تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 28 اسفند 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس كاغذى را كه روى آن بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم نوشته شده است از روى زمين برد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قالیشویی اسلامشهر

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1866177876




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بوی سیب در جبهه


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان:  بوی سیب در جبههبی آنکه به کسی اطلاع داده باشم اعزام شدم دزفول و در گردانی که برادرم (1) فرمانده اش بود سازماندهی شدم. بعد تلفن کردم به مادرم که نگران نباشد. حالا دیگر توی گردان هم پدرم (2) بود و هم برادرم. پدرم مسوول تدارکات گردان بود. بچه ها سر به سرم می گذاشتند و می گفتند : اینجا یک چادر بزنین و همه ی اهل خانواده رو هم بیارین اینجا....
چفیه
هر وقت پدرم از تدارکات چیزی به بچه ها نمی داد می آمدند پیش من و می گفتند که پدرت مسوول / تدارکات /! است.روزهای خوش جبهه همینطور گذشت تا اینکه کم کم بوی عملیات همه را به وجد آورد و می رفت که روزهای انتظار به پایان رسد. لشکر 31 عاشورا در سال 62 به جبهه غرب – منطقه عملیاتی پنجوین – عزیمت کرد و گردان ما هم در این کاروان بود. توی خط مقدم پنجوین یک دیده بان بود که می گفتند خیلی وقت است به مرخصی نرفته – بالاخره من را به جای او در دیده بانی کاشتند و او رفت مرخصی. ترکش کوچکی هم در کتفم جا خوش کرده بود که اذیتم می کرد اما به روی خودم نمی آوردم. دو روز از دیده بانی من می گذشت که متوجه شدم یک نفر از دور دست ها می آید و به سنگرها سرکشی می کند تا نوبت من برسد – دلم هزار راه رفت. چه کسی می تواند باشد؟ برای چه می آید و ... بالاخره آمد و رسید به سنگر من – آقا مهدی باکری بود. مثل همیشه سرحال و بشاش- با روحیه و با وقار . تا رسید کنار من گفت : مولائی قارداش یورولما . (3)انگار خستگی از تنم به در رفت. گویی سالهاست که دیده بانم. چند کلمه ای صحبت کردیم و بعد راهش را گرفت و رفت. پس از رفتنش متوجه شدم که در سنگرم بیسکویت و سیب گذاشته و رفته... بوی سیب – بوی آقا مهدی در سنگرم پیچیده بود.عملیات والفجر چهار (4) انجام گرفت و گردان ما که قرار بود یک دشت و یک تپه را از دست عراقی ها خارج کند توانست خیلی سریع به اهداف خود برسد. توی خط مقدم بودیم که چند روز بعدش خبر رسید برادرت زخمی شده وقتی رسیدم کنارش – دراز به دراز افتاده بود. از سرش ترکش خورده بود. سرش را به روی زانو گذاشتم و مشغول صحبت شدیم. داشت برایم روحیه می داد و سفارش می کرد باید مقاومت کنید و... یکی وارد سنگر شد و با لحن دلنشین اما قاطعانه گفت: برادران ! منتظرین آقا سید از دستمون بره – بردارین زودتر به پشت جبهه منتقل کنین.بی آنکه به کسی اطلاع داده باشم اعزام شدم دزفول و در گردانی که برادرم فرمانده اش بود سازماندهی شدم. بعد تلفن کردم به مادرم که نگران نباشد. حالا دیگر توی گردان هم پدرم بود و هم برادرم. سید اژدر را روی برانکارد بردند. پدرم هم قبل از عملیات رفته بود تبریز . حالا من تنها بودم.وقتی آقا مهدی آمد. از من دلجویی کرد و گفت : سید کوچک و بزرگوار ! تو هم برو تبریز – شاید کاری داشته باشن – به خانواده هم سلام برسان و بگو ناراحت نباشن- حال برادرت خوب می شه...پس از این حرفها رفت. مردی که با آمدنش شور و نشاط و امید می آورد و با رفتنش آتش به دلمان می زد. برگشتم تبریز . اما هنوز شیرینی دیدار و تواضع آقا مهدی را در بر خورد با نیروهایش فراموش نکرده بودم و هیچ وقت فراموش نمی کنم.(1) سید اژدر مولایی فرمانده گردان حضرت ابوالفضل ع لشکر 31 عاشورا(2) مرحوم سید محسن مولایی(3) برادر مولایی خسته نباشی(4) عملیات والفجر چهار به تاریخ 27/7/62 در شمال مریوان و پنجوین با رمز یا الله - یا الله- یاالله انجام گرفت.یاد و خاطره رزمنده دلاور لشکر 31 عاشورا سید ناصر مولایی گرامی باد. تنظیم : رها آرامی - فرهنگ پایداری تبیان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 248]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن