تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته میشود؟
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1820437245
آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسدمصاحبه امتداد با «ابراهیم حسنبیگی»، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان«ابراهیم حسن بیگی»، متولد 1336، بچه یکی از روستاهای گرگان است. در سال 1359 در آموزش و پرورش استخدام میشود و پس از دو سال، مدیر امور برنامههای «رادیو گرگان» میشود. سفر به کردستان در سال 1364، سرآغاز حرکت نوینی برای این نویسنده است. حاصل این سفر، دریافت حس و حالها و سوژههای داستانی خوبی برای اوست. بعدها این سوژهها دست مایه بیشتر داستانهای کوتاه وی قرار میگیرد. حسن بیگی در سال 1364 وارد دانشگاه میشود و در رشته زبان و ادبیات فارسی، در مقطع کارشناسی به ادامه تحصیل میپردازد. در سال 1367 به دفتر انتشارات کمک آموزشی وزارت آموزش و پرورش منتقل میشود تا به عنوان کارشناس بخش داستان انتشارات «مدرسه» مشغول بهکار شود. سفرهای پیدرپی، از کودکی تا به حال، برای این نویسنده حاصل خوبی داشته است که بسیاری از آثار او را میتوان حاصل سفرها و آشناییاش با مردم نقاط مختلف ایران دانست. ضرورت ادبیات جنگ برای کودکان و نوجوانبه عنوان یک پرسش میتوانیم بپرسیم چه لزومی دارد که درباره جنگ، با آن همه خشونتها، خونریزیها و ویرانیهایی که در خود دارد، با کودکان و نوجوانانمان حرف بزنیم؟ کودکان ما احتیاج به آرامش دارند، احتیاج دارند که از روابط خشن بپرهیزند.
در روانشناسی و علم تربیتی روز هم شاید تأکید کنند که با کودکانتان مسائل خشن و تند را نگویید و اساساً داستانهایی را که برای بچههایتان تعریف میکنید و فیلمهایی را که بچههایتان میخواهند ببینند، فیلمهای جنگی نباشند که اثرات مخربی بر فکر و احساس بچهها دارد. پس با توجه به این، نباید درباره جنگ با آنها حرف زد. چون از نظر فیزیک، جنگ ما هم مثل جنگهای خشنی که در دنیا وجود داشت، بود که اگر بچهها ندانند، بهتر است.اما نکتهای که وجود دارد، این است که ما معتقدیم، جنگ هشتساله، یک جنگ ارزشی است. ممکن است دیگران هم بگویند، جنگ ما هم ارزشی است! مثلاً روسیه مورد تهاجم آلمانیها قرار میگیرد و مردم روس، در برابر این تهاجم از خودشان دفاع میکنند. قطعاً حس وطن پرستی و دفاع در برابر دشمن، در هر ایدئولوژی و مکتبی، میتواند ارزش تلقی شود؛ چون خداوند از همه بندههایش میخواهد که در برابر تهاجم ظالمان و دشمن از خود دفاع کنند. ما معتقدیم مبانی ارزشی موجود در هشت سال دفاع مقدس، فراتر از آن خصلت وطنپرستی است که در کشورهای دیگر به عنوان ارزش در دفاعشان مطرح میشود. اعتقاد ما این است که وطن و وطنپرستی تنها بخشی از بحث دفاع ما را به خودش اختصاص میداد و بیشتر بحث ما ایدئولوژیک یا دینی بود. جنگ هشتساله، پشتوانه عزت و اقتدار مابررسی فرآیند هشت سال دفاع مقدس ما، قطعاً منجر به این میشود که ما از این اتفاق بهراحتی نگذریم و فراموشش نکنیم؛ درست برعکس مهاجمان که همیشه تلاششان این است که جنگ را در کشورشان به فراموشی بسپارند؛ همان کاری که آلمانیها بعد از جنگ جهانی کردند. همیشه صحبت از جنگ جهانی دوم برای آلمانیها مایه شرمساری بوده است، ولی برای ما هشت سال دفاع مقدسمان باعث آبروداری و عزت و چه بسا عامل بسیار مؤثری در ادامه روند ما در جامعه جهانی بوده و هست. اگر بخواهیم سرمایهای را به عنوان یک پشتوانه در جایی مطرح کنیم، هشت سال دفاع مقدس ما میتواند بزرگ ترین سرمایهای باشد که میتوانیم خود را با آن به کشورها و ملل دیگر بشناسانیم. زمانی هشت سال دفاع مقدس میتواند حتی در گفتوگوهای سیاسی و بینالمللی به عنوان پشتوانه ما قرار گیرد، که زیرساختهای آن فراهم شود؛ که ما بتوانیم نسلهای آینده را برای قرار گرفتن در این موضع آماده کنیم. ما که هشت سال دفاع مقدس را با گوشت و پوست خود لمس کردهایم و به اصطلاح از نسل انقلاب و جنگ هستیم، باید اقتدار حاصل از آن را به دنیا عرضه کنیم. بسیاری از رزمندههای آن دوران در کنار ما زندگی میکنند که نمیتوانند این اتفاق هشتساله را بهعنوان یک پشتوانه بزرگ برای خودشان و خانوادهشان به ارمغان بگذارند. مشکل اینجاست که ما به این زیرساختها توجه نکردهایم! به نظر میرسد یکی از برنامههای زیرساختی، مهم و اساسی ما، نسل کودک و نوجوان هستند که اگر ما برای آنها درباره دفاع مقدس فرهنگ سازی نکنیم، قطعاً چند سال بعد که دیگر اثری از ما در دنیا نیست، نسلی بیگانه با هشت سال جنگ مقدس خواهند بود.جنگ، جزئی از هویت تاریخی ما شده استنمونههای تاریخیاش را میتوانم مثال بزنم؛ مثلاً در تاریخ، در جاهایی که ایرانیها در برابر تهاجم دشمن، یک مقاومت کوتاه کردهاند، به دلیل وجود آن زیرساختها، اینک از آنها به عنوان یک اقتدار تاریخی و افتخار فرهنگی یاد میشود. در بررسی تاریخ قرنهای هفتم و هشتم، تهاجم مغولها را جز قتل، غارت، کشتار، آتش زدن و ویران کردن، چیزی نمیبینیم و این یکی از نقطههای سیاه تاریخ ما است؛ چرا که مردم ما مقاومت جدی نکردند. اما وقتی «جلالالدین خوارزم شاه» با تعداد اندکی از یارانش مقاومت میکند و تا کشته شدن هم پیش میرود، این خودش را در تاریخ نشان میدهد، میشود برگ برنده ما در برابر آن همه شکستهایی که خوردهایم. این ما را آرام میکند و ما را از حالت سرشکستگی حمله مغول رها میکند.ویژگیهای ادبیات جنگ برای کودکان یکی از معضلاتی که در حوزه دفاع مقدس وجود دارد؛ این است که بحث تحقیق و پژوهش در آن خیلی جدی نیست. حتی اگر آماری را در حوزه نشر کتاب دفاع مقدس و طبقه بندی موضوعی آنها بخواهیم، هنوز هیچ مرکز آماری این جواب را به ما نمیدهد. بنابراین ویژگیهای مختص ادبیات دفاع مقدس با مخاطب کودک و نوجوان به درستی ثبت نشده است. من فقط به چند نکته کوتاه اشاره میکنم: در ادبیات بچهها، آدم بدها و آدم خوبها، همیشه معیار و ملاکند؛ چه در ادبیات ما و چه در ادبیات کودک سراسر دنیا. حتی در افسانههایی که پشتوانه ادبیات کودک ما هستند، همیشه آدمهای بد و آدمهای خوب و خیر و شرّ در کنار هم مطرح بودهاند. فکر میکنم که میتوانیم این را یکی از معیارهای جدی ادبیات کودک تلقی کنیم. در حوزه دفاع مقدس هم آدمهای خوب و بدی بودند که آدمهای بد به آدمهای خوب حمله کردند و یک دفاع شکل گرفت.یکی دیگر از مسائل، میتواند خودِ کودک محوری و نوجوانمحوری باشد؛ یعنی خودِ بچهها توی داستانهای دفاع مقدس ما میتوانند نقش داشته باشند. بچهها شدیداً در داستانهایی که میخوانند، همزاد پنداری میکنند و خیلی خودشان را به شخصیت داستان نزدیک میکنند. ما برای رسیدن به این منظور چندان دچار مشکل و زحمت نخواهیم شد که بخواهیم برویم و خلق شخصیت بکنیم؛ چون بچهها توی جنگ ما حضور فعالی داشتند. بچههای دوازده، سیزده سالهای که در آغاز نوجوانی بودند؛ امثال شهید «فهمیده» تا ناشناختههایش. وقتی به آمار بنیاد شهید نگاه میکنیم، میبینیم که تعداد نوجوانهای شهید ما زیاد است؛ چه رسد به نوجوانهایی که برگشتند و این نوجوانها، الآن مردان چهل، پنجاهسالهای هستند که هنوز کسی سراغ آنها نرفته و خاطراتشان ثبت نشده است. یکی دیگر از معیارهایی که میتواند مورد توجه قرار گیرد، بحث شکل و ساختار خود کتاب است. هرچند این بخش به خود نویسنده برنمیگردد، ولی چون اصولاً در کتابهای ارزشی در شکل و پرداخت ظاهری مشکل داریم، این نکته، عامل بسیار مؤثری در میزان اقبال خوانندههاست.