واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فرشته پستچی
![فرشته](http://img.tebyan.net/big/1388/11/31163213771802277158838418712018927470.jpg)
بیایید از همین لحظه حواسمان را جمع کنیم تا یادمان نرود که این فرشتهی بنده خدا همین طور دارد هر چه از ما سر میزند را برای خدا به امضای ما مینویسد و میفرستد!باسمه تعالیبه شما کاربران خوب و حواس جمع تبیان سلام عرض میکنم.گفتم حواس جمع! چون میدانم اگر نکتهای که میخواهم برایتان بگویم را بخوانید، در هوا شکارش میکنید.امروز شما مهمان حضرت جان، امیر مومنان، علی علیه السلام هستید. برایتان روایتی آوردهام و میدانم که به جان خواهید شنید و بهره خواهید برد.روزی حضرت علی علیهالسلام داشتند از کوچهای میگذشتند که نگاهشان به مردی افتاد که کنار دیوار نشسته و دارد آفتاب میگیرد و با خود حرفهای بیهوده میزند.البته این را باید اضافه کنم که آن بندهی خدا بد و بیراه نمیگفتند. بلکه مثل همه ما که گاهی اوقات یک چیز لقلقه زبانمان میشود، حرفی آنگونه میگفته است.جانم برایتان بگوید که تا امیر مومنان این صحنه را دید، دلش طاقت نیاورد که دست این آقا را نگیرد و آگاهش نکند. آخر ایشان از «خاندان رحمت و کرم» هستند.امام رو به مرد کرد و مهربانانه به او گفت: آیا خبر داشتی که تو توسط کرام الكاتبین هر آن داری نامهاى به پروردگار عالم مینویسی؟! آیا خجالت نمى كشى، که در نامه تو این حرفها (یا به قول خودمان این چرت و پرتها) باشد؟ بله دوستان، تمام آنچه از دست و زبان ما سر میزند بسان نامهای، نوشته شده و به پیشگاه الهی عرضه میشود. سوال اینجاست که اگر قرار باشد انسان نامهای به بزرگترین پادشاه دنیا بنویسد، چه حرفهایی در آن میزند؟ با چه ادبیات و لحنی؟جالب اینجاست که در روایتهای متعدد آمده است که دوشنبه و پنجشنبه هر هفته، نامهی اعمال انسانها را به نظر امام عصر علیهالسلام مىرسانند. اما خیلیها در روی این کره خاکی هستند که اصلا امام زمان را نمیشناسند و شاید امام هم چندان از این بابت دلش نگیرد. ولی مطمئناً از اینکه مسلمانی؛ شیعهای؛ همینها که ادعای انتظارشان میشود؛ من
![اوج پرواز](http://img.tebyan.net/big/1388/11/235282228460581701132331362974573219171.jpg)
و شمایی که «اللهم عجل فرجه» میخوانیم، نامه سیاه باشد، دلش میشکند. و شاید این زبان حال آن عزیز باشد، آنگاه که پرونده ما به دست ایشان برسد: هر کس به طریقی دل ما میشکند بیگانه جدا دوست جدا میشکند بیگانه اگر میشکند حرفی نیست من در عجب دوست چرا میشکند البته با احترام به ساحت همه شما عزیزان، درک این نکته و رعایت آن به شعور است نه شعار ! و ادب، حاصل بینش و آگاهی است. از این رو هرچه آدمی، پروردگار متعال و موالیانش را بیشتر و بهتر بشناسد، کرنش و ادبش فزونتر خواهد شد. از این رو بوده که در سیره پیامبران و امامان و بزرگان، کارهایی دیده میشود که به ظاهر شگفت میآید اما همه از این مقالند.شاید شما هم شنیده باشید داستان آن عارف را که هیچ گاه در عمر خود برای خواب و استراحت دراز نکشید و گفت: مگر «آدم» در پیشگاه خداوند تبارک پایش را دراز میکند؟!او کسی بوده که همیشه خود را در حضرت باری تعالی میدیده است. یعنی چشم او به این آیهی زیبا گشوده شده بود که «فَاَینَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجهُ الله»2البته این داستان، لطیفهای بود برای بیان رابطه ادب و معرفت. نه اینکه الگویی برای دیگران باشد. چرا که الگوی تمام بشریت معصومان علیهم السلام و به ویژه حضرت پیامبر اکرم که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد هستند.پس بیایید از همین لحظه حواسمان را جمع کنیم تا یادمان نرود که این فرشتهی بنده خدا همین طور دارد هر چه از ما سر میزند را برای خدا به امضای ما مینویسد و میفرستد!حواسمان را جمع کنیم که نامهای به خدای مهربان و امام زمان عزیز بنویسیم که در خور یک مسلمان؛ یک شیعه و یک منتظر باشد.اللهم اغفر لنا و ارحمناحسین عسگری – گروه دین و اندیشه تبیان 1- نقل روایت از کتاب حقایقی از قرآن: ص 247.2- سوره بقره، آیه 115
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 246]