واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: اشتغال زنان در گذر تاريخ معصومه محمدي* تاریخ گواهی می دهد مساله مشارکت فعال زنان در کارهای تولیدی و به طور کلی فعالیت های اقتصادی جوامع بشری ریشه ای آنچنان کهن دارد که در واقع می توان آن را با زندگی انسان ها آمیخته و قرین به شمار آورد. اما در بسياري از جوامع و از جمله جامعه ايران امروز ، وقتی از اشتغال زنان سخن به میان می آید ذهن ها ناخودآگاه به سوی شغل های محدودي از قبیل پرستاری، معلمی و یا منشی گری و ... سوق پیدا می کنند. گویا زن ها به غیر از اینها، شغل های دیگری را نمی توانند احراز کنند؟زندگی شهری ایجاب می کند که تقریبا تمامی مردان و زنان کار کنند. با توجه به آمارهای وزارت کار و امور اجتماعی، زنان در اکثر مشاغل و در کلیه بخش های اقتصادی کشور، صنعت، کشاورزی و خدمات اشتغال دارند اما به علت پایین بودن نسبت شاغلان زن به مرد هرگز زنان نتوانسته اند خود را مطرح کنند.با این حال هدف این مقاله برداشتن گام مثبتی است جهت بهبود نگرش اجتماعی نسبت به اشتغال زنان و تشویق زنان به مشارکت هر چه بیشتر در فعالیت های اقتصادی و افزایش تولید ملی است و همچنین اثرات مثبت و منفی ناشی از اشتغال زنان در خارج از خانه را مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار می دهد، امید که مثمر ثمر برای علاقمندان قرار گیرد.با وجود روشن و محسوس بودن نقش زنان در کارهای روزمره زندگی اعم از اداره امورخانه، خانواده، انجام وظایف خانه داری و تربیت صحیح فرزندان، واقعیتی غیرقابل انکار وجود دارد و آن نقش حساس و سرنوشت ساز زنان در امر اشتغال و حضور اجتماعی و فرهنگی زنان در جامعه است که متاسفانه از دیده ها پنهان است به طوری که غالبا حضور زنان در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور کمتر به چشم می آید.با اینحال موضوع اشتغال زنان موضوع جدید و تازه ای نیست بلکه از همان جوامع ابتدایی بشری قسمت اعظم پیشرفت های اقتصادی و فرهنگی به دست زنان انجام می گرفت. زمانی که مردان به جنگ می رفتند زنان از پارچه بافی و حصیربافی گرفته تا کوزه گری و ساختمان سازی و حتی کشاورزی و تجارت و اهلی کردن حیوانات خانگی را بر عهده داشتند.این دو وظیفه اشتغال در خانه و بیرون از خانه هر دو در دست قدرت زنان بود. مسلما در آن زمان به زن جنسیت درجه دوم نبود بلکه به عنوان موجودی فعال و درجه اول محسوب می شد و اشتغال و فعالیت او در خارج از خانه برایش مشکل ساز نبود ولی وضع به همین منوال نماند.به تدریج با پیشرفت کشاورزی جنس مرد که قوی تر بود دایره تسلط خود را بر خانواده گسترش داد و حتی کشاورزی را که در دست زنان بود، به خاطر قدرت بدنی قوی خود از دست زنان بیرون آورد و حتی توانست از حیواناتی که زن آنها را اهلی کرده بود در زراعت به کار گیرد ..بدین ترتیب به مرور زنان از دایره فعالیت اقتصادی و کشاورزی بیرون رانده شدند و زنان تولید اقتصادی و اجتماعی خود را منحصر به تولید نسل و كار در خانه کردند و در نتیجه حقوق و جايگاه اجتماعی زنان یکسره به نابودی کشیده شد. جدا شدن زنان از کار و فعالیت اجتماعی و اقتصادی موجب شد که نیروی زنان روز به روز به تقلیل رود.دور ماندن آنها از فعالیت اجتماعی و اقتصادی و نیندوختن و نداشتن تجارب حیاتی، قدرت ذهنی و مغزی زنان را به بی حسی کشانید و بدین سان زنان در فعل و انفعالات جامعه دچار رکود فکری گشتنند و متاسفانه این رکود فکری ، مدتی طولانی ادامه يافت.بااين حال ، به تدریج با گذشت زمان و پیشرفت جوامع و با زیاد شدن مشکلات اجتماعی، بالا رفتن هزینه های زندگی و رشد بينش هاي فلسفي واقع گرا ، حضور زنان در عرصه فعالیت اجتماعی بار ديگر محسوس شد تا جايي كه امروزه ، جامعه شناسان و اقتصاددانان ، یکی از نشانه های پیشرفت هر جامعه ای را وضعیت اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و نوع نگرش آن جامعه به زنان مي دانند چه آن كه زنان به عنوان نیمی از نیروی انسانی اهرم موثر در پیشرفت همه جانبه گراي جامعه می باشند.با این حال طبق گزارش های توسعه انسانی سازمان ملل زنان بهره بسیار کمی از منافع توسعه داشته اند و حتی سهم آنان درجمعیت فعال نيز کمتر از مردان است. به خصوص این مساله در کشورهای در حال توسعه نمود بیشتری می یابد؛ زنان در این کشورها فرصت های شغلی کمتری دارند و اغلب در بخش های غیررسمی با حقوق اندك و حتي گاه بدون هیچ گونه دستمزدی به کار مشغول هستند.به طور خلاصه زنان در آمارهای ملی کشورهای در حال توسعه گم شده اند. زنان نیمی از جهانند ولی صاحب یک دهم منابع مالی هستند زنان بیشتر از مردان کار می کنند اما در بسیاری از جوامع کارشان با تحقیر روبروست به طوری که نیروی غیرمولد، سربار و وابسته تلقی می شوند. بسیاری از زنان بلاشک در واقع سه نوبت در شبانه روز کار می کنند اما در قبال این همه کار سخت و طاقت فرسا از مراقبت های بهداشتی کمتر، غذای کمتر، سواد پایین تر و مزد کمتر برخوردارند. سازمان بهداشت جهانی تخمین زده است که زنان به طور متوسط دو برابر ساعت کار مردان 8 تا 12 ساعت در روز کار می کنند.بر اساس تحقیقات سازمان ملل به جز کشورهای ایتالیا، کانادا، آمریکا، زنان در هر کشوري نسبت به مردان ساعات بیشتری را در روز کار می کنند. با وجود این در جامعه جهانی تنها کاری به حساب می آید که مستقیما منجر به کسب درآمد شود و به همین دلیل در آمارهای دولتی اکثریت زنان بی کار تلقی می شوند و درصد ناچیزی از زنان کارگر، کارمند جزو نیروهای مولد و مشاغل به حساب می آیند.آیا با این حال امروز زمان آن نرسیده است که عینیت یافتن و تجلیل از مقام والای زن را ملازم به ارتقای منزلت و پایگاه اجتماعی زنان و فراهم ساختن زمینه مشارکت بیشتر آنان در امور اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دانست؟ *پژوهشگر حوزه زنان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 635]