صدای انسانیت جنگ، برای کودک منعکس شودایثار و از خودگذشتگی، سلحشوری، مقاومت و اتفاقهایی از این دست که من از جان خود بگذرم یا فرض کنید که در برابر همرزمم لباسم را دربیاورم و تنش کنم یا ماسکم را که در برابر حوادث شیمیایی بیمهام میکند، به دیگری بدهم، در جنگ خیلی زیاد افتاده است. لازم نیست که در ادبیات کودکمان، فقط صدای تیر و تانک و تفنگ شنیده شود؛ صدای انسانیت هم در جنگ فراوان بوده است. آنجایی که رزمندهای به فرماندهاش میگوید، تو تازگیها چه کاری را به بچهها گفتهای که نتوانستهاند انجام بدهند یا انجام دادنش برایشان سخت بوده، بگو من انجام بدهم؛ هزاران نکته ظریفِ این گونه در جنگ ما نهفته است. نویسندهها هم این قدر آگاهی دارند که اگر قرار شود درباره جنگ بنویسند، حتی درباره بحثهای لوله و تفنگ هم جوری بنویسند که مخاطب نوجوان تأثیر منفی نگیرد. اعتقادم این است که هم قالب، گسترده است، هم محتوا، و در همه زمینهها باید کار شود. ممکن است نویسندهای علاقهمند به بازپروری زندگینامه داستانی یک رزمنده باشد و نویسندهای هم از قوه تخیل خودش استفاده کند و قالب رمان را انتخاب کند. با توجه به سلیقههای متنوعی که در جامعه وجود دارد، قالبهای گوناگونی باید استفاده شود که متأسفانه تعدادشان خیلی کم است. البته داستان که قطعاً خلاقیت و تخیل در آن از بقیه قالبها بالاتر است، تأثیرگذاری و ماندگاری بیشتری هم دارد. از فرهنگ جنگ فاصله گرفتهایمهرچه زمان میگذرد، میبینیم که عملکردهایمان رضایتبخش نبوده است. بسیاری از کسانی که در مورد دفاع مقدس یا انقلاب فکر میکنند، نگرانِ از بین رفتن ارزشها هستند. ما در حوزه فرهنگ ـ به صورت عام تر بگوییم در دفاع مقدس ـ گرفتار نوعی واپسگرایی فرهنگی هستیم؛ یعنی اگر فرهنگ دهه اول انقلاب را فرهنگ عاشورایی و الهام شده از ارزشهای دینی بدانیم، هرچه به امروز نزدیک تر شدهایم، از آنها فاصله گرفتهایم. نگرانیای که امروز وجود دارد، این است که در سالهای بعد نیز همانند دولتمردانی که بعد از جنگ آمدند، یک برنامه تعریف شده فرهنگی یا زیرساخت مشخص در حوزه دفاع مقدس بهوجود نیاید.کشاورز و باغبانی را در نظر بگیرید که زحمت کشیده و باغ و زمینی را پرورانده است و زمانی که به بهرهوری رسیده، آنرا به حال خود رها کرده و در برابر خشک سالی، طوفان، علفهای هرز و هزاران بیماری، رهایش ساخته است! به اعتقاد بسیاری از بچههای فرهنگ، دفاع مقدس ما به حال خودش رها شده است و برای حفظ ارزشهای آن کاری اساسی صورت نگرفته است. ممکن است تشکیلاتی به نام بنیاد حفظ ارزشها یا بنیاد شهید درست شده باشد، ولی هرگز برای تأمین و گسترش این فرهنگ و برای این که این فرهنگ بازپروری و ماندگار شده و به نسلهای بعد منتقل شود، هیچ برنامه زیرساختیای ایجاد نشده است.بزرگ ترین مشکل در حوزه فرهنگ دفاع مقدس، آفت مدیریت کلان فرهنگی کشور است، آفت بی برنامگی مدیران کلان ارشد کشور است که عمدتاً نگران این نیستند که جنگ دارد به فراموشی سپرده میشود، نگران این نیستند که در آینده، دشمنان دفاع مقدس، خواهند آمد و برای حفظ حیثیت خودشان جنگ را وارونه و واژگونه نشان خواهند داد.از موشکهای فرهنگی ما نگرانترندبی انصافی است اگر بگوییم که در حوزه ادبیات داستانی، درباره جنگ هیچ کاری نمیشود، نه. در اوج بی برنامگی، به صورت خودجوش، کارهایی صورت گرفته است، ولی در این تعداد اندک، نمیشود برای ادبیات کودک و نوجوان دسته خاصی را تعریف کرد و طبقهبندیای از آثار تولید شده ارائه داد؛ در سینمایش هم همینطور. فیلمهای جنگیای که برای کودک و نوجوان ساخته شده باشند، وجود ندارد. آیا بچههای ما نباید از منظر سینما و تلویزیون با جنگ آشنا شوند؟ معتقدم برخی تعمد دارند که جنگ فراموش شود! ما نباید خیلی ساده باشیم و فکر کنیم که ما خیلی بیبرنامهایم. میخواهم بگویم که کمکم باید به این بی برنامگی شک بکنیم. دشمنان ما که در رأسش آمریکا قرار دارد، برای ما برنامهریزی کردهاند، گفتهاند اینها جنگی داشتند که ما توی آن از آنها شکست خوردیم، حالا اگر آن ارزشهایشان ادامه پیدا کند، نسلهای بعدیشان نیز برای ما مشکلساز خواهند شد.چیزی که در حوزه سیاست برای ما کاملاً محرز و مشخص است و امام هم بارها به آن تأکید کردند، این است که دشمنان ما ـ بهویژه در رأس آنها آمریکا ـ برنامههای پنجاهساله یا صدساله برای کشورهای دیگر میبندند. ما از وقتی که عَلَم دشمنی با آمریکا را گرفتیم، باید مطمئن باشیم که آنها برای آینده ما برنامه دارند. آن نکاتی که در گذشته مقام معظم رهبری بارها در مورد تهاجم فرهنگی مطرح میکردند، ناشی از همین نوع تفکری بود که میدانست دشمن بی کار ننشسته است. آنها نگاه میکنند که چه چیزی این ملت را در آینده دچار پرتاب خواهد کرد. یکیاش موشکهایی که بچههای سپاه دارند میسازند که نگرانکننده است، اما آنها به موشکهای دیگر ما فکر میکنند که در حوزه فرهنگی ممکن است ساخته و پرتاب شوند. جنگ در مدارس ما جایگاه خوبی نداردمن چون خودم آموزش و پرورشی هستم، عرض میکنم که این دلسوزی و این توجه در نظام آموزشی ما بوده است. اگر شما کتابهای مقطعهای مختلف سنی را ورق بزنید، میبینید که آثاری درباره دفاع مقدس وجود دارد، اما این توقع وجود دارد که این مقدار کم است. یقین بدانید که این مقدار اندک، به هیچوجه پاسخگوی نیازهای ما در حوزه دانشآموزی نیست. ولی در این سو، اعتقاد دارم که کتابهای درسی جایگاه مناسب و گستردهای برای این موضوع ندارند؛ یعنی این موضوع، یک موضوع در کنار صدها موضوع دیگر است که کتابهای درسی آنها را دربرمیگیرد. مشکل نظام آموزش و پرورش ما این نیست که کتابهای درسی ما فاقد آموزش دفاع مقدس است، بلکه مشکل این است که مبانی کمک آموزشی ندارد و همه اطلاعات و معلوماتی را که در شکل گیری شخصیت کودک و علم دانشآموز مؤثرند، نمیتوان در کتابهای درسی خلاصه کرد؛ در حالیکه در جهان و نظام آموزشی کشورهای پیشرفته، نقش کتابهای درسی به مراتب کمتر از فعالیتهای کمک درسی است. ما اگر نظام آموزشیمان را اصلاح بکنیم، آنقدر برنامههای جانبی میتوانیم داشته باشیم که دفاع مقدس ما به چند صفحه در یک مقطع سنی محدود نشود. چه بسا هرچه در کتابهای درسی درباره جنگ کمتر صحبت شود، بهتر است؛ چون نظام آموزشی ما بهگونهای است که موضوعات کتابهای درسی، بچهها را پس میزند! این مسائل را نمیشود با اجبار انتقال داد.تنظیم : رها آرامی - فرهنگ پایداری تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 388]
صفحات پیشنهادی
آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد
آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسدمصاحبه امتداد با «ابراهیم حسنبیگی»، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان«ابراهیم حسن بیگی»، متولد 1336، بچه یکی از روستاهای ...
آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسدمصاحبه امتداد با «ابراهیم حسنبیگی»، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان«ابراهیم حسن بیگی»، متولد 1336، بچه یکی از روستاهای ...
اگر کودک می ترسد...
برخی كودكان از رفتن به آرایشگاه و كوتاهكردن مو میترسند. ... اگر دختربچهای تمایل به كوتاه كردن مو ندارد بهتر است با او همگام شویم. آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد ...
برخی كودكان از رفتن به آرایشگاه و كوتاهكردن مو میترسند. ... اگر دختربچهای تمایل به كوتاه كردن مو ندارد بهتر است با او همگام شویم. آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد ...
هشت سال دفاع مقدس منجر به ايجاد فرهنگ پايداري شد
آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد-آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسدمصاحبه امتداد با ... فرآیند هشت سال دفاع مقدس ما، قطعاً منجر به این میشود که ما از این اتفاق بهراحتی ...
آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد-آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسدمصاحبه امتداد با ... فرآیند هشت سال دفاع مقدس ما، قطعاً منجر به این میشود که ما از این اتفاق بهراحتی ...
تهاجم فرهنگی در سالهای آینده
تهاجم فرهنگی در سالهای آینده-تهران- خبرگزاری ایسکانیوز: رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گفت: اگر در ... آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد.
تهاجم فرهنگی در سالهای آینده-تهران- خبرگزاری ایسکانیوز: رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گفت: اگر در ... آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد.
برگ برنده های ایران در برابر آمریکا
آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد. ... چون از نظر فیزیک، جنگ ما هم مثل جنگهای خشنی که در دنیا وجود داشت، بود که اگر بچهها ندانند، بهتر است. ... تاریخ، در جاهایی که ...
آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد. ... چون از نظر فیزیک، جنگ ما هم مثل جنگهای خشنی که در دنیا وجود داشت، بود که اگر بچهها ندانند، بهتر است. ... تاریخ، در جاهایی که ...
داستان کتاب و کتابخوانی در آمریکا و انگلیس
آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد ... بچهها شدیداً در داستانهایی که میخوانند، همزاد پنداری میکنند و خیلی خودشان را . دم خروس یا قسم حضرت عباس؟ هفتهی کتاب آمد و رفت ...
آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد ... بچهها شدیداً در داستانهایی که میخوانند، همزاد پنداری میکنند و خیلی خودشان را . دم خروس یا قسم حضرت عباس؟ هفتهی کتاب آمد و رفت ...
آدمهای خوب مدرسه ما!
... فكری كرد. مشكل... نگاهی به مجموعه تلویزیونی «مدرسه ما» ساخته داریوش یاریتا آنجا كه به یاد دارم آن سری ا. ... آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد. ... آموزش و پرورش ...
... فكری كرد. مشكل... نگاهی به مجموعه تلویزیونی «مدرسه ما» ساخته داریوش یاریتا آنجا كه به یاد دارم آن سری ا. ... آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد. ... آموزش و پرورش ...
«انجيل» محبوبترين كتاب آمريكاييها
آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد ضرورت ادبیات جنگ ... مسیح در آمد، غیر از چهار انجیل بقیه غیر معتبر شناخته شد که انجیل های چهارگانه ... مشهور انگلیسی به دنیا .
آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد ضرورت ادبیات جنگ ... مسیح در آمد، غیر از چهار انجیل بقیه غیر معتبر شناخته شد که انجیل های چهارگانه ... مشهور انگلیسی به دنیا .
بوی سیب در جبهه
عملیات والفجر چهار (4) انجام گرفت و گردان ما که قرار بود یک دشت و یک تپه را از دست ... تنظیم : رها آرامی - فرهنگ پایداری تبیان ... آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد ...
عملیات والفجر چهار (4) انجام گرفت و گردان ما که قرار بود یک دشت و یک تپه را از دست ... تنظیم : رها آرامی - فرهنگ پایداری تبیان ... آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد ...
اعترافی پس از 22 سال!
در این زمان بود که دولت آمریکا در کنفرانس خلع سلاح سازمان ملل متحد، عراق را متهم کرد که در جنگ با ایران از سلاحهای شیمیایی ... آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد ...
در این زمان بود که دولت آمریکا در کنفرانس خلع سلاح سازمان ملل متحد، عراق را متهم کرد که در جنگ با ایران از سلاحهای شیمیایی ... آمریکا ازموشک فرهنگی ما میترسد ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها