشتن اش بودم، صحبت مي کردم. يکي از نويسنده ها از من پرسيد که داستان ام چه طور تمام مي شود. در پاسخ به او گفتم که نمي دانم پايان داستان چه طور خواهد بود. چنان حالت بدي در جمع ايجاد شد که انگار حرکت بسيار زشتي از من سرزده است. چند سالي طول کشيد تا معناي حرکت آن روز آن ها را فهميدم. بهترين فيلم ها، فيلم هايي هستند که داستان خود را به درستي در جهت هدفي از پيش تعيين شده به پيش مي برند. شايد لازم نباشد که شما از همه جزئيات فيلم نامه خود آگاه باشيد، اما شکي نيست که دانستن پايان فيلم نامه مسأله اي ضروري است. پاياني که شما براي فيلم نامه خود در نظر مي گيريد، موجب مي شود به هيچ عنوان مضمون فيلم را فراموش نکنيد. اول هدف خود را مشخص کنيد، بعد در مسير ستاره راهنما گام برداريد.2- سعي کنيد داستان خود را در 25 کلمه يا کم تر تعريف کنيد.«خلاصه فشرده» يک فيلم، همان جمله کوتاهي است که در راهنماي تلويزيون در کنار عنوان فيلم قرار مي گيرد و موضوع فيلم را براي خواننده روشن مي کند. «خلاصه فشرده» يکي از ابزارهاي مهم براي نويسنده است، چون مشخصاً بر عناصر اصلي داستان تأکيد مي کند. در زير سه نمونه خلاصه فشرده را که براي فيلم تلما و لوييز نوشته شده است، مي بينيد:دو زن که با هم دوست هستند براي مدتي مسئوليت ها و همسران خود را رها مي کنند و به سفري کوتاه مي روند. اما حادثه اي غيرمترقبه، آنان را از قانون گريزان مي کند.يادو دوست خوب که در عين معصوميت، از روزمرگي زندگي خود مي گريزند، دچار تندباد حوادث شده و در حالي که از خانه و کاشانه خود دور هستند، قانون را زير پا مي گذارند.يادر يک سفر جاده اي در تعطيلات آخر هفته، دو دوست صميمي از اهالي آرکانزاس ناخواسته مرتکب قتل، دزدي و تخطي از قانون مي شوند. يکي ديگر از ضرورت هاي داشتن يک خلاصه فشرده خوب، زماني است که شما با يک تهيه کننده يا کارگردان و يا بازيگر روبه رو مي شويد و قرار مي شود خلاصه اي از فيلم نامه خود را براي آن ها بازگو کنيد.و حالا اولين چيزي که بايد براي نوشتن فيلم نامه بدانيد:1- سلولهاي سمت چپ مغز خود را به کار بيندازيد.حقيقت اين است که جمله مذکور را از صحنه مانيتور کامپيوتر ري برادبري اقتباس کرده ام. اساساً سمت چپ مغز، بخشي است که ما به کمک آن مسائل رياضي را حل مي کنيم، رانندگي مي کنيم و يا خود را جلوي ماشين هاي در حال حرکت نمي اندازيم. در واقع، بخش راست مغز از انجام بعضي امور عاجز است. مثلاً اين بخش نمي تواند به حساب و کتاب هاي ما رسيدگي کند، عاشق تند راندن است و همواره با کمک هنرهايي مثل موسيقي يا فيلم نامه نويسي دروني ترين اسرار ما را برملا مي کند. وقتي فيلم نامه اي که نوشته ايم به نظرمان احمقانه مي رسد، اين بخش چپ مغز است که به کمک ما مي آيد و ما را از ضعف کارمان آگاه مي کند. بخش چپ مغز هميشه در تلاش است تا خطاهاي ما را متوقف کند و به اين ترتيب مراقب ماست. بخش چپ مغز مي داند که منطقي نيست تا به اسم خلاقيت، افکاري مغشوش و نامتجانس را کنار هم رديف کنيم. اين بخش با تحريک حس احترام به خويشتن در فرد، او را از خطاها باز مي دارد. شايد علت اين که نيمي از هنرمندان و نويسندگان حال و روز چندان درستي ندارند همين باشد که آنها فقط از نيمه راست مغز خود استفاده مي کنند. به هرحال موقع نوشتن داستان هايي که در ذهن داريد، بهتر است قيد خلاقيت هاي غيرمنطقي را بزنيد. و البته بايد قيد ترس را هم بزنيد چون فيلم نامه نويسي جراحي مغز نيست. شما هم از پس آن برخواهيد آمد.سام.ا.اسکراينبر، جزو فيلم نامه نويسان کهنه کار هاليوود است. گرماي دلتا و ذهن جنايي، از فيلم نامه هاي اوست. هم چنين او مقاله نويس مجله مووي ميکر است.منبع: نشريه فيلم نگار، پيش شماره 2/ن
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 552]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها