محبوبترینها
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1825812200
رام کننده تاریکی و روشنایی
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رام کننده تاريکي و روشناييجهان داستاني محمدرضا کاتب از زبان خودش
محمدرضا کاتب در سال 1345 در تهران متولد شد. از فعالان عرصه نويسندگي است و کتابهاي زيادي از وي چاپ و منتشر شده است. محمدرضا کاتب در سال 1369 با رمان «هيس» مطرح شد. اين کتاب از سوي نويسندگان و منتقدان مطبوعات به عنوان کتاب سال مطرح شد، البته قبل از اين هم کاتب در زمينه داستان نوجوانان آثار قابل توجهي داشته و برخي از آنها برنده جايزه نيز شده اند.کاتب جوايز بسياري نيز کسب کرده. همچنين کتاب «فقط به زمين نگاه کن» در رشته داستان در دومين دوره انتخاب کتاب سال دفاع مقدس در سال 73 برگزيده شد.آثار: داستانهاي چاپ شده او تا پايان دهه 60 عبارتاند از: «اولين قدم»، «شب چراغي در دست»، «قطرههاي باراني»، «نگاه زرد پائيز»، «ختم ارباب والا»، «جاي شما خالي»، «بلاهاي زميني»، «عبور از پيراهن» و «پري در آبگينه».کتابهاي چاپ شده او تا دهه 70 عبارتاند از: «همسايه مسيح»، «دستها پشت گردن»، «فقط به زمين نگاه کن» و «يک حرف قشنگتر بزن».محمدرضا کاتب با همان کتاب اولش «هيس» نشان داد داستاننويسي را جدي گرفته است؛ آنقدر جدي که حالا يکي از چهرههاي جدي ادبيات دهههاي اخير به شمار ميرود و چاپ هر کتابش لااقل اين کنجکاوي را در ذهن مخاطب جدي ادبيات ايجاد ميکند که ببيند او اين بار دست به کار نوشتن چه داستاني شده است. «رامکننده» کتاب جديد او نيز از اين قاعده مستثني نيست؛ کتابي که گرچه حول و حوش يک خط داستاني واحد شکل ميگيرد ولي داستانهاي فرعي بسياري در خلال قصه روايت ميشوند تا اين مخاطب باشد که تصميم بگيرد کدام يک از خطهاي داستاني را به عنوان قصه اصلي دنبال کند. در اين جا کاتب بر حسابشده بودن تمام اتفاقاتي که در اين رمان ميافتد، تاکيد ميکند و از ساختاري مينياتوروار حرف ميزند که شالوده کتاب را بر اساس آن طرحريزي کرده است؛ شالودهاي که گرچه خيلي جاها به مطول بودن و دوري از ايجاز ميرسد اما محمدرضا کاتب ميگويد حتي همين کار را هم از روي حساب و کتاب در رامکننده انجام داده است. کاتب درباره اثرش چنين مي گويد: يکي از رويکردهاي اين نوع رمان اين است که مخاطب ميتواند با توجه به سليقه و نوع نگاه و خواستههايش رمان خود را با استفاده از مصالحي که نويسنده در اختيارش قرار ميدهد، بسازد. و حالا اين مخاطب است که مانند نويسنده تعيين ميکند خط اصلي داستان چيست و روند داستان چگونه است و در نهايت تم اين رمان چيست. اين رمانها چون توسط خود مخاطب انتخاب و ساخته ميشوند بسيار به مخاطبان نيز نزديک هستند. نزديکي اين رمانها و مخاطبان گاه در سطح است و گاه در عمق. هم نويسنده و هم مخاطب با هم و به کمک هم اين ساختمان را بالا ميبرند. عصر ما عصر تکثر فراوان در همه عرصههاست. انسان امروز خيلي زود از چيزها خسته ميشود و دنبال چيزهاي نوتر و نوتر است. هيچ چيزي راضياش نميکند و باز منتظر چيزهاي تازه است. سبکها و مدها و مدلهاي تازه بر همين اساس ظهور و سقوط ميکنند. اين مدلها و مدها و سبکها ميتوانند شخصيت انسان امروز را در لحظهاي کوتاه نشان بدهند.علت پرداختن به چنين رمانهايي از نظرهاي مختلفي قابل بررسي است. يکي از علتهاي پرداختن به اين رمان مساله فطري و سرشتي بودن مکانيسم آن است. چون يکي از بالاترين لذتها براي انسان لذت خلق کردن است؛ حالا هنر و ادبيات طبق مدل فطري انسان ميخواهد حرکت کند و سوار بر طبيعت او ميشود تا لذتي تازه را براي مخاطبش به ارمغان بياورد.هدف اين رمان ها صرفا لذت نيست، اين لذت در پي چيزي ديگر است چون نام ديگر اين لذت کشف و شهود و فهم است. يکي ديگر از علتهاي پرداختن به اين نوع رمان برميگردد به زمان و مکان و مقتضيات امروز جهان. و اين همان متاثر شدن همه چيز از زمان و تاريخ است. هيچ چيزي امروز از دايره تاثير زمان و مکان دور نيست. عصر ما عصر تکثر فراوان در همه عرصههاست. انسان امروز خيلي زود از چيزها خسته ميشود و دنبال چيزهاي نوتر و نوتر است. هيچ چيزي راضياش نميکند و باز منتظر چيزهاي تازه است. سبکها و مدها و مدلهاي تازه بر همين اساس ظهور و سقوط ميکنند. اين مدلها و مدها و سبکها ميتوانند شخصيت انسان امروز را در لحظهاي کوتاه نشان بدهند. ميشود بدبينانه ديد و گفت اين آدم موجزده و متغير دنبال لذتجويي بيشتر است و ميشود خوشبين بود و از سويي ديگر نگاه کرد و گفت اين آدم دربهدر، در تمام چيزهاي دور و برش دنبال خودش ميگردد؛ دنبال خود واقعياش و زندگي واقعياش. به همين دليل شايد بشود گفت نام ديگر لذت درک و فهم است. خروجي و نهايت اين جهان پرسرعت و متکثر آن شده که ادبيات، سينما و تئاتر از آن متاثر ميشود. شايد فرق آثار خوب و آثار بد اين دوران فقط همين جا باشد. و خروجي اين قضيه ميشود اينکه نويسنده بايد اجازه بدهد مخاطب دنياي او را ويران کند و دنياي خودش را روي بستر رمان او برپا کند. در نهايت قضيه به اينجا ميکشد که هنرمندان و نويسندگان سکوت ميکنند و ميگذارند آثارشان مورد استفادههاي جورواجور قرار بگيرد. شايد لذتي که امروز مخاطبان آثار هنري و ادبي از ساخت و ساز اثر خودشان ميبرند، مخاطبان آثار کلاسيک هيچ وقت نتوانستهاند آن لذت را درک کنند. پس علاوه بر فطرت بشر، تاثير زمان و مکان هم در به وجود آمدن اين نوع از رمانها، فيلمها و نمايشها موثر بوده. نکته مهم ديگر که باز ميشود گفت يکي ديگر از علتهاي به وجود آمدن چنين آثاري هستند، آن است که انسان گمشده امروز، انساني که «منيت» و «من» مهمترين چيز جهان است برايش، براي فهم خودش دست به هر کاري بگوييد ميزند و حاضر به هر کاري است و آنچه اين نوع رمانها و فيلمها و نمايشها را مهم ميکند فهم انسان از خودش به وسيله موجودي است که خلق ميکند.ساخت يک دنياي مجازي (که همان رماني است که مخاطب در ويرانههاي رمان نويسنده ميسازد)، خودش يک تجربه است يعني اين نوع ادبيات کارکرد دارد. اين ساخت و ساز و اين خلق کردن معادل کوچکي از زندگي واقعي مخاطبان است. در زندگي واقعي هم ما با چيزهاي بدوي، کهنه، خرافات و نوترين مسائل فکري و رواني روبهرو هستيم و دست و پنجه نرم ميکنيم. ما محکوم هستيم در زندگي انتخاب کنيم چون زندگي يک سلسله انتخاب بيانتهاست. شايد به همين دلايل باشد که يکي ديگر از علتهاي وجودي اين نوع آثار عمق دادن به تجربههاي انساني است يعني تمام اين سختي را نويسنده قبول ميکند و از جايگاه خودش پايين ميآيد تا مخاطب بتواند از نزديک چيزها را لمس کند. در آثار کلاسيک مخاطب صرفاً تماشاچي است. يعني از دور مسائل، دردها، عشقها، نفرتها و جهان را ميبيند و لمس ميکند. و سعي اين نوع آثار در اين است که مخاطب را ميان حوادث و پيچ و خمهاي آن بيندازد و او مستقيماً بتواند همه چيز را تجربه کند.در روند اين نوع داستان ها، چندين رمان به موازات هم پيش ميروند و ساخته ميشوند و هر کدام در نهايت به انتهاي مختص خودشان ميرسند. به همين دليل است که در اين نوع رمان ها نويسنده بايد مواد و مصالح مورد نياز دهها رمان را همزمان در اثرش جا بدهد و پا به پاي مخاطبان مختلفي که دارد اين مصالح و مواد را آرامآرام جلو ببرد تا مخاطب هر گاه چيزي احتياج داشت در لحظه موعود در کنار خودش آن را ببيند. يکي از مهمترين کارهاي نويسنده اين نوع آثار اين است که بايد به فکر تمام رمانهاي احتمالي و قابل ساخت در دل اثرش باشد و اجازه ندهد ذهن مخاطب بيخود درگير چيزي بشود. وقتي اين همه اطلاعات مختلف براي ساخت چندين رمان احتمالي و قابل ساخت به داستاني تزريق ميشود خروجياش اين ميشود که بخش زيادي از اثر در مه و سايه روشن قرار ميگيرد. اين چند علت دارد؛ اول آنکه اگر همه چيز در وضوح کامل باشد رمانهاي مختلف نميتوانند شکل بگيرند يا خيلي زود ميميرند چون قطعيت و وضوح باعث حذف يکييکي آنها ميشود. پس يکي از چيزهايي که لازمه اين نوع رمان است مهآلود بودن است. اصلاً ممکن است تمام مخاطبان احتمالي اين نوع رمان در نهايت به اين نکته برسند که اين قصه پرگو است و چيزهاي بيخود زيادي تو خودش دارد. اما نکته اصلي اينجاست که همه گروههاي مخاطب دست روي يک چيز نميگذارند، هر کدام با تفاوت نظر چيزي را زيادي ميدانند.خوشساخت بودن اين رمان با آن خوشساخت بودني که در فکر ماست و از ادبيات کلاسيک وام گرفتهايم متفاوت است. خوشتراش بودن اين نوع رمان يعني آنکه بتواند نويسندهاش تمام راهها و طرحها و رمانهاي احتمالي را ببيند و براي هر کدام از آنها سواسوا مواد و مصالحي به اندازه در اختيار گروههاي مختلف مخاطب بگذارد. و رمانهاي مختلفي بر اساس آنچه نويسنده آماده کرده است قابل شکلگيري باشد. وقتي نوع رمان تغيير کرد و وقتي نوع ساختار تغيير کرد، نقد کردن آن هم بايد تغيير کند. نميتوان با ابزارهاي رمان کلاسيک اين نوع رمان را بررسي کرد چون اگر اين اتفاق بيفتد جواب کاملي نخواهيم گرفت. برخلاف آنچه عدهاي ممکن است فکر کنند، منطق اين رمان منطق «دلبخواهي» يا «حرفحرف ميآورد» يا «آقاي نويسنده هر چه دل تنگش خواسته گفته» نيست بلکه منطقي رياضيوار و مينياتوري و بسيار سختگيرانه و کارکردگرايانه دارد.فرآوري: زهره سميعيبخش ادبيات تبيان منابع: روزنامه شرق، سوره مهر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 564]
صفحات پیشنهادی
رام کننده تاریکی و روشنایی
رام کننده تاریکی و روشنایی-رام کننده تاريکي و روشناييجهان داستاني محمدرضا کاتب از زبان خودشمحمدرضا کاتب در سال 1345 در تهران متولد شد. از فعالان عرصه ...
رام کننده تاریکی و روشنایی-رام کننده تاريکي و روشناييجهان داستاني محمدرضا کاتب از زبان خودشمحمدرضا کاتب در سال 1345 در تهران متولد شد. از فعالان عرصه ...
روشنايي در کسوف
این تصویر زیبا،عبور ماه را از مقابل خورشید و کسوف جزئی توسط لبه ... رام کننده تاریکی و روشنایی رام کننده تاریکی و روشنایی. ... «قطرههاي باراني»، «نگاه زرد .
این تصویر زیبا،عبور ماه را از مقابل خورشید و کسوف جزئی توسط لبه ... رام کننده تاریکی و روشنایی رام کننده تاریکی و روشنایی. ... «قطرههاي باراني»، «نگاه زرد .
خالي از هر چيز حتي ماده تاريك!
رام کننده تاریکی و روشنایی رام کننده تاریکی و روشنایی-رام کننده تاريکي و روشناييجهان داستاني محمدرضا کاتب از ... والا»، «جاي شما خالي»، «بلاهاي زميني»، «عبور ...
رام کننده تاریکی و روشنایی رام کننده تاریکی و روشنایی-رام کننده تاريکي و روشناييجهان داستاني محمدرضا کاتب از ... والا»، «جاي شما خالي»، «بلاهاي زميني»، «عبور ...
عبور از تاریكی
رام کننده تاریکی و روشنایی. ... «قطرههاي باراني»، «نگاه زرد پائيز»، «ختم ارباب والا»، «جاي شما خالي»، «بلاهاي زميني»، «عبور از پيراهن» و «پري در آبگينه».
رام کننده تاریکی و روشنایی. ... «قطرههاي باراني»، «نگاه زرد پائيز»، «ختم ارباب والا»، «جاي شما خالي»، «بلاهاي زميني»، «عبور از پيراهن» و «پري در آبگينه».
شباهت و تفاوت های چشم انسان با دوربین عکاسی
دوربین های عکاسی در فوکوس کردن بر تصاویر و تنظیم روشنایی با چشم انسان یکسان هستند ولی در مورد حساسیت و فوکوس لنز و .... رام کننده تاریکی و روشنایی ...
دوربین های عکاسی در فوکوس کردن بر تصاویر و تنظیم روشنایی با چشم انسان یکسان هستند ولی در مورد حساسیت و فوکوس لنز و .... رام کننده تاریکی و روشنایی ...
ويژهنامه «موج اول ظهور» در تبيان
نیاز مبرم به دانلود کتاب ریاضی لیتهلد · جشنواره ابتكارات و خلاقيت هاي مديران مدارس ابتدايي كردستان برگزار شد. . مطالب بعدی. رام کننده تاریکی و روشنایی ...
نیاز مبرم به دانلود کتاب ریاضی لیتهلد · جشنواره ابتكارات و خلاقيت هاي مديران مدارس ابتدايي كردستان برگزار شد. . مطالب بعدی. رام کننده تاریکی و روشنایی ...
شیر مادر یک نوشیدنی شگفت انگیز
رام کننده تاریکی و روشنایی · ويژهنامه «موج اول ظهور» در تبيان · شباهت و تفاوت های چشم انسان با دوربین عکاسی · پیامبر، فراخ سینه بود · كارت پستالهای تبيان را شما ...
رام کننده تاریکی و روشنایی · ويژهنامه «موج اول ظهور» در تبيان · شباهت و تفاوت های چشم انسان با دوربین عکاسی · پیامبر، فراخ سینه بود · كارت پستالهای تبيان را شما ...
سرخ ها به مدعیان پیوستند
رام کننده تاریکی و روشنایی · خانه بروجردی ها. . مطالب پیشین. واکنش آلمانی ها به انتقال کریمی · آسیب شناسی هرزه بینی · 8بار پیروزی · آفریقا · یک واجب فوری ...
رام کننده تاریکی و روشنایی · خانه بروجردی ها. . مطالب پیشین. واکنش آلمانی ها به انتقال کریمی · آسیب شناسی هرزه بینی · 8بار پیروزی · آفریقا · یک واجب فوری ...
گفتگویی با خدا
کننده.ها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد (بقره/۲۲۲) ناخواسته گفتم: “الهی و ربی من لی غیرک” ای خدا و پروردگار من! ... فرستند تا شما را از تاریکی.ها به سوی روشنایی بیرون بیاورند. ... اموزش رام کردن کاسکو و اینکه چطور کاسکو روی دست بیاد ...
کننده.ها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد (بقره/۲۲۲) ناخواسته گفتم: “الهی و ربی من لی غیرک” ای خدا و پروردگار من! ... فرستند تا شما را از تاریکی.ها به سوی روشنایی بیرون بیاورند. ... اموزش رام کردن کاسکو و اینکه چطور کاسکو روی دست بیاد ...
کتابهای پرفروش سال89
... قانونی (نشر آگاه)، «در انتظار تاریکی، در انتظار روشنایی» نوشتهی ایوان کلیما .... «از این لحاظ» نوشتهی نجف دریابندری (نشر کاروان)، «رامکننده» نوشتهی محمدرضا ...
... قانونی (نشر آگاه)، «در انتظار تاریکی، در انتظار روشنایی» نوشتهی ایوان کلیما .... «از این لحاظ» نوشتهی نجف دریابندری (نشر کاروان)، «رامکننده» نوشتهی محمدرضا ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها