تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس كارى او را اندوهگين و به خود مشغول كند و او با اخلاص براى خدا بسم اللّه‏ ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815367115




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

علي حاتمي حسرت آرمان‌شهر...


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: سمينار پنج‌روزه‌ي «سنت در گذر زمان» در بخش بزرگداشت علي حاتمي با سخنان فريدون جيراني و سعيد اسدي درباره‌ي زنده‌ياد علي حاتمي به كار خود پايان داد. به گزارش خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، فريدون جيراني با قرائت مقاله‌اي به بررسي شهر آرماني در آثار حاتمي پرداخت. او در اين مقاله، تاريخچه‌ي شهر را از ابتداي دهه‌ي 20 مورد بررسي قرار داد و با اشاره به تقابل شهر و روستا در رمان‌ها و فيلم‌هاي اوليه خاطرنشان كرد: در آن دوره شهر مكاني فاسد و محل تباهي محسوب مي‌شد و روستا محل زندگي مردمان خوب بود. اما به تدريج در اواسط دهه‌ي 30 شهر تبديل به دو منطقه‌ي شمال‌شرق و جنوب‌شرق شد كه با تأكيد بر فاصله‌ي طبقاتي بين اين دو نقطه شمال شهر محل زندگي مردمان بد و جنوب‌ شهرمحل سكونت افراد خوب بود. او در ادامه به اواسط دهه‌ي 40 اشاره كرد كه در آن دوره همچنان شهر به عنوان دو منطقه‌ي شمال و جنوب در نظر گرفته مي‌شد، ولي اين‌بار فاصله‌ي فرهنگي ميان اين دو نقطه مهم‌تر واقع مي‌شد، جنوب شهر محل سكونت مردمان سنتي و خوب و شمال شهر محل زندگي افراد متجدد و بد بود. اين كارگردان بعد از ذكر مقدمه‌اي در رابطه با تأثير غرب‌زدگي بر گفتمان روشنفكري دهه 40 به شهر آرماني در آثار حاتمي رسيد. در بخش‌هايي از مقاله‌ي فريدون جيراني آمده است: «آسمون آبيه همه‌جا، اما آسمون اون وقتا آبي‌تر بود رو بوما هميشه كفتر بود، حياطا باغ بودن، آدم سردماغ بودن. بچه‌ها چاق بودن، جوونا قلچماق بودن، دخترا باحيا بودن، مردما با صفا بودن. حوض پرآبي بود مرد ميرآبي بود شبا مهتابي بود روزا آفتابي بود حالي بود، حالي بود چي بگم، نون گندم مال مردم اگه بود نمي‌رفت از گلو پايين به خدا اگر مشكلي بود آجيل مشكل‌گشا حلش مي‌كرد بچه‌ها بازي مي‌كردن تو كوچه، بازي مرد خدا، كو كجاست مرد خدا؟ سلامي بود عليكي بود، حال جواب سلامي بود اگه سرخاب سفيداب رو لپ دخترا نبود لپ دخترا مثل گل انار گلي ملي بود سفره‌ها گرچه هفت‌رنگ نبود همه آشپزخونه‌ها دود مي‌كرد خروسا خروس بودن، حال آواز داشتن روغنا روغن بودن، گوشتي بود دنبه‌اي بود بركت داشت پولا، پول به جون بسته نبود، آدم از دست خودش خسته نبود نوني بود، پنيري بود، پسته‌اي بود، قصه‌اي بود قصه‌ تك به تنور، قصه‌ حسن كچل» جيراني با بيان اينكه در اين شعر، حاتمي حسرت شهري را در گذشته مي‌خورد، در ادامه آورده است: در مقايسه با شهري در امروز. اگر بخواهيم خيلي واقع‌گرايانه دنبال اين شهر با نشانه‌هايش مثل حوض پرآب، مرد ميرآب بگرديم به دوران قاجار مي‌رسيم و به تهراني كه پنج محله داشت و 12 دروازه. تهراني كه رفت‌وآمد در آن تنها بين اذان صبح و غروب ميسر بود، تهراني كه خندق‌هاي فراوان داشت، خندق‌هايي كه محل سكونت الوات، اراذل، فقرا، غربا، كولي‌ها و شتردزدان، فواحش، دراويش و قلندران بود. شهري كه در آن هنوز با الاغ، قاطر، شتر، كجاوه، كالسكه، درشكه و دليجان رفت‌و‌آمد مي‌شد، شهر تاريك بدون برق، بدون آب، شهري كه در دكان قلمدون‌سازي آن طبابت انجام مي‌شد كه حق‌العلاج همراه دوا در اين دكان ده‌شاهي بود، شهري پر از بيماري و مريضي و ... هيچ عقل سليمي نمي‌پذيرد كه حسرت حاتمي بر چنين گذشته‌اي باشد. پس اين حسرت از ارزش‌هاي از دست‌رفته‌ي چه شهري صحبت مي‌كند، چه گذشته‌اي مدنظر است؟ «حسن كچل» وقتي در حمام با همزادش روبه‌رو مي‌شود و قرار مي‌شود آرزو كند ابتدا مي‌خواهد شاعر شود. به ديدن شاعري مي‌رود كه سرش تاجرها دعوا مي‌كنند و شعرش را به قنادان، حجره‌دارها، تله‌موش‌ فروش‌ها و چاي‌فروش‌ها مي‌برند. شاعري كه به جاي شعر در وصف يار شعر براي تبليغ تنباكو، چاي، حجره‌ي زرين‌نگار به حساب هارون مي‌سرايد. «حسن كچل» دلش مي‌خواهد دوست همدلي‌ داشته باشد كه با او درددل كند. يك دوست كچل. او به ديدن حسن كچل مي‌رود. دوستي كه كچل نيست و تا انار را از دست حسن كچل مي‌گيرد او را هالو خطاب مي‌كند و مي‌خندد. حسن كچل آرزو مي‌كند پهلوان شود. پهلواني كه بوي پهلوان‌هاي قديمي را بدهد، پهلواني كه به جنگ ديو و اژدها مي‌رفته است، اما او با پهلواني روبه‌رو مي‌شود كه پهلوان قصه نيست. پهلواني است كه به جاي جنگ با ديو و اژدها در مسابقه‌، سنگ 70 مني را بلند كرده است. وقتي حسن كچل در مقابل ديو نمي‌تواند شيشه‌ي عمرش را بشكند، تازه مي‌فهميم كه مقصود حاتمي از اين حسرت براي گذشته چه بوده است. چه شد كه تو ديو شدي؟ من اولش گرگ بودم چه شد كه تو گرگ شدي؟ من اولش ميش بودم؟ پس چرا ميش نموندي؟ گاهي ميشا رو با شاخه‌هاشون سوراخ سوراخ مي‌كردن، لقمه‌ي خامشون مي‌كردن. پوست گرگ مرده رو پوشيدم پس تو ديو نبودي يه ميش بي‌گناه بودي يه ميش سربه‌راه بودي يه ميش چشم سياه بودي اگه شيشه‌ي عمرم را بشكني من دوباره ميش مي‌شم. با اين تقابل مي‌فهميم كه حاتمي حسرت شهر و گذشته‌اي را مي‌خورد كه در ذهنش وجود دارد و شهر آرماني اوست، شهري كه در آن ميش‌هاي بي‌گناه و سربه‌راه و چشم‌ سياه مجبور نباشند پوست گرگ مرده بپوشند. اين تقابل بين شهر واقعي و شهر آرماني ريشه در شكست داشت. شكست انقلاب مشروطيت و نهضت ملي‌شدن صنعت نفت، شكست آزادي‌خواهي و قانون‌گرايي در مقابل خودكامگي و استبداد. شكست ملي‌گرايي و بيگانه‌ستيزي در مقابل سلطه. شكست مساوات‌خواهي در مقابل سرمايه‌داري و سرخوردگي نسلي از ليبراليسم و سوسياليسم.» به گزارش ايسنا، سعيد اسدي نيز در اين مراسم ضمن ضروري‌خواندن نظريه‌پردازي سينما توسط كارشناسان ايراني گفت: لازم است موجي ايجاد شود كه به واسطه‌ي آن در سينماهايي نظير سينماي ايران، فارغ از نگاه جهانيان آن‌چه در حوزه‌ نظريه ارايه شده مورد واكاوي قرار گيرد. وي افزود: علي حاتمي، ما را ناچار مي‌كند نگاهي دروني به او داشته باشيم و عناصر موجود در فيلم‌هاي او از جمله معماري به گونه‌اي باشد كه ما را به سمت اين نوع نگاه سوق مي‌دهد. اسدي در ادامه حاتمي را در زمينه‌هايي مانند فرهنگ، ادبيات شفاهي و غيررسمي و استفاده از مثل‌ها، متل‌ها، اصطلاحات عاميانه و ...، تكيه بر تاريخ، سنت‌هاي روايت‌گري در ايران و هنر ايراني خاص دانست و از اين موارد به عنوان خواستگاه‌هاي آثار حاتمي ياد كرد. وي همچنين متذكر شد: نكته‌ي ديگري كه حاتمي در زمان حيات در رابطه با آثار خود بيان كرده بود اين بود كه از اين‌كه فرصت بيان عشق را نداشته احساس حسرت مي‌كرده است و از ديگر نكات مهم سينماي حاتمي نيز مي‌توان به مسئله‌ي توجه او به هنر اشاره كرد و آثاري مثل «كمال‌الملك»، «دلشدگان» از ماندگارترين فيلم‌هايي هستند كه مضمون هنر را مورد توجه قرار داده‌اند. او گفت: از ديگر نكات قابل توجه در آثار حاتمي، توجه او به دو مسئله تاريخ و جنون است و در اكثر فيلم‌هاي او بخشي از جنون خودنمايي مي‌كند، جنوني كه ممكن است تعبيري عارفانه يا كاملا انساني داشته باشد. اسدي در ادامه به ويژگي سينماي حاتمي پرداخت و در بخش ديگري از اين جلسه، گفت: اگر با نگاهي تاريخي سينما را مورد بررسي قرار دهيم متوجه مي‌شويم بسياري از فيلم‌سازان سعي كرده‌اند گذر سنت به مدرن در ايران را مورد توجه قرار دهند اما بايد توجه داشت اين مفاهيم به شكلي انتزاعي وجود ندارند. او افزود: علي حاتمي همواره در آثار خود يك عنصر غايب دارد و آن عنصر غايب مدرنيزمي است كه از بيرون به آثار او سرك مي‌كشد، با اين‌حال حاتمي سعي دارد در فيلم‌هايش تجربه‌ي سنت را نيز به تصوير كشد و از مقولاتي كه مي‌توان در سينماي حاتمي به آن پرداخت توجه او به تجربه‌ي سنت است. گفتني است: زهرا حاتمي (همسر مرحوم علي حاتمي) از ديگر سخنرانان آخرين روز سمينار «سنت در گذر زمان» بود كه در اين مراسم حضور نداشت. گفتني است: پخش فيلم سينمايي «حاجي واشنگتن» پايان بخش اين برنامه بود.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 205]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن